Printable View
http://picoup.ir/images/15384770383980103134.jpg
Season 2, Episode 9, Fa Guan
فصل دوم, قسمت نهم, فا گوآن
.:IMDB:.
خلاصه داستان اين قسمت : وقتی کسب و کار ساخت فیلم های بزرگسالان! مانعی برای کلاب می شه, کلی از فرصت استفاده می کنه تا تجارت اسلحه با مافیای کارتل رو از سر بگیره...
نمي دونم چي بگم كمتر پيش مياد از ديدن يك سريال اينقدر ذوق كنم!
اين قسمت دقيقا مجسمه‌ايي بود از رها بودن و فكر كاملا آزاد تيم سازنده بي رحمي در تصميم گيري در خصوص تمام شخصيت ها كاري كوچكي نيست كه مرتب و پشت سر هم در اين سريال ديده ميشه. اينها نشان از يه فكر رها و آزاد داره.
سكانس برتر هم دقيقا همين تصويري است كه نوژان براي معرفي اين قسمت انتخاب كرده
خانواده پرستي اپ در مقابل سرسختي قاضي كه هيچ اهميتي به زندگي پسر معتادش نميداد!!!
و يك مورد ديگر هم است اونم اينكه در قسمت هاي قبلي بيشتر اوقات در سكانس هاي پاياني اتفاق ميفتاد:
موزيك هماهنگ با چند تصوير و پلان از مرور شخصيت هاي داستان پسرهاي آناركي تا پايان قسمت ادامه پيدا ميكنه. براي من اين تكنيك خيلي جذاب بوده. با اينكه اين كار چند بار در هر قسمت تكرار شده ولي بازهم دوست دارم تكرار بشه از بس اين لامصبا كارشون رو خوب بلدند!!!!
خیلی دلم میخواد به جایی که الان شما هستین برسم !
آخرای فصل 1 هستم !! خدا کنه زودتر برسم و بحث رو داغش کنیم جوری که انجمون رو بسوزونیــ ـم :Smiley69:
واقعن سریال شاخیـــ ـه
این قسمتم عالی. ۹ میدم بش....
همه چیز جوری پیش رفت که جکس فکر کنه قضایا زیرِ سر کلی هست . آخرشم که گفت "نومد" میشه :Smiley10:.
دو تا سکانس عالی داشت این قسمت . یکی جایی که جکس و کلی دوباره سرِ "همسر مرده"حر و بحث کردن. این صحنه :
و یکی هم سکانس تحت فشار گذوشتن قاضی . چه اهرم فشار احساسی ای هم پیدا کرده بودن ازش :Smiley36:. اوپ صحنه های نفس گیری بوجود اورد تو این سکانس :Smiley35:.
جما هم با ورود به کلیسا باید یه تغییراتی داشته باشه و اون جریانِ سفید پوستا رو پشت سر بزاره. فقط باید ببینیم اون زنه که باعث شد جما بره تو کلیسا و گفت "همه منو میشناسن" جریانِ خاصی پشتش هست یا همینجوری گذری بود :Smiley39:.
جکس کجا میخواد بره حالا ؟؟؟!!:Smiley19: