[اکران اختصاصی انجمن] فیلم اول: محبوسان

http://picoup.ir/images/72687995453218428672.jpg داستان های کاراگاهی به ندرت عرصه مناسبی برای فیلم های هالیوودی هستند.تبدیل یک داستان معمایی متوسط به فیلم،خواه داستانی ساده تر از آثار آگاتا کریستی باشد یا پیچیده تر از آن،به دلیل محدودیت های ساختاری فیلم کار بسیار دشواری است.در نتیجه وقتی چنین فیلمی ساخته می شود معمولا تشخیص فرد مجرم و سمت و سویی که داستان قرار است بگیرد زیاد مشکل نیست.مدت زمان فیلم و حفظ رمز آلودی شخصیت ها معمولا موانع دشواری ایجاد می کنند و فیلم های موفقی مثل "زندانیان" که هر از گاهی ساخته می شوند،استثنا هستند.موفقیت فیلم را می توان مرهون این دانست که فیلم چیزی بیش از سوژه همیشگی پیدا کردن مجرم را کند و کاو می کند.فیلم نامه آرن گوزیکاوسکی که توسط دنیس ویلنیوو کانادایی تبار کارگردانی شده به موضوع گناه،معصومیت و ناامیدی می پردازد. سال گذشته با اکران عمومی "آرگو" در اوایل اکتبر صحبت از آغار مسابقه اسکار به میان آمد و امسال این مسابقه دو هفته زودتر و با اکران "زندانیان" آغاز می شود.جدا از یک چهارم پایانی و فوق العاده فیلم،تصور این که "زندانیان" در میان نامزدهای اسکار بهترین فیلم قرار نگیرد کمی مشکل است.در گونه هیجان انگیز/معمایی این فیلم از اعتبار بالایی برخوردار است و می توان آن را از بهترین های این ژانر دانست.فیلم نامه هوشمندانه و اجرا بی عیب و نقص است و معدود کم و کاستی های موجود به چشم نمی آیند.از همه مهم تر این که فیلم دارای شخصیت خاص خود است و گرفتار آفت معمولی بودن که بسیاری از فیلم های این گونه را درگیر کرده نشده است.اگر چه به شخصه معمای فیلم را پیش از فاش شدنش حدس زدم اما تنها لحظاتی پیش از آن موفق به این کار شدم و کم پیش می آید فیلمی این چنین مرا تا لحظات آخر درگیر حدس زدن کند. فیلم همان قدر که از نقطه نظر معمایی راضی کننده است ممکن است تماشایش برای برخی بینندگان مشکل باشد.موضوع فیلم،کودک ربایی و سوء استفاده و قتل احتمالی،ممکن است بعضی مخاطبان را ناراحت کند تا حدی که شاید نتوانند فیلم را تا انتها تماشا کنند.از نظر بصری خبری از صحنه های بد رفتاری با کودک در فیلم نیست اما اهمیتی که موضوع در خط روایی داستان دارد ممکن است آزار دهنده باشد."زندانیان" یکی از آن تجربه های شادی بخش نیست،بلکه فیلمی تاریک است و در قلمرویی پرسه می زند که افرادی مثل دیوید فینچر داستان هایشان را در آن می بافند و حضور جیک جیلنهال خواه نا خواه حسی شبیه فیلم "زودیاک" ایجاد می کند. (منبع:نقد فارسی) امیدواریم از دیدن این اثر در کنار ما لذت ببرید. http://www.picoup.ir/images/23423472445132953874.pnghttp://www.picoup.ir/images/46038445451646621273.png

http://picoup.ir/images/28223630532670725957.jpg چون قبلا توي تاپيك (آخرين فيلمي كه ديدم ...) در مورد فيلم و ويژگي‌هاي بخصوصش نوشته بودم اينجا فقط به دوتا از موارد ويژه‌ايي كه تازه در موردش فكر كردم و به يه نتيجه‌ايي رسيدم اشاره مي‌كنم (بيشتر پراكنده‌ است منظم نيست) : »» بعد از تمام شدن فيلم "حس تمام كردن يه رمان جنايي" رو داشتم نه بخاطر تعليق فوق‌العاده‌اش نه به خاطر ريتم معركه‌اش نه به خاطر شخصيت‌ها و واكنش‌ها و كارگرداني و ... فقط بخاطر اينكه تصوير مناسبي از يك داستان جنايي رو تماشا كردم همه‌ي اون چندتا، موفق هستند و در شكل ايده‌آل خودشون قرار گرفتن ولي تصويرسازي از يك فيلمنامه‌ي جنايي كاري سختي است كه خوشبختانه با انتخاب يك فيلمبردار و بيخيال شدن ايده‌هاي مدرن و در بيشتر اوقات احمقانه مثل حركت دوربين روي دست و گاهي اوقات روي پا! به سرانجام رسيده اثر اين انتخاب رو زماني متوجه مي‌شويد كه بعد از همين اشاره دوباره از ابتدا اين بار با يه دقت كوچيك فيلم رو تماشا كنيد. واقعا كدام سكانس "بد" تصويرسازي شده. (امكان اينكه تدوين و فضاي محيط يك سكانس رو جابه‌جا كرد هم وجود نداره اينقدر فيلم محكم و در عين حال سادست) هنوزم ميشه به اصول گذشته و همون مقدار اصول اوليه پاي‌بند بود و يه فيلم درجه يك ساخت اصلا نيازي به "متفاوت" بودن نيست ... »» آخري هم ميخوام اختصاصش بدم به شخصيت "بازپرس لوكي"، حس عجيبي كه به اين يكي دارم خيلي خاص نيست چون بازپرس لوكي خود بازپرس لوكي‌ه بدون كوچك‌ترين اغراق و بزرگنمايي و خداروشكر توي اين يكي خبري از نمايش وطن‌پرستانه شعارزده‌ي اكثر فيلم‌هاي اين سبكي نيست كه حتما بايد يك سر قطب قهرمانان فيلم (از تيم آدم خوب‌ها) سابقه‌ي جنگ (شما بخوانيد تجاوز ملي آمريكا) داشته باشه حالا به هر دليلي (امكان داره بخاطر غيرآمريكايي بودن فيلمنامه‌نويس و كارگردان باشه ... شايد!) توي اين يكي خبري از اين ايده‌ي دستمالي شده و احمقانه نيست. بازپرس لوكي دوباره يه قهرماني با نام و عنوان "مرد قانون"ه. اتفاقا "لوكي" بايد كليشه‌ايي ترين شخصيت و تكراري‌ترين مرد فيلم باشه ولي توي قاب "محبوسان" باز همين كليشه و تكرار دوست‌داشتني‌ه. واقعيتش بعد از تماشاي "لوكي" دنبال آخرين مدل اين سبكي در سينماي وطني مي‌گردم هرچقدر فكر مي‌كنم تنها چيزي كه به ذهنم ميرسه سري فيلم‌هاي سينمايي و تلويزيوني است كه بيشتر ما با عنوان "فيلم‌هاي كميته"‌ايي مي‌شناسيم. ما توي سينماي خودمون به شخصيت‌هاي شبيه "لوكي" محتاجيم. حالا هرچقدر ميخواد تكراري و كليشه باشه.

http://www.8pic.ir/images/66542952330384705883.jpg من زیاد دست به قلمم خوب نیست ولی در حدی از این فیلم لذت بردم که دلم نیومد چیزی نگم شما هم ما رو عفو کنید , از خیلی چیزهای فیلم خوشم اومد از فضای بارونی و پر از اندوه فیلم از صحنه هایی که همراه با گریه و موسیقی متن عالی از ... از بازی بازیگرا بسیار لذت بردم بخصوص بازیه Hugh Jackman که تو صحنه هایی که عصیانی میشد و از کوره در میرفت عالی بود داد و فریاداش خیلی طبیعی بود حالت چهرش خیلی با صحنه ها مچ بود خیلی باهاش حال کردم اصلا عاشقش شدم ... بازیه Jake Gyllenhaal هم جدا جالب بود و واقعا با قدرت بازی کرد... http://www.8pic.ir/images/4287827722...1987_thumb.png http://www.8pic.ir/images/7064394542...1942_thumb.png http://www.8pic.ir/images/6635249516...9170_thumb.png http://www.8pic.ir/images/6981045234...0430_thumb.png http://www.8pic.ir/images/5996324438...3700_thumb.png http://www.8pic.ir/images/3746854926...1763_thumb.png من خودم زیاد با موسیقی متن فیلم و سریال ها حال میکنم و واقعا ازشون لذت میبرم موسیقی این فیلم هم بینظیر بود پیشنهاد میکنم شما هم گوش بدید : دانلود کنید 9.5 تاپپیک راهنمایی برای انتخاب فیلم رو پیدا نکردم همین جا میگم , بچه هاممنونم میشم از این نوع فیلم ها یه چند تا بهم معرفی کنید

http://picoup.ir/images/10770313068538168758.jpeg

فیلم خوب بود اما نه برای 155 دقیقه، حس معمائی جنایی فیلم کاملا ملموسه، همینطور که امیر رضا گفت فضای بارونی و سیاه هم بسیار تاثیر مثبتی تو جذب بیننده میذاره اگر چه بنظرم یه جاهایش استفاده بیش از اندازه شد از برکت خدا!
دوستان نقدهای مثبت زیادی رو انجام دادن و فکر میکنم جا داره یک نفر هم یادآور کمی و کاستی ها بشه :)

فیلم خالی از اشکال هم نبوده و نیست، یکی از مهمترین اونها بازی مادر آنا بود، بازیی به شدت افتضاح، برای مثال در دو صحنه اول فیلم جایی که گریس(مادر آنا) با لوکی شروع میکنن به حرف زدن و فضا غمناک میشه گریس به شکل مسخره ای شروع به عزاداری میکنه، یعنی فقط صدای خالیه، هیچ میمیک قابل قبولی، یا حتی چار قطره اشکی و هیچ و هیچ و هیچ نمای دیگه ای از یه فرد شکسته شده نداره، باز تو همون صحنه وقتی پدر آنا شروع میکنه با لوکی حرف زدن یه خنده زشت و زننده ای رو چهره ای کارگاهه داستان ما نقش میبنده، من اولش شک کردم اصن که شاید این برداشت رو اشتباهی تو میکس و مونتاژ آورده باشن! مثلا قرار بوده باشه این برداشت حذفی باشه یا نسخه نهائیش نباشه ولی دیدم نه، اصل جنسه. صحنه دوم هم وقتی گریس روی تخته و دیگه اوج حال پریشونیشه و میخواد به شوهرش انگیزه لازم برای "هرکاری" کردن رو بده، بازیش واقعا بد میشه، انقدر که اگه چشماتونو ببندید راحت تر هضم میشه...

مورد دیگه اینه که این الکس جونز چطوری زنده موند واقعا؟! حالا غیر از شکنجه و بودن تو اون فضا، چطوری بدون آب و غذا سر کرد؟

مقداری هم تو فیلم اغراق های الکی صورت گرفته، وقتی که دوتا دختر بچه گم شدن کل شهر بسیج میشن برای پیدا کردنشون، مادرا پدرا، مراسما و... اما وقتی الکس جونز گم میشه حتی زن عموشم دنبالش نمیره! :Smiley15:
بنظرم گنجوندن این صحنه ها فقط با هدف اینه که به بیننده القا شه که هیچکس و هیچ چیز نمیتونه بچه ها رو پیدا کنه و این قضیه مثلا روی هیجان داستان اضافه کنه و حس بشه که با یک معمای حل نشدنی طرفیم.


با همه ای این احول اما 6

بعد از مدت ها یک درام تلخ و تاریک و ناب.....انقدر تلخ که حتی کاراگاه داستان بعد از پیدا کردن انا نمیتونه با اون دختر در بیمارستان ارتباط بر قرار کنه و فقط به گفتن یک سلام بسنده میکنه {در حالی که مادر از اون به عنوان قهرمان یاد میکنه**
فضای بارونی فیلم واقعا حس و حال غمگین فیلم به مخاطب انتقال میده....بازی لوک هم واقعا عالی بود
بعضی از صحنه ها منو یاد فیلم The bone collector و سریال Killing انداخت
اما من نمیدونم چرا اون موقع که لوک متوجه تشابه عکس (نقشه) مارپیچ با اون عکس گردنبند مارپیچ که داخل خونه اون کشیش پیدا کردند شد چرا نرفت بیشتر با کشیش صحبت کنه؟
یا مثلا چرا هیچکس به این موضوع شک نکرد که این الکس مدتی گمشده خاله اش چرا ازش خبری نمیگیره یا به پلیس اطلاع نمیده؟
همیشه شنیدیم که میگن کتاب خواندن وقت تلف کردن نیست. چقدر خوبه که ادم وقتی هم فیلمی تماشا میکنه بعد از پایانش احساس کنه واقعا فیلم دیده و وقتش هدر نداده و مطمئنا این فیلم در این مورد مخاطب شرمنده نمیکنه!
8/5 دادم

http://upload7.ir/images/72997006592132111891.png

این فیلم اینقدر فوق العاده و طبیعی بود که کمتر از ده نمیتونم بدم بازی عالی jackman واون کارگاه اینقدر طبیعی بازی کردن که حتی اگه از نظر افراد داستان کلیشه ای باشه با بازی فوق العاده اونها ادم رو جوری میخکوب میکنه طوری که به داستان زیاد اهمیتی ندن http://www.clickypix.com/wp-content/...-movie-009.jpg
البته بنظرمن نوع داستان در نوع خودش جالب بود مخصوصا اونجا که کلر(jackman) با شیر اب پدر الکسو در اورد و در سکانس های اخر که همه چی برای بیننده مشخص میشه زنه به کلر میگه ما ادم های مذهبی مثل تو رو پیدا میکردیم و بچه شونو میدزدیدیم که ایمانشون ضعیف شه و ناامیدشن. بنظر خیلی دیالوگ فوق العاده بود و خیلی دلیل جالبی داشتن برای کارشون (این دیالوگ یه چیزی تو همین مایه ها بود ممکنه بعضی جاهارو غلط نوشته باشم )

این بازیگر خیلی حرصمو دراورد هرچه کتک میخورد سیر نمیشدم بنده خدا اخرشم بی گناه بود
http://www.clickypix.com/wp-content/...-movie-008.jpg
10 دادم :Smiley36:

عموما detective movie ها به دو دسته کلی قابل تقسیم بندی هستند یکی دسته فیلم های who done it? که همونجور که از اسمش مشخصه ما به دنبال قاتل میگردیم و زمان فیلم صرف پیدا کردن عامل اصلی جنایت میشه، دسته دوم thriller هایی هستند که از ابتدا هویت قاتل برای مخاطب فاش میشه و چیزی که تماشا کن دنبال میکنه چگونگی کشف این موضوع توسط شخصیت های داستان و چگونگی به پایان رسیدن ماجراست. عموما فیلم های دسته دوم از نظر کیفی فیلم های بهتری نسبت به فیلم های دسته اول از اب در می آند، چرا که چرخش های ناگهانی داستانی قهرمان اصلی نیستند که اثر رو در اکثر موارد تبدیل به جنس یکبار مصرف کنه.
بی شک زندانیان جزو دسته who done it? طبقه بندی میشه و اگر بخوایم انصاف رو رعایت کنیم تمامی قواعد این فیلم ها رو به خوبی رعایت میکنه اما نه گامی به پس گذاشته و نه گامی به پیش و تبدیل به خروار ها فیلمی شده که قبل از اون هم ساخته شدند. یک فیلم فرمولی که با توجه به سال ساختش، میشه متوسط ارزیابیش کرد.
من بدون توجه به تایم فیلم به تماشاش نشستم و خوب زمانی که مردی که وانمود میکرد قاتل دخترهاست رو دستگیر کردند، خیلی احساس بهتری پیدا میکردم که فیلم به پایان برسه، جالبه با چندی از دوستانم مشغول تماشای فیلم بودم و یکی از اونها اظهار نظر جالبی کرد، اینکه امکان نداره هیو جکمن بدون اینکه حرکت قهرمانانه ای انجام بده فیلم به پایان برسه چرا که بازیگر معروفیه.
به هر حال زندانیان فرزند خلف سینمای هالیووده، زمان فیلم به طور بی رحمانه ای طولانیه و خوب اگر detective movie های زیادی هم دیده باشید، اون تازگی و طراوت رو هم برای شما نداره.

پ.ن: به نظرم رفتن به سراغ فیلم هایی که بخت بیشتری در فصل جوایز دارند عجولانه بود، چون خیلی از بخت های اصلی حتی اکران هم نشدند و اگر تامل بیشتری میشد بی شک شور و حرارت بیشتری هم بحث ها پیدا میکرد.

من بیشتر از اینکه خود فیلم رو دوست داشته باشم بازی هاشو دوست داشتم مخصوصا هیوجکمن
موضوع فیلم به شدت تکراری و هیچ چیزه خاصی نداشت

به نظر من این فیلم ، فیلمی نبود که در پایانش یه نفس عمیق بکشی لبخند بزنی و احساس خوبی داشته باشی! برعکس! فیلمی بود که بعد از تموم شدنش به صفحه ی مانیتور خیره بمونی و یک چهارم نهایی فیلمو حلاجی کنی و احساس بدی داشته باشی. شاید به خاطر بیگناه شکنجه شدنه الکس و شاید هم به خاطر بلایی که سر پدر فداکار داستان اومد.
روی هم رفته فیلم زیبایی بود. با وجود تایم طولانیش خسته کننده نبود. البته بعضی جاها به نظرم فیلم بیش از حد ساکن میشد.
از بازی بی نهایت زیبای هیوجکمن هم نمیشه گذشت.واقعا تاثیر گذار بود
به نظر من همون امتیاز 8 حقشه

اشاره به اینکه این فیلم تا چه اندازه وام دار فیلمی مانند خاطرات یک قتله هم خالی از لطف نیست ...