دانشآموزان معمولي يك دبيرستان معمولي كارمندان و معلمان معمولي همان دبيرستان معمولي! تك تك ناپديد ميشوند يا وقتي كه تنها يك "جنازه" بيشتر نيستند پيدا ميشوند قضيه چيه؟! "هاسومين" خوشتيپ برامون توضيح ميده ...
(داستان رو ميشه توي پرانتز اينجوري هم توضيح داد: وقتي يه معلم خيلي وظيفهشناس تقلب گروهي دانشآموزان يه دبيرستان رو با گلولهي "شاتگان" جواب ميده!)
»» داستان رو سعي كردم برعكس روايت فيلم و يا پوسترش
(كه خودش خداي اسپويله) توضيح بدم. ولي اين كار هم بيهوده است چون شما از همان ابتدا "بيمار" فيلم رو كاملا تشخيص ميديد يعني فيلم ساخته شده تا "هاسومين" 14سالهي جنايتكار رو تا معلم خوشتيپ و باوقار و معتمدي كه جنايتكار هست رو يكي بدونيد.
اونايي كه "تاكاشي ميكه" رو ميشناسند حتما قبل از تماشاي فيلم خودشون رو براي تماشاي يه دنيا "خشونت" بيمارگونه آماده كردن. براي اينكه بيشتر باهاش آشنا بشيد اين قسمت از مصاحبهي "تارانتينو" وقتي در خصوص علايق سينماييش در مصاحبه با منتقد ژاپني حرف ميزنه رو با دقت بخوانيد:
"سينماي محبوب من در حال حاضر سينماي خشن و پاپ ژاپن است. منظورم تاكاشي ميكه، تاكاشي ايشي و سوگوايشي هستند."
(دقت هم نياز نداشت)
»» ما با چنين جانوري روبهرو هستيم! فقط توي يه فيلم ژاپني اونم با رنگ و طعم سينماي تاكاشي ميكه است كه به اين راحتي و خوشمزگي بچه دبيرستانيهاي بيگناه و بچهسال به معني واقعي كلمه لت و پار ميشوند! به نظرم اون چندتا دانشآموزي كه توي فيلم "
Battle Royale" احتمالا سالم باقي ماندن در
Lesson Of The Evil براي هميشه "تنبيه" ميشوند. مثل اكثر فيلمهايي كه از "ميكه" ديدم مقدمه و حاشيهنويسي زيادي داره ولي اگه صبور باشيد 30 دقيقه پاياني چنان "اوج"ي رقم ميخوره كه شخصا حاضرم كل 30 دقيقه پاياني سينماي دنيا رو باهاش عوض كنم.
»» ايدههايي مثل "معلم زبان انگليسي" بودن آقاي هاسومين و تكرار حروف و لغات انگليسي و شاتگاني كه چشم و زبان داره با صاحبش حرف ميزنه به اضافهي ايدهي لحظات پاياني "دانشآموزي با تير و كمان" و اون موسيقي آمريكايي همه جزو الگوهايي هست كه نميشه به اين آسوني متوجش شد.
منطق فيلم تقريبا همون منطق "انيمه"ايي است گاهي اوقات ديگه خيلي خيلي "شور" ميشه.
يه خبر خوب دارم و يه خبر بد، خبر خوب اينكه قراره يه قسمت "دومي" هم براي "درس شيطان" ساخته بشه و خبر بد هم اينكه قراره يه قسمت دوم از درس شيطان ساخته بشه!
امتياز:
7