»» سامورايي بيارباب
(رونين) "تسوكو هانيشرو" اجازهي اجراي مراسم "سپوكو"
(هاراگيري،خودكشي يك سامورايي با شمشير كوتاه) در قلعهي خاندان ايل رو از ارباب درخواست ميكنه ارباب او را به حضور ميپذيره ولي قبل از اينكه با درخواست "تسوكو" موافقت كنه از او خواهش ميكنه قبل از تصميم به انجام "سپوكو"، داستان سامورايي جوان به نام "موتومه" را بشنود سامورايي جوان و خوشچهرهايي كه مثل "تسوكو" از ارباب خاندان ايل درخواست اجراي مراسم "سپوكو" را داشته ...
با اين فيلم راحت ميشه فهميد "سامورايي" واقعي كيست؟ جنگجوي واقعي كيست؟ "مدعي" كيست؟ "مرد عمل" كيه؟ يه چالش 2 ساعته براي درك مفهوم سامورايي كه به اندازهي فيلمهاي رمانتيك و غمانگيز موقعيتهاي اشكآور داره يعني شما با يه فيلم نهچندان "سخت" و "خشن" طرف هستيد. احساس نكنيد با تماشاي سكانس اول و دلهره و نمايش خشونتآميز يك "سپوكو"ي نامتعارف
(چوب جاي شمشير!) وارد دنياي بيرحم يك داستان شرقي شديد نه اين همهي داستان نيست بايد تا پايان سكانس اول منتظر بمانيد تا داستان "تسوكو" رو نيز بشنويد داستاني كه در آن "مرگ يك سامورايي"جوان آگاهانهتر و داوطلبانهتر از "هاراگيري" كردن يك جنگجو است.
بدون شك يكي از معتبرين فيلمنامهها از لحاظ "همه فهم" بودنش فيلمنامه و داستان "هاراگيري" است.
بخشي از داستان فيلم بخصوص نيمهي دوم مربوط به "زندگي كوتاه موتومه" آنقدر بيرحمانه و تاثيرگذار و غمانگيزه كه بعيده تا مدتها بشه از دست محيط افسردهكنندهي قصه رها شد.
اين فيلم بازسازي فيلمي قديمي و سياه و سفيد به همين نام است كه "تاكاشي ميكه"
(كارگردان محبوب خودم!) با تكنولوژي جديد 3بعدي دست به كار شده و يه همچين چيزي ساخته البته اصلا علت اينكه چرا بايد همچين فيلمي با چنين داستاني و فضايي 3بعدي شود رو متوجه نشدم! به نظرم بجاي اين كار احمقانه، خيلي راحت ميشد از تكنيك "سياه و سفيد" مدرن براي جذاب كردن فضاي فيلم استفاده كرد.
به هر حال خيليها كه نسخهي اصلي و قديمي رو ديدن با چيزي كه "تاكاشي ميكه" تحويل داده حال نكردن و نسل جديد و مخاطب جوان سينما رو توصيه به تماشاي همان دنياي "سياه و سفيد" و قديمي و اصلي كردن. بنابراين پيش به سوي
"هاراگيري 1962" اثر مرحوم كوباياشي.