برای استفاده از تمامی امکانات انجمن و مشاهده ی آنها بایستی ابتدا ثبت نام کنید

نمایش نتیجه ی نظرسنجی: تاپیک را چطور میبینید؟؟

رأی دهندگان
101. شما نمی توانید در این نظرسنجی رای دهید.
  • خــوب

    97 96.04%
  • بــد

    1 0.99%
  • زشــت

    3 2.97%
صفحه 5 از 7 اولیناولین ... 34567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 از مجموع 64
  1. #1
    جمله مورد علاقه ندارد
    تاریخ عضویت
    Oct 2012
    ارسال ها
    1,354
    سپاس
    16,112
    از این کاربر 30,047 بار در 1,455 پست سپاس گزاری شده

    ..:: میزگرد هفتگی TvWorld ::..



    سلام خدمت تمام کاربران و میهمانان!!

    دراقدامی بی سابقه برآن شدیم تا برای اولین بار دربین سایتهای پارسی زبان فیلم و سریال، برای شما علاقه مندان این صنعت گفت و گوهایی را تحت عنوان میزگرد تهیه کنیم.!!
    روند کار اینطور است که هرهفته سعی میکنیم تا مصاحبه ای را با چند بازیگر یا کارگردان و یا افراد ذیربط بااین موضوع برایتان تهیه کنیم.


    >> از آنجایی که برای تمام گپ و گفت ها نمیتوان تاپیک مجزا زد، خواهشمندیم بدون ارسال اسپم، هرگونه نظر،پیشنهاد و انتقادی دارید درهمین تاپیک با ما درمیان بگذارید.

    >>نکته ی مهم این تاپیک، تخصصی بودن مقالات است و هیچگونه کپی برداری از سایت های پارسی زبان به عمل نیامده است.

    >> ترجمه ی متون بصورت گفتاری خواهد بود تا خواندن آن برای شما آسان باشد.





    تمام تلاش ما براینست که شمارا کمی از دنیای فیلمها و سریال ها دورترکنیم و به سازندگان آنها نزدیک تر...!!


    >> برای دسترسی سریع به میزگردها، برروی اسامی میهمانان کلیک کنید!!



  2. #41
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    محل سکونت
    Tehran
    ارسال ها
    893
    سپاس
    32,852
    از این کاربر 15,151 بار در 946 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : ..:: میزگرد هفتگی TvWorld ::..

    انتخاب سختیه، هر دو گروه خوبن. ولی بیشتر به سمت 2 میرم واسه birdman
    من که میگم هر دو رو بزار میتونی سه روز بعدش بزاریش یا به صورت ادامه داردد هر دو رو تا نصف بری


  3. 12 کاربرِ زیر از AdibTE بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  4. #42
    winter is coming
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    محل سکونت
    ahvaz
    ارسال ها
    751
    سپاس
    12,060
    از این کاربر 16,142 بار در 971 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : ..:: میزگرد هفتگی TvWorld ::..

    نقل قول نوشته اصلی توسط 86471181 نمایش پست ها
    در راستای مخالفت با هومن عزیز و گرم کردن تنور رقابت، بنده به نمایندگی از کارکنان و هواداران آبدارخونه گزینه ی 1 رو انتخاب میکنم
    استثنأ این دفعه یه نظر داریم
    گروه یک
    هرجور خودت صلاح میدونی ولی انجلینا گروه یکه ها
    تا اینجا هم تشکر درست و حسابی ازت نکرده بودم واقعا دستت دردنکنه خیلی زحمت داره
    خسته نباشی
    پزشکان کشف میکنند هرانچه که وجود دارد مهندسان خلق میکنند هر انچه را که وجود ندارد.

  5. 12 کاربرِ زیر از Davinci بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  6. #43
    دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    ارسال ها
    866
    سپاس
    7,535
    از این کاربر 14,946 بار در 1,012 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : ..:: میزگرد هفتگی TvWorld ::..

    جهت مخالفت با آبدارخونه گروه 2

  7. 11 کاربرِ زیر از lastshepherd بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  8. #44
    با اصلح باشید حتی با 72 نفر
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل سکونت
    گیلان
    ارسال ها
    1,527
    سپاس
    98,742
    از این کاربر 12,687 بار در 1,683 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : ..:: میزگرد هفتگی TvWorld ::..

    منم یک رو انتخاب میکنم فقط به خاطر اینکه جذاب بشه نظر سنجی
    محمد جان بهت خسته نباشید میگم ممنون تاپیک خیلی توپیه فقط یک چیزی کم داره اخراجی نداده
    «برای برخی همانند رویا...و برای دیگران کابوس شبانه»

  9. 16 کاربرِ زیر از D O R D I بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  10. #45
    تاریخ عضویت
    Nov 2012
    ارسال ها
    598
    سپاس
    7,921
    از این کاربر 6,705 بار در 612 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : ..:: میزگرد هفتگی TvWorld ::..

    این نظرسنجی یک ایده بسیار عالی بود من چون از اعضا ابدارخونه هستم گروه یک رو انتخاب میکنم بهر حال دیدگاه و جهانبینی سازندگان بهترین فیلمهای امسال حتمن شنیدنیتر خواهد بود بهر حال بین عقل کارگردان و احساس بازیگرها من حتمن عقل رو انتخاب میکنم مرسی از محممد عزیز که با کارهای نو جدید باعث پیشرفت بیشتر انجمن می شود

  11. 12 کاربرِ زیر از hadi2006mi بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  12. #46
    جمله مورد علاقه ندارد
    تاریخ عضویت
    Oct 2012
    ارسال ها
    1,354
    سپاس
    16,112
    از این کاربر 30,047 بار در 1,455 پست سپاس گزاری شده

    M . Leigh / A.Jolie / R.Linklater / C.Nolan/ B.Miller / M.Tyldum



    ماه دسامبر برای مجله ی هالیوودریپورتر یک ماه ویژه است چرا که نرسیده به مراسم اسکار، بهترین کارگردانهای سالی که میگذرد در یک جا جمع میشوند و باهم بحث میکنند. درتوصیف این میزگرد با سوالی که Mike Leigh از Angelina Jolie میپرسد شروع میکنیم. "فکر میکنی کارگردان خیلی خوبی هستی؟".این سوال را اگر Mike Leigh ازشما بپرسد نباید ناراحت شوید و باید افتخار کنید چرا که او نزدیک به چهل سال است که فیلم میسازد.این شخص سوالش را از آنجلینا جولی پرسید که به تازگی دومین فیلم دوران حرفه ای اش را کارگردانی کرده است.
    بیش ازین شمارا منتظر نمیگذاریم.برایتان یک صندلی ویژه در کنار کارگردان های زیر قرار داده ایم. این شما و این :

    Mike Leigh کارگردان فیلم Mr.Turner
    Christopher Nolan کارگردان فیلم Interstellar
    Bennet Miller کارگردان فیلم FoxCatcher
    Richard Linklater کارگردان فیلم Boyhood
    Morten Tyldum کارگردان فیلم The Imitation Game
    Anjelina Jolie کارگردان فیلم Unbroken

    Richard Linklater Morten Tyldum Mike Leigh Christopher Nolan Bennett Miller Angelina Jolie

    شروع میکنیم. اولین روزی که تصمیم گرفتید کارگردان بشید چه روزی بود؟

    Christopher Nolan : من اولین فیلمم رو در 7 سالگی ساختم.جشنواره ی فیلمهای 8 دقیقه ای بود و منم یه دوربین کوچیک داشتم و از چیزهایی که دوست داشتم فیلم میگرفتم. 12 سالم که شد به خودم گفتم من میرم کارگردان میشم و فیلم های خوبی میسازم.

    Mike Leigh: من 12 سالم بود و هوای سرد زمستونی که برف بیداد میکرد. تازه پدربزرگم رو ازدست داده بودم و همه ی فامیل تو خونه ی ما جمع شده بودن. پیرمردهای فامیل داشتن در سکوت خونه، تابوت پدر بزرگم رو از پلکان میبردن پائین و همه ساکت داشتیم نگاهشون میکردیم. دقیقن یادم میاد که به خودم گفتم اگر ازین لحظات فیلم برداری میشد، حتمن یک فیلم عالی از آب درمیومد. به خودم گفتم "این خودشه..من دوست دارم فیلمهای این مدلی بسازم."

    تو (خطاب به Mike Leigh) علاوه برکارگردانی،نویسندگی هم میکنی. بین نویسندگی و کارگردانی کدومش رو انتخاب میکنی؟

    Mike Leigh: برای من این دوتا غیرقابل جدا شدن هستن ولی ازونجاییکه من متن های رسمی نمی نویسم و فیلمنامه هام موقع ضبط فیلم شکل میگیرن و بازیگرا به من در نوشتن کمک میکنن، نمیتونم بین کارگردانی و نویسندگیم فرقی بزارم. من به تنهایی فیلم نمیسازم بلکه یه گروه پشتمن و کمکم میکنن.

    موقع فیلم ساختــن از چیزی هم میترسی؟

    Mike Leigh: بااینکه نزدیک 40 ساله کارم اینه ولی آره.من تا از موضوعی که میخوام بسازمش مطمئن نشم فیلم نمیسازم و البته ترس ازینکه آیا موضوع خوبی برای فیلم درست کردن انتخاب کردم یا نه من رو میترسونه.

    Morten Tyldum: تماشای اولین بخش تدوین شده ی هرفیلم یکی از کابوس های هرکارگردانه. دقیقن بعد ازینکه کلی برای شروع فیلمبرداری برنامه ریزی میکنیم و پلان و سکانس اول رو ضبط میکنیم و از مرحله ی تدوین ردش میکنیم به خودمون میگیم "این دیگه چیه ساختی؟" . خلاصه اینکه عبور از اولین مرحله ی ساخت فیلم و ضبط اولین سکانس همیشه ترسناکه.

    Christopher Nolan: من تابحال هرگز برداشت های اولمون رو باز بینی نکردم.نمیتونستم باهاش مواجه بشم چون مطمئن بودم ازشون بدم میاد. بعضی مواقع دستیارانم بهم گفتن واسه ضبط سکانس اول باید چهارساعت پشت سرهم ضبط کنیم تا به دلخواهمون برسیم. این کار برای تدوینگر هامون تفریح به حساب میاد و تنها کاری که میکنن بخش های زائد رو حذف میکنن ولی منه کارگردان باید سعی کنم هیچ چیزه زائدی تولید نکنم.



    Morten Tyldum: بدیش اینه که شما نمیتونید چیزی رو از فیلم حذف کنید.همه ی چیزهایی که تو ذهنتونه باید تو فیلم باشن چون فیلم باید طولانی باشه و البته این طولانی بودن همراه با درد و رنج بسیار زیاد برای کارگردانه . من بشخصه ازین درد طولانی موقع ساخت فیلمهام بیزارم و مطمئنم برای اولین بار نگاه کردن فیلم یکی از کابوس بار ترین تجربه هاییه که یک کارگردان میتونه داشته باشه ، چون در بازبینی اول فیلم اگر جایی اشتباه ضبط شده باشه دوباره باید برگردیم به عقب و اجزای فیلم رو بچینیم روی همدیگه که واقعن کار ملال آور و سختیه. اگر این سختی پشت بندش به فروش موفق و رضایت مردم ختم بشه به کلی تمامش فراموش میشه و تبدیل به یک تجربه ی دلنشین برای کارگردان میشه.

    Angelina Jolie: (همراه با خنده)شماها بااینهمه تجربه ی کارگردانی این حرفا رو میزنید من به خودم امیدوار میشم.

    چرا وقتی از تماشای برداشت اولیه ی ساخته ی خودتون بیزارید، اون رو میسازید؟

    Christopher Nolan : برای اینکه من اعتقادی به "ضبط مجدد" ندارم.همون بار اول باید کاری که انجام میدم بی نقص باشه چون مصالح،انرژی و پول و بازیگران به شما اجازه نمیدن برای ساخت یک سکانس چهار ساعت وقت صرف کنی. من از لحظاتی که تدوینگرم آقای Lee Smith منو صدا میزنه بسیار متنفرم. وقتی ایشون من رو صدا میزنه یعنی یه جای کار میلنگه و من یه جارو بد ساختم و به خودم میگم "اه..بازم منو صدا زد.." و وقتی میرم پیشش میبینم یه چیز رو متوجه نشده و بهم میگه "چرا این قسمت رو اینطور ضبط نکردی؟" و همین اولین جمله ی اون باعث میشه من شب تا صبح باهاش درمورد اون سکانس و اینکه چرا اون طوریه صحبت کنم.

    Angelina Jolie: در پاسخ سوالتون که گفتید چرا کارگردانی میکنید و اینکه من چطور کارگردان شدم بگم که من بطور تصادفی وارد این بخش از فیلمسازی شدم.من تا همین دو سال پیش بازیگر بودم.ازون دسته بازیگرایی که بهم میگفتن "دوست داری کارگردان بشی؟" و من همیشه جواب میدادم "نه، به هیچ وجه." ولی همیشه دلم میخواست درمورد جنگ یوگوسلاوی بیشتر یادبگیرم، واسه همین یه متن نوشتم(اشاره به فیلمنامه ی فیلم "In the Land Of Blood and Honey که تبدیل به فیلم شد.").یک متن که فقط خودم میدونستم توش چیه و کاملن خصوصی بود و فکرش رو نمیکردم که یه روزی به کسی نشونش بدم.
    من به یاد بچگیم افتاده بودم و زمانی که در مدرسه درس تاریخ میخوندیم رو خیلی دوست داشتم و تصمیم گرفتم با تحقیق در تاریخ یه چیز خوب درمورد جنگ یوگوسلاوی بنویسم و بعدش بطور اتفاقی یه نفر که اسمشو نمیخام بیارم (احتمالن برد پیت) بهم گفت که"خیلی هم بد نشده..باید تبدیل به فیلم بشه." و من خیلی هیجان زده شدم و بعدش این ایده که چه کسی میخاد این متنو کارگردانی کنه به ذهنم خطور کرد و نگران این بودم که اگر متن رو بدم دست کسی دیگه ممکنه تغییرش بده و اون چیزی که من دوست دارم رو نسازه و اینجا بود که داوطلب شدم کارگردانیش کنم و به خودم گفتم "ای خدای من..الان من دارم چیکار میکنم؟" بعدش فهمیدم که عاشق اینم کارگردانی کنم ولی میترسیدم چون اولین تجربه م بود و بازهم میترسیدم چون متن جنگی رو اگر درست نمیساختم ممکن بود خودم رو وسط یک جنگ واقعی میدیدم و باز هم میترسیدم که دولت بخاطر موضوع حساس جنگ اجازه ی ساخت چنین اثری رو بهم نده. هرجور که شده اولین فیلمم رو ساختم و حالا با Unbroken اومدم. این فیلم بزرگترین چیزیه که تو زندگیم ساختم و وقتی شروع به ساختش کردم تازه فهمیدم که ساخت این فیلم بسیار بالاتر از سطح توانایی های منه و من در شروع کارم هستم و باید خیلی چیزهارو یاد بگیرم.

    چطور شد که تو کارگردان Unbroken شدی؟

    Angelina Jolie : یه لیست بلند بالا از کارگردانهای مدنظر کمپانی سازنده بود و اسم منم اون بین بود. یه روز بهم زنگ زدن گفتن بیا کارگردانی کن . (مترجم : آسمان بار امانت نتوانست کشید****قرعه ی کار به نام منه دیوانه زدند.).نویسنده ی اثر خانم Laura Hillenbrand بود و من بعد از مطالعه ی کتابش تازه متوجه شدم که چقدر ساخت این اثر میتونه سخت باشه و ازون دسته نوشته هاییه که شما تو ساختش نمیتونید کمک کنید ولی دوست دارید هرچه زودتر ساخته بشه. من فکر میکردم فقط مردا میتونن این مدل فیلمها رو بسازن ولی وقتی خودم رو بعنوان کارگردان معرفی کردم امیدوار شدم که منم یه چیزایی برای ارائه دارم و بعدش فهمیدم که مهم نیست مرد باشی یا زن، اگر روحیه ت قوی باشه به هدفی که میخوای میرسی و دوست داشتم وارد سفر ناشناخته ای بشم و خوشحالم که اینکارو انجام دادم چون خیلی چیزها ازش یاد گرفتم.

    چی یاد گرفتی؟

    Angelina Jolie: یادگرفتم آدم بهتری باشم.یادگرفتم بیش از پیش با همراهان و اطرافیانم خوش برخورد باشم،درکشون کنم،اون سمت قضیه رو هم ببینم.یادگرفتم هروقت عصبانی میشم و حرص میخورم، این عصبانیتم فقط به خودم آسیب میزنه و تاثیری روی دشمنم نداره. یادگرفتم از روحیه ی خودم برای شکست دادن چالش های زندگیم بهتر استفاده کنم.باعث شد یادبگیرم تا بچه هام رو بهتر بزرگ کنم و اون شوق و اشتیاق بچه هام رو بتونم ببینم. خودم ازون جمله آدمایی بودم که فکر میکردم اگر بچه ای زیاد شوق و شور داشته باشه برای انجام یک کار، به ضررشه. ما باید به بچه هامون، روبه روشدن با مشکلات رو یاد بدیم. زمانی که قهرمان فیلم Unbroken یعنی Louis Zamperimi‌با مشکلی مواجه میشد، مهم نبود که مشکلش چیه، مهم طرز نگاهش به مشکل بود.شعارش ، من شکست نمیخورم بود. شکست به معنی تسلیم شدن در جنگه . شکست به معنی ازدست دادن قلب و احساست نسبت به چیزهاییه که زندگی بخاطر تسلیم شدن ازت میگیره و تورو به سیاهی میکشونه.

    Mike Leigh: جدای ازهمه ی این حرف هایی که زدی، فکر میکنی کارگردان خوبی هستی؟(خنده)

    Angelina Jolie: نمیدونم.

    مایک، تو نسبت به مسائل بدبین و عیب جو هستی؟

    Mike Leigh: نه هرگز ...ولی دوست دارم مسائل رو بفهمم.

    Angelina Jolie: ازم پرسیدی که کارگردان خوبی ام یا نه؟ من کارگردان خوبی میشم اگر چیزهایی که گفتم راهشون رو به فیلمی که ساختم پیدا کنن.

    Mike Leigh:خب،جواب داد؟فیلمتو به کسی نشون دادی؟

    Angelina Jolie: آره

    Mike Leigh: خب، خوشحالی یا نه؟

    Angelina Jolie: آره.

    Mike Leigh: خب،الان یک کارگردان خوب هستی یا نه؟

    Angelina Jolie: آره.

    Bennett Miller : چرا اینقدر سر به سرش میزاری مایک؟

    Mike Leigh:دارم شجاعتش رو آزمایش میکنم.

    Bennett، فیلمی که ساختی یعنی Foxcatcher ، تورو تغییر داد؟

    Bennett Miller: من رو شکست و دوباره از نو ساخت.یکی از فیلمهایی بود که احساس کردم دارم توش غرق میشم چون ساختش بسیار سخت بود و من عذاب کشیدم تا تموم بشه ولی تضمین میدم این فیلمی باشه که بعد ها که اسمم رو جایی میارن منو بااین فیلم بشناسن. بعضی مواقع حین ساخت این فیلم همه ی افکارم رو کنار میذاشتم و به چیزی که ساختم و چیزی که از روش این فیلم رو ساختم نگاه مینداختم و باهم مقایسه میکردمشون و به خودم میگفتم "آیا ممکنه این بخش فیلم همون چیزی باشه که میخام یا هنوز یه چیز کم داره؟." من برای ساخت بقیه ی فیلمهام هم ازین فرمول استفاده کردم.باید افکارم رو منفجر میکردم .باید تبدیل به میلیون ها قطعه ی کوچیک میکردمشون و از خودم سوال میکردم که "به چی نیاز دارم و چی رو نمیخام؟". اولین باری که شروع به فیلمبرداری کردیم، 4ساعت و نیم طول کشید تا از گفتن کلمه ی CUT راضی باشم و به چیزی که میخوام در برداشت اول برسم ولی فیلم نباید چهارساعت طول بکشه . بعد از 4ساعت و نیم 1 ساعت صرف تدوین کردیم و بعدش من در اتاق تدوین تنها شدم و به خودم گفتم "آقای دیوانه،هنوز یه ذره با 100درصد فاصله داری ولی همینشم خوب شده."

    Christopher Nolan : چه حوصله و صبری داری تو. من اگه هر یک از برداشت هام 4 ساعت و نیم بخاد طول بکشه سرمو به دیواری،جایی میکوبم.

    Bennett Miller:آره خب پروسه ی طاقت فرسا، صبروحوصله ی آهنین میطلبه.من باید تواین 4 ساعت بازیگر رو همونقدر که توساعت اولیه پرانرژی بود، تازه و شاداب نگه دارم. این فیلم ازون دسته فیلمهایی نیست که بخاد یک داستان رو براتون تعریف کنه بلکه ازون فیلماییه که خودش یک داستان رو مشاهده میکنه و به شما اجازه میده کنارش بنشینید و به تماشای داستان بپردازید. فیلم وقتی وسطای ضبط شدن بود خودش را من ارتباط برقرار میکرد و میگفت کجام ناقصه و کجا عالیه و میفهمیدم که دارم کارمو عالی انجام میدم.
    مثل فیلمهاییه که برادران Maysles تحت عنوان The Pawnbroker, Walkabout ساخته بودن یا فیلمی که آلفردهیچکاک درسال2001 تحت عنوان The Birds ساخت.

    Richard Linklater: فیلم Birds.یادش بخیر سال 2001 اولین ترم دانشگاه بود و مغزم بعد از دیدنش داشت میترکید .من فکرش رو نمیکردم بتونم روزی فیلمی بسازم که اینقدر روم تاثیر بزاره.من در دوران جوونیم داستانهای کوتاه مینوشتم،بعدش که بزرگتر شدم شروع به نوشتن نمایشنامه کردم و یه مقدار طول کشید تا بفهمم که منم میتونم فیلم بسازم. جوون که بودم فیلم Raging Bull رو دیدم و خوف برم داشت و به خودم گفتم یه فیلم چقدر میتونه عالی و تاثیر گذار باشه ولی حیف من نمیتونم ازین مدل فیلما بسازم. بعدش فیلمهای کوتاه افرادی مثل John Sayles و برادران کوئن و Spike Lee رو نگاه میکردم و شگفت زده میشدم.اینجا بود که به خودم گفتم "یه دوربین گیربیار، دوستات رو جمع کن و فیلمی درمورد جهان خودت بساز." اینطور بود که کارگردان شدم.

    12سال طول کشید تا آخرین فیلمتو بسازی....

    Richard Linklater: دقیق بخوایم بگیم میشه 13 سال و چند ماه.

    دوست داری دوباره همچین کاری انجام بدی؟

    Richard Linklater : نمیدونم، بستگی داره. به اینکه بخام چه داستانی رو برای مخاطب تعریف کنم. فیلمهای امروزه مثل قطار سریع و السیر ساخته میشن.من برای ساخت فیلمم عجله به خرج ندادم و حتی در هفته 1 روز رو استراحت میکردم. فیلم Boyhood برای من تجربه ی ساخت فیلم نبود ؛ زندگی بود.

    کسه دیگه ای تواین اتاق 12 سال از وقتشو برای ساخت 1 فیلم سپری کرده؟

    Mike Leigh: من خیلی شانس بیارم 12 سال دیگه زنده باشم(خنده)

    Christopher Nolan :من به مردم میگم که 10 سال طول کشید تا Inception رو بنویسم ولی کسی باور نمیکرد.من تو این 12 سال هزارتا کارانجام دادم که فیلم ساختن یکیشون بود.

    Richard Linklater: کارگردانی یک شغلیه که شما دوست دارید بر همه چیز سیطره داشته باشید.فیلم Boyhood رو وقتی خواستم بسازم به خودم گفتم "گور پدره وقت و زندگی، بیا بسازیمش." و از آینده ای که در پیش بود خبر نداشتم.بدون استراحت، روزها سپری میشدن و من نگران فیلمم بودم.نگران اینکه اگر آینده درخشان نباشه این آبروریزی رو باید کجای کارنامم بچسبونم؟ راستش رو بخواید من این 3 ساعت رو با مشقت به این مرحله رسوندم و خب از بازتابها راضی ایم.

    Morten Tyldum : دوازده سال وقت رو صرف ساخت یک فیلم کردن یک دیوانگیه محضه به چند دلیل. اول اینکه مدام باید مشغول فیلمبرداری باشی،دوم اینکه خودت میدونی قرار نیست چشماتو روهم بزاری و بخوابی، سوم اینکه مجبوری 12 سال رو تو 3 ساعت فیلم خلاصه کنی، نکته ی دیوانه وار بعدیش اینه که ممکنه وسطای ساخت فیلم خسته بشی و حسرت روزهای ازدست رفته ت رو بخوری، بعدش اینکه بفهمی به تمام چیزهایی که برای ساخت فیلم نیاز داری، دسترسی نداری و درنهایت حاضری بمیری و موفق نشدن فیلمت رو بعدازگذشت 12 سال، نبینی. بنظرم تو (اشاره به لینک لیــتر) کار بزرگی انجام دادی و من به شجاعتت افتخار میکنم.

    Christopher Nolan: بزاریه نکته ی کارگردانی بهتون بگم، شما هرچه بیشتر وقت صرف ساختن فیلم بکنید، به همون میزان خودتون رو باهاش وفق میدین و براتون عادی میشه.

    Mike Leigh: من عاشق فیلم ساختنم. معمولن اگر بخام فیلمی بسازم تا 6 ماه قبل از اولین فرمان Action، هیچ بازیگری رو خبر نمیکنم و عاشق اینم که با همکارانم مقدمات ساخت یک فیلم رو آماده کنیم. میدونم که تا شیش ماه قرار نیست چیزی رو فیلمبرداری کنیم و همین آرامش قبل از ساخت فیلم بهم انرژی میده تا بتونم با چالش های فیلم جدیدم مواجه بشم.

    تابحال سکانسی بوده که براتون دردسر ساز شده باشه؟

    Mike Leigh : (همراه با خنده) یه فیلمی خواستیم بسازیم که بهمون مجوز ندادن بس که مبتذل بود. شرمنده که گفتم.

    ساخت یک فیلم چه تاثیری بر زندگی شخصیتون میزاره؟

    Morton Tyldum: شما وقتی کارگردانی رو بعنوان شغل انتخاب کردید باید دنبال همسری بگردید که واقعن شمارو درک کنه و بهتون قوت قلب بده چون وقتی استارت ساخت یک اثر رو زدید دیگه باید تمام حواستون رو بزارید رو کار و وقتی برای فکر کردن به شخص دومی وجود نداره.

    Angelina Jolie : من وقتی از سرکارمیرم خونه اعصابم داغونه.چون دقیقن هیچوقت استرس کار و اشتباهاتی که درطی روز رخ میده براتون آرامش به ارمغان نمیاره . بچه هام وقتی میرم خونه همگی خوابیدن و من بعضی وقتا با شوهرم "ورق" بازی میکنیم تا یه کم فکرم از کار بیرون بیاد. شما بعنوان کارگردان باید خانواده ای داشته باشید که شمارو درک کنن و بهتون فضای کافی برای زندگی کردن با آثار یا عذاب کشیدن بخاطرشون رو بدن و پشتتون باشن.

    سخت ترین لحظه ی ساخت فیلم چه موقعیه؟

    Mike Leigh: روز اول !!

    Angelina Jolie: آخ گفتی (مترجم:برای القای حس آنجلینا به این صورت ترجمه شد.). روز اول فیلم Unbroken و سکانس اول تمام تیم فیلمبرداری داخل آب بود و سکانسمون "خیس" شروع میشد. یه دوربین به جرثقیل وصل کرده بودیم و موج دریا هم مدام بالا پائین میرفت و من که کارگردان بودم هنوز داشتم به خودم میگفتم "به خودت بیا، تو میتونی این فیلمو کارگردانی کنی.". تواون لحظات اولیه من کسی رو نمیدیدم و چیزی نمیشنیدم.
    من هنوز اول راهم هستم و باید تجربه کسب کنم.من مدام درحال یادگیری فوت و فن کارگردانی ام.هنوز نفهمیدم چطور صحنه های تصادف ماشین هارو واقعی از آب دربیارم.واقعن بعضی لحظات کارگردانی گیج کننده س ولی من دوستان فوق العاده ای داشتم که بهم یاددادن و کارگردانی رو برام لذت بخش کردن.ولی روراست باشم، اکثر روزها من اعتماد به نفسم رو از دست میدم.

    Christopher Nolan: من از آخرین پروژه ام به شما سخت ترین لحظاتم رو میگم. سکانس هایی که باید در ایسلند فیلمبرداری میشد. ما 3 روز باید در سرمای زیر صفر درجه ی ایسلند باید در دریاچه ای، نزدیک به دومتر در آب سرد پیش روی میکردیم تا به عمق مناسب فیلمبرداری برسیم. من هیچ وقت تیم سازنده ای رو ندیده بودم که اینقدر ساکت باشن. همه از سرما به خودمون میلرزیدیم و ساکت بودیم.
    بعد از فیلمبرداری در ایسلند به منطقه ای رفتیم که کمی از ایسلند گرمتر بود و کل گروه خوشحال و شاد بودیم.شرایط سخت،‌برای کارگردان دلنشینه چون مطمئنه که نتیجه ی کار عالی میشه.معذل دیگه ای که من و گروه باهاش روبه رو بودیم "سرعت باد" بود که بالغ بر 100مایل درساعت می وزید. من هیچ وقت به عمرم چنین بادهای وحشتناکی رو ندیده بودم. به قدری شدید بودن که آسفالت رو از زمین میکندن و به اطراف پرتاب میکردن. حالا مارو درنظر بگیرید که باید دراین شرایط از بازیگرا برداشتی رو ضبط میکردیم که در وسط باد دارن همدیگه رو بغل میگیرن. بااینکه شرایط بسیار سخت بود ولی همه ازین عذاب، لذت میبردیم.

    Mike Leigh: من حدود دو هفته پیش رفته بودم Reykjavik.(پایتخت ایسلند). تواین شهر فستیوال فیلم برگزار شده بود و تمام مردم شهر سراغه تورو از من میگرفتن.میگفتن چرا آقای نولان به شهرمون نیومد؟. هیچ وقت اینقدر احساس حرفه ای بودن نکرده بودم. ازتو تعریف میشد و من لذت میبردم. گویا شهرت و اعتبارت رو تو ایسلند جا گذاشتی . (خنده)

    ریچارد، تو برای ساخت فیلم Boyhood با بچه های کم سن و سال دست و پنجه نرم میکردی. این فکر که "من دارم روی زندگیه این بچه ها تاثیر میزارم" تابحال به سراغت اومده بود؟

    Richard Linklater : البته. همیشه به همین فکر میکردم. بازیگران بزرگسال ما خودشون عقل و فهمشون کامل شده بود و فقط فیلم بازی میکردن و میتونستن حرفه ای تصمیم بگیرن ولی من اصل کارم با بچه های 7 و 9 ساله بود. آرزوم این بود که تاثیری که برروی زندگیشون درطی این 12 سال میزارم، مثبت باشه و طوری فیلمم رو ساختم که این کودکان به زندگیه عادیشون برسن. من هنوز هم که اینجا نشستم نگران این قضیه هستم.

    هنگام ساخت Interstellar، چقدر به علم اطمینان کردی و چقدر سعی کردی به واقعیت نزدیک باشی؟

    Christopher Nolan : به اندازه ی سر سوزن به علم اعتماد کردم و سعی کردم به واقعیت نزدیک باشم.اگر بتمن رو مطابق با استانداردهاش به پایان نمیرسوندم تابحال خونه م رو آتیش زده بودن. وقتی منه کارگردان قبول میکنم یه چیزی رو بسازم باید اول اون احساس مسئولیت پذیری رو درخودم فعال کنم. موقع ساخت بتمن وظیفه م این بود که یک شخصیت آرام و درونگرا که به فکر مردم و قشر بی پناهه فکر کنم و تو فیلم Interstellar وظیفه م مجاب میکرد که پایبندیم به قوانین فیزیک و علم رو حفظ کنم و مطابق استاندارهاش قدم بردارم.
    صحبت درمورد علم شاید برای خیلی از افراد حوصله سربرباشه و فیلمم براشون کسل کننده جلوه بده ولی کاری که ما کردیم این بود که همه ی المان های داستانی رو به حدتوازن برسونیم که هردوقشر علاقه مند و متنفر از علم ، از فیلم لذت ببرن.

    Bennett Miller: بنظرم ما باید بدونیم که هنرمند جماعت به سبب عوامل طبیعی یا هرچی که هست نوعی به سمت انحراف و افکاری که به جرم و جنایت میرسن، گرایش داره. Truman Capote یک جمله ای داشت که میگفت "نقاش ها(استعاره از هنرمندها)، خطرناکترین مردم هستن چون مدام طرز دیدشون رو به یک موضوع تغییر میدن و این مساله رو میتونیم تو آثارشون مشاهده کنیم که با گذشت زمان، طرز نگاه نقاش به یک مساله ی مشابه ثابت نمی مونه ولی درعین حال احساس وظیفه ی یک هنرمند به مراتب از بهترین مردم دنیا هم بالاتره." من خودم به عنوان کارگردان ممکنه الان طرز نگاهم به یک مساله یه چیزباشه و چندسال بعد نظرم رو تغییربدم .

    Angie، تو هم تو کارت منحرفی؟

    Angelina Jolie: قبلن بودم ولی الان نه. البته هنوز خیلی دلم میخواد گاه گداری احساس مسئولیتم رو بزارم کنار.من نمیخام حرف های Bennett رو تکذیب کنم ولی بنظرم شما هم میتونید هنرمند باشید(نقاش، ....) و هم نسبت به جامعه احساس مسئولیت کنید. ما همگی هنرمندیم و همچنین خیلی چیزهای دیگه ای هم هستیم.مثل احساس مسئولیت درمورد باور ها، سی ا ست ها و بچه هامون و خیلی چیزهای دیگه.
    من معتقدم که آثار ما بعنوان یک هنرمند میتونه خیلی مخرب باشه کما اینکه من خودم تو فیلمهای احمقانه و بیخود زیادی بازی کردم ولی فکر میکنم که اگر کمی اخلاقیاتمون رو در زمینه ی احساس مسئولیت و چیزهایی که اهمیت دارن پرورش بدیم میتونیم مفید باشیم و دیگه کسی به ما که هنرمند هستیم لفظ "خطرناک ترین مردم" رو نده. وقتی مردم کارهای مارو میبینن فکرشون تحت تاثیر ماست،ما علاوه بر فکر روی تاریخ و خیلی چیزهای دیگه هم تاثیرمیزاریم و همین نشون میده باید یک احساس مسئولیت و نه انحراف در ما شکل بگیره.

    چه مشکلاتی برای ساخت یک فیلم از نظر بودجه برات پیش اومده ؟
    Richard Linklater: خب، واسه هرفیلمی متفاوت بوده. من فیلم شش روزه ای ساختم که برام 23هزاردلار آب خورد و فیلمی رو ساختم که تولیدش 50روز طول کشید و 30 میلیون دلار برام آب خورد. بودجه ی من برای ساخت Boyhood درهرسال 300هزاردلار بود. اگر این پول تموم میشد باید بقیه رو از جیب خرج میکردم.

    فیلمی هست که به طرز نگاهت نسبت به کارگردانی جهت داده باشه؟

    Angelina Jolie : فیلم The Hill اثر سیدنی لومــت!

    Christopher Nolan : واقعن فیلم محشری بود.

    Angelina Jolie: من کتابی که سیدنی لومت نوشته (ساخت فیلم) رو خوندم و همه جا باخودم همراه دارم و بعضی وقت ها دوباره و دوباره میخونمش و خیلی چیزها درمورد سیدنی و کارهاش یادگرفتم. با خیلی ازافرادی که باهاش کارکردن صحبت کردم و ازشون خواستم از تجربیاتشون موقع کار با اون رو بهم بگن و اینکه توضیح بدن چطور ایشون با بازیگرا برخورد میکرد و از مصالح فیلمش استفاده میکرد.

    Christopher Nolan : چی شد که فیلم The Hill‌رو گفتی؟ این فیلم مورد علاقه ی من هم هست ولی هیچ جا نمیتونی گیرش بیاری.

    Angelina Jolie: وقتی پیداش کردم یه عالمه کپی زدم ازش و به هرکسی که میتونستم دادم.(خنده)

    Richard Linklater: من سالها پیش به یک نظریه رسیدم که مطابق بااون هرفیلمی که تونستم رو تماشا میکنم و بستگی به حس و حالم داره. مطابق با احساسم ازم سوال کنید اسم فیلمها و کارگردانهای متفاوتی رو بهتون میگم که روم تاثیر گذاشتن.

    Angelina Jolie : الان روحیه و احساست چطوریه؟

    Richard Linklater : دقیقن توهمین لحظه؟ همممم.. دارم فکر میکنم که کاش امروز یک فیلم کمدی تماشا کنم. دوست دارم یک کمدی از Hal Ashby تماشا کنم. احتمالن فیلم Shampoo رو امروز ببینم.

    Mike Nichols چندروز پیش مرد و ازپیشمون رفت. کسی از شما تحت تاثیر فیلمهاش قرار گرفته؟

    Christopher Nolan : من یک طرفدار دوآتیشه ی Working Girl هستم.

    Richard Linklater : فیلم Carnal Knowledge

    Angelina Jolie : منم میخواستم همون فیلمی که ریچارد اشاره کرد رو بگم.

    Bennett Miller : من دوست ندارم در جمع احساساتی بشم. میدونید، آخرین شبی که مایک نیکولز زنده بود، پسرش به من زنگ زد و گفت پدرم فوت کرد. تقریبن 8 سال پیش من رو به خونه شون دعوت کرده بود تا باهم ناهار بخوریم. یک انرژی تمام نشدنی برای دوست داشتن مردم در وجود این مرد بود و من از اون دسته آدمایی بودم که دوست داشتم ایشون رو الگو قرار بدم چون مشابه من زیاد وجود دارن ولی شبیه مایک نیکولز، محدودن. اون هم به زندگیش میرسید هم به فیلمهاش و هم به هنرمندی هاش. سه روز قبل ازینکه بمیره داشتیم باهم دیگه تو یاهو چت میکردیم و اون مدام من رو با جک هاش میخندوند.
    مایک نیکولز، دوست داشتنی ترین، عاقل ترین،شوخ طبع ترین و محترم ترین آدمیه که من تو زندگیم دیدم.


    >> پــــایـــانــــ !!



  13. #47
    In God We Trust
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    اینترنت
    ارسال ها
    612
    سپاس
    2,514
    از این کاربر 6,602 بار در 633 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : ..:: میزگرد هفتگی TvWorld ::..

    خیلی عالی بود ، دکمه تشکر واقعا کمه بابت زحماتت ....خیلی لذت بردم

    با خوندن این متن ،درک میکنی که کارگردانی، عجب کار مشکل و طاقت فرسایی است . ...

    این نولان عجب ادم باهوشیه هااا خیلی حال کردم ..
    J.J. Abrams
    Lost-Cloverfield-10 Cloverfield Lane-Super 8

  14. 9 کاربرِ زیر از hamed224 بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  15. #48
    جمله مورد علاقه ندارد
    تاریخ عضویت
    Oct 2012
    ارسال ها
    1,354
    سپاس
    16,112
    از این کاربر 30,047 بار در 1,455 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : ..:: میزگرد هفتگی TvWorld ::..

    واسه اینکه قلب گروه دوم نشکنه، این هفته میریم که با این افراد هم سخن بشیم :

    Channing Tatum بازیگر فیلم FoxCatcher
    Ethan Hawke‌بازیگر فیلم Boyhood
    Timothy Spall بازیگر فیلم Mr.Turner
    Benedict Cumberbatch بازیگر فیلم The Imitation Game
    Michael Keaton بازیگر فیلم Birdman
    Eddie Redmayne بازیگر فیلم The Theory Of Everything


  16. #49
    جمله مورد علاقه ندارد
    تاریخ عضویت
    Oct 2012
    ارسال ها
    1,354
    سپاس
    16,112
    از این کاربر 30,047 بار در 1,455 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : ..:: میزگرد هفتگی TvWorld ::..



    میزگرد امروز از افرادی تشکیل شده که هریک از نقاط مختلف و فرهنگ های مختلفی آن را به جلو هدایت میکنند.شش بازیگر برتر سالی که گذشت به دو گروه سه نفره تقسیم شده اند و گروهی از بریتانیا و گروه دیگر از ایالات متحده درخدمت شما هستند. بازیگران مرد زیر به نمایندگی از تمام کسانی که امسال خوش درخشیدند، بنا به فیلمی که درآن بازی کرده اند انتخاب شده اند.لازم به ذکر است فیلمهایی که این افراد درآنها درخشیده اند از نامزدهای حضور در بین لیست بهترین فیلمهای سال هستند و تاکنون فیلمهایشان نقدهای مثبت بسیاری در زمینه های مختلف و جشنواره های متفاوت از هم ، دریافت کرده اند.بیش ازین شمارا منتظر نمیگذاریم و میزگرد دیگری را با افراد زیر کلید میزنیــم :

    Channing Tatum
    بازیگر فیلم FoxCatcher
    Ethan Hawke‌بازیگر فیلم Boyhood
    Timothy Spall بازیگر فیلم Mr.Turner
    Benedict Cumberbatch بازیگر فیلم The Imitation Game
    Michael Keaton بازیگر فیلم Birdman
    Eddie Redmayne بازیگر فیلم The Theory Of Everything

    Michael Keaton Channing Tatum Benedict Cumberbatch Timothy Spall Ethan Hawke Eddie Redmayne




    بسم الله..
    هشدار متن +18 سال

    بعضی از شما عزیزان، نقش هایی رو بازی کردین که درواقعیت چنین شخصیت هایی وجود داشتن. از چه چیز این افراد شگفت زده شدید؟

    Benedict Cumberbatch : من هنوز هم در تعجب اتفاقاتی ام که بعد از خوندن زندگینامه ی Alan Turing برامون افتاد. ما در فیلم The Imitation Game داستان ایشون رو تعریف میکنیم.این فرد علاوه برهوش فوق العاده ای که داشت و میتونست کدهای سری جنگ جهانی رو بشکنه، هیکل ورزیده ای داشت و توانایی بسیار بالایی در دویدن در حد دونده های ماراتن براش در کتب تاریخی نوشته شده بودن.ایشون هم جنس باز بوده و جزو معدود دانشمندانی بوده که در سالهای آخر عمر اون رو به مناطق دورافتاده تبعید نکردن و مغزش رو تو شیشه نگه نداشتن.
    درک عالی این شخص از طبیعت و نگاه ظریفی که درمسائل داشته من رو به وجد میاره. باعث میشه یک همچین شخصیتی رو در زندگی واقعیم شبیه سازی کنم. این فرد بعد ازینکه در دهه ی 50 میلادی اعلام به همجنس باز بودن خودش میکنه،از سوی مقامات قضایی دو پیشنهاد بهش داده میشه ..اول اینکه 2 سال بره زندان و دوم اینکه عقیم بشه. ایشون دومین گزینه رو انتخاب میکنه و با درد فراوان به ادامه ی زندگی میپردازه.

    Michael Keaton : من رو ببخش ولی وقتی این رو گفتی، خندم گرفت. انگار با همجنس باز بودن چه ضربه ای بر پیکر مردم و زندگیشون میخوره که تو اون سالها این گزینه هارو جلوی روشون میذاشتن.. مقوله ی مسخره ای بود.

    Ethan Hawke : (به شوخی، خطاب به بندیکت) ؛ راستش رو بگو.. داخل فیلم سینه بند(Bra) هم پوشیده بودی؟(خنده ی حظار)

    رفتن به زندان یا عقیم شدن یک دوراهی بسیار سخته. تو اگر بودی کدومشون رو انتخاب میکردی؟

    Benedict Cumberbatch: زندان رفتن رو. این فرد (Alan Turing) به قدری به کارش علاقه داشت که عقیم شدن براش معذل بشمار نمیرفت. من با یکی از اساتید دانشگاه کمبریج که درمورد ایشون تحقیق کرده صحبت میکردم و ایشون بهم گفتن دکترهای اون موقع بخاطر موقعیتی که این فرد درجامعه داشتن و به پاس دانشمند بودنشون بهش پیشنهاد دادن که یک جراحی کوچیک در آلت تناسلی این شخص انجام بدن که در دراز مدت و بدون درد ایشون رو عقیم شن ولی پاسخی که Alan به دکترها داده بود این بود "من دوست ندارم تا دوسال بخاطر عقیم شدن دارو بخورم.پس بهتره یکبار برای همیشه دست به کار شید."

    متن عادی

    ادی، چقدر طول کشید تا خودت رو با شرایط Theory Of Everything وفق بدی اونم زمانی که استفن هاوکینگ ناظر کارهات بود؟

    Eddie Redmayne : خیلی طول کشید. ازلحظه ای که من و خانم Felicity Jones برای حضور در فیلم قرارداد بستیم، منتظر ملاقات با Jane و Stephen Hawking بودیم. خانم فلیسیتی تونست با Jane ملاقات کنه و با خلقیاتش آشنا بشه ولی من تا چندین هفته نتونستم با استیفن ملاقات داشته باشم چون سرش شلوغ بود. همه چیز پیچیده شده بود برام و همین کافی بود تا احساس ترس بهم غلبه کنه. ترس اینکه اگر باهاش ملاقات کنم، تمام پیش زمینه ی ذهنی که ازش تصور کردم غلط باشه چه اتفاقی میوفته.
    این شد که خودم رفتم خونه شون برای ملاقات باهاش و صحبت کردن و رسیدن به چیزی که میخام.استیفن با یک میکروفون تقویت کننده ی صدا زیر چونه ش باهام صحبت میکرد و این دستگاه طوری طراحی شده بود که باید "حرف به حرف" صدا رو تقویت میکرد و من چندین ساعت پیشش نشستم تا بتونم حداقل 10 تا جمله ازش بشنوم. من از سکوت متنفرم وتنها چیزی که درخونه ی استیفن بهش رسیدم سکوت وحشتناکی بود که هرزگاهی با یک حرف انگلیسی شکسته میشد ودوباره برقرار بود.

    Ethan Hawke : خداروشکر ازین تکنیک برای برنامه ی Saturday Night Live استفاده نمیکنن.(خنده)

    Michael Keaton:بیشتر درچه زمینه ای ازش سوال میکردی؟

    Eddie Redmayne: بیشنر میخواستم با خلق و خو و رفتارش آشنا بشم.باهم درمورد تاریخ تولدش حرف میزدیم. اون 8 ام ژانویه متولد شده.دقیقن روزی که گالیله 300سال پیش مرد. یه مثلی هست که میگن با مرگ هر دانشمند، یکی دیگه متولد میشه. من بهش اینارو گفتم و اشاره کردم که خودم متولد 6 ام ژانویه ام و تاریخ تولدمون 2 روز باهم فاصله داره .بنابراین هردوتامون تو یک برج (ماه) به دنیا اومدیم.

    بندیکت، درسال 2004 یک بار نقش استیفن رو در فیلم Hawking بازی کرده. قبل از حضور در فیلمبرداری این فیلم رو تماشا کردی؟

    Eddie Redmayne: من با قبول حضوردراین فیلم مدام با انتخاب های سخت و دوراهی های پیچیده مواجه میشدم.یکی ازین دوراهی ها نگاه کردن یا نگاه نکردن به همون فیلم سال2004 بود. من و بندیکت خیلی وقته که باهم دوستیم و من عاشق بازیگریش هستم. با همه ی احترامی که براش قائل بودم، تصمیم گرفتم فیلم رو نگاه نکنم چرا که ممکن بود از هنرش دراون فیلم دزدی کنم و باتقلید کردن ازش بخام نقش خودم رو بازی کنم..تعریف ها ازین فیلم Hawking بسیار زیاد و عالی بود ولی من جلوی خودم رو گرفتم.

    Ethan Hawke : چقدر جالبه که هردوتاتون این نقش رو بازی کردید.

    Benedict Cumberbatch : من و ادی باید خیلی دراین مورد باهم صحبت کنیم. حضور درنقش هایی این چنین خیلی سخته چرا که شما مجبورید نقش کسی رو بازی کنید که زندگیش در 1 جمله خلاصه میشه : "استیفن هاوکینگ از بیماری ALS رنج میبرد.". این بیماری هرروز وضعیت بدنتون رو تغییر میده و شما باید این مدل عذاب کشیدن رو تو بازیتون پیاده کنید.

    اگر 2 سال از زندگیتون باقی مونده باشه، چه کارهای متفاوتی انجام میدین؟

    Michael Keaton : بیشتر با Jonah Hill قرار ملاقات میزارم (خنده)

    Channing Tatum : سوال سختیه. کارهای زیادی میشه تو 2 سال انجام داد. احتمالن دیگه از حل معماهای جهان دست برمیدارم و چه میدونم..... سعی میکنم با افرادی که عاشقشونم بیشتر وقت هام رو سپری کنم.

    به این فکر نمیکنی که کمتر فیلم بازی کنی؟

    Channing Tatum : من عاشق بازیگری ام. اگه 2 سال وقت برای انجامش داشته باشم خودم رو وقف فیلمی میکنم که ارزشش رو داشته باشه.

    Michael Keaton : من که دوره فیلم بازی کردن رو خط میکشم.

    تو در برحه ای از هنرپیشگیت پشتت رو به هالیوود کردی و تا یه مدت هیچ فیلمی بازی نمیکردی و به Montana نقل مکان کرده بودی..توضیحی داری؟

    Michael Keaton : توضیحی برای گفتن نداره. من هیچ وقت به هالیوود و بازیگری پشت نکردم. من دوست داشتم به جایی برم و در سکوتش به آرامش برسم بعد دوباره برگردم. وارد فازی از زندگیم شدم که از شنیدن دستورات کلیشه ایه کارگردانها و جملات قدیمی خسته شده بودم. یکی دیگر از عواملی که این سالها کم رنگ شدم این بود که کسی با دست پر به سراغم نمیومد. فیلمنامه ها کیفیتشون پائین بود و من دوست ندارم تو هرفیلمی که بهم پیشنهاد میشه بازی کنم.

    Channing، تو قرار بود که تو Foxcatcher بازی نکنی و میخواستن تورو از لیست بازیگرا خط بزنن. علتش چی بود؟

    Channing Tatum : فیلم به قدر کافی برای من واضح نبود. من اوایل اصلن نمیتونستم فیلم رو درک کنم.پیامی رو که فیلم قصد داشت منتقل کنه برام روشن نبود ولی من قبول کرده بودم که بازی کنم و دوست نداشتم بخاطر بد بازی کردنم منو از فهرست بازیگرا خط بزنن پس به خودم روحیه دادم و بدون اینکه بدونم دقیقن هدفمون چیه، به ایفای نقش پرداختم.

    بزرگترین اشتباهی که تابحال مرتکب شدید چی بوده؟

    Timothy Spall : بنظرم یکی از بزرگترین اشتباهات ما انسان ها اینه که فکر میکنیم به قدر کافی میدونیم ولی عملن این غیرممکنه. اشتباه دیگرمون اینه که اسیر "تکراری بودن" میشیم و نمیتونیم ازین چرخه بیرون بیایم.

    Ethan Hawke : سوال خوبی پرسیدی. یاد یه خاطره افتادم. من تقریبن 29 سالم بود که تو یک فیلم بازی میکردم. اوایل که کارم رو شروع کرده بودم همه چیز عالی بود ومن با اعتماد به نفس کامل سر صحنه ی فیلمبرداری حاضر میشدم بعدش به خاطر میارم که به شدت از کارگردان میترسیدم. احساس میکردم ایشون به قدری احمق و نادانه که اجازه نمیده من اونطوری که خودم دوست دارم نقشم رو بازی کنم. من سعی میکردم به تیم سازنده بفهمونم که خیلی بیشتر از اونا حالیم میشه و کارمو بلدم. وقتی الان به اون دوران فکر میکنم احساس شرمساری میکنم.
    یک سال میگذره،من 30 ساله میشم و هنوز با یک خیل عظیم از چیزهایی که نمیدونم ، مواجه میشم. هرچقدر بزرگتر میشم،اعتمادم به کارگردانها بیشتر میشه و سعی میکنم این اشتباه رو که بنظرم همه چیز رو میدونم روتکرار نکنم. یک نقل قول عالی از مارلون براندو که میگفت "هرکارگردان باید برای شما در حکم یک همسر و زوج روحانی بشمار بیاد.". شما برای اینکه بتونید بهمراه کارگردان فیلمی رو بسازید، باید باهاش ازدواج کنید.

    هشدار متن +18 سال

    اگر به فیلم Last Tango in Paris نگاهی بندازید با بازیگری مواجه میشید که خودش رو وقف داستان کرده و درون یک فیلم با موضوع خطرناک اسیر شده. یک فیلم که تمامن درمورد ادبیات عاشقانه س. "روابط جنسی" انسان چیزیه که حتی بزرگسال ها هم دوست ندارن در بین عوام مردم درموردش صحبت کنن. مراسم تدفین، مرگ،ترس از مرگ، ترس از پیر شدن،ترس از س ک س از جمله دیگر چیزهایی ان که ما ازشون واهمه داریم.
    منظورم اینه که ، تو (خطاب به Benedict Cumberbatch) درمورد Alan Turing و هم جنس باز بودنش صحبت میکنی، من نمیتونم تواین مساله که قراره نقشش رو بازی کنی بهت کمک کنم ولی میدونم اگر 20 سال پیش به یک نفر این نقش رو پیشنهاد میدادن، بازخوردهای اجتماعیش میتونست بازیگر رو نابود کنه. اتفاقی که برای River Phoenix افتاد.ایشون در فیلم My Own Private Idaho نقش کودک خردسالی رو بازی میکرد که دوست داشت هم جنس باز باشه. بازتاب هایی که بعد از فیلم به نویسنده و کارگردان وارد شدن همگی حرف من رو تائید میکنن.

    متن عادی

    میتونی یک نسخه ی بازسازی شده از The Last Temptation of Christ بسازی ؟

    Ethan Hawke : مارتین اسکورسیزی میتونه بسازدش. همون موقع که ساخت کلی خودش رو تو دردسر انداخت.الان اگه بسازدش براش تبدیل به کابوس میشه.

    بهترین معملت در زندگی چه چیزی بود؟"معلم دراین سوال صرفن شخص نیست"

    Benedict Cumberbatch : اولین معلمم در پایه ی ابتدائی کسی بود که بهم یادداد چطور متون سختی که شیکسپیر نوشته رو بخونم.الان به روانترین شکل ممکن اون کلمات سخت رو به زبون میارم.معلم دیگری داشتم که پنجره های "تئاتر آمریکایی" رو بر روی من باز کرد و بهم شگفتی های Mamet ؛ Miller و Tennessee Williams رو نشون داد. من خودم رو پرورش میدادم و هرروز چیزهای شگفت انگیزی در زندگیم رخ میداد. 17 ساله که بودم در 2 تا از پرطرفدارترین تئاتر های اون زمان بازی کرده بودم. تئاتر های A Midsummer Night’s Dreamو As You Like It دوتا از بهترین تجربه های دوران زندگیم بودن. من در تئاتر Death of a Salesman هم حضور داشتم.

    Eddie Redmayne : کلاس های بازیگری و مدارس دربریتانیا به شکلی عمل میکنن که اگر شما علاقه مند به بازیگری باشید ، از سنین خردسالی به شما نقش های پیرمردها،پیرزن ها و افراد بزرگسال رو میدن و شمارو برای آینده آماده میکنن.به شما نقش هایی میدن که به هیچ وجه با تیپ و شخصیتتون همخونی نداره ولی شما برای ارضای علاقه تون دست به آفرینش کارکترها میزنید و این شمارو پرورش میده.

    سخت ترین کارکتری که نقشش رو بازی کردید چی بود؟

    Eddie Redmayne : اولین تجربه ی حرفه ایم سخت ترین بود. باید در نمایشنامه ی Twelfth Night نقش Viola رو مقابل Mark Rylance بازی میکردم. تجربه ی چنین نقشهایی، بازی کردن به جای مردمی که هیچگونه تطابقی با شخصیت واقعیتون ندارن به شما نشون میده که چقدر میتونید پیش برید. بعد مشکل دیگه ش این بود که این نمایشنامه درمورد تاریخ حماسی بریتانیا بود و متن سنگینی داشت.

    Timothy Spall : کاملن درسته ، ولی فرق سینمای بریتانیا با هالیوود اینه که شما با کول باری از تجربه هم اگر پاتون رو توهالیوود بزارید همه ی شرایط با بریتانیا فرق میکنه. اینجا روش خودشون رو در ساخت فیلم دارن و شعار مردم هالیوود اینه که "اوه عزیزم، بیا فقط بسازیمش چون ما بهترینیم.". بازی در هالیوود بسیار سخته و من تعجب میکنم از مردمی که اینقدر دوست دارن برای بازیگری دراینجا تست بدن. در اغلب موارد وقتی به مردم نقشی رو پیشنهاد میدیم با فحش های رکیک مواجه میشیم. حتی ایفای نقش یک سیاه لشکر ساده ی بدون دیالوگ دراینجا با بریتانیا متفاوته.

    Ethan Hawke : فرق سینمای بریتانیا با هالیوود اینه که ما اینجا به شما مقدمات حرفه ای بودن رو یاد نمیدیم و حوصله ی توضیح مسائل ابتدایی رو نداریم.شما وقتی در انگلستان و کشور های حومه متنی رو بازی میکنید اولن با صبر و حوصله پیش میرید و دوما خودتون رو برای حضور در کشور خودتون و فیلمهاش آماده تر میکنید ولی باید بدونید که برای حضور در فیلمهای اینجا (هالیوود) باید دوباره از صفر شروع کنید.
    همتون خانم Julia Roberts‌رو میشناسید. ایشون به نیویورک اومد تا در یک تئاتر بازی کنه و تقریبن بخاطر کم تجربگیش، نزدیک بود منتقدا با تفنگ بکشنش. حتی حرفه ای ترین بازیگران هالیوود هم دوست دارن چیزهای جدیدی دربازیگری کشف کنن و یاد بگیرن. فرهنگ آمریکا طوریه که به بازیگر و سینما خیلی اهمیت میده و اگر با پس زمینه ی تئاتر شروع به کار کنید تقریبن همه شمارو میپرستن.

    Channing، چالش برانگیز ترین کاری که تو Foxcatcher باهاش مواجه شدی چی بود؟

    Ethan Hawke : شکست دادن Mark Ruffalo .(خنده)

    Channing Tatum : کارگردان فیلم، Bennet Miller ؛ هرروز به سرم ضربه وارد میکرد.

    Ethan Hawke : یه تریلر از فیلمتون تماشا میکردم، تو واقعن دماغ Mark‌رو خون آوردی؟ با دیدن اون بخش تعجب کرده بودم.بنظر میومد واقعن مشت زدی تو دماغش.

    Channing Tatum : من هرگز کاری مشابه این فیلم انجام نداده بودم و هیچ ایده ای برای چطور بازی کردن این نقش نداشتم و تنها Mark Shultz بود که منو راهنمایی میکرد. ایشون کسیه که من دارم نقشش رو بازی میکنم. ایشون قهرمان کشتی المپیک 1984 بودن و فرد فوق العاده ای هستن. همه چیز مو به مو یادشونه و برامون تمام حرکات کشتی رو باحوصله تعریف میکردن. من مدام درحال منظم کردن حرف هایی بودم که از دهان ایشون درمورد کشتی خارج میشد. سعی میکردم تا از گفته های این شخص در بازیم استفاده کنم. یادمه یه جمله ی خوب بهم گفت و اون این بود "من هرگز نمیخواستم که برنده بشم . من فقط دوست نداشتم ببازم."

    Ethan Hawke : الان فرق بین "شکست نخوردن و برنده شدن" چیه؟ یعنی چی این جمله؟

    Channing Tatum : برای اون؟ این جمله برای اون به منزله ی ترسیدن از اینه که تبدیل به کسی که براش تلاش میکنه، نشه. برادر بزرگترش یعنی Dave Shultz ، کسی بود که مارک مطمئن بود هرگز درکشتی بهش نمیرسه و همیشه یه قدم پائین تر از برادرش کشتی میگرفت. پس تصمیم گرفت راهش رو عوض کنه و تبدیل به کسی بشه که همه از رویارویی باهاش وحشت کنن. دوست نداشت که کسی بهش نزدیک بشه.

    Benedict Cumberbatch : اون(Mark Shultz) از فیلمنامه خوشش اومده بود؟ خودش هم چیزی بهش اضافه میکرد؟ شده بود که مثلن ازش یه چیزی رو بخوای برات توضیح بده و درعوض چیزی عایدت نشه؟

    Channing Tatum : من از همینش واهمه داشتم..خودم قبلن متنهایی که کارگردان درمورد ایشون تحقیق کرده بودن رو مطالعه کرده بودم و هروقت ازشون چیزهای تازه میخواستم ،همون حرفهایی رو بهم تحویل میداد که خودم میدونستمشون.. ایشون انقدر بامن صمیمی و خوش برخورد بودن که من از حرف زدن باهاشون لذت میبردم. برای اینکه اشک از چشماش سرازیر بشه تقریبن 7 ثانیه گفت و گو درمورد دوران قدیم کافی بود. به قدری احساساتشون شدید بود که من و خودش کلافه میشدیم سراین قضیه و وقت زیادی ازمون موقع صحبت درمورد رویدادهای فیلنامه تلف میشد.

    Michael Keaton : حقیقت امر هم همینه. تعجب برانگیز نیست اگر جناب Mark Shultz، تک تک خاطراتش رو به یادبیاره. ورزشکارا روعرض میکنم.این قشر از جامعه شبیه مایی که اینجا نشستیم نیستن. از لحاظ روحی و روانشناسی در یک تایپ جداگونه قرار میگیرن. اگر الان از یک بازیکن حرفه ای بیسبال درمورد یکی از بازیهای مهمش سوال کنی واستون درمورد وضعیت زمین، جهت وزش باد و غیره صحبت میکنه. این مساله درمورد کشتی گیرها هم صادقه (فیلم Foxcatcher درمورد ورزش کشتی است.). من درخانواده ی پرجمعیتی بزرگ شدم و یکی از برادر های من کشتی گیر بود.
    برادرم به شدت من و خانوادمون رو دوست داره و به طرز وحشتناکی ازمون متنفره. درکل احساسات در ورزش کار ها تعاریف جداگانه ای با بقیه ی مردم داره.

    Channing Tatum : کشتی ، به بازیگری بسیار شبیهه. ما هم درحال کشتی گرفتن با نقشی که بهمون میدن هستیم. در ورزش کشتی، شما تنها با یک فرد مبارزه نمیکنید، بلکه با اتفاقی که داره واستون پیش میاد مبارزه میکنید. در وضعیت خسته کننده ای قرار میگیرید که هیچ استراحتی براش تعریف نشده. به شما 1 دقیقه فرصت نفس کشیدن نمیدن، شما ازینکه مدام بهتون حمله میشه عصبانی میشید و در آن واحد ، هزاران مدل از احساسات به سراغتون میاد که عمده ترینش احساس ترسه. بازیگر بودن دقیقن همین خصوصیات رو داره ولی با کمی تفاوت و شدت.

    اگر در حرفه ی خودتون ستاره باشید مسائل سخت تر میشه؟ رسانه ها مدام روی شما متمرکز میشن؟
    Channing Tatum : رسانه ها خوب و بد سرشون نمیشه. چه تازه کار باشید چه 30 سال بازیگر بوده باشید ، شمارو به یک چشم میبینن و منتظر یک حرکت غیرمعقول یا هر چیزه دیگه ای از شما هستن تا به هرنحوی که دوست دارن به مردم جهان بازتابش بدن.

    تو ستاره بودن رو دوست داری؟

    Channing Tatum : من نیومدم تو بازیگری تا ستاره بشم. من بهش به این شکل نگاه نمیکنم. من دراین دنیا با فرصت های خوب و بد زیادی مواجه شدم و سعیم براین بوده که راهم رو به سمت مقصد از میان درهای متعددی که جلوی روم باز بوده پیدا کنم. بعضی مواقع پشت درها اتفاقات شگفت انگیزی برام افتادن و بعضی مواقع هیچی برام نداشتن.


  17. #50
    Proletariat
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    محل سکونت
    ٌٌWinterfell
    ارسال ها
    53
    سپاس
    1,445
    از این کاربر 5,390 بار در 644 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : ..:: میزگرد هفتگی TvWorld ::..

    مث همیشه عالی بود

  18. 14 کاربرِ زیر از Matin VT بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


 

 
صفحه 5 از 7 اولیناولین ... 34567 آخرینآخرین

موضوعات مشابه

  1. تیم ترجمه ی TvWorld | آنچه شما خواسته اید
    By Mikado in forum پیشنهادات ,اصول و برنامه های تیم ترجمه TvWorld
    پاسخ ها: 4
    آخرين ارسال: 03-15-2014, 11:04 PM

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
  • قدرت گرفته از سیستم vBulletin نسخه ی 4.2.3
  • قالب اختصاصی انجمن TvWorld نسخه ی 1.0
  • طراحی و اجرای قالب : نوژن
  • تمام حقوق مطالب و محتوا برای تی وی وُرلد محفوظ می باشد
Powered by vBulletin® Version 4.2.1
Copyright ©2000 - 2009, Jelsoft Enterprises Ltd.