Season 5, Episode 14: "Ozymandias"
فصل پنجم، قسمت چهاردهم: "آزیمندیاس"
تاریخ پخش: 15 سپتامبر 2013
خلاصه ی داستان:
اپیزود با فلشبکی از اولین پخت شیشه توسط والت و جسی در بیابان آغاز می شود، زمانی که هنوز همه چیز خوب بود. منظره عوض می شود و حالا درست در همان مکان تیراندازی شدید بین جک و دار و دسته اش در یک طرف و هنک و گومز در سوی دیگر در جریان است.
تیراندازی متوقف می شود. هنک که پایش تیر خورده و تیرهایش تمام شده، خود را به سمت جنازه ی گومز که کمی آنطرف تر روی زمین افتاده می کشاند تا اسلحه ی او را بردارد، جک بالای سر هنک حاضر می شود و او را متوقف می کند. خبری از جسی نیست. جک اسلحه را بالا می آورد که هنک را بکشد، اما والت مانع او می شود و به او می گوید هنک خانواده و باجناق من است. والت سعی می کند با گفتن این موضوع که DEA از موضوع با خبر نیست، و پس از آن با افشای 80 میلیون دلاری که آنجا خاک کرده و پیشنهاد آن به جک، او را از کشتن هنک بازدارد. هنک به والت می گوید جک تصمیمش را ده دقیقه ی پیش گرفته. جک به هنک شلیک می کند و او را می کشد. والت از شدت اندوه به زمین می افتد.
دار و دسته ی جک محل دفن پول ها را پیدا کرده و بشکه ها را از خاک بیرون می کشند. جک یکی از بشکه ها را برای والت باقی می گذارد و از والت می خواهد به نشانه ی اینکه دلخوری بین آنها وجود ندارد، دست او را بفشارد. والت به ناچار با او دست میدهد، ولی به او می گوید هنوز کشتن جسی را به من بدهکارید. جک به والت می گوید اگر پیدایش کنی او را میکشیم. والت به زیر ماشین اشاره می کند، جایی که جسی آنجا خود را مخفی کرده است. جک اسلحه را بالا می آورد و تایید نهایی را از والت می گیرد، والت با تکان دادن سر تایید می کند، اما پیش از آنکه جک ماشه را بکشد، تاد پیشنهاد می دهد شاید بهتر باشد بدانیم جسی چه اطلاعاتی در اختیار هنک و گومز گذاشته است. جک و والت موافقت می کنند. پیش از آنکه جک و گروهش جسی را با خود ببرند، والت به جسی می گوید که در موقع اوردوز و مرگ "جین" بالای سرش بوده و می توانسته او را نجات دهد، ولی این کار را نکرده است. والت سوار بر ماشین خود می شود و با تنها بشکه ای که برایش باقی مانده، آنجا را ترک می کند.
ماری به کارواش می آید و ماجرای دستگیری والت توسط هنک را به اسکایلر اطلاع می دهد. ماری به اسکایلر می گوید من و هنک به تو کمک می کنیم، ولی به شرطی که ابتدا تمام کپی های اعترافات ساختگی والت را تحویل داده و تمام ماجرا را نیز به جونیور بگویی.
تاد جسی را از محلی که زندانی شده بیرون می کشد. جسی به تاد می گوید هرچه میخواستید به شما گفتم، هیچ کس دیگری از موضوع با خبر نیست و فقط باید ویدئوی اعترافاتم را از خانه ی هنک بردارید. تاد به جسی می گوید در حال انجام این کار هستیم. تاد جسی را به محل ساخت شیشه می آورد و از او می خواهد همراه هم شیشه درست کنند.
جونیور آنچه اسکایلر و ماری در مورد پدرش به او گفته اند، را باور نمی کند، ماری به جونیور اطمینان می دهد موضوع حقیقت دارد.
والت خود را به خانه می رساند و سعی می کند چمدان های خود و خانواده ش را بسته تا آماده ی رفتن برای همیشه شوند. اسکایلر و جونیور به خانه می رسند. جونیور از پدرش در مورد آنچه اسکایلر به او گفته می پرسد، اسکایلر از والت می پرسد تو چطور اینجایی و هنک کجاست، والت با عجله می گوید بعدا توضیح خواهد داد و از آنها می خواهد سریع آماده ی رفتن شوند. اسکایلر تصور می کند والت هنک را کشته است، والت می گوید اینطور نیست و من سعی کردم او را نجات دهم. اسکایلر چاقویی بر میدارد و از والت می خواهد خانه را ترک کند. والت از اسکایلر می خواهد چاقو را زمین بگذارد و همراه او بیاید. اسکایلر مجدد به والت می گوید خانه را ترک کند و وقتی والت به سمت او می آید، با چاقو دست والت را می برد. والت و اسکایلر باهم درگیر می شوند. جونیور با پلیس تماس می گیرد و موضوع را گزارش می دهد. والت "هالی" را برداشته و سوار ماشین می شود. اسکایلر سعی می کند مانع والت شود، ولی نمی تواند.
نیروهای پلیس و ماری در خانه ی اسکایلر حضور دارند. والت به خانه تماس می گیرد و اسکایلر را بابت همراهی نکردنش و گفتن ماجرا به جونیور ملامت می کند. والت به اسکایلر می گوید حرفی نزند، وگرنه سرنوشت هنک نصیب او نیز خواهد شد. اسکایلر از والت می خواهد به خانه برگردد و هالی را برگرداند. والت به اسکایلر می گوید هنوز کارهایی مانده که باید انجام دهم.
والت هالی را در یک ماشین آتش نشانی می گذارد تا آنها او را پیدا کرده و به اسکایلر تحویل دهند. والت در کنار خیابان همراه بشکه ی پول و وسایلش منتظر است. مینی ون ی که همان آشنای ساول برای دادن هویتی جدید به افراد و ناپدید کردن آنهاست، از راه می رسد و والت سوار ماشین می شود.