|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
پل توماس آندرسن (به انگلیسی: Paul Thomas Anderson) (زاده ۲۶ ژوئن ۱۹۷۰) یک کارگردان آمریکایی است. پل توماس آندرسن فعالیت سینمایی خود را از سال ۱۹۹۶ با کارگردانی فیلم جنایی سیدنی آغاز کرد.
سپس در ۱۹۹۷ فیلم شبهای بوگی را ساخت که نامزد سه جایزه اسکار (از جمله بهترین فیلمنامه برای خود آندرسن) شد.
در سال ۱۹۹۹ فیلم درام ماگنولیا را ساخت. آن فیلم هم همانند فیلم قبلی نامزد ۳ اسکار (برای دومین بار نامزد جایزه اسکار بهترین فیلمنامه نویسی برای خود آندرسن) شد.
فیلم چهارم وی (مشروب - مستی عشق) در ۲۰۰۲ به جشنواره کن رفت و برای او جایزه کارگردانی به هم زد. اما در اسکار نقشی نداشت و فقط در گلدن گلوب نامزد شد.
و آخرین فیلم او فیلم خون به پا خواهد شد محصول سال ۲۰۰۷ است که در آن با دانیل دی-لوئیس که مانند خود او کم کار است، همکاری کرد.
این فیلم نامزد پنج اسکار بود و از موفقترین فیلمهای اسکار ۲۰۰۷ بود. این فیلم برای دی لوئیس دومین اسکارش را رغم زد. (وی در گذشته به خاطر فیلم پای چپ من برنده اسکار شده بود.)
خود اندرسن نیز برای این فیلم سرانجام نامزد جایزه اسکار بهترین کارگردانی سال ۲۰۰۷ شد هر چند که آن را به فیلم جایی برای پیرمردها نیست ساخته برادران کوئن واگذار کرد.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
There Will Be Blood
آنچه به چشم می اید تاکید های متفاوتی است که بر تک تک این نهاد ها اعمال می شود.مثلا سیاست در حد چگونگی شکل گیری کارتل های بزرگ نفتی که نظام قدرت در جامعه امریکا را در دست می گیرند می ماند، معلم فرزند ناشنوای دنیل نماینده نهاد آموزش است و در جای جای فیلم بر خانواده و اهمیت و حیثیت اجتماعی آن تاکید می شود؛آدمهای گوناگون از دنیل درباره همسرش می پرسند و خود او در دیدار نهایی با فرزند خوانده اش اعتراف میکند گزینش او به عنوان فرزند ، راهی برای موجه جلوه کردن و ساختن یک پرستیژ اجتماعی بوده است.دنیل در نخستین دیدار بابرادرش نیز از او می پرسد که آیا ازدواج کرده یا نه …
شکل دیگر خانواده به برادرانگی های فیلم بر میگردد.
Magnolia
ماگنولیا سومین فیلم پل تامسن اندرسن و در نتیجه کامل ترین و طولانی ترین فیلم او تاکنون، و در عین حال مکمل دو فیلم اوست. اولین فیلم اندرسن جفت چهار (١٠١ دقیقه) در برزخ سرسرا های قمار خانه ها و اتاق های هتل ها به بررسی جدی و عمیق زندگی گروهی چهار نفره می پرداخت. شب های عیاشی ( ١٥٥ دقیقه) دومین فیلمش حکایت گر سرگشتگی انسان ها، استیصال و آروزهای بر باد رفته شان در پشت صحنه تولید فیلم های مستهجن بود (با شش شخصیت محوری)، و بالاخره ماگنولیا با زمان بیش از سه ساعت و بیش از ده شخصیت اصلی کامل ترین و انجام یافته ترین فیلم این سه گانه است.ماگنولیا در مقیاسی کوچک نشان دهنده جامعه آمریکاست، با نه داستان در هم تنیده شده، که هر یک در روزی آرام و ابری در جنوب کالیفرنیا رخ می دهد.
Boogie Nights
فيلم درباره پشت پرده و آدم هاي دست اندركار در صنعت فيلم هاي بورنوست. تا جايي كه يادم مي آيد چه قبل و چه بعد از «شبهاي بوگي» هيچ فيلم درامي به اين موضوع نپرداخته (و شايد جراتش را نكرده). اندرسون در فيلمش اصلا به تماشاگر باج نداده و كسي را كه به اميد ديدن صحنه هاي مصتحجن آن را تماشا كند نا اميد خواهد كرد. اما تماشاگر جدي تر كه به دنبال آدم ها و شخصيتهاي واقعي و با هويت مي گردد (هر چند هويتشان زياد مورد قبول اكثريت نباشد) از فيلم لذت زيادي خواهد برد. اولين چيزي كه در فيلم جلب توجه مي كند، كلكسيون بازيگرهاي قديمي و جديد مستعد و بازي هاي زيرپوستي و يكدست از تقريبا همه آنهاست. براي روايت درامي كه تا اين حد شاخ و برگ دارد و 155 دقيقه طول مي كشد، بجز اين تيم بازيگري به گزينه ديگري نمي توان فكر كرد.
The Master
فیلم «مرشد» ساخته ی «پاول توماس اندرسون به راستی که استادانه ساخته شده و در عین حال مخاطب را شیفته و متحیر می کند. اما تا زمانی که این فیلم دیده می شود و مردم درباره اش صحبت می کنند، در این باره که فیلم توانسته باشد قسمت های بی شمار بی نظیر خود را به شکلی مناسب جمع بندی کند، بحث های زیادی در می گیرد.«مرشد» که پس از پنج سال اولین ساخته ی کارگردان/نویسنده ی آن پل توماس اندرسون است، بررسی ملتهبانه ای از شخصیت یک سرباز بازنشسته نیروی دریایی با خلقی پریشان و خشن، تصویری گزینشی از آمریکا در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم، ویترینی برای به نمایش گذاشتن دو نقش آفرینی بی نظیر و سرزمینی برای گشت و گذار سینمادوستان است.