Game Of Thrones | بحث اپیزودیک | فصل ششم , اپیزود پنجم

[Katy Perry]

Season 6, Episode 5, The Door
فصل ششم, قسمت پنجم, در

خلاصه داستان اين قسمت : تیریون به دنبال متحدی عجیب است. برن بسیار می‌آموزد. برین به ماموریتی می‌رود. به آریا شانسی داده می‌شود تا خودش را اثبات کند. و هودور ...

ویرایش مدیریت:
_{لطفا جهت احترام به حقوق سایر اعضای انجمن:
از بیان هرگونه مطلب اسپویلری مرتبط با قسمت های آتی سریال خود داری نموده و از بحث درباره محتوای اپیزودها در تاپیک های غیر مرتبط و چتباکس خود داری نمایید.
برای دانلود زیرنویس هم از قسمت بالا به تاپیک مربوطه مراجعه فرمائید.
باتشکر از همه دوستان گرامی}

[iran9win]

استنیس براتیون و اوبرین مارتل جز معدود کاراکترهای این سریال بودن که دوست داشتم
بعد از مرگ استنیس ، سریال واسه من تموم شده فقط اسپویلر میخونم!!
سرنوشت یه سری کاراکتر مسخره و سطحی مث سانسا و دنریس و اینا برام مهم نیست

سوفی ترنر سلبریتیه احتمالا تا قسمت اخر زنده میمونه ( به خاطر جذب مخاطب) همونطور که جان زنده شد واسه اینکه تینیجرها دوستش دارن..اگه بمیره دپرس میشن
ایشالا رمزی بولتون و به خصوص نایت کینگ... همه شونو مورد عنایت قرار بدن و دنریس ارزوی فتح وستروس رو به گور ببره

شما کلا پرتی از داستان با همین یک خط که جان اسنو واسه تینیجرا زنده شد رو میگی پیشنهادم اینه همین اسپویلم نخونی برو بانشی ببین .....

از خط اول داستان داره راجع به زمستان و ازار و اهوی پیش میره و اولین نشانش هم برگشت از مرگه ...اونوقت شما بازگشت جان رو از این رو میدونی

دوست عزیز اتفاقا اون جماعتی که دنبال زنده شدن جان بودن اصلا تینیج نبودن اونایی بودن که عکس شما مطالعه زیاد دارن و دوست داشتن جان اون شاه وعده دا ده شده باشه که با بازگشتش 90 درصد مطمن شدن

[abbas stannis]

راجب مارک دار شدن برن به نظرم برم به زمان گذشته رفته بود یه چیزی تو مایه های اولین جنگ بزرگ بین ادر ها و انسان ها

ولی به نظر من برن تو همین زمان حاضر جا به جا شد و رفت همون مکانی که در وارگ شدن قبلیش همراه کلاغ سه چشم رفته بود. به همین خاطر چون در زمان حاضر بود شاه شب تونست لشکرش رو بیاره پیش غار.

به نظرم یه ذره حس هم نسبت بهش داره

تنها زنی که لیتل فینگر خالصانه دوستش داشت کتلین بود. حتی به خاطرش مبارزه کرد و از عموی همین سانسا شکست خورد. به نظرم یه عقده ی قدیمی در وجود پیتر بیلیش باقی مونده. لیتل فینگر از ند استارک خوشش نمیومد چون با کتلین (عشق بیلیش) ازدواج کرده بود. در نهایت باعث دستگیری ند شد. بیلیش سانسا رو سپرد دست رمزی. قساوت های رمزی در شمال شناخته شده هست . عوام هم از ذات پلید رمزی آگاهند چه برسه به شخصی مثل لیتل فینگر! به نظرم بیلیش به صورت خیلی هوشمندانه ای داره هم بازی سیاسی ای خودشو جلو میبره و هم یه انتقام شخصی لذت بخش میگیره ( دستگیری ند استارک و مرگش ، سپردن دخترش به یک هیولا صفت). پیتر بیلیش خیلی کتلین رو دوس داشت و کیه که اگه عشقش با یکی دیگه ازدواج کنه ؛ اون شخص که باعث این کار شده ( ند) براش منفور نباشه.

نکته ای که دوست دارم بگم که شاید در آینده استارک ها رو در مقابل هم قرار بده مساله آریا استارک هم هست ؛ آریا اگر واقعا به مرحله بی چهره شدن برسه یعنی همه جوره تابع دستور باشه و اون شخص که بهش دستور میدن رو بکشه ؛ اگر بهش به هر دلیلی دستور مرگ جان اسنو و یا خواهرش سانسا استارک رو بدن انجام میده یا نه ؟ و شاید همین نقاط غافلگیری باشه که نویسنده ها برای ما دارن آماده میکنن و حتی اگر خیلی خیلی خیالپردازی بخوام بکنم مساله برن و مساله آریا و رو درو هم قرار گرفتن این دو .

امیدوارم همین قسمت بعد تکلیف بی چهره شدن یا نشدن آریا مشخص بشه تا راجع به ماموریتش که میتونه خیلی هیجان انگیز باشه صحبت کرد. من قبلا قاطعانه فکر میکردم آریا هیچکس خواهد شد اما با دیدن آریا هنگام تماشای تئاتر متوجه شدم که هنوز آریا استارک قبلی در وجودش حضور فعالی داره. به شخصه دوس دارم آریا هیچکس بشه و به واسطه بی چهره ها تاثیره خودشو تو داستان بزاره نه اینکه صرفا به انتقام شخصی خودش فکر کنه و اون لیست کذایی .

[hamidreza272]

من جواب این دو سوال نفهمیدم.اونجایی ک تو برج شادی برن داد زد . پدرش صداش نشینید یا شنید بالاخره؟!!؟!

2-چطور شاه وایت واکرها برن رو دید!!؟؟ مگه نامریی نبود این همیشه.خود کلاغ سه چشم هم همیشه میگفت تو نامریی و هیچ تاثیری نداری تو گذشته.

[тнor]

من جواب این دو سوال نفهمیدم.اونجایی ک تو برج شادی برن داد زد . پدرش صداش نشینید یا شنید بالاخره؟!!؟!

2-چطور شاه وایت واکرها برن رو دید!!؟؟ مگه نامریی نبود این همیشه.خود کلاغ سه چشم هم همیشه میگفت تو نامریی و هیچ تاثیری نداری تو گذشته.

ند صداش رو شنید
و بزرگ ترین دلیلی که میشه برای تاثیر گذاشتن برن تو گذشته نشون داده همون قضیه هودور هست
شاید کاملا از دید ادم های معمولی نامرئی باشه اما نایت کینگ یه موجود جادویی هستش و به احتمال زیاد به واسطه این جادو حتی اگه به وضوح هم ندیده باشدش تونست وجودش رو توی اونجا حس کنه
(شاید مثل این فیلم های علمی تخیلی یا جاسوسی قابلیت دید حرارتی داشته باشه )

[yaldakh]

شاید برن هم کلاغ سه چشم باشه هم نایت کینگ یعنی هر سه تا باشه و خودش بتونه خودشو ببینه

[Sir Nikk]

ند صداش رو شنید
و بزرگ ترین دلیلی که میشه برای تاثیر گذاشتن برن تو گذشته نشون داده همون قضیه هودور هست
شاید کاملا از دید ادم های معمولی نامرئی باشه اما نایت کینگ یه موجود جادویی هستش و به احتمال زیاد به واسطه این جادو حتی اگه به وضوح هم ندیده باشدش تونست وجودش رو توی اونجا حس کنه
(شاید مثل این فیلم های علمی تخیلی یا جاسوسی قابلیت دید حرارتی داشته باشه )

من هم فکر نمی کنم ند صداش رو شنیده باشه
چون ما از جزییات برج شادی خبر نداریم که چرا ند برگشت!!
تأثیر بر روی هودور رو کلاغ سه چشم گذاشته، وگرنه دلیلی وجود نداشت برن رو ببره اونجا تا شاهد این قضیه باشه می تونست یه جایی ببره که حداقل یه چیزی یادش بده
ویلیس از دیدن این قضیه که خودش جلوی در هست و میرا جمله معروف Hold The Door رو میگه به اون حالت در میاد
کلاغ سه چشم به برن گفت گذشته نوشته شده و تغییری توش نمی شه داد
وگرنه خود کلاغ سه چشم تو سبز بینیش گذشته رو تغییر می داد و نمی گذاشت کودکان جنگل شیشه اژدها رو تو قلب اون آدمه فرو کنن
کلاً داستان رو از بیخ و بن تموم می کرد
اون لحظه ای که برن تاچ شد هم زمان حال بود
به این دیالوگ ها توجه کنین( با زمان):
این دیالوگ ها زمانیه که برن تاچ میشه و به کلاغ سه چشم میگه
00:39:41,220 --> 00:39:44,121
کلاغ سه چشم- The time has come.
برن- The time for what?

00:39:44,223 --> 00:39:47,258
کلاغ سه چشم-For you to become me.

00:39:47,360 --> 00:39:51,462
برن-But am I ready?

00:39:51,564 --> 00:39:53,464
کلاغ سه چشم-No.

شاید برن هم کلاغ سه چشم باشه هم نایت کینگ یعنی هر سه تا باشه و خودش بتونه خودشو ببینه

کلاغ سه چشم که چند صد سالشه(یا صد یا دویست ... یا هزار)
نایت کینگ هم معلوم نیست از نوادگان همین کسی که شیشه اژدها تو قلبش رفت یا بچه هست مثل بچه های کرستر

[reza_gh]

لطفاٌ کمی به این فکر کنید :

اگه برن می تونست گذشته رو طوری تغییر بده که وایت واکری نباشه، الان دیگه وایت واکری وجود نداشت که برن بخواد گذشته رو تغییر بده به خاطرشون.

هر تغییری می تونسته بده قبلاٌ داده.

در اولین تیزری که از فصل 6 منتشر شد کلاغ سه چشم این حرف ها رو زد :

The Past is already written
The ink is dry

اگه بره به گذسته و وایت واکرها رو تغییر بده تایم لاین زمانی بدون وایت واکرها درست میشه

[reza_gh]

شما کلا پرتی از داستان با همین یک خط که جان اسنو واسه تینیجرا زنده شد رو میگی پیشنهادم اینه همین اسپویلم نخونی برو بانشی ببین .....

از خط اول داستان داره راجع به زمستان و ازار و اهوی پیش میره و اولین نشانش هم برگشت از مرگه ...اونوقت شما بازگشت جان رو از این رو میدونی

دوست عزیز اتفاقا اون جماعتی که دنبال زنده شدن جان بودن اصلا تینیج نبودن اونایی بودن که عکس شما مطالعه زیاد دارن و دوست داشتن جان اون شاه وعده دا ده شده باشه که با بازگشتش 90 درصد مطمن شدن

اتفاقا دوست عزیز بنظر من کشتن جان اسنو و برگردوندنش هیچ جذابیتی نداشت چون یکی از نقات قوت سریال غیر قابل پیشبینی بودنش بود و وقتی جان مرد همه میدونستن زنده میشه
یا میکشتنش یا زنده میزاشتنش این حرکت کاملا بیخود بود

[shahin9191]

در مورد بعضي اختلاف نظرات دوستان:
راجبه استنيس-من خودم خيلي خوشم مياد از استنيس.اما فكر نميكنم زنده باشه چون ديگه علتي نداره زنده بودنش و برين شخصيتي نيست كه كل وستروس رو بكوبه بره تا ديوار كه استنيس رو بكشه بعد بهو بيخيال بشه..
راجبه آدر ها- به نظرم سريال و كتاب با مشخص نكردن اطلاعات بيشتر سعي ميكنن يه حجمي از هيجان و اطلاعات جالب رو به بيننده وارد كنن در موقع لازم(مثل اخرين قسمت)..
تا اينجا خيلي چيزا فهميديم اما خيلي چيزارم مثل سواران اژدها-ازور اهاي-علت جنگ ادرها با چيلدرن و... نميدونيم.با فرض اينكه بيست و پنج قسمت ديگه از سريال مونده تا تموم بشه(متاسفانه) به نظر ميرسه خيلي از راز هارو فعلا نميفهميم.برن هم در زمان حال لمس شد.چون اگر در گذشته بود ادرها تا الان كلاغ رو كشته بودن
مطلب اخر اينكه تاحالا قسمت اخر رو تجسم كردين تو ذهنتون؟حس كنيد فردا قراره اخرين قسمت سريال بياد...چه شبي بشه اونشب تو ذهن من دنريس و اژدهاش.جان اسنو و پادشاه شب وارد جنگ نهايي ميشن.اما متاسفانه حتي قسمت بعدي رو هم از پيش بينيش عاجزيم چه برسه به قسمت اخر

[kntu]

این است قدرت گیم آف ترونز
از یکشنبه تا جمعه این همه آدم این سر دنیا اومدن راجع به فقط یه اپیزود 17 صفحه مطلب نوشتن!!!!!!!!
کدوم فیلم یا سریالی همچین قدرتی داشته واقعا؟


نکته جالب برا من اینه که سریال با کلیف هنگر ( قلاب ) تموم شد، یعنی وسط یه تعقیب و گریز بسیار مهم
اما همه انقدر تو کف اتفاقات قبلی هستن و انقدر سنگین بوده که بیشتر ذهن همه معطوف گذشته است و کمتر کسی داره به این فکر میکنه که خب الان واکر ها با فاصله کمی پشت سر برن هستن و هودور تا کی میتونه در رو نگه داره (شبیه پتروس که دستش رو کرد تو سوراخ سد)
فکرش رو بکنید اول این قسمت واکر ها سریع به برن برسن و عین خیار بکشنش، از مازتین بعید نیست، آی میخندیم