این انیمیشن کوتاه بیشتر بخاطر ایدههای جالبی که در داستان آن بکار رفته است مورد تحسین قرار گرفته است هرچند که مفاهیم و درسهای آموزندهای هم در پس پردهی آن نهفته است. تقریبأ تمام مدت این انیمیشن کوتاه 8 دقیقه ای در یک مکان (کافه) روایت میشود.
کارگردان این انیمیشن کوتاه یعنی "فابریس جوبرت" انیماتور انیمیشن "لوراکس" و کارگردان انیمیشن "هیولایی در پاریس" و ... بوده است و بیدلیل نیست که یک انیمیشن کوتاه تا این حد میتواند جذابیت داشته باشد.
یکی از مهمترین ویژگیهای این انیمیشن کوتاه شخصیتپردازی بسیار خوب این اثر است، کاراکترهای این انیمیشن کوتاه عبارتند از : "مرد ثروتمند"، "گدا"، "پیرزن دزد!"، "پیشخدمت کافه(کافهدار)" و "پلیس".
این کاراکترها توسط یکی از حرفه ای ترین کاراکتر پردازها یعنی نیکولاس مارلت که با نام "نیکو مارلت" نیز شناخته شده است طراحی شدهاند. (کاراکترهای انیمیشن "چگونه اژدهای خود را پرورش دهید" و بسیاری انیمیشن های مشهور دیگر را هم ایشان طراحی کردهاند)
کارگردان از ریزترین جزئیات برای شخصیت پردازی مناسب استفاده کرده است، مثلأ مگس هایی که به دور "گدا" می گردند یا روزنامه ای که در دست "ثروتمند" وجود دارد و تیتر آن "سرمایه داری" است!
یکی دیگر از ویژگیهای این انیمیشن کوتاه خاصیت جذب مخاطب و درگیر کردن مخاطب با وقایعی که پشت سر هم اتفاق میافتند است و به گونهای این اتفاقات همگی به هم ربط پیدا میکنند و به یکدیگر پیوند میخورند.
داستان شکل معماگونه و جنایی به خود می گیرد ولی بیننده در تمام مدت حقایق را میداند هرچند که عاقبت شخص "ثروتمند" تا لحظه ی آخر بر بیننده پوشیده است.
این انیمیشن کوتاه تقریبأ بدون دیالوگ است (صامت) ولی موسیقی خلأ دیالوگ را پر کرده است.
داستان این انیمیشن کوتاه در مورد مردی ثروتمند است که وارد کافهای میشود و یک فنجان قهوه سفارش میدهد، گدایی از او درخواست کمک میکند ولی او به گدا اعتنایی نمیکند. حرص مرد ثروتمند به پول زمانی که روزنامهای با تیتر سرمایهداری در دستش است کاملأ قابل درک است.
این انیمیشن کوتاه به نقد جامعه میپردازد و همچنین جنبههای آموزنده دارد و رفتار، اخلاق و روحیات طبقات پایین و بالای جامعه را مقایسه میکند.
در ادامه کافهدار قهوه را میآورد، زمانی که مرد ثروتمند قهوه را مینوشد متوجه می شود که کیف پول خودش را جا گذاشته است (غافل از اینکه دزدی پولهایش را سرقت کرده است!) کافه دار صورتحساب را برای او میآورد، مرد ثروتمند در یک لحظه ایدهای به ذهنش خطور میکند. او یک فنجان دیگر سفارش میدهد! او سعی میکند زمان بخرد تا موقعیت و راهکار مناسبی برای رها شدن از این مخمصه پیدا کند و همینطور بارها و بارها قهوه سفارش میدهد تا زمانی که یک پیرزن وارد کافه میشود همان پیرزنی که دزد است! و تحت تعقیب است، مرد ثروتمند متوجه میشود که پیرزن در کیف خود پول دارد و تصمیم میگیرد زمانی که پیرزن بیرون میرود از کیف او دزدی کند (البته مرد ثروتمند نمیداند که پیرزن دزد است! دزدی که از دزد دزدی میکند شاهدزد است)، گدایی که در کافه وجود دارد از پیرزن درخواست کمک میکند و پیرزن پولدار! به گدا پول میدهد، پیرزن برای لحظهای کوتاه به دستشویی کافه میرود، مرد ثروتمند میماند و یک کیف پول! حال او در یک امتحان بزرگ قرار گرفته است.
پلیس وارد کافه شده و اعلامیهی یک دزد تحت تعقیب را درون کافه میچسباند و برای لحظهای در کافه استراحت میکند و خوابش میبرد، بالاخره مرد ثروتمند دست در کیف میکند ولی بجای پول، ماسک دزد (ماسکی که پیرزن هنگام دزدی می زند) را بیرون میاورد، کافه دار که این صحنه را می بیند خیال میکند که دزدی که در تعقیب است را پیدا کرده است! و به پلیس اطلاع میدهد، در این لحظه گدا وارد کافه میشود و دوباره از مرد ثروتمند طلب کمک میکند (تعجب نکنید که گدا در این موقعیت حساس طلب کمک میکند! زیرا او تازه وارد کافه شده و از قضایا خبر نداشته است) این یک فرصت دوباره به مرد ثروتمند است، کسی که اکنون آه در بساط ندارد!
مرد ثروتمند ماسک پیرزن را به نشانهی اینکه در مخمصه گیر افتاده است بالا میآورد و به گدا نشان میدهد، چراغ کافه وارونه میشود و بر سر پلیس میخورد و باعث میشود پلیس اشتباه شلیک کند (در ابتدای این انیمیشن کوتاه هم چراغ وارونه میشود و کافهدار آن را به حالت اول خودش برمیگرداند)، پیرزن بر می گردد و نقاب خود را از دست مرد ثروتمند میگیرد و از کافه خارج میشود، کافهدار به سمت مرد ثروتمند میرود و صورتحساب طویلی را به مرد ثروتمند نشان میدهد و درخواست پول میکند.
در اینجاست که مرد ثروتمند نا امید شده و گریه سر میدهد و سر بر گریبان خود میبرد. و اما سکانس طلایی: گدا با سخاوت تمام پولی که از پیرزن گدایی کرده بود را روی میز میگذارد و بدون اینکه منتظر تشکر او بماند به سرعت از کافه خارج میشود! مرد ثروتمند هاج و واج میماند و شرمنده میشود.
نکتهی جالب اما تا حدی مبهم داستان این انیمیشن کوتاه این است که در واقع مرد ثروتمند پولهای خودش را میدزدید!
همانطور که متوجه شدید داستان در مورد مردی ثروتمند و خسیس و در مقابل آن مردی گدا ولی سخاوتمند میباشد و چقدر زیبا این انیمیشن کوتاه بیتوجهی گدا به مال دنیا (اگر دقت کنید گدا هیچ وقت پول را با دست خود بر نمیدارد! و با میلهای که در دستش است آن را بر میدارد. یعنی اگرچه او خودش کثیف است و مگسها به دور او میچرخند ولی دست خود را به پول و مال دنیا کثیف نمیکند!) و از طرفی حرص مرد ثروتمند و بخل او را نمایش میدهد. فضاسازیهای این انیمیشن کوتاه به شکلگیری مفاهیم داستان و شکلگیری کاراکترها کمک زیادی کرده است.
هر کدام از کاراکترهای این انیمیشن کوتاه از نظر اخلاق و روحیات، نمایندهی یک قشر خاص از مردم جامعه هستند. به عنوان مثال "مرد ثروتمند" نمایندهی افراد خودبزرگبین، خسیس و مغرور است. به عبارتی این انیمیشن کوتاه هرچه انتقاد دارد را در قالب شخصیتپردازی کاراکتر "مرد ثروتمند" بیان کرده است. این کاراکتر یک شخصیت منفی و سیاه محسوب میشود. در مقابل این کاراکتر، شخصیت "گدا" وجود دارد و این انیمیشن کوتاه هرچه پند و نصیحت دارد را در قالب شخصیتپردازی کاراکتر "گدا" بیان کرده است که یک کاراکتر مثبت، سخاوتمند و الگو محسوب میشود. از ویژگیهای جذاب فنی این انیمیشن کوتاه میتوان به درگیر کردن مخاطب با سکانسهای پست سرهم و غافلگیریهای آنی اشاره کرد. یکی دیگر از نقاط قوت این انیمیشن کوتاه پایان آن است. این یک هنر است که مخاطب را تا لحظهی آخر از عاقبت مرد ثروتمند بیخبر بگذاری و در یک سکانس طلایی و پایانبخش، تمام مفاهیم و اندرزها را جمعبندی کنی. به عنوان سخن پایانی باید گفت انیمیشن کوتاه "قهوه فرانسوی" داستانی جذاب همراه با مفاهیم ارزنده دارد که بهصورت انتقادی و نمادگرایانه روایت شده است.