86471181,afshin2014,afshinvatan,ahmady45,Alex Vause,Alireza-cRm,amin_orang,Amirhossein17,amir_maxpayne,anzalichi,aramis2800,ARCTIC,ashley_1986,behzad_daniel,D O R D I,eli99,erfani,ESajad,hamid-p71,hosseinf722,Irag,jackbauer2012,joker8,khafan11,KimiaM,Luca Brasi,M.Amir,masihm,matiyo,mehdi bayern,midya,Mohsen82,pejmanmm,peyman_eun,pmn,raha_91,Raylan Givens,rekaft,S@eeD-Mj,saeed988,sarkhail,sh2012,stand,Tha Real Nigga,ThunderStorm,فرزان,white_beard,wlh,yaser63,ŞłŁΞИҬ
10 از 10 یعنی چی؟! یعنی همین. یعنی دوباره و دوباره دیدن یک فیلم کند و آرام سوز سه ساعت و نیمه...
یعنی لحظه به لحظه دیالوگ های ناب و اکت های فوق العاده...
بعدا کامل در مورد این فیلم و کلا این ژانر مینویسم، فقط خواستم کوتاه نظرکی داده باشم!
با اینکه ال پاچینو برای من یه جایگاه دیگه ای در سینما داره و در این فیلم بی نهایت درخشانه، ولی من از پلان به پلان بازیه جو پشی حض کردم، تا حالا چنین اکت سرد و خونسردانه ای ازش ندیده بودم، واقعا هرچی بگم کم گفتم امیدوارم مجسمه ی اسکار رو توی دستاش ببینم
اینکه 210 دقیقه درگیر فیلمی میشیم که روایتگر 3دهه تاریخ و مافیای آمریکاست، اینکه ترکیب اسکورسیزی و دنیرو بعد از 22سال دوباره قابل دیدنه، اینکه چندتن از وزنههای سنگین تاریخ هالیوود در یک اثرن، اینکه دنیرو و آلپاچینو یکی از بهترین بازیهای کارنامهشونُ تمام کمال به نمایش میذارن و مستحق اسکارن، اینکه میانگین امتیازات بیننده و منتقدین میشه 85 و 94، همه و همه حاکی از اینن کهThe Irishman یکی از بهترین آثار سینما و امساله. ۳-۴ سال لغو و تایید، ارزش صبرکردن برای این اثر ماندگارُ داشت. یکی از دستاوردهای اسکورسیزی تولید همین اثر ماندگاره. تم جنایی فیلم با پسزمینه دارککمدیش درکنار بازی دنیرو و آلپاچینو، نمونه بارز یک اثر جوندارِ جذاب و عمیقه. Irishman یک فیلم وزنداره که اعتبار سینما، عیار هالیوود و زیبایی هنرهفتمُ به رخ میکشه. برای یک سینمادوست، The Irishman خود لذتِ نابِ سینماست. وارد وادی امتیاز و ارقامش نمیکنم اما این فیلم مستحق نمره کامل هست.
اسکورسیزی قطعا یکی از بزرگترین کارگردانهای زندهی دنیاست. تقریبا هر فیلمی ساخته از زیست شخصیش بر اومده از ناخودآگاه دردمندش از تبار ایتالیایی خودش و به فرم رسیده.
فیلم "The Irishman" هم از این قضیه خارج نیست و قطعا با فیلمی فرمیک و دارای ارزش هنری بالا طرفیم. اما به شخصه، اون لذتی که باید رو از فیلم نبردم و یه هفته هم صبر کردم تا تهنشینی هم رخ بده ولی بازم دیدم نسبت به فیلم از یه فیلم خیلی خوب به چیزی بیشتر تغییر نکرد.
بنظرم یکمی از اظهارنظرهای این تاپیک با اغراق همراهه و تحت تاثیر پارامترهایی نظیر حضور بازیگران سرشناس یا نمرات فیلمه. واسه همین احساس کردم برای اینکه لذت بیشتری از فیلم ببرم لازمه یه نکاتی رو بگم تا تجربهام از تماشای فیلم کامل بشه...
(احتمال اسپویل)
یکی از نکات پر سر و صدا و جنجالی فیلم بحث de-aging بود که باید اعتراف کرد فاجعه از آب در اومده. صرف نظر از پول عجیب و غریبی که خرجش شده نتیجهاش مفتضحانه و در بهترین حالت حواسپرت کن هستش. یکی از مهمترین ویژگیهای یه اکت خوب میمیک صورت هست و بخصوص چشمها (چشم ها هیچوقت دروغ نمیگن ) ولی خب تو این فیلم ما با میمیکهای قلابی و چشمهای مصنوعی طرفیم. چشمهایی که به ما هیچ حسی جز پلاستیکی بودن القا نمیکنن. حتی اگر هم این فناوری de-aging درست عمل میکرد بازهم نمیشه فیزیک و اندام پیر و فرتوت بازیگرها رو نادیده گرفت. دنیرو در جوانترین سنش هم فیزیک یه پیرمرد قوزو و شکسته رو داره و این خیلی توی ذوق میزنه. فقط همین یک سکانس رو وقت بذارید و مجدد ببینید:
این صحنه افسوس برانگیزترین صحنهی فیلم برای منه. بینهایت به توان بینهایت ضعیفه. افسوس و صد افسوس که یه مجموعه ای از داستان و بازیگر و تلاش و سرمایه به این ختم میشه. تو این سکانس نه تنها فیزیک دنیرو توی چشم میزنه (و تازه این میان سالیه و چند مرحله دیگه قراره در ادامه پیرتر بشه!!) بلکه حتی اکت هم درست نیست. به دو لگد اولی که دنیرو میزنه نگاه کنید انگار که این برداشت اصلی نیست و داره اتود میزنه! اصلا دلش نمیاد پاش برخورد کنه با مغازهدار. اولی رو میزنه تو هوا! دومی رو آروم نوازش میکنه! و این تازه بدترین نکته اش نیست. اوج فاجعه اون مجسمهی سمت چپ تصویره (بله منظورم دختره است )
بجز چند سکانس مشابه این بازی دنیرو واقعا عالیه. دنیرو که خودش از تهیه کنندههای اصلی فیلم هم هست واقعا سعی کرده از جون و دل مایه بذاره و بنظرم اکثر جاها بازی فرمیک خوبی داره. اما ستاره بیبدیل فیلم قطعا جو پشی هستش که باید بگم تنها عنصر بینقص فیلمه چه در شخصیتی که براش پرداختن چه در بازیای که ارائه میده و واقعا باید بهش دستمریزاد گفت. اینو گفتم که حمل بر بیانصافی نباشه و بتونم برم سراغ بازی اوراکت، اگزجره و ناهمگون آلپاچینو. ناهمگون یعنی هر جا پاچینو باید اکسترورت بازی میکرده خارج در اومده و جاهای دیگه قابل قبول.... خودتون یکبار دیگه این سکانس رو نگاه کنید (یا سخنرانیهاش رو):
صحبت از فیلمنامه بینقص میشه. فارغ از اینکه فیلم اقتباسی از کتاب هست و کتاب از روی واقعیت (که یجورایی سخته پرنقص در بیاد هر چقدر هم سعی کنی ) اما خالی از اشکال هم نیست. دو بحث اینجا مطرحه. یکی اینکه چون یه اتفاقی در دنیای خارج سینما رخ داده آیا الزامی هست بر اینکه مخاطب توی سینما هم اون رو باور کنه یا نه. یعنی اگه یه اتفاقی مثل کشتن بهترین دوستت (که اون رو family میدونی) در واقعیت انجام شده آیا تو فیلم هم به شکل سینمایی و باور پذیر برای من روایت و ساخته میشه؟ که پاسخ بنظرم خیره و انقدر چپتر یکی مونده به آخر فیلم صامته که نمیدهد به ما اون سختی و فشار فرانک در لحظه کشتن هوفا رو. پس شاید واقعیت این بوده ولی این سینما شدن واقعیت بخاطر بینقص نبودن فیلمنامه به خوبی انجام نشده. سکانسی داریم که قراره فیتیله هیتمن شدن دینرو رو روشن کنه (کشتن اون یکی ویسپر! ویسپر خوبه!) ویسپر برمیگرده میگه به هیچکس نگو میخوای خشکشویی رو آتیش بزنی چرا؟ چون:
که اصلا بیمعنیه این دلیلش. حالا من نرفتم در بطن بیوگرافی ویسپر ببینم داستان اصلی چی بوده ولی هر چی بوده و حتی اگر عینا هم همین بوده بازم این توی فیلم و منطق فیلم نمیگنجه.
یا مثلا یه سکانس داریم عین اونجایی که متیو مک کانهی داره تو میانستارهای یه خودکار رو از وسط کاغذ رد میکنه و درس فیزیک میده، اینجا هم تفنگها رو چیده روی تخت و توضیح میده (بگذریم که اون شاتگانی که برای دکور فقط گذاشتن بالای تصویر رسما فحشه!) بر میگرده میگه اونایی که خفهکن داره به درد نمیخوره یعنی تفنگه رو با خفهکن چسبیده بهش تعریف میکنه!
شکی در این نیست که اسکورسیزی استاد سینمایی گنگستری هست. حتی نولان هم اونقدری که اسکورسیزی استاد سبک جنایی هست استاد علمی تخیلی نیست. ولی هر دو وارد این بازی مسخره توی توضیحات میشن. حالا کار فقط به اینجا ختم نمیشه. بعد میگه برای این کار دو تا تفنگ احتیاج داریم:
و بعد میبینم که:
بگذریم که کل ماجرای کریزی جو چقدر اضافه است... چقدر اگه نبود مطلقا هیچی نمیشد!
بطور کلی باید قبول کنیم که زمان فیلم الکی زیاده و میشد با یه فیلمنامه موجز تر، یه تعلیق بهتر خلق کرد. حتی فیلمنامه طولانی باز هم در قسمت هایی گنگ در اومده بخصوص اوایل فیلم و بسیار با لکنت یا تکه تکه بودن همراهه. نمونه برای آوردن بازم هست ولی به همین بسنده میکنم.
صحبت از تدوین بینقص میشه. که اونم با وجود خوب بودن ولی واقعا هیچجوره بینقص نیست. نوع تقطیعها یه جاهایی باعث گیج شدن مخاطب شده و یه جاهایی اساسا اشتباه کات داده شده (که من حدس میزنم کات تدوینه و نه کات کارگردان) و حتی بعضی جاها جامپ داریم یا اشتباه فاحش. مثلا صحنه تیر مشقی توی دادگاه، یه سکانس داریم:
که واضحا پسر هافا کسی که شلیک میکنه رو گرفته ولی دقیقا یک فریم بعدتر:
و حداقل پنج یا شیش تا دیگه نمونه بد تدوین مثل این سکانس:
که تو سکانس قبلی هافا داره زنش رو میبوسه و یهو میپره این طرف!!
بازم به همین دوتا بسنده میکنم...
در مورد موسیقی ایکاش میتونستم بگم که حداقل موزیک متنش تبدیل شد به یکی از موزیک متنهای ماندگار عمرم. ولی نه تنها اینطور نشد بلکه انقدر هم این موسیقی تکرار میشه که دیگه بعد از دو ساعت و چهل دقیقه حدودا سینمای خانگی رو خاموش کردم و با بلندگوی تلوزیون دیدم ادامه فیلم رو.
بنظرم در همین حد بسه و چیزایی که تو دلم مونده بود رو باید میگفتم. چیزایی که گفتم به هیچوجه به این معنی نیست که مرد ایرلندی فیلم بدیه و با وجود اشکالات گفته شده و سایر نقیصههای گفته نشده فیلم باز هم چندین و چند پله بالاتر از فیلمای رایج قرار میگیره...
اما مرد ایرلندی نه بهترین فیلم امساله! نه بهترین نتفلیکسه! نه بهترین اسکورسیزیه، نه بهترین دنیروئه و نه بهترین هیچ چیز و هیچکس! یک فیلم خیلی خوبه و شاید هم پایان خیلی خوبی بر کارگردانی مارتین!
در پنج روز اول انتشار "ایرلندی" بیش از 17 میلیون حساب متفاوت به تماشای این فیلم از طریق سرویس آنلاین نتفلیکس نشسته اند.+
این موضوع بابِ بحث های فراوانی را در هالیوود پیش کشیده است. هیچ فیلمی نمیتواند تعداد مخاطبی حتی نزدیک به نصف این عدد را در پنج روز اول روانه سینماها کند. این آمار میتواند قدرت روزافزون و انکارناپذیر سرویسهای پخش آنلاین را بار دیگر ثابت کند و همکاری بزرگانی همچون اسکورسیزی با این پلتفرم شاید شروع شمارشی معکوس برای غلبه آنها بر سالنهای سنتی سینما باشد.
According to Nielsen, 751,000 U.S. viewers on the Nov. 27 premiere date (or roughly 18% of the viewers for the day) watched the movie in its entirety +
از بین این آمارهای ظاهرا چشمگیری که روایت میشه، فقط 18 درصد (حدودا و حتی کمتر در سطح جهانی) روز اول فیلم رو دیدن.
بقیه فقط یه کلیکی کردن ببینن چه خبره... تازه این آماره روز اوله و روزای اول هم که با عید شکرگزاری تلاقی داشته
البته با توجه به مدت زیاد فیلم و مقایسه با سایر هیتهای نتفلیکس آمار اصلا بدی نیست ولی بازم جای تامله و بیشتر جای حسرته
که چه بر سر سینمای هالیوود اومده که باید اسکورسیزی دست به دامن نتفلیکس بشه تا بتونه فیلم بسازه...
اونم فیلمی که روی یه صفحه 18 اینچی (در بهترین حالت دیگه نهایت 60، 70 اینچی) دیده شه بجای یه پرده نقرهای 15 متری عادی سینما.
حتی خود مارتین هم خواهش کرده تو گوشی تلفن کسی نبینه فیلمو +
بین فیلمهای خوب اسکورسزی_که تعدادشون کم هم نیست_ من Raging Bull و Departed رو ببشتر از بقیه دوست داشتم اما Irishman از هرنظر از هر دوی اینها فیلم بهتر و پخته تری بود و به راحتی بهترین فیلم امسال بود.فرقی که آیریشمن با فیلمای کلاسیک اسکورسزی مثل Goodfellas که مدام میبینم به عده چماق میکنن میکوبن تو سر این فیلم داره،فقط سال ساختشونه.یعنی شما پسوند 1990 و 2019 رو از تنگ اسم این دو تا فیلم حذف کنی و از جو نوستالژی بیای بیرون میبینی رفقای خوب از هیچ نظری قابل قیاس با مردایرلندی نیست.
توجیه خوب بودن فیلمایی که فی نفسه خوب بودنشون واضح و آشکاره،حقیقتا کار عبث و بیهوده ایه.اینکه یه عده دوست نداشتن این فیلم رو و به runtime فیلم ایراد میگیرن_که به نظر من بزرگترین نقطه قوت فیلم بود_بیشتر از اینکه نقطه ضعف فیلم باشه نشون میده چقدر سلایق یه عده با دیدن مکرر فیلمای 100 دقیقه ای تجاری منهدم شده.یه فیلم کم نظیر که شاید هر ده سال یه بار نمونش تکرار بشه تولید شده و مدت زمانش 200 دقیقه س. این به نظرتون برای عاشقای سینما یه اتفاق عالی نیست ؟
طعنه آمیز اینکه همین چند هفته قبل اسکورسزی از ضرر و زیان فیلمای مارول به پیکر سینمای هنری داشت حرف میزد.
من نمیگم همه کسایی که Irishman رو دوست نداشتن فیلم مورد علاقشون Avengers هستش اما قطعا غالب کسایی که سه ساعت نشستن پای این فیلم باعث شده دچار همورویید بشن همون آدمای کج سلیقه ای هستن که مارتین رو به خاطر نظراتش در مورد سینمای تجاری به باد انتقاد گرفتن.
امیدوارم این فیلم جایزه اسکار بهترین فیلم رو ببره.هرچند با توجه به سلایق داوران آکادمی و موج سواریشون و اینکه به طور هولناکی ایدئولوژی چپی ها رخنه کرده تو هر عرصه ای به خصوص سینما،شانس آیریشمن و جوکر رو برای بردن اسکار پایین میبینم.
در دو مرحله فیلم رو با یکی از دوستان دیدیم. همین اول کار بگم که فکر نمیکردم اینقدر کشش داشته باشه فیلم ولی ریتم خوبش منو تا 15 دقیقه آخر کشوند جوری که اگه شرایط مکانی اجازه می داد یک جا فیلم رو میدیدیم. از همون شروع فیلم و سکانس راهرو میشد تشخیص داد که شاهد یک پروژه شخصی برای اسکورسیزی هستیم. همه چیز کنترل شده تر نسبت به بقیه فیلمای اسکورسیزی و این ژانر بود.. دیالوگ های پینگ پنگی کمتری رو نسبت به کازینو و امثالهم شاهد بودیم. مرگ و میر و ترور ها کمتر بود بازی ها یکدست تر، مونتاژ ها و کلن فیلم روون تر بود و اوج و فرود آنچنانی رو نداشت برا من. ولی اینو به دید منفی نمی بینم. بالاخره 3ساعت و نیم زمان فیلم اگه بخاد اوج و فرود زیاد داشته باشه فیلم مرتبن از ریتم میفته. بزگترین نقطه قوت و همزمان ضعف فیلم استقاده از بازیگر یکسان توی هر 3 دوره زمانی هست. از یه طرف نقش آفرینی یکدست تری رو داریم و موجب شده که توی سه دوره زمانی بازیگر با یک تفکر و درک یکسان از فیلمنامه و شخصیتش بازی کنه ولی نقطه ضغف اینجاست که هرچقدر تکنولوژی تغییر سن پیشرفت کرده باشه بازم فیزیک و استایل بدن رو نمیوتنن تغییز بدن. استایل بدن دنیرو و پایچنو شدیدن پیر و افتاده هست. بخصوص دنیرو که نقش جوون تری رو داره توی جوونی هاش خیلی توی ذوق میزنه. توی طراحی لباس خیلی سعی شده این افتادگی رو با انتخاب پالتو و کاپشن بپوشونه ولی بازم توی راه رفتن و تحرکات 77-78 ساله بودن 3 بازیگر اصلی شدید توی ذوق میزنه.
2-3 تا مجموعه سکانس طلایی فیلم برام داشت یکی قرار فرانک و هافا با اون یکی کاندیده که دیر سر قرار میادو یکی هم از جایی که فرانک یوار هواپیما میشه تا بره کار جیمی رو یکسره کنه تا جایی که برمیگرده ( گرچه از لحاظ منطق داستانی یکم بهنظرم گیر و گور داشت) و اوجش هم تماس تلفنی فرانک با زن هافا بود.
یه نکته دیگه ای که یهو متوجهش شدیم نگاه های یهویی و زیاد رابرت دنیرو به دوربین بود. خیلی وقتا به سبک سیامک انصاری زل میزد به دوربین و حس میکردم که میخاد دیوار چهارم رو بشکونه!!!! عجیب بود برام این اتفاق.
از وقتی ترکیب بازیگران این فیلم رو دیده بودم منتظرش بودم ولی واقعا برام جالب نبود
لایق این همه تعریف و تمجید و صبر نبود
دقیقا دنبال این بودم که فیلم فضا و شکل روایتی که مخصوص اسکورسیزی باشه رو دنبال کنه سیاه و کشنده تر باشه
اما ایرلندی بیشتر یک فیلم مستند گونه بود که میخواست ترکیبی از زندگی فرانک شیران باشه ولی بیشتر به سرنوشت جیمی هافا گرایش داشت
دقیقا هرجا ال پاچینو جو پشی حضور داشتن شخصیت فرانک شیران تحت تاثیر راسل و هافا قرار میگیره
در صورتی که نقش اصلی فیلم بود چه از نظر شخصیتی . چه از نظر داستانی زیر سایه این دو تا بود
از نظر شخصیتی کاراکتر فرانک شیران ابهت این مورد رو نداشت قدرت تاصی گذاری رو نداشت
درسته یک قاتل اجیر شده بود بیشتر یک پیام رسان بود و زیر دست بود هیچ کاری رو بدون دستور انجام نمیداد
این ایراد هم بیشتر باعث می شد حس کنم این فیلم بیشتر زندگی نامه و مستندگونه باشه و رابرت دنیرو راوی باشه نه نقش اصلی
دقیقا اگر قرار باشه دو تا از قتل ها و معمای ها بزرگ تاریخ امریکا نام ببریم
کشتن کندی و مفقود شدن جیمی هافا صدر این لیست قرار می گیره مرگ عجیب و نامشخصی داشته
تمام کشش و هیجنی که باعث می شد فیلم رو ادامه بدم و تاانتها برم کاراکتر جیمی هوفا بود
این فیلم نکات خیلی خوبی داره و ایراداتی هم وجود داره که باعث میشه بهترین فیلمی که امسال دیدم نباشه
بزرگترین و ناامید کننده ترین ایراد فیلم استفاده از تکنولوژی جوان سازی بود ویژگی ای که قرار بود برگ برنده فیلم باشه
پاشنه اشیل فیلم شد دقیقا نمیشه بین کهنسالی و جوانی رابرت دنیرو تفاوتی احساس کرد
مخصوصا چشم های جوانی رابرت دنیرو بیش از حد درخشان و بی روح بود اگر یک بازیگر جوان این نقش رو بازی میکرد خیلی عالی بود
بهترین انتخابی که در این زمینه وجود داره استفاده از خود شخص رابرت دنیرو برای جوانی دون کولئونه توسط فرانسیس فورد کاپولا بود
زمان بیش از حد طولانی فیلم هم یکی از ایردات این فیلم بود بعضی از سکانس ها و دیالوگ ها اضافه و بی خود بودن
نحوه قتل ها زد و خوردها خیلی ساده و مصنوعی تا حدودی هم ابتدایی بود دقیقا این مورد به هیچ وجه برای من قابل قبول نبود
دقیقا وقتی که فرانک دست مغازه دار رو له می کرد می شد این سکانس رو با فیلم های بالیوودی مقایسه کرد
دو ویژگی این فیلم برای من لذت بخش بود که دقیقا اگر قرار باشه بهترین رو نام ببرم بازی درخشان جو پشی بود
جو پشی همیشه برای من کاراکتر هری فیلم تنها در خانه است این نقش برای من جذاب ترین بازی جو پشی بود
ولی اینجا استایل یک شخصیت کاریزماتیک مافیایی رو به خوبی و استادانه بازی میکنه دون کورلئونه فیلم ایرلندی بود
حساب شده و هنرمندانه بازی میکرد دقیقا در جلد شخصیت راسل رفته بود لایق اسکاره بودنش نعمتی بود
وقتی بازیگری مثل ال پاچینو وجود داره که نقش مایکل کولئونه و تونی مونتانا رو در تاریخ سینما ماندگار کرده و رابرت دنیرویی که کاراکتر
ایس کازینو،جیمز کانوی رو به خوبی در اورده جو پشی هم هنرمندانه کاراکتر راسل بوفالینو رو ماندگار می کنه
با اینکه طرفدار بازی ال پاچینو هستم و خیلی ها میگن نقش جیمی هافا رو عالی بازی کرده من بازی جو پشی رو بیشتر دوست دارم
لازمه اینم بگم بازی جک نیکلسون در فیلم هافا به کارگردانی دنی دویتو یک سر و گردن بالاتر و واقعی تره
ویژگی برتر دیگه ای که در این فیلم دیده بودم تدوین و راویت داستان این فیلم بود با اینکه زمان فیلم سه ساعت و نیم بود
کشش داستان و ریتم فیلم به قدری جذاب بود که من از دیدن این فیلم به هیچ وجه خسته نشده بودم تا پانزده دقیقه
مانده به پایان فیلم عالی و پر کشش بود دقیقا پانزده دقیقه انتهایی فیلم برای من بی خود و اضافه بود
داستان و فیلمنامه استیو زالیان هم خیلی خوب بود درست داستان های فرعی اضافه زیادی داشته ولی
از نظر شکل داستان و نحوه روایت زندگی و کارهای فرانک شیران دیدنی و قابل قبول بود
وقتی سه شخصیت بزرگ سینما در یک فیلم حضور داشته باشند اول این اتفاق رو باید به فال نیک گرفت
و دقیقاباید این نکته رو دونست فقط که کارگردان بزرگ و صاحب سبک فقط توانایی بازی گیری از این ستاره ها رو داره
کسی که جز جدا نشدنی فیلم های گنگستری و مافیایست و خاک خورده این داستان هاست
کارگردانی خوب و استادنه اسکورسیزی بزرگ یک فیلم خوب و هنرمندانه دیگه رو به تاریخ سینما اضافه می کنه
درسته شاید جزیی از بهترین فیلم های سینمایی در سبک خودش قرار نگیره ولی با حال روز سینما دیدن این فیلم یک موهبته
کمتر پیش میاد چند ستاره بزرگ و بی مانند در کنار هم بازی کنند و بازی ها در خودر توجه ای هم از خودشون به نمایش بذارند
باید این فیلم رو قدر دونست و از دیدنش لذت برد چرا که بعضی از هنرمندان تک ستاره و یگانه هستند نمونه دومی ازشون وجود نداره
دوست داشتم فیلم ایرلندی در کنار فیلم بزرگی مثل پدر خواننده،صورت زخمی،تسخیر ناپذیران،روزی روزگاری در امریکا،جاده ای به سوی تباهی
قرار بگیره ولی نشد فیلم هایی که حتی فکر کردن به اونا لذت بخشه واقعا پتانسیل این رو داشت
بکارگیری تکنولوژی D-Ageing همه چیز رو خراب کرد این فیلم فقط باید در انحصار پرده سینما قرار می گرفت نه نت فلیکس
دوستان آیا متوجه حضور بهمن قبادی در فیلم شدین؟