برای استفاده از تمامی امکانات انجمن و مشاهده ی آنها بایستی ابتدا ثبت نام کنید
صفحه 8 از 23 اولیناولین ... 67891018 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 از مجموع 227
  1. #1
    جمله مورد علاقه ندارد
    تاریخ عضویت
    Oct 2012
    ارسال ها
    1,354
    سپاس
    16,112
    از این کاربر 30,047 بار در 1,455 پست سپاس گزاری شده

    سینمای ایران | بحث و تبادل نظر


    با ورود نخستین دوربین فیلم‌برداری در زمان مظفرالدین‌شاه و ورود آن به ایران سینمای ما آغاز میشود.. نخستین فیلم صدادار فارسی، فیلم دختر لر بود که در سال ۱۳۱۲ خورشیدی توسط اردشیر ایرانی ساخته شد. ورود نخستین دستگاه سینماتوگراف به ایران در سال ۱۲۷۹ هجری خورشیدی توسط مظفرالدین شاه سر آغازی برای سینمای ایران به حساب می‌آید.
    نخستین سالن سینمای ایران در سال ۱۲۷۹ (۵ سال پس از اختراع جهانی آن توسط برادران لومیر) با نام «سینما سولی» که توسط کاتولیک‌ها در شهر تبریزتأسیس شده بود، آغاز به کار کرد؛ اما به دلیل عدم دسترسی به فیلم‌های جدید، در سال ۱۲۹۵ تعطیل شد

    تا سال ۱۳۰۹ هیچ فیلم ایرانی ساخته نشد و اندک سینماهای تأسیس شده به نمایش فیلم‌های غربی که در مواردی زیرنویس فارسی داشتند می‌پرداختند. نخستین فیلم بلند سینمایی ایران به نام «آبی و رابی» در سال ۱۳۰۹ توسط اوانس اوگانیانس ساخته شد.


    اولین‌ها


    • اولین فیلمبردار ایرانی: میرزا ابراهیم خان عکاس باشی (۱۲۷۹)
    • اولین سینمای ایرانی: گراند سینما (۱۳۰۵)
    • اولین فیلم صامت ایرانی: آبی و رابی، اوانس اوگانیانس (۱۳۰۹)
    • اولین فیلم ناطق ایرانی: دختر لر، اردشیر ایرانی (۱۳۱۲)
    • اولین فیلم دوبله فارسی: دختر فراری، اسماعیل کوشان (۱۳۲۵)



    فیلمفارسی اصطلاحی است که اولین بار توسط دکترهوشنگ کاووسی درمجلهٔ فردوسی برای سینمای عامه‌پسند ایران به کار برده شد و مثال معروف آن فیلم گنج قارون است. این اصطلاح به معنای محصولی سینمایی است که مولفه‌هایی همچون داستان‌پردازی عجولانه، قهرمان سازی، رقص و آواز کاباره‌ای بدون ارتباط به داستان، نبود روابط علت و معلولی، عشق‌های غیرواقعی، حادثه پردازی و غیره. این فیلم‌ها عموماً با گرته برداری از سینمای هالیوود و هند و در فضایی ایرانیزه ساخته می‌شدند.

    كاوسی با ساختن «واژه- اصطلاحِ» كاربردی فیلمفارسی، توانست ضدگفتمانی را در برابر گفتمان مسلط آن روزهای سینمای ایران كه از دوره‌ی شروع مجدد در سال ۱۳۲۷ توسط کسانی مثل اسماعیل كوشان، تماماً در حوالی «فیلمفارسی» سیر می‌كرد ایجاد كند... او اصرار می‌كرد كه فیلمفارسی را باید سر هم نوشت و دلیلش هم این بود كه می‌خواست از به‌هم‌آمیزی این دو، مفهوم جدیدی ارائه كند. او با چسباندن «فیلم» به «فارسی» و رسیدن به واژه‌ی «فیلمفارسی» سینمایی را هدف می‌گرفت که به‌زعم خودش نه فیلم بود و نه فارسی؛ بلکه آمیزه‌ای نچسب از این دو بود.


    با نمایش گنج قارون در سال ۱۳۴۴، سینمای فیلمفارسی اوج خود را تجربه کرد و موجی از فیلم‌های «گنج قارونی» سینماهای ایران را درنوردید. این روند طی سال‌های بعد از فرط تکرار به ابتذال کامل کشیده شد و در سال ۱۳۴۸ با ظهور فیلم‌هایی مانندگاو و قیصر تغییری اساسی کرد؛ جریان تازه‌ای ایجاد شد که موج نوی سینمای ایرانلقب گرفت.


    از چپ به راست : اساتید ؛ جمشید مشایخی ، محمدعلی کشاورز ، داریوش ارجمند ، علی نصیریان ، اکبر زنجانپور،‌بهروز وثوقی و سرکارخانم ثریاقاسمی.


    سینمای پس از انقلاب

    بعد از انقلاب طی سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ به دلیل نبودن ضوابط تدوین شده فیلمسازی، سینمای ایران تقریباً در وضعیتی نابسامان بسر می‌برد. پس از سال ۱۳۶۲ با تدوین ضوابط فیلمسازی که با توجه به شرایط پس از انقلاب تنظیم شده بود، عناصری چون خشونت و *** را اجباراً از سینمای ایران خارج ساخت و از طرف دیگر به دلیل مصادره بسیاری از سینماها و شرکت‌های تولید فیلم و اعمال نظارت دولتی بر آنها به طور غیر مستقیم نقش عامل سودآوری در سینما کمرنگ تر شد. این عوامل همراه با تکامل کیفی فیلمسازان دهه پنجاه چون عباس کیارستمی، بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی تأثیر مثبتی بر روند فیلمسازی در ایران گذاشت که با توجه به محدودیت‌ها، محصولات بدیعی را آفریدند و تحسین منتقدان جهانی را به همراه داشت. در این دوره فیلمسازان جوانی چون محسن مخملباف، ابراهیم حاتمی کیا، جعفر پناهی، مجید مجیدی و ابوالفضل جلیلی که با تمایلات مختلف پا به عرصه فیلمسازی گذاشتند و به مرور با مطالعه و پشتکار توانستند به صورتی هنرمندانه عناصر این هنر را بکار بگیرند، نقش موًثری در این تحول ایفا نمودند.

    همچنین برقراری منظم سالانه دست کم یک جشنواره بین‌المللی فیلم که در بهمن ماه هر سال به نام جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در کشور برگزار می‌گردد نیز در ایجاد علاقه به سینما در قشر جوان کشور از یکسو و توسعه این هنر نقش مهمی ایفا نموده‌است.


    موفقیتهای بین‌المللی سینمای ایران


    • از مهمترین رویدادها:
    • برنده خرس نقره‌ای بهترین کارگردانی جشنواره فیلم برلین برای فیلم طبیعت بی جان ۱۹۷۴ سهراب شهید ثالث
    • برنده جایزه بهترین فیلم کوتاه از جشنواره مسکو برای فیلم سفر بهرام بیضایی
    • جایزه خرس نقره‌ای جشنواره فیلم برلین برای فیلم باغ سنگی ۱۹۷۶ پرویز کیمیاوی
    • جایزه بزرگ بهترین فیلم جشنواره سه قاره نانت، فرانسه، ۱۹۸۹، به فیلم آب، باد، خاک ساخته امیر نادری
    • جایزه بزرگ بهترین فیلم جشنواره سه قاره نانت، فرانسه، ۱۹۸۵، به فیلم دوندهساخته امیر نادری
    • برنده جایزهٔ نقرهٔ بهترین فیلم جشنواره سه قاره، فرانسه ۱۹۹۳، برای فیلم ساراداریوش مهرجویی
    • جایزه پلنگ طلایی جشنواره فیلم لوکارنو، ۱۹۹۷، به فیلم آیینه ساخته جعفر پناهی
    • جایزه بزرگ بهترین فیلم در جشنواره سه قاره، فرانسه، ۱۹۹۶ به فیلم یک داستان واقعی کار ابوالفضل جلیلی
    • جایزه دوربین طلایی جشنواره فیلم کن، فرانسه، ۱۹۹۵، به فیلم بادکنک سفید اثر جعفر پناهی
    • برگزیده شدن بچه‌های آسمان جزء ۵ نامزد نهایی جایزه بهترین فیلم خارجی دراسکار ۱۹۹۸
    • جایزه روبرتو روسلینی در جشنواره کن، فرانسه، ۱۹۹۲، به عباس کیارستمی به خاطر مجموعه آثارش. جایزه فرانسوا تروفو در جشنواره فیلم جیفونی، ۱۹۹۲، بهعباس کیارستمی به خاطر مجموعه آثار
    • نامزد نخل طلایی جشنواره فیلم کن برای فیلم زیر درختان زیتون ۱۹۹۴ عباس کیارستمی
    • نامزد جایزهٔ اسکار بهترین فیلمبرداری برای فیلم اویتا ۱۹۹۶ داریوش خنجی
    • برنده شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز برای فیلم دایره جعفر پناهی
    • برنده نخل طلای جشنواره فیلم کن برای فیلم طعم گیلاس ۱۹۹۷ عباس کیارستمی
    • برنده جوایز کلیسای جهانی، تقدیرنامه منتقدان بین‌المللی، بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و جایزه ویژه از بیست و یکمین جشنواره فیلم مونترال برای فیلمبچه‌های آسمان ۱۹۹۷ مجید مجیدی
    • برنده جایزه طلایی از جشنواره فیلم توکیو برای فیلم مسافر جنوب ۱۹۹۷ پرویز شهبازی
    • جایزه دوربین طلایی جشنواره فیلم کن ۲۰۰۰ برای فیلم زمانی برای مستی اسب‌ها بهمن قبادی
    • برنده جایزه منتقدین جشنوارهٔ فیلم لندن ۲۰۰۲ برای فیلم من ترانه ۱۵ سال دارمرسول صدرعاملی
    • برنده خرس شیشه‌ای جشنواره بین‌المللی فیلم برلین برای فیلم لاک‌پشت‌ها هم پرواز می‌کنند ۲۰۰۵ بهمن قبادی
    • برنده خرس نقری برای از جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۰۸ به فیلم دربارهٔ الیاصغر فرهادی
    • برنده خرس طلایی راز جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ به فیلم جدایی نادر از سیمین
    • برنده جایزه ویژه فیلم‌های خارجی جایزه گلدن گلوب در سال ۲۰۱۱ به فیلم جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی
    • دریافت جایزه اسکار ۲۰۱۲ بهترین فیلم خارجی زبان برای فیلم جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی
    • دریافت جایزه ستلایت ۲۰۱۱ بهترین فیلم برای فیلم جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی
    • دریافت جایزه سزار ۲۰۱۲ بهترین فیلم خارجی زبان برای فیلم جدایی نادر از سیمیناصغر فرهادی
    • دریافت جوایز بودیل و دیوید دی دوناتلو ۲۰۱۲ بهترین فیلم خارجی زبان برای فیلمجدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی
    • دریافت جایزه بهترین فیلم از جشنواره فیلم سیدنی، بهترین فیلم از نگاه مردم درجشنواره فیلم ونکوور، فیلم تحسین شده حلقه منتقدان فیلم نیویورک، بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان از هیئت ملی بازبینی فیلم در سال ۲۰۱۱
    • دریافت جایزه بهترین فیلم بیست وچهارمین جشنواره فیلم شیکاگو آمریکا برای فیلم روز روشن حسین شهابی سال۲۰۱۳
    • دریافت جایزه قرقاول طلایی جشنواره بین‌المللی فیلم کرالا هند درسال ۲۰۱۳ برای بهترین فیلم پرویز مجید برزگر
    • دریافت جایزه قرقاول نقره‌ای بهترین کارگردانی جشنواره بین‌المللی فیلم کرالا هنددرسال ۲۰۱۴ برای فیلم روز روشن حسین شهابی


    سالهاست سينماي ايران از مشكلات فراواني رنج مي برد. اين مشكلات موجب شده است كه رفته رفته هنر هفتم كه از قدمت طولاني در ايران برخوردار است مخاطبان خود را از دست دهد و كم كم شاهد سالن هاي خلوت و بعضا بدون تماشاگر سينما باشيم. به اعتقاد بسياري از كارشناسان سينما، يكي از مشكلات اساسي در سينماي ايران، نبود فيلمنامه هاي خوب و جدي است كه اين معضل موجب شده است بسياري از فيلمهاي ما فاقد هرگونه پيام خاص و بار ارزشي باشد.


    به مانند تاپیکهایی که برای کشورهای دیگر (کره ، ژاپن، آلمان و...)در انجمن ایجاد شد این بار فرصت آن را داشتیم تا تاپیکی برای سینمای کشور درانجمن ایجاد کنیم. باشد که موردتوجه شما عزیزان قرار گیرد.

    اهداف تاپیک

    > بحث و تبادل نظر پیرامون سینمای ایران، خوبی ها و بدیهای آن درچارچوب احترام متقابل به نظر دیگران و قوانین سایت.

    > به اشتراک گذاری تجربه ی شخصی خودتان از آخرین فیلم ایرانی که تماشا کردید.

    > مکانی برای مطلع شدن از اخبار سینمای داخل و جلوگیری از ایجاد شدن تاپیک های متعدد در انجمن.(به منظور رعایت قوانین کپی /رایت بعد از درج اخبار درصورت غیراختصاصی بودن حتماً لینک منبع را ذکر نمائید.)

    > محلی برای حمایت از سینمای ایران





  2. #71
    人の夢は!!!終わらねェ!!!!
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    ارسال ها
    570
    سپاس
    5,151
    از این کاربر 7,474 بار در 571 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    یکی از بدترین روزای عمرم بود امروز ، اصلا باورکردنی نبود رفتنش ...
    چقدر زود رفت ، چه ناگهانی ...
    چقدر این اواخر باهم سرو کله میزدیم
    تسلیت میگم به جامعه هنری و خانواده عزیز معلم امید و خانم معماریان . برای فقدان چنین مرد بزرگی
    مرد سپید پوش سینما رخت سیاه بر تن ما کرد و رفت .

  3. 17 کاربرِ زیر از ShInOdA بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  4. #72
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    محل سکونت
    shiraz
    ارسال ها
    307
    سپاس
    3,976
    از این کاربر 3,112 بار در 322 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    واقعا خبر ناگواری بود
    فقط میتونم دربارش اینو بگم که از زمان و سینمای ایران خیلی جلوتربود، یه جنتل من واقعی
    روحش شاد

  5. 11 کاربرِ زیر از bayani بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  6. #73
    حافظه دستان من پر شده از دامان تو
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل سکونت
    Shiraz
    ارسال ها
    312
    سپاس
    293
    از این کاربر 4,218 بار در 329 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر




    زیبایی یک شهر به تلخی یک داستان

    نقدی بر فیلم «شهر زیبا»


    بعد از سالهای دور , باز هم به دیدن فیلم دیدنی و البته با تم تلخ همیشگی فرهادی نشستم ؛ و خب شاید بعد از گذشت این همه سال از اولین باری که فیلم را دیدم ؛ اینبار در جایگاه منتقد و شاید عاشق سینما ؛ احساس عجیبی از فیلمنامه به شدت پر پیمانی از اصغر فرهادی داشتم .

    اساسا جایگاه فیلم شهر زیبا در اسم و نقطه نظر نگاه فیلمساز به شهر بر میگردد ؛ درست است در فیلم محله ای وجود دارد که اسمش شهر زیبا هست و در آن محله کانون تربیت و اصلاح نوجوانان به چشم می خورد ؛ اما فرهادی اسم گذاری را نه فقط براساس محله ای در تهران ؛ بلکه به عنوان شهری با انسان های سخت و تلخ و زیبایی آن به وسعت قضاوت و تصمیم گیری شخصیت ها در فیلم گذاشته است .

    شهر نه به عنوان کلان شهری عظیم به وسعت تهران بزرگ ؛ بلکه به عنوان محله ای فقیر نشین در حومه شهر و راه آهن نماد عینی موضوعیت فیلم می باشد ؛ موضوعیتی که عملا داستان آن از کانون تربیت و اصلاح جوانان (زندان زیر 18 سال) رقم میخورد و در پیچ و تاب اتفاقات و ورود شخصیت ها به داستان وارد دنیایی میگردد که بیننده به ناچار در چهار چوب ذهنی خود باید قضاوت کند ؛ همانند تمامی آثار فرهادی ؛ تم قضاوت در روایت داستان حکمفرماست .

    زیبا نه به عنوان زیبایی بصری و چشم نوازی داستان ؛ بلکه برعکس به روش تماتیک سینمایی ؛ شهری که زیباییش را از رنگ و لعاب نمیگیرد ؛ بلکه شاید زیبایی این شهر به درون شخصیت های داستان ارتباط دارد .

    چه بسا در زمانی که عشق ناخواسته میان شخصیت اعلا و فیروزه اتفاق می افتد زیبایی ذاتی شهر زیبا نمایان میگردد .

    این کمترین نکات از اسم گذاری فیلم می باشد ؛ که به جرات می توان گفت هویت فیلم در اسم کاملا نمایان گشته است ؛ اما به واسطه دیدن فیلم می باشد که میتوان با دنیای شهر زیبا ارتباط بر قرار کرد .

    شاید تمامی اثار فرهادی جدا از فرم و میزانسن ؛ در فیلمنامه نقاط قوت بسیاری را برای پرداخت دارد .

    با اینکه فیلم به شدت تلخ می باشد ؛ اما در مسیر داستان گویی شور و اشتیاق یک جوان برای آزادی دوستش و همچنین عشق کوچک و جمع و جور او در تلخی آن ؛ نقطه سوسویی به خوشبختیست ؛ اما مگر میشود اصغر فرهادی کارگردان یک فیلم باشد و در آخر آن دو جوان به همدیگر برسند ؟ و در اخر شادی پایان بندی فیلم طعم تلخی فیلم را کاملا از بین ببرد و سرخوشانه همه چیز تمام شود ؟ مسلما این اتفاق ها نمی افتد و اصلا هم قرار نیست بیوفتد ؛ در اینجا 2 دیدگاه انتقادی به تم و پایان بندی نسبتا همیشگی فرهادی مطرح میشود ؛ که البته هر دو دیدگاه در جایگاه نقد درست می باشد و البته سلایق شخصی و نقطه نظر مولف تنها پایه گذار پایان بندی می باشد .

    دیدگاه اول : در بیشتر آثار فرهادی پایان بندی و فصل پایانی فیلم عملا تلخی فیلم کاسته نمیشود و فیلم در تب و تاب اتفاقات به صورت پایان باز تمام میشود ؛ و از این لحاظ در سینمای ایران ؛ اولین فیلمسازی که نگاه همیشگی در فیلمهایش این است ؛ فرهادی می باشد ؛ به همین دلیل در این نوع پایان بندی بیننده باید منتظر پایان بندی همیشگی فرهادی باشد و از آن لذت ببرد .

    دیدگاه دوم : در بیشتر آثار فرهادی پایان بندی به صورت کاملا تلخ و پایانی باز؛ بسته میشود و از این لحاظ نمیتوان احساسی از امید را در فیلم دید و این نکته منفی فیلم های او می باشد ؛ بیننده ای که فیلم بین حرفه ای نباشد و با این تم و پایان بندی کاملا در ذوقش میخورد و نمیتواند آن را هضم کند و به ناچار باید بپذیرد .

    اما جدا از دیدگاه ها و چرایی این نوع نگاه که در پایان مطرح میشود ؛ باید فیلم را در زمره آثار با فیلمنامه نسبتا پایدار و پر از نقطه عطف گذاشت ؛ (حاوی اسپویل) جشن تولد گرفتن برای اکبر در کانون ؛ و مطرح شدن موضوع 18 سالگی اکبر و همزمانی تولد او با اعدامش ؛ متوجه شدن شخصیت اعلا ؛ و به دنبال راهی برای راضی کردن اولیای دم ؛ و ارتباط با فیروزه (خواهر اکبر) ؛ زنی مطلقه با یک فرزند کوچک و بزرگتر از اعلا ؛ راهی شدن برای راضی کردن رحمتی (اولیای دم) و شخصیت سخت و تلخ و به شدت منزجر کننده رحمتی (با بازی فرامرز قریبیان) ؛ و راضی نشدن رحمتی و در همین حین احساس ناخواسته عشق اعلا به فیروزه (خواهر دوستش) ؛ و در کنار آن تغییر رفتاری و درونی رحمتی و شرط قصاص برای قاتل دخترش پرداخت نصف دیه مذکر ؛ و نداشتن پول ؛ و شرط قبول کردن رحمتی برای آزادی اکبر مرحله اول پرداخت دیه و در مرحله دوم ازدواج اعلا با دختر دوم بیمار خود و ....

    چقدر همین چند خط که گفته شد اساس فیلمنامه جذاب و پر از نکات زیبا و کاملا سینمایی را دارد ؛ که میتوان برای هر کدام تحلیل ویژه ای را بیان کرد .

    اما اگر از داستان کمی عبور کنیم به شخصیت پردازی فیلم میرسیم ؛ شخصیت اعلا نمونه بارز مردانگی در رفاقت و پشتوانگی که در اول داستان به واسطه کمک به اکبر و کم کم دلدادگی به فیروزه وارد جریانی برای آزادی اکبر از اعدام میشود ؛ شخصیت چینش خوبی در مواجه با اتفاقات دارد و احساس سادگی و غیرت را همواره برای بیننده تداعی میکند .

    بی شک نمیتوان از شخصیت فیروزه (با بازی ترانه علیدوستی) گذر کرد ؛ و پر از کنش هاییست در مواجه با اتفاقات پیش و رو ؛ اما تنها نکته منفی در شخصیت پردازی او ؛ کاسته شدن رغبت او به اعلا ؛ و چرایی آن ؟ البته با کمی توجیه میتوان دلیل آن را تفسیر کرد ؛ اما به خودی خود نمیتوان آن را انکار کرد .

    و شخصیت سوم رحمتی (با بازی فرامز قریبیان) که پر از سختی و تلخی روزگار و پیری ؛ شخصیت رحمتی نمونه بارز زیادی در جامعه امروز ایران دارد ؛ انسانهای خشک مقدس که درگیر دار دنیا ؛ فقط به توشه آخرت پرداخته اند اما چه سود که در این بین زن و زندگی و خانواده خویش را قربانی خودخواهی و لجبازی و سبک سری میکنند .

    فیلم نقطه پایداری و عطف به شدت قابل توجه ای دارد که بیننده کاملا در آن غرق میشود ؛ در سکانس های پایانی زمانی که شرط آزادی اکبر و جلوگیری از اعدام ؛ این میشود که اعلا با دختر بیمار و مشکل دار رحمتی ازدواج کند ؛ در این بین تمامی توجه به سمت فیروزه میرود و تصمیم روشنی که فیروزه باید بگیرد ؛ وجود عشق و اعدام برادرش و یا انکار عشق و آزادی برادرش ؛ به جرات میتوان گفت ؛ لحظه هایی را بیننده در مقام قیاس و قضاوت ؛ خود را در وجود شخصیت فیروزه و گاه اعلا می گذارد .

    در اینجا به آخرین دیدگاه میرسیم یعنی پایان بندی همیشگی فرهادی که از نگاه های مختلف منتقدان ؛ خوب و یا بد می باشد ؛
    در مورد عموم فیلم های ایرانی متاسفانه من به شدت با پایان بندی باز در فصل نهایی فیلم مخالف هستم اما تنها استثنایی که میتوان قائل شد برای آثار فرهادی و غالبا برای فیلم شهر زیبا ؛ دلیل آن پیوستگی و چیدمان داستانی است که فرهادی آن را هدایت کرده است ؛ زیرا دقیقا این چیدمان در نقطه زمانی اتفاق می افتد که کاملا درست می باشد .

    در آخر فیلم بعد از 14 سال هنوز نیز پر از آموزه های یادگیری سینمایی و روش پرداختن به داستان را دارد و میتوان از آثار به شدت موفق فرهادی دانست .




    New_Sense
    96/01/27


  7. 18 کاربرِ زیر از New_Sense بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  8. #74
    حافظه دستان من پر شده از دامان تو
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل سکونت
    Shiraz
    ارسال ها
    312
    سپاس
    293
    از این کاربر 4,218 بار در 329 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر



    کمدی هیچ و پوچ

    نقدی بر فیلم «گشت ۲»

    گاهی بعضی از فیلمهای ایرانی باعث تعجب همگان میشود و البته گاهی بیشتر از حد معقول ؛ چرا باید این سینما این هنر این چینش و این وضعیت نمایشی گاهی اوقات فاجعه بار تر از حد ممکن بشود ؟ و چرا باید آثاری به شدت هیچ و پوچ برای پر کردن ژانر کمدی در سینمای ایران ساخته شود ؟ به معنای واقعی کمدی و طنز و حتی خنده بر نگاه بعضی از آثار سینمایی ایران وجود ندارد که هیچ ؛ گاهی باید به حال این سینمای کمدی بی رمق گریه کرد ؛ آیا مردم سرزمینمان و کشورمان لایق بهترین ها نیستند ؟

    مگر میشود در سینما فیلمی ساخته شود ولی داستانی نداشته باشد ؟ آره فیلم سینمایی گشت 2 مصداق بارز ساخت فیلمی است که تنها تمرکز خود را بر روی خنداندن تماشاگر به هر قیمتی گذاشته است که البته هیچ نکته خنده آوری ندارد و گاه فاجعه بارتر مضحکانه است ؛ شاید تفاوت بین خنده مضحکانه و خنده قهقهه وار به معنای لذت از یک اثر را کسی متوجه نشود ؛ ولی مشکل در اینجاست که فیلم فقط به واسطه دیالوگ ها یک شخصیت در مواردی خنده دار میشود آنهم به دلیل پیشینه ذهنی بیننده ؛ فیلم نه کمدی موقعیت هست نه کلامی نه اساس داستان براساس خنده ایجاد شده است ؛ شاید باورش سخت باشد اما داستان عده ای که از زندان آزاد میشوند و تکرار مکررات قسمت اول آنهم بدون داستان واحد می باشد ؛ و همه چیز بازهم شانسی است ؛ و شخصیت ها همگی ناپخته و بی اساس و نچسب می باشند .

    اینبار سعید سهیلی کارگردان فیلم در قسمت دوم این فیلم یک حرکت رو به عقب داشته است و به شدت فیلمی ناشیانه و هیچ ندار را برای بیننده رقم زده اند ؛ آخر مگر میشود لقب سینمایی بر فیلمی نهاد که هیچ داستانی را به یدک نکشد ؟ و حتی اینقدر شخصیت های فرعی دست پا شکسته و سردستی ایجاد کند که عملا به یک فیلم بد و فاجعه تبدیل شود .

    سوال اساسی در سینمای ایران این است چرا این نوع کمدی های سطح سبک و بی اثر و خیلی خیلی هیچ ندار و هیچ نساز در ذهن مخاطب ؛ باید فروش بالایی کند ؟ شاید اگر به این مقوله بیش تر از حد معین پرداخته شود جواب های مضحکانه ای نیز برای آن پیدا شود ؛ اما در فیلم گشت 2 با هر نوع نگاه و سلیقه سینمایی مخاطب بازهم نمیتوان به این نتیجه رسید که این فیلم قابل تحمل است .

    فیلم واقعا داستانی ندارد که بتوان به عنوان خط سیر یک هدف مشترک آن را بیان کرد و به چالش کشید و واقعا نقد یک اثر بدون داستان ؛ آب در هاون کوبیدن است .

    میگویند از جادو و جنبل و رمالی میتوان مردم را گول زد ؛ آری در جهان سوم و مخصوصا ایران در قرن 21 و در سال 2017 میلادی و 1396 هجری شمسی عده ای درایران جادو و رمالی میکنند و عده ای دیگر با فیلمی که مصداق جادو و جنبل سینمایی است مردم را گول میزنند و فروش 19 میلیاردی خود را به جیب میزنند .

    البته نوش جانشان ؛ بسازند بنازند بتازند و جیب مردم را برای لحظه های طنز هیچ و پوچ خالی کنند .

    دیدن فیلم برای هر نوع سلیقه ای ؛ تاکید نمیشود ؛ اگر مایلید 90 دقیقه وقت خود را بیهوده تلف کنید من جلو شما را نمیگیرم .



    New_Sense
    96/03/20


  9. 17 کاربرِ زیر از New_Sense بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  10. #75
    In God We Trust
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    اینترنت
    ارسال ها
    612
    سپاس
    2,514
    از این کاربر 6,602 بار در 633 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    نقل قول نوشته اصلی توسط New_Sense نمایش پست ها


    کمدی هیچ و پوچ

    نقدی بر فیلم «گشت ۲»

    گاهی بعضی از فیلمهای ایرانی باعث تعجب همگان میشود و البته گاهی بیشتر از حد معقول ؛ چرا باید این سینما این هنر این چینش و این وضعیت نمایشی گاهی اوقات فاجعه بار تر از حد ممکن بشود ؟ و چرا باید آثاری به شدت هیچ و پوچ برای پر کردن ژانر کمدی در سینمای ایران ساخته شود ؟ به معنای واقعی کمدی و طنز و حتی خنده بر نگاه بعضی از آثار سینمایی ایران وجود ندارد که هیچ ؛ گاهی باید به حال این سینمای کمدی بی رمق گریه کرد ؛ آیا مردم سرزمینمان و کشورمان لایق بهترین ها نیستند ؟

    [COLOR=#ff0000][B]مگر میشود در سینما فیلمی ساخته شود ولی داستانی نداشته باشد ؟

    دیدن فیلم برای هر نوع سلیقه ای ؛ تاکید نمیشود ؛ اگر مایلید 90 دقیقه وقت خود را بیهوده تلف کنید من جلو شما را نمیگیرم .



    New_Sense
    96/03/20
    اقای سهیلی کمدی ساز خوبیه چهار چنگولی و گشت 1 خیلی خوب بود... من خودم رفتم سینما گشت 2 رو دیدم ضد حال خوردم ،فروش فیلم به خاطر

    موفقیت گشت ارشاد 1 هستش بعضی موقع ها میخوای خانواده رو ببری سینما اونا که خیلی فیلم بین نیستن واسه همین مجبوری بری یک فیلم فان یا

    کمدی ببینی اینجوری میشه که زیاد حق انتخاب نداری چون ما که سینمای اکشن یا وحشت یا تخیلی نداریم تنها گزینه همین کمدی های میمونه ...

    به همین دلیل فروششون میره بالا
    J.J. Abrams
    Lost-Cloverfield-10 Cloverfield Lane-Super 8

  11. 8 کاربرِ زیر از hamed224 بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  12. #76
    حافظه دستان من پر شده از دامان تو
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل سکونت
    Shiraz
    ارسال ها
    312
    سپاس
    293
    از این کاربر 4,218 بار در 329 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر




    اتفاق های ناخواسته برای یک کاراکتر قدیمی

    نقدی بر فیلم «ساعت 5 عصر»


    مطمنا بعد از شنیدن اسم شخصیتی بزرگ در تلویزیون و هنرهای نمایشی به نام مهران مدیری هرکسی ناخواسته و یا خواسته ذهنش به سمت اولین فیلم بلند سینمایی این هنرمند می رود . ساعت 5 عصر که به عنوان اولین اثر سینمایی یک شخصیت محبوب مردمی حتی جدا از نقد و تحلیل میتوان اهمیت بسیار بالایی را نشان دهد .

    مهران مدیری بعد از سالها سریال سازی در تلویزیون و بازی کردن در بیشتر آثار خودش و همچنین درگیری در شخصیت های ریز و درشت در فیلمهای سینمایی مختلف اینبار در مقام نویسنده و کارگردان ظاهر میشود و در اولین اثر خود که قابل اهمیت است از سبک و روش جدیدی برای خلق موقعیت های حساس و کمیک بهره میبرد .

    حتما بعد از دیدن فیلم احساس خوش «مهران مدیری» بودن فیلم را حس میکنید اما با تفاوت هایی ولی با هر نوع میزان و روش فیلمسازی که مهران مدیری برای خلق اثر خود استفاده میکند کاراکتر همیشگی سریال های خودش را نیز در نقش قرار میدهد . در این فیلم نیز همانند کاراکتر همیشگی مهران مدیری که همیشه در شخصیت سیامک انصاری حلول پیدا میکرد طرف هستیم یک شخصیت نسبتا دست پا چلفتی و ساده لوح که در مواجه با اتفاقات روزمره به خونسردی عمل میکند و گاهی هم نیز آن اتفاق به او تحمیل میشود و ناچار به پذیرفتن آن اتفاق است . مطمنا کارکتر مهرداد پرهام (سیامک انصاری) در این فیلم دقیقا همانند کاراکتر «کیانوش استقرارزاده » در سریال شب های برره و یا حتی کاراکتر «نیما زند وکیلی» در قهوه تلخ به شدت شباهت رفتاری و شخصیتی را دارد اما انبار مهرداد قصه ما اسیر اتفاق های ناخواسته ای می شود که هرکسی در مواجه با این وضعیت دچار اشتباه و یا از خودگذشتگی میگردد .

    فیلم با اینکه اولین اثر سینمایی مهران مدیری می باشد اما از لحاظ سینمایی فیلمی سرپا و کاملا داستان گوست و خداروشکر به دنبال خلق فضاسازی های عجیب فیلم اولی ها و یا داستان گویی پر و پیچ خم نیست و همه چیز در راستای یک کنش پیش می آید.

    همانند همیشه فضای کمدی اجتماعی فانتزی با تم تلخ بر فیلم حاکم است که البته تلخی فیلم نسبت به فیلم های اجتماعی پر فلاکت امروزی بسیار ناچیز و قابل تحمل است اما مهران مدیری به عنوان یک کمدی کنشگر نقب هایی را به جامعه بیمارستانی و رفتارهای انسان های امروزی و حتی برخورد نیروهای پلیس با مردم را میزند .
    شاید به نظر نگارنده نقش مهرداد پرهام در فیلم تکرار یک کارکتر قدیمی باشد اما داستان خیابانی و طنزهای کلامی و گاهی کمدی های موقعیت در این اثر استحکام خوبی را برای پیشبرد داستان داشته است .

    جدا از همه نکات خوب و قابل توجه اولین اثر یک هنرمند مشهور باید این ذکر شود که متاسفانه هنوز فیلم خلل و فرج داستانی را دارد و مقداری آن داستان جذاب و کامل دور میشود فیلم بعد از دو سوم (تقریبا 1 ساعت و 10 دقیقه) از ریتم و ضرباهنگ اولیه جدا میشود و متاسفانه داستان نیز در این حالت کاملا بی ثبات عمل میکند و این ریتم کند باعث میشود دقیقا پس از پایان سکانس قبرستان عملا دیگر فیلم آن جذابیت اولیه را نداشته باشد .

    مهران مدیری خنده را از بیننده میگیرد و شکی در این نیست که در حین تماشای فیلم در سینما در موقعیت هایی لبریز از خنده میشوید اما با این حال تلخی داستان حکایت روزگار امروز جامعه ما را دارد .

    داستان در پرده اول از شخصیت اصلی داستان مهرداد پرهام رونمایی میکند که دقیقا پس از زنگی مبنی بر آخرین مهلت پرداخت قسط خود برای رفتن به بانک راهی میشود و از همان دقایق اولیه مهران مدیری شروعی خنده دار را در سکانس حمام رقم میزند و بعد از این دقیقا یک نقد اجتماعی بر جامعه مفرح نشین یا تحلیلی کمدی بر بورژوازی طبقه بالا جامعه دارد زمانی که برای پرداخت شارژ ساختمان هفت نفر از اهالی ساختمان در عین حال که خودروهای لوکس و خانه های لاکچری دارند ولی حاضر به پرداخت شارژ ماهیانه نیستن تا دعوا و لحن کوچه میدونی یکی از گردن کلفت های ساختمان و چاقو کشی او پیش می رود که همگی بیان تمسخر آمیز مهران مدیری به مقوله آشکار فرهنگ پولدارهای بالانشین را دارد که در ظاهر شخصیت مدار و در باطن لات و لوت های بی فرهنگ را نشان میدهد .

    مهران مدیری دقیقا در پرده دوم داستان سکانس ها را به سمت بیمارستانی دولتی میبرد که قشر متوسط و یا ضعیف جامعه را نشان میدهد و آن شلوغی و ازدحامی که مردم برای دریافت نوبت و واریز مبالغ خود از سر و کول هم بالا میروند مطمنا بیشتر ماها این صحنه ها را در واقعیت زندگی خودمان دیده ایم و این را میدانیم که بیمارستان های دولتی و گاها بیمارستان های نیمه خصوصی شلوغ و پر از مردمان سختکوش جامعه مان هست که برای درمان بیماریشان می آیند . مهران مدیری در این صحنه ها جدا از صحنه های طنز بازهم یک نقد کلی به وضعیت بیمارستان ها و روش برخورد با مشتری و بیماران دارد و شاید تنها در آن بحبوبه نمایی از وجود انسانی درستکار و مطمن را نشان میدهد تنها یک دکتر خانم در آن ازدیام و شلوغی همانند فرشته های نگهبان به سراغ مهرداد پرهام می آید اما با این حال آن فانتزی تصویری کاملا مشهود است . پس از سیر اتفاقات در بیمارستان ما به سمت پرده سوم میرویم .

    پرده سوم در قبرستان است که شاید نقد اساسی و محکم و جدی مهران مدیری در این پرده رقم میخورد تقابل مفرح نشینان و طبقه بالای جامعه در قالب هنرمندان سینما و مردمان عادی از طبقه پایین جامعه چرا که مهران مدیری با اینکه برای بیان و نقد اجتماعی این نوع شیوه برخورد در بستر قبرستان را میپذیرد اما در دنیای واقعی برای خاک کردن یک هنرمند اصولا در قطعه هنرمندان است و عملا شخصیت معروف و هنرمندی در قبرستان عمومی شهر خاک نمیشود . اما مهران مدیری در اینجا برای تقابل این دو طبقه از این روش عمل کرده است که شاید تنها توجیح منطقی آن باشد شیوه برپایی و خاک کردن یک هنرمند از طبقه بالای جامعه با آن چهره های جذاب و ارایش کرده اما در مانتو و روسری های سیاه و آهنگ ملایم با تنبور یک هنرمند در تقابل طبقه پایین جامعه با آن چهره های خسته و بدون آرایش و بدون هیچ نظم و هماهنگی و شاید تنها برای خوردن یک وعده ناهار . با این حال همه داستان در موقعیت ها و کمدی های خاص بیان میشود که جذاب می باشد .

    در پرده چهارم متاسفانه داستان دیگر از آن ریتم و ضرباهنگ می افتد و کاملا کند و حتی گنگ در مواردی بیان میشود شاید مقدمه چینی برای بردن شخصیت مهرداد به آن کوچه و خیابان ها و آن تظاهرات نیاز نبود مقدمه چینی که کاملا الکن است و اصلا در بیان داستان بی خود است چون عملا اهمیت مقدمه چینی برای اینکه شخصیت مهرداد سوار ماشینی شود که راننده آن تعادل فکری و روحی ندارد و بعد آنها تصادف کنند و بعد این راننده (امیر جعفری) شخصیت مهرداد را با کسی دیگری اشتباه بگیرید و شخصیت مهرداد فرار کند و بعد در آن خیابان در تظاهرات کارگران بیفتد ، لازم نبود . شاید اگر این پروسه با روشی جذاب تر و لحنی بهتر بیان میشد میتوانست در پرده چهارم نیز فیلم نسبتا سرپا باشد اما چه حیف در پرده چهارم فیلم کاملا فدا میشود هرچند آن تظاهرات یک باره بدون مقدمه چینی در سینمای رئال بی معنی است و بیشتر همانند بقیه موقعیت ها یک فانتزی عجیبی بر روحیه این سکانس ها حکفرماست .

    و در پرده آخر مهران مدیری پا را فراتر میگذارد و حفاظت اطلاعات و نهادهای امنیتی کشور را نیز به تمسخر میگیرد که با این حال با اینکه پر از نکات طنز کلامیست ولی متاسفانه نقد اجتماعی خیلی کوچک و ناچیزیست بر پیکره این نهادهای امنیتی البته ناگفته نماند در این سکانس ها مهران مدیری عملا از شیوه هجو برای بیان کمدی استفاده میکند.

    و در آخر همه آن اتفاقات ناخواسته برای کاراکتر مهرداد پرهام حاصل ساده لوحی او میشود .

    و البته شوخی آخر مهران مدیری نیز با تمامی تماشگران فیلمش می باشد زمانی که کاراکتر مهرداد دوربین گوشی خودش را در مقابل دوربین نگه میدارد تا نامزدش تمامی کسانی که فیلم را در حال تماشا هستند را ببیند .

    این فیلم با این شیوه و روایت که مطمنا در سینمای جهان نمونه های زیادی دارد ولی در سینمای ایران کمتر دیده شده است قابل اهمیت است و دیدن این فیلم در سینما پیشنهاد میشود .




    96/06/17
    New_Sense


  13. 13 کاربرِ زیر از New_Sense بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  14. #77
    I Am Jerusalem
    تاریخ عضویت
    May 2014
    محل سکونت
    Esfahan
    ارسال ها
    847
    سپاس
    8,515
    از این کاربر 11,122 بار در 877 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    ببخشید حوصله ددادن پست طولانی و فنی و پرمغز ندارم ! اما امسال فرصت شد جند بار برم سینما
    تو فیلم های کمدی گشت دو رو دیدم واقعا خوش گدشت و کلی خندیدم از اون طرف نهنگ عنبر 2 واقعا مزخرف بود یه مشت سکانس اضافی که سر هم شده بود و شده یه فیلم 20 میلیاردی از این ها بکذریم ویلایی ها رو دیدم واقعا فیلم خوبی بود ارزش داشت ...
    اما چند شب پیش یکی از مزخرف ترین فیلم های عمرم رو دیدم واقعا میخوام به کارگردان و بازیگران این فیلم تبریک بگم که تونستند یه همین فیلم مزخرفی رو بسازند واقعا فیلم بد ساختن هم هنز میخواد .. رگ خواب فیلمی بدون داستان بشدت بی محتوا بشدت بی منطق و بشدت مبتذل و .... حیف وقت واقعا ! تو دلم مونده بود بیام اینجا بگم ! بیش از این ارزش نداره وقت بذارم برای این فیلم مزخرف بنویسم .

  15. 12 کاربرِ زیر از Alex Vause بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  16. #78
    Winter Is Here
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    محل سکونت
    north
    ارسال ها
    605
    سپاس
    1,802
    از این کاربر 5,673 بار در 611 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر




    یک فیلم کاملا زنانه در یه ژانر مردانه. بعد از شیار 143 فک میکنم این دومین فیلم جنگی هست که مستقیما درباره اثر جنگ روی زنان ساخته میشه.
    فیلم به طور واقعگرایانه ای زشتی جنگ رو نشون داد. یتیمی. بی پناهی. بی کسی. گریه. ترس از دست دادن. ترس مردن زیر تیر و ترکش. نارضایتی خانواده ها به خاطر از دست دادن عزیزشون.
    حس یه مادر حس یه همسر حس یه بچه. فیلم در نشون دادن تمام این حسها خیلی موفق بود. البته مسلمه ایراداتی هم داشت مثلا اون قسمت اون همه تیر شلیک شد یه نفرم زخمی نشد.
    در کل فیلم قابل قبولی بود. بازی ثریا قاسمی و پریناز ایزدیار عالی بود.
    8/10

  17. 8 کاربرِ زیر از lady snow بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  18. #79
    حافظه دستان من پر شده از دامان تو
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل سکونت
    Shiraz
    ارسال ها
    312
    سپاس
    293
    از این کاربر 4,218 بار در 329 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر



    دراکولا

    (نسخه نصفه و ساطوری شده آن موجود می باشد)


    یک کمدی فانتزی پوچ




    اگر رضا عطاران را با سریال های بسیار جذاب تلویزیون بشناسید میدانید عطاران از سالهای دور قطب دوم سریال سازی کمدی بود که قطب دیگر آن مهران مدیری است ، متاسفانه عطاران کاملا از آن کمدی رئالیستی چرک که قطعا استادانه کارگردانی میکرد دور شده و دیگر همانند گذشته با این ویژگی مهم خود و نگاه رئال و واقعی به مساله کمدی نگاه نمیکند حداقل در آخرین فیلمش یعنی دراکولا فانتزی جای خود را به واقعیت گرایی داده است شاید مساله اعتیاد در بستر خونخواری یک دراکولا و بازی کردن با این شیوه روایت جالبی باشد و میتوان آن را یک مساله سینمایی دانست اما شیوه بیان و برخورد با این سوژه در این فیلم تهیست و رضا عطاران در سینما بازهم یک برگشت به عقب زده است ، و هنوز خوابم میاد را میتوان بهترین اثر سینمایی رضا عطاران دانست .


    سلام بمبئی

    (نسخه نصفه و ساطوری شده آن موجود می باشد)


    عشق های بدلی ، داستان هندی و بی مایه ، فیلمفارسی مدرنیته



    سلام بمبی نسخه بروز شده فیلمفارسی های قبل از انقلاب می باشد با این تفاوت مدرنیزه شده است به سبک هندی ، شما فکر کنید فیلمفارسی با رنگ و لعاب بصری در بستر هندی را تماشا میکنید که حتی از فیلمفارسی های قبل از انقلاب به شدت عقب تر است ، یعنی به باور من اگر کسی این فیلم را بپسندد یا سینما را نمیداند یا به دنبال شناخت عشق نبوده است و ندانسته در رنگ و لعاب و خشکلی شخصیت ها غرق شده است .
    هنوز برای من عجیب و غیر قابل باور است که نویسنده محترم این فیلم ، شناخت عشق و درک یک داستان ، که دو نفر در بستری مناسب عاشق میشوند را متوجه نشده است و یا احتمالا به دنبال نسخه بازسازی شده فیلمهای قدیمی هندی بوده است ، فیلم که عملا تمامی صحنه های خود را در هند فیلمبرداری کرده است و از لحاظ تفکر ایرانی کاملا الکن است ، شاید بیننده هندی متقابلا چون با سینمای هند بزرگ شده است با این فیلم همزادپنداری کند ولی عملا برای ما ایرانیان یک فیلم به شدت ناشیانه و بد و خسته کننده است و پر از پیشبینی های مشخص که از ابتدا فیلم میتوان آن را حدس زد .
    حتی به باور من سینمای دسته سه هالیوود و فیلمفارسی های دهه 50 ایران از این فیلم سرتر هستند و بیان سینمایی بهتری دارند .


    50 کیلو آلبالو

    (نسخه نصفه و ساطوری شده آن موجود می باشد)


    50 کیلو تهوع و استفراغ (حاصل از خوردن آلبالو)



    برای این فیلم هرچه نگوییم بهتر است ، با گفته هایمان احساس میکنیم در حق سینما جفا کرده ایم ، 50 کیلو تهوع از یک فیلم ناشیانه ، قطعا کارگردان محترم با این فیلم در کارنامه خود سالهای سال به عنوان یک کارگردان بد یاد میشود ، البته اینجا ایران است و مساله اساسی در واقع نه ساختن فیلم خوب است و نه نشان دادن سینما ، 50 کیلو آلبالو خاطره بازی کارگردان است با فیلمهای خارجی دیگری که کارگردان از سکانسهای آنها چیزهایی را برداشت کرده و بدون هیچ پرداخت کمدی در قالب یک بیان طنز به بیننده تحمیل کرده است .
    هرچه نگوییم بهتر است با دیدن این فیلم به خودتان و سینما بدهکار میشوید .


  19. 11 کاربرِ زیر از New_Sense بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  20. #80
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    محل سکونت
    تهران
    ارسال ها
    201
    سپاس
    7,125
    از این کاربر 1,703 بار در 209 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    نقل قول نوشته اصلی توسط New_Sense نمایش پست ها


    دراکولا

    (نسخه نصفه و ساطوری شده آن موجود می باشد)


    یک کمدی فانتزی پوچ




    اگر رضا عطاران را با سریال های بسیار جذاب تلویزیون بشناسید میدانید عطاران از سالهای دور قطب دوم سریال سازی کمدی بود که قطب دیگر آن مهران مدیری است ، متاسفانه عطاران کاملا از آن کمدی رئالیستی چرک که قطعا استادانه کارگردانی میکرد دور شده و دیگر همانند گذشته با این ویژگی مهم خود و نگاه رئال و واقعی به مساله کمدی نگاه نمیکند حداقل در آخرین فیلمش یعنی دراکولا فانتزی جای خود را به واقعیت گرایی داده است شاید مساله اعتیاد در بستر خونخواری یک دراکولا و بازی کردن با این شیوه روایت جالبی باشد و میتوان آن را یک مساله سینمایی دانست اما شیوه بیان و برخورد با این سوژه در این فیلم تهیست و رضا عطاران در سینما بازهم یک برگشت به عقب زده است ، و هنوز خوابم میاد را میتوان بهترین اثر سینمایی رضا عطاران دانست .


    سلام بمبئی

    (نسخه نصفه و ساطوری شده آن موجود می باشد)


    عشق های بدلی ، داستان هندی و بی مایه ، فیلمفارسی مدرنیته



    سلام بمبی نسخه بروز شده فیلمفارسی های قبل از انقلاب می باشد با این تفاوت مدرنیزه شده است به سبک هندی ، شما فکر کنید فیلمفارسی با رنگ و لعاب بصری در بستر هندی را تماشا میکنید که حتی از فیلمفارسی های قبل از انقلاب به شدت عقب تر است ، یعنی به باور من اگر کسی این فیلم را بپسندد یا سینما را نمیداند یا به دنبال شناخت عشق نبوده است و ندانسته در رنگ و لعاب و خشکلی شخصیت ها غرق شده است .
    هنوز برای من عجیب و غیر قابل باور است که نویسنده محترم این فیلم ، شناخت عشق و درک یک داستان ، که دو نفر در بستری مناسب عاشق میشوند را متوجه نشده است و یا احتمالا به دنبال نسخه بازسازی شده فیلمهای قدیمی هندی بوده است ، فیلم که عملا تمامی صحنه های خود را در هند فیلمبرداری کرده است و از لحاظ تفکر ایرانی کاملا الکن است ، شاید بیننده هندی متقابلا چون با سینمای هند بزرگ شده است با این فیلم همزادپنداری کند ولی عملا برای ما ایرانیان یک فیلم به شدت ناشیانه و بد و خسته کننده است و پر از پیشبینی های مشخص که از ابتدا فیلم میتوان آن را حدس زد .
    حتی به باور من سینمای دسته سه هالیوود و فیلمفارسی های دهه 50 ایران از این فیلم سرتر هستند و بیان سینمایی بهتری دارند .


    50 کیلو آلبالو

    (نسخه نصفه و ساطوری شده آن موجود می باشد)


    50 کیلو تهوع و استفراغ (حاصل از خوردن آلبالو)



    برای این فیلم هرچه نگوییم بهتر است ، با گفته هایمان احساس میکنیم در حق سینما جفا کرده ایم ، 50 کیلو تهوع از یک فیلم ناشیانه ، قطعا کارگردان محترم با این فیلم در کارنامه خود سالهای سال به عنوان یک کارگردان بد یاد میشود ، البته اینجا ایران است و مساله اساسی در واقع نه ساختن فیلم خوب است و نه نشان دادن سینما ، 50 کیلو آلبالو خاطره بازی کارگردان است با فیلمهای خارجی دیگری که کارگردان از سکانسهای آنها چیزهایی را برداشت کرده و بدون هیچ پرداخت کمدی در قالب یک بیان طنز به بیننده تحمیل کرده است .
    هرچه نگوییم بهتر است با دیدن این فیلم به خودتان و سینما بدهکار میشوید .
    نکته جالب اینجاست که در کشور ما هر چه قدر فیلم بی محتوا تر بیشتر فروش میکنه ... تو این سال ها ببینید چه فیلم هایی میلیاردی فروختن !!
    سینه ام دکان عطاریست ... دردت چیست ؟

  21. 3 کاربرِ زیر از afshin2014 بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


 

 
صفحه 8 از 23 اولیناولین ... 67891018 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
  • قدرت گرفته از سیستم vBulletin نسخه ی 4.2.3
  • قالب اختصاصی انجمن TvWorld نسخه ی 1.0
  • طراحی و اجرای قالب : نوژن
  • تمام حقوق مطالب و محتوا برای تی وی وُرلد محفوظ می باشد
Powered by vBulletin® Version 4.2.1
Copyright ©2000 - 2009, Jelsoft Enterprises Ltd.