I dont care how long I gonna live. whether it's in a week or twenty years, there's horrible pain and sadness ahead
abbas stannis,Alex Vause,amin_orang,aramis2800,ARCTIC,arso,ashley_1986,bayani,CapKiLL3r,D O R D I,Daniel Desario,don draper,eni,erfani,hosseinf722,ShInOdA,KING STANNIS,kingnessi,l-lamidreza,leon kennedy,M.Amir,Mia_3D,opeth1h,pejmanmm,peyman_eun,raha_91,Ray Deadman,Raylan Givens,S@eeD-Mj,Sahid,sarkhail,sh2012,SKYPERSiA,Slender man,vahid-fcb,wlh,عبدالله
اپیزود ششم - گودمن مقابل وکسلر
بلاخره بعد شش اپیزود توی این فصل یه قسمت اومد که بگم دیگه خیالم راحت شد, صد در صد بهش 10 میدم
یه لحظه از ذهنم خطور کرده بود که وینس گیلیگان با داستان فرعی اکر و مساورده داره به سریال آب میبنده که با این قسمت مشخص شد که اون موضوع فرعی که البته حواشیش هم جذابیت های خودش رو داشت جهت تعیین تکلیف رابطه کیم و جیمی و یا حتی تعیین سرنوشت نهایی کیم وکسلر توی سریال بود - از این بگذریم چرخش ناگهانی جیمی به سمت قلب خودش و نادیده گرفتن کیم و توجیهاتی که برای کیم میاورد که این کار رو برای هر دو نفر انجام داده خیلی طبیعی و زیبا بود و به نوعی زندگی واقعی رو نمایش میداد که هر شخص در نهایت دنبال رسیدن به هدف خودشه و من رو یاد اپیزود اوزیماندیاس برکینگ بد انداخت از این گذشته چی بگم از بازی ریحا سی هورن , بعد مدت ها یه هنرپیشه زن تونست منو تحت تاثیر قرار بده البته امی و گلدن گلوب همیشه نسبت به این سریال بی تفاوت بوده که اهمیت چندانی نداره
این سریال به اینجا ختم نمیشه و یه سریال دیگه با محوریت مایک داخل خود سریال داریم که به زودی سرنوشت لالو رو مشخص میکنه / ترفند های پلیسی جنایی مایک برای به دام انداختن لالو خودش به تنهایی یه سینمایی کامل بود
10/10
"I'd consider myself a realist, but in philosophical terms, I'm what's called a pessimist"
Rust Cohle
سلام قسمت هفت وم کی میاد؟ کلا چند قسمته این فصل؟ تمدید شده؟
قسمت ششم حس عجیبی برام داشت. نمیدونم به چه دلیلی ولی هیچچی از اتفاقات اپیزود هفته پیش تو ذهنم نبود. هر صحنه و سکانسی که میدیدم مجبور بودم چند ثانیه صبر کنم تا یادم بیاد چی به چی بوده. داستان پرونده میساورده داشت تاحدودی کشدار میشد که سر بزنگاه جمع و جور شد. تجربه نشون داده که هر وقت جیم وارد ساخت تیزر و فیمبرداری میشه حسابی روی مدار ساول گودمن میچرخه. این بار هم همین بود البته بازم به طور قطعی نمیشه گفت که دیگه جیمی کامل به ساول تبدیل شده چراکه هراز چند گاهی از همون قسمت اول سریال لحظه های این چنینی رو شاهد بودیم ولی این بار به نظرم جیمی کاملن توی باتلاق افتاد و ساول از بالا داره غرق شدنش رو نگاه میکنه و هر از گاهی هم پاشو میزاره رو سر جیمی و فشارش میده.
نکته دوم این بوده که کیم با وجود همه کد های اخلاقیش هر وقت جیمی حرکات ساول گونه انجام میده شدیدن به جیمی کشش پیدا میکنه و رابطه احساسیش با جیمی در داغ ترین حالت قرار میگیره. و همیشه هم زمانی اتفاق میفته که جیمی و کیم دارن از هم دور میشن و رابطشون رو به سردی هست که جیمی تبدیل به ساول میشه و ریست شدن ماجرا. اما این پیشنهاد ازدواج ارجاع دیگه ای به شروع غرق شدن جیمی هست و اتفاقن ازدواج کیم یه جورایی قوس شخصیتی جالب تر و کامل تری رو ارائه میده و نابودیش و سقوطش رو به دنبال داره.
به عبارتی توی این اپیزود مایک و جیمی نزدیک ترین فاصله رو با شخصیتشون توی بریکینگ بد داشتن. هیچوقت جیمی رو تا این حد ساول گودم ندیده بودیم. همچنین مایک که چقدر با پرستیژ نقشش رو جلو برد.
چیزی که شدیدن توی سریال دوست دارم اینه که اونقدر با صبر و تمانینه داستانش رو پایه ریزی میکنه که هر اتفاقی که میفته در عین توییست وار و غیر قابل پیش بینی بودن کاملن قابل پیش بینی و واضح به نظر میرسه و این بعنی یه داستان گویی درست و درجه یک.
بی صبرانه مشتاقم که ببینم داستان هملین و کریزی 8 به کجا میرسه. نمیدونم چرا ولی کلن با شخصیت لالو حال نمیکنم با یا بدون دلیل. نه که کاراکتر ضعیفی باشه یا مشکل از سریال باشه. اتفاقن برعکس نتیجه درستی شخصیت پردازی و درک صحیح بازیگر از نقشش هست که اونو برام تا این حد غیر قابل تحمل کرده.
قسمت 6 ممکنه یه ادای احترامی هم به جسی کرده باشه. اونجایی که کارآگاه رابرتز تلفنی با یه نفر در مورد جنازه و صاریغ (Possum) حرف میزد رو حواستون شد؟ حالا قسمت معروف «مگس» یا همون Fly رو یادتونه؟ جسی یه داستان برای والتر از خونۀ عمهش (خالهش؟) تعریف میکرد که یه صاریغ توـش گیر کرده بود.
You ever have, like, a wild animal trapped in your house?0
Not that I can recall, no.0
We did, this one time, back when it was my aunt's house... back before she died of cancer. It was a possum. Big freaky-looking b**ch.0
قسمت ششم :
بازم اولین سکانس با چیر های کوچیک و بی اهمیت شروع شد که در ظاهر بی اهمیت اما کلیت و واقعیت رو نشون میده، بچگی وکسلر و مادرش رو نشون داد و معلوم شد تو چه شرایطی بزرگ شده و این که از همون بچگی هم آدم مصممی بود و روی تصمیم خودش وایمیسه.
جیمی : تو این دو قسمت اخری دوباره تبدیل شده به جیمی فصل های گذشته که برای به کرسی نشوندن حرف خودش شروع میکنه به پرونده سازی خدایی خیلی با حال بود به رییس مساورده انواع اتهامت رو بهش زد از فساد اخلاقی تا حمایت مالی از تروریست ها واقعا آسمون ریسمون میبافه جیمی
مایک : واقعا عالی بازی میکنه منو یاد مرحوم پدر بزرگم مینداره قیافش واقعا خیلی حقه های جالبی میزنه . میدونید جیمی اسمون ریسمون میبافه و از خودش ایده تولید میکنه برا به هدف رسیدن اما مایک مثل یه کارآگاه باهوش عمل میکنه . فقط یه چیزی در مورد شخصیت مایک به نظرم منطقی نیست این که چطوری تو فصل قبلی اون مهندس آلمانی رو سر به نیست کرد در حالی که با بقیشون کاری نداشت کسی که انقدر دقیق و حساس باید بدون باقی کارگر ها هر کدومشون میتونن برن سراغ پلیس و کسی که حاضر یکی رو سر به نیست کنه این ریسک بزرگ رو نمیپذیره که باقی شاهد ها رو آزاد بزاره که ول بچرخن.
کیم و جیمی : سکانس پایانی هم باز دیالوگ خوبی داشت کیم گفت : منو بازی دادی و دیگه بهت اعتماد ندارم . واقعا درست گفت تو هر رابطه ای اعتماد خیلی مهمه . جیمی برا رسیدن به هدفش همه کاری میکنه البته باید گفت جیمی با این همه دغل بازیا در کل یه کارکتر خاکستری داره ، مثلا تو فصل های قبلی هر چقد ر هم که بردارش رو گول زد وقتی پای مرگ برادرش وسط اومد خودش رو نشون داد .
باز دیالوگ اخر سریال منطقی نبود یعنی کیم از اول تا اخر جیمی رو زیر سوال برد و همش بوی جدایی میداد حرفاش اخر سر برگشت گفت شاید ازدواج کنیم
امتیاز 8 از 10
راستی بچه ها تو اینستاگرام رسمی بتر کال سال امشب لایو گذاشته بودن و کیم وکسلر هم اومد به سوال های مردم جواب دادو که جالب بود راجع به همه چیز پرسیدن اونم جواب داد . پیج سریال رو فالو کنیدو تیکه هیا جالبی میذاره
تا جایی که یادمه مایک بقیه کارگرا و مهندسا رو بصورت گروه های دونفره (وبعضا یه نفره) از ایالتهای مختلف آمریکا به نوبت پس فرستاد آلمان.
پس درواقع ول نمیچرخن جایی. برگشتن سر خونه زندگیشون. بعد توی آلمان برن به پلیس چی بگن؟ بگن هم پلیس آلمان بدون مدرک قابل استناد نمیتونه بره آمریکا تحقیقات که... قضیه مردن خود ورنر زیگلر هم که خیلی خوب لاپوشانی و توجیه کردن