1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
یعنی بهتر از این صحنه تو این فصل سراغ دارید چه حالی داد اریک با این کارش
بیل چه مرد شده نامرده عوضی. خوشم اومد همه رو نجات داد اون هم جالب بود
ولی داستان زندگی تری و قبرستون زیاد جالب نبود
فقط الان نفهمیدم اریک چی شد اخرش یعنی خودکشی کرد مرد زنده موند چی بود اخه اون حرکتش
چرا پرواز کرد ؟
10 تمام
هر قسمت از قسمت قبلی بهتر! من میخوام به این قسمت ده بدم!! ترو بلاد یه دونه باشه.
تیکه های خاک کردن تری حرف نداشت! من واقعا گریه ام گرفت. خیلی خوب دراورده بودن! مخصوصا با اون تدوین موازی. حرفی ندارم! عالی فقط. عالی
امیدوارم داستان مربوط به قبرستون در ادامه مرتبط نشه به چیزی چون کل بخش های قبرستون رو skip کردم ... اصلا خوشم نیومد از این داستان های تری و ...
کاش جیسون این دختره رو میکشت ... جدا دیگه حالم بهم میخوره ببینمش تو سریال ...
و یه چیز دیگه آخه تو که میتونی زیر آفتاب راه بری مگه مجبوری بیای به اینا خون بدی ؟ ... خودت برو جلوی اون دختره رو بگیر که دریچه رو باز نکنه ! ...
مرگ استیونیولن کمی ناراحتم کرد اما خنده دار بود . خیلی دوست دارم شخصیت های اصلی بیشتری بمیرند تا سریال سبک تر شه مصخصوا پم و رفیقاش
دقیقا . ولی فکر کنم اینکار که همه زیر نورخورشید امدن به داستان فصل بعد کمک میکنه وگرنه هیچ جنبه ی دیگه ای نداشت .
من از این فصل یه انتظارهایی داشتم که اصلا براورده نشد
وارلو با اون عظمت که معرفی شد الان موش مورده شده و کلا هیچ نقشی ایفا نکرد فقط به همه حال داد ...
ولی بازم اگه دقت کرده باشین اریک و بیل فصل قبل مهربون بودن
حرف وارلو که میشد ترس ورمیداشت
اگه اریک و بیل مثل فصل قبل بود شخصیتشون دیگه این مهربونی وارلو و ملو بودنش معنی نداشت
حالا وارلو ملو شده و اریک و بیل وحشی
حالا در هر صورت خداکنه شخصیت ها همینجوری بمونه و هی عوض نشن تکراری میشه ...
سوکی هم دیگه رنگی نداره با همه یه دور گشته نقششم کم شده - دیگه مثل فصل های قبل حال نمیکنم باهاش
سوکی مهربون بودنش قشنگ بود نه حالا که همرو گاز میگیره هرچی ار تارا خبری نیست کارای اونو سوکی انجام میده ...
با داستان این فصل حال نکردم - هرکی هرکی بود هرکی واسه خودش یه ور میره - فقط جیسون هست که همیشه باحاله
اریک که میخواست یه نفری حمله کنه چه نیازی به خون وارلو و زیر خورشید رفتن داشت ؟
من فکر میکنم این قر هایی که سریال داد فقط میخواست این خون اشاما زیر نور خورشید بیان واسه داستان های بعدی
وگرنه همه ی این کارها رو میشد بدون خورشید انجام داد
7
بالاخره این دو قسمت رو دیدم و باید بگم شاید این دو قسمت از بقیه قسمت ها خیلی ضعیف تر بود ، داستان خیلی جاهاش یه چیزی کم داشت مثلا وارلو رو یک دقیقه نشون میده بعد تو اون دنیا پری ها بیخیالش میشن ، تغییر موضع قدرت ومپایر ها هم خیلی ناگهانی بود اریک با خوردن خون وارلو که زورش زیادتر نشد فقط میتونست تو روز راه بره اینجور حمله ای کرد رو تو شب هم میتونست بکنه تازه قبلش خواهرش هم که خیلی قوی بود میتونست بهش کمک کنه ، تو این قسمت از بس جنازه دیدم یهو خیال کردم رفتیم تو اون دخمه های واکینگ دد
تو قسمت قبل سکانس کشته شدن اون زنه توسط سارا رسما فاجعه بود
بعدش هم سم ، برادر من مگه کلاس تنظیم خانواده نرفتی یه خورده رعایت کن آقا ! سوکی 6 فصله با چند نفر بوده هیچ اتفاقی براش نیوفتاده ، شما یک شب با طرف بودی کار خودت رو کردی
حس پاتریوتیسم ـت خیلی زده بالا یه آهنگ همراش خونده شد تا جمعیت رو تحت تاثیر قرار بده
این تیکه واقعا بد بود یعنی اینقدر ایده برای این تیکه دارم که این حرکتی بیل زد هیچ جوره قابل تصور برام نیست ، ساده ترینش از همون دری که اریک اومد تو این ومپایر ها رو خارج میکردی !
درباره فرار سارا هم بهتره هیچی نگم ! البته بحث فلسفی ای که جیسون قبلش باهاش میکرد خیلی باحال بود.
تیکه هایی که مادربزرگه تو مراسم ختم به بقیه مینداخت هم آخرش بود
سر این تیکه هم خیلی خندیدم البته از شخصیت این استیو نیولن خیلی خوشم میومد و حیف شد حذفش کردن .
مشاهده محتوا اسپویلر
ولی اون جمله و نگاه آخر پم خیلی تاثیر گذار بود . این هم آهنگی که آخر سریال پخش شد و دقیقا با اون صحنه همخونی داشت .
بیل مجبور بود خون خودش رو به بقیه بده، چرا که قصدش صرفا حفاظت نبود، بلکه قراری دادن اونها از پایگاه بود، این اتفاق باید میفتاد، سینمایی ترین حالتش همین حالتی بود که سازنده ها بهش رسیده بودند. نیمتونستند دور هم بشینند با شب سر برسه. باید از شر اونجا خلاصه میشدند و وصیت لیلیث به بیل هم ارزانی داشتن موهبت نور به هم نوعانش بود.
| سه چیز پایدار نماند
| ملک بی سیاست
| مال بی تجارت
| علم بی بحث
تاپیک قسمت آخر رو کسی درست نمیکنه ؟
مشاهده محتوا اسپویلر