آخرین فیلمی که دیدم | قوانین در پست اول

[Moh3eN]

دوستانی که خوره ی فیلم هستن میتونن توی این تاپیک آخرین فیلم ـی که دیدن رو معرفی کنن .
چیزی که مهم هست توی این تاپیک نظر شما در مورد اون فیلم هست، نه نقد یا معرفی کپی شده از جای دیگه و فلان منتقد.
شاید یه فیلم از نظر اکثریت خوب یا بد باشه ولی شما نظر متفاوتی نسبت به اون فیلم داشته باشید . ما توی این تاپیک قراره تظر و برداشت شخصی "شما" از فیلم رو بدونیم . اگر در کنار مطلب خودتون و جهتِ کامل تر شدن پستتون هم از نقدِ سایت های معتبر دیگه استفاده کنین مشکلی نداره .

برای هر چه کامل تر شدن و بهبود روند تاپیک یه سری قوانین و نکته هایی لحاظ شده که باید زحمت بکشید و در پست های معرفی خودتون لحاظ کنید .

• اسم لاتینِ فیلمِ موردنظر رو حتما ذکر کنید و صرفا به گذاشتن عکس اکتفا نکنید که بعدا از طریق "جستجو" بشه راحت تر بهش دسترسی پیدا کرد .
  
  
• گذاشتن عکس یا پوستر از فیلم (ترجیحا پوستر فیلم) علاوه بر زیبایی پستِ شما، به معرفی بهتر فیلم به کاربرا هم کمک میکنه . فقط هنگام گذاشتن عکس به دو نکته توجه کنید:
  
• اول اینکه از عکس های با سایز و حجم معقول استفاده کنید. و بعد اینکه عکس مربوطه رو در گالری عکس اختصاصی سایت آپلود کنید که در آینده با مشکلاتی از قبیل پاک شدن عکس ها روبرو نشیم. در صورتی که سایز تصویرتون بزرگ بود حتما تصویر بندانگشتی مخصوص انجمن رو استفاده کنید (Thumbnail for Forum)
  
  
• حتما لینک مربوط به صفحه ی IMDB اون فیلم رو هم در پستتون قرار بدید .
  
  
• حتما توضیحی درباره ی فیلم و داستانش بدید (استفاده از خلاصه داستان های موجود در نت خلاف مقرراتِ تاپیک هست).
  
  
• نظر شخصی خودتون رو درباره ی فیلم بنویسید، نه نظر بقیه ی افراد یا منتقدها رو .
  
  
• طبیعتا متن های نیم خطی با این محتوا که خوب بود/خوشم اومد/ حتما ببینید یا.... اسپم محسوب شده و پست بایگانی خواهد شد .
  
• اگر توی متنتون بخش مهمی از فیلم و یا پایان اون رو بیان میکنید حتما و حتما از تگ اسپویلر() استفاده کنید .
  
• و در آخر اینکه نمره و امتیاز خودتون به فیلم (از ۱۰ امتیاز) رو اعلام کنید.
  
  
• لطفا از درخواست و قرار دادن لینک دانلود در تاپیک خود داری نمایید.

امیدوارم با مشارکت همه ی کاربرا و رعایت نکات بالا شاهدِ تاپیک کامل و منظم و پر رونقی باشیم که بتونه به کاربرای عزیز برای انتخاب فیلم موردنظرشون کمک کنه .




با تشکر .
تیم مدیریت انجمن/ سینما

[ESajad]

وقتی تصمیم میگیرم یک فیلم رو شروع کنم اگر این حس بهم دست داد فیلم خوبیه این باعث و انگیره دیدن میشه بیشتر اوقات این حس به خوبی کمک میکنه سبک فیلم برای من فرقی نداره فقش ارزش وقت گذاشته روداشته باشه Black '47 ویژگی های یک فیلم خوب رو داشت راضی کننده بود فیلم از جایی شروع میشه که فینی یک رنجر ایرلندیه که در ارتش بریتانیا خدمت می کنه قصد دیدن مادرش رو داره قحطی و گرسنگی بیشتر مردم بی خانمان و اوراه کرده و مردم تحت بردگی لردهای پولدار منطقه قرار دارند خانواده فینی توسط لرد کارمایکل از زمینشون اجدادیشون بیرون رانده می شوند اینکار باعث میشه اتفاق تراژدیک و غمناکی برای برادر زاده فینی رخ بده اینکار باعث میشه که فینی از تمام تجربیات و مهارت هایی که در ارتش یاد گرفته برای انتقام گرفتن استفاده کنه فینی به دلیل درگیری با افراد لرد کارمایک ل مجرم شناخته میشه و تحت تعقیب قرار میگیره برای این کار از فرمانده سابقش هانا با بازی" Hugo Weaving " کمک گرفته میشه داستان و اتفاقاتی که در این میان رخ میده ریتم و کشش داستانی فیلم در حد خوبی بالا نگه میداره فیلم از روایت و فیلمنامه خیلی خوبی برخورداره که تا انتها ریتم منسجم خودش رو حفط می کنه و از زیاده گویی پرهیز می کنه و اسیر شعار زدگی یا قهرمان سازی های ابکی قرار نمی گیره و قصد نداره بار احساسی فیلم رو بی خود بالا ببره داستان از پیوستگی خوبی برخودارن حوادث و شخصیت های فرعی به خوبی به پیشبرد داستان کمک می کنند کاراکترها واقعی و باور پذیر بوده و به خوبی توسط تیم بازیگری به نمایش گذاشته میشه بازی هوگو ویوینگ بازیگر ماتریکس و جیمز فرش ویل بازیگر نقش وینی و استوی ری بازیگر فیلم وی برای انتقام بسیار قابل قبول بوده در اصل می تونم بگم یکی از ویژگی های بارز این فیلم که بعد دیدن در ذهنم موندگار دشه بازی خیلی خوب و یکدست جیمز فرش ویل بود برای اولین بار بود که از این بازیگر فیلم می بینم خیلی سرتر از هو ویوینگ بزرگ بازی کرده بود برای این نقش بهترین انتخاب بود یکی از نکات قابل توجه این فیلم لوکیشن و طراحی صحنه این فیلم بود که سکانس ها ی فیلم خیلی به واقعیت نزدیک بودن و فضای تیره و تار فیلم رو به خوبی به نمایش میذاره و برای واقعیت بخشیدن به سکانسهای فیلم ریز بینی و خلاقیت خوبی به کار بردن تعقیب و گریز و شکار کسانی که در سرکوب خانواده فینی دست داشتند پایه و اساس فیلم قرار داره با گذشت زمان فیلم انتقام شخصی به یک حرکت رابین هودی تبدیل میشه که قصد داره جلوی زور و ستم قرار بگیره این حرکت باعث میشه غول بزرگ اشرافی گری ابهت خودش رو از دست بده ششمین کار لنس الی به بهترین اثر کارگردن تبدیل شده و تجربه و اثر قابل قبولی رو در کارنامه هنریش به ثیت می رسونه نشون میده که اگر یک داستان به ظاهر تکراری از دیدگاه و زاویه دید مناسبی نشون داده بشه توانایی تبدیل شدن به یک اثر تاثیری گذار و تماشاگر پسند رو به همراه داشته باشه از دیدن این فیلم پشیمان نخواهید شد

[aramis2800]

The Guilty 2018 محصول کشور دانمارک نویسنده و کارگردان: گوستاو مولر داستان فیلم درباره افسری با نام "اسکر هولم" است که مسئول پاسخگویی به تماس های پلیس است و .... فیلم "گناهکار" از اون دسته فیلم ها با ایده ناب هست که حالت رو خوب میکنه. مدت زمان فیلم 85 دقیقه هست, نه الکی کش داده شده و نه حوصله سر بر هست. افسر "اسکر هولم" که گویا خود قبلا پلیس خیابان و گشت بوده اکنون بخاطر پرونده ای قضایی, مجبور است در قسمت پاسخگویی پلیس تا زمان دادگاه فعالیت کند و شغل خود را حوصله سر بر میداند با تماسی از طرف "ایبن" روبرو میشود و خود را در موقعیتی میابد که میتواند مفید باشد. کل داستان در فضای یک اتاق رخ میدهد و ما فقط برای لحظاتی یکی دو همکار "اسکر هولم" را میبینیم و کل تصورات ما از حوادثی که رخ داده است از طریق شنیدن برای ما روایت میشود اما اینکار آنقدر زیبا انجام پذیرفته که در تک تک صحنه ها خود را در موقعیت های مختلف میبینیم که این حاصل نبوغ کارگردان و البته بازی خوب "جیکوب سدرگرن" است. افسر "اسکر هولم" برای نجات "ایبن" از هوش و نبوغ خود و کمک از همکاری که در پرونده قضایی شاهد اوست کمک میگیرد این درحالی است که فضای سردی حاکم بر مرکز پاسخگویی و همکاران او مشاهده میشود و کاملا در تضاد با روحیات اوست. گناهکار احتمالا از معدود فیلم های خوب سال است که تماشای آن را به شما پیشنهاد میکنم. ریت من 8 از 10

[Mikado]

The Guilty 2018 محصول کشور دانمارک نویسنده و کارگردان: گوستاو مولر داستان فیلم درباره افسری با نام "اسکر هولم" است که مسئول پاسخگویی به تماس های پلیس است و .... فیلم "گناهکار" از اون دسته فیلم ها با ایده ناب هست که حالت رو خوب میکنه. مدت زمان فیلم 85 دقیقه هست, نه الکی کش داده شده و نه حوصله سر بر هست. افسر "اسکر هولم" که گویا خود قبلا پلیس خیابان و گشت بوده اکنون بخاطر پرونده ای قضایی, مجبور است در قسمت پاسخگویی پلیس تا زمان دادگاه فعالیت کند و شغل خود را حوصله سر بر میداند با تماسی از طرف "ایبن" روبرو میشود و خود را در موقعیتی میابد که میتواند مفید باشد. کل داستان در فضای یک اتاق رخ میدهد و ما فقط برای لحظاتی یکی دو همکار "اسکر هولم" را میبینیم و کل تصورات ما از حوادثی که رخ داده است از طریق شنیدن برای ما روایت میشود اما اینکار آنقدر زیبا انجام پذیرفته که در تک تک صحنه ها خود را در موقعیت های مختلف میبینیم که این حاصل نبوغ کارگردان و البته بازی خوب "جیکوب سدرگرن" است. افسر "اسکر هولم" برای نجات "ایبن" از هوش و نبوغ خود و کمک از همکاری که در پرونده قضایی شاهد اوست کمک میگیرد این درحالی است که فضای سردی حاکم بر مرکز پاسخگویی و همکاران او مشاهده میشود و کاملا در تضاد با روحیات اوست. گناهکار احتمالا از معدود فیلم های خوب سال است که تماشای آن را به شما پیشنهاد میکنم. ریت من 8 از 10

فیلم گناهکار، به نظر من هم از بهترین های امسال هست، در نظر داشته باشید کل فضایی که کارگردان فیلم داشته یک اتاق چند متری بیشتر نبوده و ایجاد هیجان، ترس، تعلیق و تمامی حس هایی که به بهترین شکل منتقل می شود در این فضای کوچک و تنها به لطف بازی خوب نقش اول است. صحنه آخر که یک نوع رهایی از این برزخ است به بهترین شکل به تصویر در آمده.

من از لحاظ قضاوت سینمایی، نمیتوانم بیشتر از این فیلم رو نقد کنم، چرا که خودم در سربازی اپراتور پلیس 110 تهران بودم و بیشتر از حد درگیر این فیلم شدم، اما اگر یک چیز در بین تمامی اپراتور های امداد یکی باشد، مطمئنا این حس است که گاهی فقط یک خط تلفن بین تو و یک اتفاق خوب، بد، فاجعه و یا حتی زندگی دیگری فاصله است.

در همان تجربه شخصی، اگر بخواهم آن محیط را با این فیلم مقایسه کنم ( به جز مسائل فنی و زیرساخت ) باید بگویم که این فیلم نزدیک ترین فیلمی بوده که من از یک اپراتور امداد پلیس دیده ام، حس کرختی، خستگی، هیجان، عصبانیت، آرامش، ناامیدی، افسردگی و در آخر.... قضاوتی قاطع در یک لحظه برای یک فرد، که گاهی به قیمتی گزاف برای هر دو طرف تمام می شود.

[فرزان]

فیلم guilty رو هفته قبل دیدم .
اگه خواستین این فیلم رو ببینید بعد از دانلود با converter به یه فایل mp3 تبدیلش کنید و مثل یه audio book بهش گوش بدین؛مطمئن باشین هم حس تعلیقش بیشتره و هم قابل تحمل تره .
سوژه جالبی داره فیلم منتها سناریو به هیچ وجه گیرا نیست . اون وسط یه twist کوچولو داره که یه مقدار قابل تحمل تر میکنه این فیلم رو اما در کل هیچوقت به یه فیلم خوب تبدیل نمیشه و یه کار کاملا متوسطه .
صادقانه بگم از فیلمهای متوسط بیشتر از فیلمهای بد ، بدم میاد چرا که تعدادشون به طور عجیبی در حال زیاد شدنه .

هدف فیلمنامه نویس و کارگردان اینه که بازیگر نقش اول رو توی موقعیتی قرار بدن که منقلب بشه ، یه انقلاب انسان ساز در وجودش رخ بده و تصمیم به این بگیره که به جرمی که مدتی قبل سر وظیفه کرده اعتراف کنه و در نهایتم این اتفاق میفته منتها داستان هیچ ربطی به این تحول نداره؛در واقع برای چنین نتیجه گیری ، نیاز به یک سناریوی بهتر بود ، سناریویی که با هوش و دقت به مراتب بیشتری خلق بشه که خب چنین اتفاقی نیفتاده .
موقع دیدن این فیلم مدام یاد فیلم Locke میفتادم .شباهتهای زیادی دارن این دو فیلم به همدیگه اما مهمترین وجه اشتراکشون اینه که هر دو فیلمهای متوسط و حوصله سربری هستند .

[Rezaraki]

فیلم guilty رو هفته قبل دیدم .
اگه خواستین این فیلم رو ببینید بعد از دانلود با converter به یه فایل mp3 تبدیلش کنید و مثل یه audio book بهش گوش بدین؛مطمئن باشین هم حس تعلیقش بیشتره و هم قابل تحمل تره .
سوژه جالبی داره فیلم منتها سناریو به هیچ وجه گیرا نیست . اون وسط یه twist کوچولو داره که یه مقدار قابل تحمل تر میکنه این فیلم رو اما در کل هیچوقت به یه فیلم خوب تبدیل نمیشه و یه کار کاملا متوسطه .
صادقانه بگم از فیلمهای متوسط بیشتر از فیلمهای بد ، بدم میاد چرا که تعدادشون به طور عجیبی در حال زیاد شدنه .

هدف فیلمنامه نویس و کارگردان اینه که بازیگر نقش اول رو توی موقعیتی قرار بدن که منقلب بشه ، یه انقلاب انسان ساز در وجودش رخ بده و تصمیم به این بگیره که به جرمی که مدتی قبل سر وظیفه کرده اعتراف کنه و در نهایتم این اتفاق میفته منتها داستان هیچ ربطی به این تحول نداره؛در واقع برای چنین نتیجه گیری ، نیاز به یک سناریوی بهتر بود ، سناریویی که با هوش و دقت به مراتب بیشتری خلق بشه که خب چنین اتفاقی نیفتاده .
موقع دیدن این فیلم مدام یاد فیلم Locke میفتادم .شباهتهای زیادی دارن این دو فیلم به همدیگه اما مهمترین وجه اشتراکشون اینه که هر دو فیلمهای متوسط و حوصله سربری هستند .

زبانش حتی انگلیسی هم نیستا چطوری گوش کنیمش؟
-------------------
ولی اصل حرفت درسته! فیلم رو دیدم و باید بگم از نظر بصری چیزی نداشت! همه اش توی مکالمات خلاصه میشه و چیزی که توی تصویر میبینیم هیچ کمکی به فهم داستان نمیکنه و چیزی رو به تجربه ما اضافه نمی کنه! شاید بهتر بود به جای فیلم یه پادکست میشد، و یه پادکست خیلی خوبی هم میشد! داستانش جالب بود در کل و کیفیت صدای خوبی هم داشت خلاصه بهتر از فیلمش میشد!

[kingnessi]

خلاصه : استفانی یه مادر مجرد و خونه داره که خیلی شاد و شنگول داره زندگیش رو میکنه تا اینکه به واسطه پسرش با امیلی ، یکی از مادرها توی مدرسه ، دوست میشه ... امیلی رفتارهای عجیبی داره و ماجرا جایی عجیب تر میشه که یک روز از استفانی میخواد تا از پسرش نگهداری کنه تا از سرکار بیاد و تحویلش بگیره اما خبری ازش نمیشه و ناپدید میشه ، بعد از باز شدن پای پلیس به ماجرای گم شدن امیلی ، اوضاع خیلی پیچیده تر میشه ... Paul Feig کارگردان کاربلدیه ، به خصوص کارش توی کمدی حرف نداره ... این بار سعی کرده یه نئو نوآر با رگه های کمدی بسازه و نتیجه نهایی ترکیب نسبتا خوبی از کمدی و به اندازه کافی نوآر شده تغییر لحن داستان از کمدی ابتدای فیلم به شرایط پر تنش و پر تعلیق اواسط فیلم نسبتا خوبه و این از کیفیت کار کارگردانه اما منطق روایی درست و درمونی نداره ، در واقع فیلم مشخصا از فیلمنامه ضربه میخوره ... جایی که داستانگویی خوب انجام نمیشه و برملا کردن گذشته شخصیت ها جایی از داستان انجام شده که دیگه فرقی به حال بیننده نمیکنه و توجهش رو جلب نمیکنه استفانی و امیلی اساسا رابطه مبهمی رو با هم برقرار میکنن و همین نکته شخصیت ها رو برای بیننده جذاب کرده و به همراه خودش میکشونه ... این مدل شخصیت پردازی معمولا باعث میشه نه تنها بیننده با شخصیت ها ارتباط درستی برقرار نکنه بلکه نگه داشتنش پای فیلم تا انتها رو هم خیلی مشکل میکنه اما نقطه قوت این فیلم ابهامیه که توی قضیه وجود داره و کارگردان به خوبی تونسته با استفاده از رابطه بین دو شخصیت زن داستان و یه پلات ماجراجویی ، داستان رو تازه نگه داره و بیننده رو همراه خودش بکشه تا آخر داستان خیلی از اتفاقات اصن دلیل مطرح کردنشون مشخص نیست ... سکانس اضافی زیاد داریم ، در واقع میشه گفت فیلم میتونست بیست دقیقه کمتر باشه و هیچ اتفاق خاصی هم نمی افتاد ... کارگردان تا رسیدن به نیمه پایانی بیننده رو درگیر میکنه بعد اونجا یهو فضای داستان رو تغییر میده و دوئل اصلی شروع میشه نیمه آخر فیلم خیلی خوبه اما پایان بندی رو دوست نداشتم ، این ایده خیلی تکراری و کهنه شده و متاسفانه فیلم تلاشی برای تغییر دادنش و یا اضافه کردن یه چرخش داستانی نمیکنه ... بذارین اینجوری بگم ، فیلم وعده های رنگارنگ و جذابی به بیننده میده ولی چیزی که در نهایت تحویل میده اونچه که ادعا کرده بود نیست بازیگرهای فیلم به نظرم کارشون رو خوب انجام دادن ، شیمی خوبی بین Anna Kendrick و Blake Lively شکل میگیره ، به خصوص Kendrick که بازیش از بقیه بهتره و یکی از دلایل دنبال کردن فیلم وجود شخصت استفانی و رفتارهای کمیک و جالبشه A Simple Favor فیلم خوب و سرگرم کننده ایه که میتونه انتخاب نسبتا خوبی برای دیدن توی آخر هفته باشه اما انتظارتون رو بالا نبرین

امتیاز 6.5/10

[عبدالله]

The Guilty 2018

من فیلم رو با PotPlayer باز کردم، زیرنویس رو لود کردم و زدم تصویر پخش نشه (رندر ویدئو روی Null گذاشتم)
در تجربه صوتی این فیلم، باید بگم جزئیات صداگذاری بی‌نظیره... طوری که صدای برف‌پاک کن ماشین پلیس هم با دقت نظر گذاشته شده و دقیقا متناسب با شدت بارانی هست که میباره من یکبار هم بعدش فیلم رو با تصویر دیدم و باید بگم علیرغم شایستگی ها، اما اونقدرا هم فیلم ناب و عالی ای نیست.


- از منظر نوآوری که میشه گفت تقریبا فیلم تکراری و کلیشه ای هست تو این سبک مثلا فیلم The Call و در مورد تک لوکیشن بودن Locke 2013 تام هاردی دیدیم.
- از منظر داستان هم، داستان خیلی سادست و توئیست بسیار پیش پا افتاده ای داره و من رو حداقل راضی نکرد و طبق تعریف ها انتظارم بالاتر بود.
- از منظر بازیگری هم بنظرم بازیگر باوجود اینکه تلاش زیادی کرده بود اما برای این نقش مناسب نیست و میمیک صورت و بادی لنگوئیج مناسبی نداره. کافیه با همون تام هاردی در locke مقایسه کنید تا متوجه منظورم بشید
- از منظر فیلمبرداری هم، فیلم دستاورد خاصی نداره. وقتی تک لوکیشن داریم باید یه تنوع و یه خلاقیتی در فیلمبرداری داشته باشیم تا مخاطب خسته نشه، درسته ما بخاطر مدت کم فیلم خسته نمیشیم (تقریبا) اما کارگردان و فیلمبردار هم هیچ تلاشی در این راستا نکردن. برای مقایسه فیلم 12 مرد خشمگین رو بیاد بیارید که اونم تک لوکیشن بود ولی سیدنی لومت با استفاده از لنزهایی با فاصله کانونی بزرگتر یا تله فوتیک به تدریج تغییر میده تصویر رو. یا همین Locke هم از پنج، شیش تا لنز مختلف استفاده شده ولی این فیلم تقریبا یه فیلمبرداری ایستا و فرسایشی داره.

بخوام نمره بدم در حد 5 از 10. تقریبا با ارفاق

[aramis2800]

Roma 2018 داستان فیلم روایتگر زندگی "کلئو" است که بعنوان خدمتکار در ابتدای دهه هفتاد میلادی در مکزیک نزد خانواده ی یک دکتر مشغول بکار بوده است.... ابتدا بگویم که ما با یک درام سنگین سیاه وسفید طرف هستیم بدون پیچیدگی خاص. میخواهم بگویم که این فیلم خود واقعیت زندگی است که با ظریف ترین جزئیات روایت شده است و حرکات هوشمندانه پانورامایی دوربین به خوبی در این امر موثر واقع شده است گویی که جزئیات را در کنار مردم کوچه و خیابان حس میکنیم. "روما" بواقع داستان زندگی زنانی است که تنهایند و تسلیم نمیشوند. اما باید منتظر بمانید تا یک سوم پایانی فیلم که حوادث اصلی رخ میدهد, تشویش و سرکوب ناشی از مردان نظامی با لباس شخصی, امواج خروشان ساحل و تراژدی که ما را حیرت زده میکند. یالیتزا آپاریسیو در اولین حضور خود بعنوان بازیگر ما را متاثر میکند و فیلمبرداری این فیلم که از قضا بر عهده خود آلفونسو کوارون است از نگاه ظریف و عمیق او خبر میدهد. اگر سینمای درام و روایتگر را دوست دارید این فیلم را به شما پیشنهاد میکنم تا با خاطره بازی کوارون همراه شوید. ریت من: 9.5 از 10

[فرزان]

ROMA

به یک چهارم آخر فیلم میرسی و با خودت میگی :
"خب ، کوارون نشون داد کارگردان خوبیه ، کلی صحنه ی بدیع و زیبا دیدم ، کارگردانی حرفه ای با لانگ شات های مبهوت کننده ، اما وقتی در پس این تصاویر داستان خاصی گفته نمیشه چه اهمیتی داره نمایش جنبه ی تکراری و کلیشه ای زندگی به شکل هنری ? "
اما با حوادثی که در پایان رخ میده میبینی همه ی اون لحظات و دقایق به زیباترین شکل ممکن مفهوم پیدا میکنن.

نکات ریز زیادی داشت این فیلم .نکاتی که باعث شده بودن این فیلم بیش از پیش زنده جلوه کنه;از انعکاس هواپیما روی آبی که پخش زمینه زمانی که cleo داره حیات رو تمیز میکنه در Opening credits گرفته تا نحوه ی قهوه درست کردن cleo و طرز بازآفرینی تئاتر و حتی بحث کردن بچه ها با همدیگه جایی که یکیشون به اون یکی میگه cowboys بازی رو برد به خاطر اینکه Baltimore Colts به خودش مغرور شد و بعد پافشاری میکنه روی این حرفش حتی زمانی که بهش میگن بالتیمور بازی رو درنهایت برد.

یا سکانس تأمل برانگیزی که بعد از جدا شدن ، شوهره کتابها رو جا گذاشت و قفسه ها رو با خودش برد.اما واقعا چه ارزشی داره کمد عاری از کتاب ? یه فضای پوچ و تهی رو با خودش برد و قلب کتابخانه که کتابها هستند رو جا گذاشت . از خونه رفت و قلب خونه که خانواده هستش رو جا گذاشت.

یا جاییکه مربی کاراته فرمین اون ژست خاص رو به خودش گرفت و گفت فقط مردهای قوی از نظر ذهنی و فیزیکی قادر به انجام اینکارند اما در اون بلبشو که جنگجویان شائولین همه در حال شیلنگ تخته انداختن بودند cleo تنها کسی بود که تونست اون حرکت رو انجام بده و تعادلش رو حفظ کنه.هیچ چیزی در این فیلم نتونست cleo رو از جاش تکون بده و اون رو پریشون کنه . از زلزله در بیمارستان گرفته تا آتش سوزی در جنگل . یا جایی که با عزم و اراده ی مثال زدنیش به دل دریا و امواجش زد تا به ظاهر بچه ها رو از غرق شدن نجات بده و در پس پرده اش خودش رو از گناه از دست دادن نوزادش تطهیر کنه و آلوده گی ها رو بشوره و به فراموشی بسپره .

اما چند نکته :

اسم فیلم ربطی به شهر رم و امپراتوری ایتالیا و از این دست قضایا نداره . Colonia Roma محله ایه که وقایع فیلم در اون صورت میگیره

فیلم فضایی که در سینما داره پخش میشه اسمش Marooned هستش . یه فیلم ضعیف که ورژن فوق العاده اش رو خود کوارون ساخت : Gravity
این فیلم Semi-aurobiography هستش در نتیجه احتمالا کوارون ایده ی فیلم جاذبه رو در بچه گی از Marooned گرفته .

گروهی که فنون رزمی رو تمرین میکردند مبارزین شائولین شعبه ی مکزیک نبودند . اسم این گروه Los-Halcones به معنای بازها (پرنده) بود . یه گروه سری که کارشون مثل پلیس ضد شورش بوده.سال 1971 اینها در رویدادی به اسم Corpus Christi Massacre با هماهنگی پولیس 120 دانش آموز رو که خواستار اصلاحات در سیستم آموزشی بودن به قتل رسوندند . رویدادی که ما اون رو از پنجره ی سیسمونی فروشی شاهدش هستیم . نوع وطنی این کشتار رو ما سال 78 در حمله به کوی دانشگاه تهران داشتیم.

در ختم تیتراژ پایانی کلمات سانسکریت Shantih Shantih Shantih روی صفحه نقش میبنده . این کلمه به مفهوم آرامش و ثبات و آسوده گی هستش .وقایع مهمی در زندگی cleo اتفاق افتادند . وقایع تلخ و شیرین زیادی cleo , خانواده اش و دنیای اطرافشون رو متأثر ساختند اما در نهایت همه چیز رنگ و بوی آرامش رو بخودش میگیره .حداقل اینکه امید به نیل به این آرامش رو همه در وجودمون داریم ، فارغ از پستی و بلندی هایی که در زندگی با اونها مواجه میشیم.

در پایان امیدوارم این فیلم نقطه مرجعی باشه برای همه ی کسایی که کوچکترین ارزش رو برای کلمات قائل نیستند و لغاتی مثل " عالی و معرکه و فوق العاده و خارق العاده و بینظیر " رو برای هر فیلم چرند و مهملی استفاده میکنند .

[Luca Brasi]

داستان : یک میز شام - چند دوست قدیمی - یک بازی هیجان انگیز - تمام گوشی ها روی میز است ، قرار است هر پیغامی که برای هرکس می آید بلند بلند خوانده شود ... شبی که حریم خصوصی در کار نیست

با اینکه چند دوست قدیمی شبی رو قراره دوره هم بگذرونن اما چرا عنوان اثر perfect strangers انتخاب شده؟ چرا strangers نه!؟ چون در انتهای اثر تک تک افرادی که دور میز جمع شدن میفهمن که تو تمامی این سالها باهم کاملا غریبه بودن *من واقعی* هرکدوم برای اون یکی پنهان بوده و این موضوع در راستای فرم و‌محتوی به قشنگی در لایه لایه ی تمامی سکانس ها گنجونده شده و کم کم برای تماشاگر پرده برداری میشه

از طرفی Perfect strangers اثری است در راستای ستایش تاثیر سو تکنولوژی بر زندگی شخصی و روابط عاطفی انسان ها - تکنولوژی قرار بود از همه جهت زندگی رو برای انسان ها اسون کنه اما هیچکس فکرش رو نمیکرد زمانی حتی ساده ترین شکل تکنولوژی(یک گوشی ساده موبایل) بشه سوهان روحی برای ارامش انسان و کانون گرم خانواده و ...

این فیلم بلحاظ محتوی حرف برای گفتن بسیار داره و فیلمنامه نویس در این قسمت خوب عمل کرده - اما از اونجایی که فیلم تک لوکیشنی هست و دیالوگ محور بنظرم میزانسنبندی و دکوپاژ سکانس ها ۲موردی بودن که کارگردان خیلی خیلی بیشتر باید روش کار میکرد تا Perfect strangers هم بلحاظ محتوی و هم سمعی بصری برای مخاطب جذاب باشه - البته با توجه به موقعیت و روابط بین کاراکتر ها *عدم وجود فلش بک* در کل فیلم بسیار حس میشد ولی خوب از ابن مورد هم میشه چشم پوشی کرد و در کل میشه از دیدن این فیلم لذت برد.

۷.۵/۱۰