Oh Boy 2012 »» قطعن به "خلاصه داستان" توهين ميشه اگه بخوام براي گردش روزانهي "نيكو فيشر"
(يا همون سگ چرخ زدن خودمون)، خلاصه داستان بنويسم
Oh Boy خلاصهش همون "يك قهوه در برليني"ست كه به عنوان تكمله به آخرش اضافه شده و قاعدتن اين يه عنوان توضيحدهندهست و مثل نمونههاي سابق فرانسويش قرار نيست "قصه"ايي رو تعريف كنه و خلاقيت به خرج بده بلكه مثل تمام اونا از حاصل جمع "اوقات" سپري شده يك "ويديو"ي سياه و سفيد ساخته. وقتي با يه دختر آشنا شدم وقتي رفتم به زمين گلف و با پدرم حرف زدم و اون تحقيرم كرد وقتي با رفيقم و ماشينش دور دور كرديم و وقتي رفتيم يه پرفورمنس مسخره ديديم و وقتي آخرش رفتم توي يه كافه و فكر كردم و ترجيح دادم كه ديگه به هيچي فكر نكنم و از اين جور وقتها ... و دقيقن بخاطر همين فرمول
(حاصل جمع اوقات) اسمش رو نميشه "فيلم" گذاشت اين يه "ويديو"ست.
امتياز:
0
Suicide Club 2002 »» توكيو 26 ماه مي 2002، 50 دختر دبيرستاني خودشون رو در يه حركت خودجوش و دستهجمعي پرت كردن روي ريل مترو و اين جوري خودكشي كردن ...
قطعن با اين مقدمه بايد دنبال دليل يا بهتر بگم پيام اين "فاجعه"
(خودكشي دستهجمعي) باشيم و اتفاقن استاد "شیون سونو" از ابتدا تا آخر با تلفيق انواع و اقسام قصهها و ژانرها و سبكهاي مختلف از ترسناك و جنايي و ملودرام گرفته تا سورئال و علمي تخيلي نهايتن با ترافيكي از جملات قصار مثل اين جمله كه:
<چرا نميتوني درد ديگران را مثل درد خودت تحمل كني؟
> به سوال ما پاسخ ميده و از اين بابت اصلن جاي نگراني نيست اگه تصاوير و اتفاقات بيربط رو كنار بذاريد و بيشتر از جملهها كمك بگيريد نهايتن اين معما رو باموفقيت حل ميكنيد. "شیون سونو" مشكل اكثر فيلمهاش خودشه مردي كه دغدغه زياد داره ولي به جاي ظرافت در قصه گفتن دنبال "گلدرشت"هاست به همين خاطر بعضي از اوقات فيلمهاي استاد با ويروس پراكندهگويي آلوده ميشن و تا اندازهي يه بيانيهي انتقادي سقوط ميكنن و بعضي هم توليد مصرف داخلي دارن و براي مخاطب خارجي نامفهوم به نظر ميرسن
(چقدر خودخواه).
خلاصه اينكه هميشه تماشاي فيلمهاش جالبه بخاطر ايدههاي نامتعارفش
<خودكشي 50تا دختر دبيرستاني، خودفروشي يه زنهخانهدار نه به جهت انتقام از همسر بلکه بخاطر خودشناسی!، ...
> و اين جور چيزها كه هميشه در مواجهي اول جذابن ولي هر چقدر فيلم و فيلمهاش جلوتر ميره ديگه خبري از اون "هجو" و نصيحتهاي غيرمستقيم نيست و فقط دغدغهست و فحش و عنوان و پيام و يه جور عصبيت كنترل نشده دقيقن مثل كسي كه سعي داره حرفهاي خوب بزنه ولي بلد نيست از كجا و چطوري شروع كنه. شايد بايد اون وجه "نتيجهگير و پژوهشي" رو بخاطر "قصه" سركوب كنه و نتایج رو واگذار کنه به شعور مخاطب.
امتياز:
5
»» یه فیلم دیگه از همین کارگردان:
Guilty of Romance