آخرین فیلمی که دیدم | قوانین در پست اول

[Moh3eN]

دوستانی که خوره ی فیلم هستن میتونن توی این تاپیک آخرین فیلم ـی که دیدن رو معرفی کنن .
چیزی که مهم هست توی این تاپیک نظر شما در مورد اون فیلم هست، نه نقد یا معرفی کپی شده از جای دیگه و فلان منتقد.
شاید یه فیلم از نظر اکثریت خوب یا بد باشه ولی شما نظر متفاوتی نسبت به اون فیلم داشته باشید . ما توی این تاپیک قراره تظر و برداشت شخصی "شما" از فیلم رو بدونیم . اگر در کنار مطلب خودتون و جهتِ کامل تر شدن پستتون هم از نقدِ سایت های معتبر دیگه استفاده کنین مشکلی نداره .

برای هر چه کامل تر شدن و بهبود روند تاپیک یه سری قوانین و نکته هایی لحاظ شده که باید زحمت بکشید و در پست های معرفی خودتون لحاظ کنید .

• اسم لاتینِ فیلمِ موردنظر رو حتما ذکر کنید و صرفا به گذاشتن عکس اکتفا نکنید که بعدا از طریق "جستجو" بشه راحت تر بهش دسترسی پیدا کرد .
  
  
• گذاشتن عکس یا پوستر از فیلم (ترجیحا پوستر فیلم) علاوه بر زیبایی پستِ شما، به معرفی بهتر فیلم به کاربرا هم کمک میکنه . فقط هنگام گذاشتن عکس به دو نکته توجه کنید:
  
• اول اینکه از عکس های با سایز و حجم معقول استفاده کنید. و بعد اینکه عکس مربوطه رو در گالری عکس اختصاصی سایت آپلود کنید که در آینده با مشکلاتی از قبیل پاک شدن عکس ها روبرو نشیم. در صورتی که سایز تصویرتون بزرگ بود حتما تصویر بندانگشتی مخصوص انجمن رو استفاده کنید (Thumbnail for Forum)
  
  
• حتما لینک مربوط به صفحه ی IMDB اون فیلم رو هم در پستتون قرار بدید .
  
  
• حتما توضیحی درباره ی فیلم و داستانش بدید (استفاده از خلاصه داستان های موجود در نت خلاف مقرراتِ تاپیک هست).
  
  
• نظر شخصی خودتون رو درباره ی فیلم بنویسید، نه نظر بقیه ی افراد یا منتقدها رو .
  
  
• طبیعتا متن های نیم خطی با این محتوا که خوب بود/خوشم اومد/ حتما ببینید یا.... اسپم محسوب شده و پست بایگانی خواهد شد .
  
• اگر توی متنتون بخش مهمی از فیلم و یا پایان اون رو بیان میکنید حتما و حتما از تگ اسپویلر() استفاده کنید .
  
• و در آخر اینکه نمره و امتیاز خودتون به فیلم (از ۱۰ امتیاز) رو اعلام کنید.
  
  
• لطفا از درخواست و قرار دادن لینک دانلود در تاپیک خود داری نمایید.

امیدوارم با مشارکت همه ی کاربرا و رعایت نکات بالا شاهدِ تاپیک کامل و منظم و پر رونقی باشیم که بتونه به کاربرای عزیز برای انتخاب فیلم موردنظرشون کمک کنه .




با تشکر .
تیم مدیریت انجمن/ سینما

[kingnessi]

خلاصه: مالوری یه زن بارداره که یه روز به طور ناگهانی با یه پدیده عجیب روبرو میشه ، آدمها شروع میکنن به خودکشی کردن و به سرعت اوضاع پیچیده میشه ... مالوری با تعدادی از مردم به یه خونه پناه میبره و متوجه میشه تنها راه زنده موندن اینه که نگاه نکنی بعد از مونولوگ اولیه ساندرا بولاک و ضربه ابتدایی فیلم همه چیز آماده بود برای دیدن یه فیلم خوب ، اما به شکل عجیبی نتیجه اصلا اون چیزی که باید باشه نیست بعد از موفقیت A Quiet Place انتظار فیلمهای با پلات مشابه میرفت و Bird Box یکی از همین فیلمهاست ... این فیلم سعی میکنه با استفاده ازفضای مشابه A Quiet Place داستانِ خودشو رو تعریف کنه که آنچنان هم موفق آمیز نیست یکی از ایرادات اصلی فیلم بدمن ماجراست ؛ قوانین و شرایطی که برای این هیولای آخر زمانی وضع شده قانع کننده نیست هر چند در ابتدا ایده جالبی به نظر میرسه و بیننده رو به خودش جذب میکنه اما هر چی جلوتر میریم ضعف ها و کاستی های منطقی و داستانیش خودشون رو بیشتر نشون میدن ... بر خلاف هیولاهای A Quiet Place منطق پشت هیولاهای این فیلم خیلی ضعیف و سردستیه و پر از حفره ها و گاف هاییه که کم کم توی ذوق بیننده میزنه ایراد دیگه فیلم اینه که اساسا داستان مشخصی نداره و روندی برای فیلمنامه در نظر گرفته نشده ... در ابتدای فیلم کارگردان یه قدم بزرگ برمیداره و نشون میده قراره در دو بخش ماجراها رو دنبال کنیم اما بعد از اون یه داستان آشفته رو تعریف میکنه ... این روند روایت برای یه سریال حداقل ده قسمتی میتونست مناسب باشه اما برای یه فیلم سینمایی قالب مناسبی نیست انصافا ایده اولیه فیلم با اینکه برداشتی از ایده A Quiet Place بوده اما جالب و قابل قبوله و با یه داستان بهتر و کارگردانی قابل قبول تر میتونست راه خودش رو پیدا بکنه و به نظرم میتونست به سطح اون فیلم هم برسه ... از پتانسیل بالای ایده اولیه در اثر داستان نویسی ناشیانه ، استفاده درستی نمیشه و نه تنها ایده رو هدر دادن بلکه اصلا راه رو هم اشتباه رفتن ساندرا بولاک خیلی خوب بازی میکنه ... بازی ساندرا بولاک بعد از فیلمبرداری بهترین ویژگی فیلمه ، از اونجایی که شخصیت پردازی درست و حسابی صورت نگرفته توی این فیلم ، توانایی بولاک در اجرای خوبی مثل این نشون دهنده ی استعداد و قابلیت های بالای این بازیگره در بخش فنی اما فیلم خوب کار میکنه ... چه از لحاظ فیلمبرداری و چه موسیقی تونسته به خوبی فضاسازی کنه ، میشه گفت بهترین بخش فیلم فیلمبرداری اونه ... فیلمبرداری درگیرانه و البته قاب بندی های جذاب در خیلی از دقایق حواس بیننده رو از ضعف های فیلمنامه پرت میکنه فیلم هیجان بالایی داره اما منطق و دلیل قابل قبولی پشت این هیجان نیست ... به هر حال میشه به عنوان یه تریلر آخر زمانی با بازی زیبای ساندرا بولاک ، برای دیدن بهش فکر کرد

امتیاز 6/10

پ ن : بعد از دیدن این فیلم با جستجو توی اینترنت متوجه شدم کارگردان فیلم Susanne Bier کارگردان After the Wedding و سریال Night Manager هستچقدر بده که یه کارگردان خوش ذوق و با استعداد تلاش میکنه یه فضای متفاوت و بزرگتر رو تجربه کنه و شکست میخوره ... Bier کارگردان خیلی خوبیه و برای فهمیدن این موضوع کافیه فقط In a Better World رو ببینید ؛ اما به هر شکل اینجا کارش رو درست انجام نداده

[Dream Theater]

Beyond the Hills

[

بعد از شاهکار "دو روز 3 هفته 4ماه " این دومین فیلمی هست که از مونگیو کارگردان مشهور رومانیایی دیدم ....داستان فیلم درباره دو دختر رومانیایی به نام ویچیتا و الینا هست که از بچگی با هم در پرورشگاه بزرگ شدن و عاشق هم بودن و بعد مسیر زندگی اونا جدا شده و ویچیتنا در صومعه راهبه شده و همونجا در کنار کشیش محل و بقیه راهبه ها زندگی میکنه ...و الینا به المان رفته بوده و پیشخدمتی میکرده و الان برگشته تا عشقش وچتینا رو با خودش به المان ببره و با هم زندگی کنن اما برای وچتینا که الان راهبه شده این عشق چیزی جز یک گناه کیبره و نهی شده در دین نیست و سعی در دور کردن این علاقه داره ...داستان کلی و چارچوب فیلم هم پیرامون همین موضوع هست نبرد عشق نهی شده در برابر دین و اعتقادات ...

وچتینا رو میشه نماد یک دختر مسیحی قرون وسطیی دونست که تمام زندگی اون محدود به دین و اعتقاداتش هست و هیچ جوره به بیرون گذاشتن پاش از این محدوده فکر نمیکنه و حتی جرات فکر کردن بهش رو هم نداره ...دنیای اون فقط کشیش هست و و بقیه راهبه ها و صومعه که اون ها را از دنیای گناهکار بیرون جدا کرده ...عشق الینا برا وچتیتا چیزی جز دام شیطانی و گناه به نظر نمیاد ...اون عشق رو فقط مختص خدا میدونه و تنها راهبرش در زندگی برای تموم مشکلات کشیش صومعه هست ...کسی که در نظرش در تعالی ترین نقطه قرار داره و بی نقصه

در طرف دیگه الینا رو داریم که نمادی از دختری غربی امروزی و بی اعتقاد به باورهای دینی که حالا درخواستش و عشق با مخالفت و جواب وچتینا مواجه شده اما بیخیال نشده و سعی داره به هر طریقی به اون برسه ..برای بودن در کنار اون حتی درخواست راهبه شدن میده ولی بیفایده اس ...الینا راه رسیدن به وچیتا رو در جدا کردن اون از اعتقدات دینی میبینه و سعی در تقدس زدایی اعتقاداتش داره و در این راه از خراب کردن و تهمت زدن به کشیش صومعه هم فروگذار نیست ...

فیلم یجورایی روایت مستند گونه داره ..کارگردان جهتی به فیلم نمیده ، در ظاهر به مخالفت مستقیم و بد نشون دادن هیچ کدوم یک از دو طرف ماجرا برنمیاد ، علنا هیچ کدوم رو محکوم نمیکنه ..کشیش ما یه ادم حیله گیر و منحرف نیست که رازی ازش برداشته بشه ..خواهران صومعه بدجنس نیستن و هیچ نقشه شیطانی ندارن ...همه چیز به طبیعی ترین و عادی ترین شکل هست ...اونا فقط یسری ادم معتقد هستند ..ما اینجا فقط درگیر نبرد یک عشق ممنوعه و دین هستیم ...اینجا بیشتر تقابل دو ایده هست تا تقابل مهره ها ...

ولی در اخر فیلم کارگردان غیر مستقیم بی طرفه بودن خودش رو در این جنگ کنار میزاره و بازنده و برنده نبرد رو انتخاب میکنه بر خلاف چیزی که در کل روند فیلم در نظر داشته

دو نکته منفی فیلم :به نظرم یکی طولانی بودن بی مورد فیلم هست که میشد خلاصه ترش کرد و چیزی هماز فیلم کم نمیکرد ،بعد تموم شدن فیلم واقعا احساس خستگی میکردم و دومی هم شخصیت پردازی ضعیف وچیتا هست که انگار به یکباره از نقش اصلی به یه سیاهی لشگر تبدیل میشه ..بر عکس شخصیت کشیش و الینا که عالی کارشده روشون


8 از 10

[Rezaraki]

annihilation در این فیلم منطق درست و درمونی وجود نداره! ولی معنا چرا! جذابیت بصری هست و جذابیت غیر بصری هم هست ولی هر دوتاشون "نه خیلی!" اولی یکم بیشتر البته. در مورد این فیلم باید اذعان بدارم که در حین دیدن و بعد از اون اصلا احساس اینکه فیلم خوبی دیدم نداشتم، ولی یکم که فکر کردم و مطلب در موردش خوندم دیدم شاید خیلی هم بد نبود. هرچند باز هم خیلی خوب هم نبود! Spoiler Alert ُ منطق داستانی فیلم فکر میکنم ایراد بهش زیاد وارد باشه، نحوه ی برخورد انسان ها با اون محوطه ی مرموز،("شیمر") مثلا اصلا منطقی نیست. میگه سه ساله این اینجاست اونوقت بعد از سه سال که گروه های مختلف میرن تو و هیچ تماس رادیویی نمیتونن برقرار کنن، بازم گروهِ آخر با خودش رادیو میبره! چرا اون داخل سیم کشی نمیکنن مثلا؟ سه سال وقت کمی نیست! چرا با ماشین های مخرب مثل بولدوز و تانک و اینها وارد نمیشن؟ حتی ماشین سواری معمولی هم قبول بود ولی پیاده میرن! بعد این گروه آخر که میره تو که متشکل از یه سری دانشمنده فکر میکنن قراره چیکار کنن؟ سه ساله اونجان تو آرامش با کلی امکانات نتونستن چیزی بفهمن، حالا دو سه نفر بدون امکانات آزمایشگاهی (به جز یه میکروسکوب)، اونم در حالی که جونشون در خطره، و با ناشناخته قراره روبرو بشن، چه کشفی میتونن بکنن! بعد که میرن تو میبینیم اونقدر ها هم خطر ناک نیست این محوطه و طوری نیست که بعد از سه سال هیچ خبری ازش بیرون نیاد، هیچ کس نتونه زنده برگرده و کلا هیچ کس هیچی ندونه ازش! پس به نظرم منطق داستانی رو باید بیخیال شد چون به اونصورت بهش توجه نشده گویا. در مرود حسی که فیلم میده به آدم، بگم که حداقل من یکی نه احساس ترس یا هیجان و تعلیق این حرفا نکردم! با اینکه پتانسیل این ها تو فیلم خیلی بود ولی بالفعل نه ترسناک و نه مهیج نبود و تنها چیزی که داشت کنحکاوی برانگیز بود که ببینی داستانِ این "شیمر" چیه آخر، و برخلاف چیزی که انتظار داشتم یه جوابایی هم میده! البته فیلم صحنه های قشنگی هم داره و شاید بگی از نظر بصری هم چشم نوازه، توی گوشی دیدم فیلم رو شاید به خاطر همین زیاد جذب این زیبایی های بصری نشدم و و شاید هم با خاطر اینکه واقعا زیبا هم نبود و معمولی بود؟ نظروتون چیه صحنه ی قشنگیه یا نه؟ اما اون قسمتی که میگم معنا و مفهوم داشت، منظورم چیه؟ یه سری بحث های روانشناسی، فلسفی و این حرف ها داشت، بحث هایی که اولش فکر میکردم که الکی اند! یعنی فکر نمیکردم با هم مربوط بشند یا بتونن مفهوم درست حسابی ای برسونن! ولی تونستن به شکل جالبی این ها رو به هم مربوط کنن و جمع بندی خوبی اراائه شد! 1)یه قسمتی یه روانشناس میگه که آدم ها خودکشی نمیکنن، بلکه خودنابودی میکنن! Self-destruct. اولش فکر میکنی که در مورد روابطِ شخصیت اصلی با شوهرش صحبت میکنه که با خیانت بهش باعث شد ازدواجشون متزلزل شه و شوهرشم داوطلب شد پاشه بره تو شیمر. خلاصه فکر میکنی اشاره به اونه که هست! بعد میگه این علاقه به خود نابودی تو همه ی آدما کم و زیاد هست و میگن این خصوصیت تو ژن آدم هاست. 2)بعد میفهمیم هر چی توی شیمر هست داره تکثیر میشه، مثل اینکه شیمر دی ان ای شون رو میگیره و میزاره تو دستگاه کپی، فقط انگار توی دستگاه کپی دو سه تا کاغذ رو با هم بزاری، تو کپیِ حاصل، از هر کدوم یه مقداری از اصل وجود داره و خلاصه کپیِ حاصل ترکیبی از همه شون میشه. 3)آخر فیلم میبینیم که توضیح میده که گویا این موجودِ درون شیمر هدف خاصی نداره و داره یاد میگیره، یا کپی میکنه و این حرف ها. همه اینها رو در نظر داشته باشید، شخصیت اصلی (لینا) میرسه به مقرِ اصلی این موجود، اونجا این یه همزاد از لینا تشکیل میشه که البته انگار از جیوه ساخته شده! و ادای لینا رو در میاره تقریبا! این همزاد داره شبیه و شبیه تر میشه به لینا و حتی صورت اون رو داره پیدا میکنه و در این حال لینا گولش میزنه که یه نارنجک رو تو دستش منفجر کنه. لینا فرار میکنه، اونم موجود ولی کار خیلی عجیبی میکنه! هرچی ساخته بود رو به آتیش میکشه، حتی خودش رو! دلیل کارش چیه؟ به نظر میرسه این موجود از این شخصیت اصل خود نابود گری رو یاد گرفته! با بیشرت شبیه شدندش به لینا ( که ازدواجش رو نابود کرد که نشانه ی خود نابود گریشه) شروع میکنه هر چی داره رو نابود میکنه! یه مفهوم استعاره ای هم برداشت میشه که این موجود انگار اونچه که انسان ها درونشون دارن رو مجسم و به شکل فیزیکی درمیاره، (انسان ها خودشون و محیطشون رو دارن نابود میکنن اینم هر چزی داشت رو نابود کرد) یا اونچه که مجموعه ی موجودات انجام میدن رو این یاد میگیره و انجام میده و رفتارِ این موجود با شما همونطریه که شما با بقیه رفتار میکنید. و چیزایی ازین دست. ---------- اینکه خیلی یواشکی این اطلاعات و جمع بندی رو میفهمونه فیلم، حس خوبی به آدم میده و کشف مفهومش جالب و جذاب میشه برای آدم ولی اینکه چطوری این کار رو میکنه میتونست بهتر باشه. فیلم یه حالت مصنوعی ای داره، یعنی انگار که کارگردان یه چیز خاص و با ارزشی رو تو دستش داره میخواد ارائه بده و هیجان زده است به خاطرش و از عجله ای که برا ارائه ی اون داره نمیتونه بقیه ی بخش های فیلم رو درست و حسابی بهش بپردازه و بار بیاره و انگار سرسری ساخته شده بقیه ی بخش ها فقط برای این منطور که اون محتوای اصلی رو نمایش بده و روی اون ها زیاد فکر نشده. فکر کنید بگن بهتون که برای یه ضرب المثل یه داستان بسازید که چطور شده این ضرب المثل شده! شما هم یه داستانی رو سر هم میکینید و میگید. اینجا هم این مفهوم گویا تو نظر کارگردان بوده و افراد فیلم رو فقط یهجوری کنار هم آورده و یه داستان مختصری هم براشون نوشته که به اصلِ کارش برسه. نمره ام رو بین 6 تا 8 مردد ام. میانگین اش 7 میشه نه؟ زیبایی بصری + جالب و زیر پوستی رسوندن پیامش نکته مثبتشه| بی منطق بودن و پر از ایراد و حفره بودن داستان + بی خاصیت و فلت بودن شخصیت ها + اینکه حس تعلیق و ترس و این حرف ها تو فیلم تقریبا وجود نداشت هم نکات منفی ای بود که به نظرم میاد

[Mikado]

In the Fade (2017) Aus dem Nichts IMDB - Trailer

in the fade آخرین ساخته فاتح آکین، فیلمساز آلمانی و ترک تبار است. فاتح آکین از جمله فیلم سازان جوان و با استعدادی است که معمولا فیلم های درباره مشکلات ترک های ساکن آلمان می سازد و فیلم های چون In July و Giegen Die Wand و The Edge of Heaven از جمله کارهای شاخص اوست. به شخصه بیشتر کارهای او را دیده ام و نوع فیلم سازیش را دوست دارم، از لحاظ بصری در هر فیلم سعی میکند بهتر شود و مثلا در همین فیلم آخر که در سه بخش روایت میشود، فیلمبردار ( که کارهای قبلی این کارگردان را نیز فیلمبرداری کرده است ) از سه نوع لنز متفاوت در طول فیلم استفاده میکند تا حال و هوای آن بخش را با داستان همراه سازد. داستان فیلم بر اساس اتفاقی واقعی در سال 2004 است اما شخصیت پردازی ها خیالی است. به نظر شخصی من اگر بخواهیم قیاسی بکنیم این فیلم را با کارهای قبلی آکین، طبیعتا این فیلم از جسارت کمتری برخوردار است، آکین در Giegen Die Wand به همه چیز و همه کس میتاخت و جلو میرفت، جسور بود و خام و ماحصلش فیلمی می شد که از قواعد پیروی نمیکرد و داستانش گیرا بود. درست است که در فیلم آخر آکین، ما روایت بسیار روتوش شده، فیلمبرداری خوب و اصول و قواعدی را می بینیم که به درستی پی هم چیده شده اند، اما خبری از آن هیجان و جسارت در این فیلم نیست، داستانی است با این محتوا که خشونت، خشونت می آورد و بس. آکین دقیقا بر صندلی قاضی نشسته و قضاوت نهایی خود را انجام میدهد، همانگونه که در مصاحبه هایش میگوید من بی طرف نیستم، در این فیلم به شدت این بی طرف نبودن را به رخ ما می کشد و جلو می رود. بازی دایان کروگر در لبه "کامل بودن" خود قرار دارد و حس میکنم توانسته آنچه میخواهد از آکین بیرون بکشد و به خود بیافزاید! در مورد پایان فیلم، اتفاق جالبی رخ میدهد، دُرست زمانی که فکر میکنید همه چیز بر اساس قواعد جلو رفته و باید پایین تعیین شده ای ببینید، کمی مهلت به شما داده میشود، در این مدت میتوانید تمامی پایان های مورد انتظار را پیش خود حدس بزنید و سپس فیلم سعی میکند شما را غافلگیر کند، اما مساله این است که غم این خشونت، چرخه این خشونت، تکرار یک سیکل بیهودگی دیگر، شما را هیجان زده نمیکند و فقط بر غم شما از داشتن چنین دنیایی می افزاید. من از دیدن این فیلم لذت بردم، چون فیلم های آکین را از ابتدا دیده ام، مستندهایش را دیده ام و دید او به دنیا را می شناسم، میدانستم به کجا میرود و چه میخواهد بگوید و مرا در روتین خودش کشید و بُرد و داستانی کلاسیک برایم تعریف کرد، انگار که دوستی قدیمی در مورد اتفاقی برایت داستانی تعریف کند، اما نمیدانم این داستان برای غریبه ها هم کشش دارد یا نه. در آخر ممنونم از آرامیس که این فیلم را که از دستم در رفته بود در چت باکس به من معرفی کرد، این هم یکی از خوبی های دیگر چت باکس!

[Dream Theater]

It's Only the End of the World

خلاصه : نویسنده ی جوانی که 12 سال پیش از خانواده زده بیرون و کل رابطه اش رو با اونها قطع کرده بعد از 12 سال برمیگرده تا خبری به اونها بده ...خبر زیادی مهمی نیست ،این فقط اخر دنیاست و پایان زندگی اون و ظاهرا قرار به زودی بر اثر بیماری لاعلاجی بمیره و حالا بعد از این همه سال برگشته برای اخرین دیدار با خانواده ..برای اخرین خدافظی با اونها و گفتن خبر مرگش ....شایدم برا تمنای کمی حس همدردی و غم خواری!

در اول فیلم حس میکنی با یه فیلم کلیشه ایی دیگه که میخواد اشکت رو دربیاره طرفی ولی نه! ...این فیلم از جنس واقعی یک خانواده به هم ریخته هست با تمام مشکلاتش ، تمام عقده هایی که در دل مونده، تموم حرف هایی که برای سالهای سال درون خودت خوردیش ..تموم اون گره های کور زندگی یک خانواده که سالهای سال رو هم تلنبار شده و دیگه قابل باز شدن نیست ...اون همه سال هایی که از دست دادی و اطرافیانت رو درک نکردی ،...نه تو الان دیگه نمیتونی با گفتن خبر مرگت از این همه سال غم و رنجی که برای دیگران ساختی فرار کنی ... این خانواده به قدری بهم ریخته هست که به غم مرگ تو دیگه نیاز نداشته باشه

بعضی فیلمها رو اصلا نباید به نقدو نمره ها و تعریف های بقیه بهش اکتفا کنی ..باید جسارت داشته باشی و خودت بری و طعم اون فیلم رو بچشی هرچند هرجا میری بیرحمانه اون فیلم رو کوبیده باشن و چه ناجوانمردانه با این فیلم برخورد شده ...زاویر دولان کارگردان جوان کانادایی فرانسوی که قبلا چندتا فیلم هاش مخصوصا فیلم معروف مامی رو ازش دیده بودم ولی بدون شک بهترین و پخته ترین فیلمش همین فیلم هست، همونجور که خودش هم گفته ..انگاری تموم فیلم های قبلیش زمین تمرینی بوده تا بتونه این فیلم رو بسازه

چیزی هم که بیشتر از همه تو این فیلم به چشم میاد بازی فوق العاده بازیگرهاش هست ...بازی فوق العاده ونسان کسل و لیا سدو در نقش برادر و خواهر

10 از 10

[kingnessi]

خلاصه : در اثر حمله هکرها به مقر MI7 هویت همه ماموران مخفی لو میره و اونا مجبور میشن برن سراغ مامورهای اخراجی و از کار افتاده که جانی انگلیش هم یکی از اونهاست ... قسمت جدید ماجراجویی های جانی انگلیش ایده جالبی داره ، قرار دادن تفکر سنتی شخصیت اصلی در مقابل یه بدمن که از قضا غول تکنولوژی هم هست ... رفتار کمیک و جذاب انگلیش در مقابل هکر ها و تکنولوژی های پیشرفته بدمنِ ماجرا ، اصل داستان این فیلم رو تشکیل میده اما فیلم آنچنان در استفاده از بازیگر با استعدادی مثل اتکینسون و کاراکتر جالبش خوب عمل نمیکنه ، موقعیت های کمدی آنچنان خوب نوشته نشدن و اگر بازی اتکینسون نبود اصلا خنده دار هم نمیشدن ... انتظار داستان غافلگیر کننده ای از این مجموعه فیلم ندارم ولی خلاقیت در پرداخت سکانس های کمدی نیازه که اینجا فیلم میتونست بهتر عمل کنه و در کل نتیجه رضایت بخش از کار درنیومده چند تا سکانس کمدی خوب داره که گل سرسبد اونها سکانس واقعیت مجازیه ... بازی اتکینسون مثل همیشه خوبه و دلیل اصلی دیدن این فیلم هم همینه Johnny English Strikes Again کمدی بدی نیست و دیدنش نمیتونه خالی از لطف باشه امتیاز 5/10

خلاصه : وقتی همسر و دختر رایلی نورث توسط یه گروه خلافکار کشته میشن و به قانون هم امیدی نیست ، رایلی خودش دست بکار میشه Peppermint از اون دسته فیلمهایه که با استفاده یا بهتر بگم سواستفاده از یه قصه ی حساسیت برانگیز که بیننده رو به خودش جذب میکنه ، سعی در فروش و درآمدزایی دارن ... برای رسیدن به این هدف هم بخش هایی از فیلمهای موفق رو برداشت میکنن و فیلمشون رو با بهم چسبوندن این ایده ها میسازن ، و البته Peppermint این وسط از بحث روز و فمنیسم هم در قالب استفاده از جنیفر گارنر بهره میبره فیلم کلا داستانی نداره که بخوایم درباره منطق و معنیش حرف بزنیم و متاسفانه حتی نتونستن چندتا سکانس اکشن خوب هم ازش دربیارن ... فیلم چیزی برای ارائه نداره و بسیار حوصله سربر و کسل کننده س امتیاز 3/10

Galveston ایده کاملا تکراری داره و هیچ گونه تلاشی برای تغییرش انجام نمیده این فیلم داستان یه خلافکار خشن و در حال مرگ (در اثر بیماری) رو تعریف میکنه که فرستاده میشه تا یه نفر رو گوشمالی بده ... وقتی به اونجا میرسه میبینه که این ماموریتش تله بوده و میخوان سر به نیستش کنن ، همه رو میکُشه و یه دختر تنها و زیبا که اسیر اونها بوده رو نجات میده ... از قضا کار این دسته تبهکاری در مورد قاچاق دختران و اینهاست ... ادامه داستان سفر این دو و فرارشون از دست گروه خلافکاره این داستان خلافکار توبه کار و دختر جوان بارها تکرار شده و اینجا هم همونه ... فقط اینکه بن فاستر بازی بسیار خوبی ارائه داده (که البته این بازیش هم تکراریه و چند بار این کاراکتر رو بازی کرده) و بازی Elle Fanning هم بسیار خوبه فرم داستان همون فرم True Detective هست و به نظر میرسه Nic Pizzolatto (نویسنده این فیلم و سازنده True Detective) فقط همین یه فرم رو بلده در هر حال اگر از این قصه خوشتون میاد تماشا کنین چون توی این مدل فیلمها کار قابل توجهیه و اکشن خوبی در کنار دوتا بازی خوب و جذاب داره امتیاز 5/10

[sarkhail]

فیلمی که باید زبان به تحسینش گشود و برای این کار اول از بازی ریس ویترسپون شروع کرد. زوایای شخصیتی شریل پستی و بلندی زیادی داره. از دختری خوب برای خانواده تا زنی که کارش به هرزگی و مواد مخدر میکشه و در نهایت به کسی که تنهایی دل به جاده می زنه و ویترسپون به زیباترین شکل ممکن همه این پستی و بلندی ها رو نشون میده. فقط کافیه وسط فیلم به کلوزاپ هایی که از صورتش گرفته میشه دقت کرد و دید چطور بدون کوچکترین دیالوگی حس تنهایی رو انتقال میده. فیلمنامه از وسط داستان شروع میشه که شخصیت اول شروع به انجام یک سفر تنهایی اونم با پای پیاده کرده و در ادامه با فلش بک هایی انگیزه های این سفر و گذشته شریل بیشتر مشخص میشه. همین فلش بک ها هم ترتیب زمانی خاصی ندارن و شاید اول فیلم بیننده رو سردرگم و کلافه کنن، اما در نهایت و در پایان فیلم نکته مبهمی باقی نمیمونه.
روایت تنهایی انسان در فیلم وحشی و در بستر طبیعت نشون داده میشه. و چه بسا زندگی هر انسانی به یک پیاده روی تو مسیر پی سی تی شبیه باشه که سختی ها و شیرینی های خودش داره. تو این سفر هستن ادم هایی که بهت ملحق میشن و میشن همسفر، اما در نهایت همشون یک نقطه مشترک دارن و اون هم اینه که هیچ کدوم همیشگی نیستن. تو این فیلم شریل نه از گذشته خودش که از خودش فرار میکنه، اما به کجا؟ طبیعت چیزی برای عرضه به ادمی نداره و این سفر به درون و اکتشاف درونیه که منجر میشه در نهایت به bridge of God برسی و رستگاری و رهایی رو حس کنی.
مونولوگ های پایانی از امید میگن و خستگی رو از تن بیننده برای همراهی با پیاده روی طولانی با شریل درمیارند. امیدوارم فیلم ببینید و از دیدنش لذت ببرید.

[matiyo]

همیشه باخودم میگفتم یه فیلم شبیه این بسازن خیلی عالی میشه حتی اگه انیمیشن هم باشه قبوله شانسی دوتا ویدئو از این تو یوتیوب دیدم و جالب اینکه 99 درصد مطمئن بودم که صحنه ها و کلیپ مربوط به گیم هستش ولی بعدها تو یه سایت دانلود متوجه شدم که وجود داره ! وباید بگم یکی از بهترین انیمیشنهایی بود که دیدم مخصوصا به خوره های گیم و ریزدنت ایویل پیشنهاد میکنم اگر تا به حال ندیده باشید.
امتیاز 8.5/10


قبلا تعریف این فیلم رو شندیه بودم ولی به خاطر نقش اولش و اینکه شبیه پیامبر تو سریال سوپراچرال بود با خودم گفتم حتما از همون قماشه ولی واقعا فیلم خوبی بود هم قسمت یکش و هم قسمت دومش و انتظاراتم رو براورده کرد از اون فیلم های فضایی خشن و اکشنه درست و حسابیه!
8.5/10



مثل همیشه !
فیلم خوبی بود البته .
و با توجه به این که همه فیلم های هالیوودی یه جورایی بی معنی و بی مزه شده ان و با تمام چاخان ها و سعی در ابر قهرمان سازی از یک انسان ولی باز هم خیلی بهتر از بقیه فیلم های هست که در پایین به آنها اشاره خواهم کرد.
یه زمانی وقتی فیلمی مثل عملیات غیر ممکن یا حتی وقتی یه فیلمی مثل ترمیناتور یا یک فیلم ابرقهرمانی میخواست اکران بشه با خودت مطمئن بودی که بسیار سوپرایز خواهی شد و ارزشش رو داره ولی این روزا وقتی یه دنباله خوش نام قراراکران بشه باخودت میگی فقط تر نزنه شاهکار شدنش پیشکش.
امتیاز 7/10


یک فیلم بی خود و بی معنی یه کپی احمقانه از فیفتی شیدز او گری!(نسخه سافتویر) که حداقل اون یه فانتزی و رومنسی داشت این فیلم جز بینمکی و مزه ریختن های احمقانه و به رخ کشیدن ثروت یه عده چشم بادامی حرفی برای گفتن نداشت. اصلا هدف از ساخت این فیلم وقتی نسخه غربیش هم فقط تو قسمت اولش خوش آیند بود چی بوده نمیدونم !
امتیاز 3.5/10


خراب کردن نام ، وجهه و اعتبار این سری همچنان ادامه دارد!
یعنی این کجا و قسمت یکش با حضور شوارتزنگر کجا .
واقعا این سری به کجا داره میره حال این که هیچی تم و تیکه های کمدی داخل فیلم هم که دیگه فیلم رو تبدیل کرده به اسباب بازی
حداقل Predators 2010 , و قبل اون هم حتی alien vs predator بهتراز این نسخه 2018 بودن آخرش هم که دیگه رسما جوک بود
امتیاز 4/10


یه فیلم مثلا ترسناک تینیجری .خیلی فیلم بی خودی بود رسما مستندی بود برا خودش کارگردانه رسما نشسته با خودش گفته چطور ملت رو اس... کنیم بعد نشسته این فیلم رو ساخته
امتیاز 2.5/10

[kingnessi]

خلاصه : اسماعیل به معنای واقعی کلمه یه احمقه ... سالها مسئول خرید سازمان اطلاعات و امنیت ملی بوده بدون اینکه بدونه دقیقا داره چکار میکنه ، تا اینکه میزنه و بلیت بخت آزمایی میبره و باهاش زمین میخره ، زن آمریکایی هم میگیره تا اینکه انقلاب میشه و ... مصادره رو میشه با دو تا دید متفاوت بهش نگاه کرد ... یکی اینکه هر چی فیلم میگه رو بر مبنای فیلمنامه ی دقیق و نقشه ی کارگردان در نظر بگیریم که در واقع همه چیز طبق برنامه س ... با این دید هر چی که فیلمساز میگه معنی پنهانی داره و به اصطلاح کارگردان یه فیلم نمادین ساخته ، اونوقت خیلی از سکانس های کمدی یه مانیفست پنهانی دارن ، مثلا منظور سکانس گل زدن ایران به آمریکا توی جام جهانی و غیره یا اینکه میتونیم به دید یه کمدی پاپ کورنیِ بی کله بهش نگاه کنیم که فقط میخواد بخندونه و همین (که اگر درست انجام بشه نتیجه میتونه کار خوبی هم باشه) ولی متاسفانه این فیلم رو با هر دیدی که ببینیم فیلم ضعیفیه مصادره پر از ایده های خوبه که از هیچکدوم درست استفاده نمیشه ، شروع فیلم امیدوار کننده بود ولی هر چی جلوتر میریم اوضاع بدتر میشه ... مثلا سکانس خرید کابل و دَم باریک و شیشه نوشابه برای ساواک خیلی ایده جذابیه ولی در اجرا نیاز به یه سکانس مکمل داره تا این شوخی و موقعیت کمدی قشنگ در بیاد ، که متاسفانه سکانس مکمل که هیچ ، ایده همینجا به حال خودش رها میشه و میسوزه ... سکانس های کمدی این فیلم بیننده رو نمیخندونه و اوضاع انقدر خرابه که فیلمنامه نویس دست به دامن جوک های اونجوری هم میشه ولی بازم نتیجه بدرد نمیخوره بازی عطاران با اینکه در جای درستش خوب از کار درمیاد ولی اونقدر توی این سالها تکرار شده که دیگه خیلی دم دستی و کهنه شده ، بهتر بود کارگردان یه سورپرایز رو میکرد ، یه چیزی مثل پرستویی توی مارمولک همین فیلمنامه با یه بازنویسی دقیق و کارگردانیِ حرفه ای تر و البته تغییر بازیگرا میتونست تبدیل بشه به یه کمدی خوب در حد مکس یا سن پطرزبورگ ... با همه اینها مهران احمدی نشون میده کمدی رو میشناسه اما به عنوان کارگردان هنوز نمیتونه درست ازش استفاده کنه بنابراین به نظرم میتونیم انتظار داشته باشیم که در آینده کارهای خوبی ازش ببینیم امتیاز 4/10

[hamed224]

این فیلم با اینکه سکوت و ارامش خاص فیلم های کره ایی رو به همراه داره ،حس تعلیق و اضطراب

عجیبی در طول فیلم به مخاطب تزریق میکنه و چقدر هنرمندانه در کمال سادگی تصاویر و داستان

نمادهای رفتاری انسان مثل عشق ، انسان دوستی و ترحم،فریب رو به معرض نمایش میگذاره

A Girl at My Door

8.5/10