"احمد" امروز وارد "فرانسه" ميشود تا بنابر درخواست همسرش "ماري" بعد از مدتها جدا زندگي كردن به طور رسمي (منظور فيلم قانوني است) از يكديگر طلاق بگيرند "احمد" وارد خانه و زندگي ميشود كه مردي به نام "سمير" به عنوان همسر (منظور فيلم قانوني نيست) جديد ماري در آن زندگي ميكند "احمد" در اولين گفتوگو با دختر بزرگ "ماري" متوجه ميشود كه ... (خدايي فيلمهاي اصغر فرهادي فيلمنامههاي پيچيدهايي داره خلاصه تعريف كردنش براي من عوام از كوهپيمايي سختتره! باور كنيد ...)
دنياي فيلم "گذشته" همان دنياي فيلمهاي سابق هست تقريبا هيچ تفاوتي نداره حتي در شروع شدن و اوج گرفتن هم به همون سبك و اندازه است كه در ساير فيلمهاي فرهادي بود. فقط اينجا تفاوت عمده در اينكه شخصيتي مثل "احمد" با بازي صبورانه و آرام "علي مصفا" اون موج منفي و انرژي كاذب پدر (باانضباط) فيلم جدايي نادر از سيمين رو نداره و به همه قول ميدم تحمل كردنش واقعا راحتتر شده اين يكي پدر قرار نيست تو شكم كسي بزنه يا كسي رو هل بده!
فيلمنامههاي فرهادي در پيچيده كردن فضاي آرام خانه و به "جهنم" تبديل كردنش شايد بيهمتا باشند. (يعني من نديدم) و ايدههاي خيلي خيلي جذابي هم براي پيچيده كردنش توي ذهن "اصغر آقا" وجود داره مثل "نم نم حقيقتگويي دختر بزرگ ماري" (متاسفانه نام شخصيت رو فراموش كردم) و يا "معلق" شدن "ماري" بين دو مرد قصهي زندگياش (تازه فكر كنم فرهادي شخصيت مرد سوم رو به عنوان راه خدا! رها كرده و گرنه ممكن بود باحضورش و خلقش توسط فرهادي دنياي فيلم رو سر همهي بينندهها خراب بشه)
براي من مليت "احمد" و "سمير" و "نعيما" مهمه ولي فكر كنم براي منتقد فرانسوي فقط اين قضيه مهم بوده.
نيكلاس هش از مجلهي TimeOut:
"اينگونه كشمكشهاي رواني در تك تك مواجهههاي مرد توريست خارجي ايراني با مرد مهاجر غيرقانوني فرانسوي و فرزند كوچكش به خوبي ديده ميشود."
البته حضور "نعيما" را در متن نقدش فراموش كرده. گذشتهي فرهادي ادامهي همان نگاه تكراري به "مهاجرين" فرانسوي است. از اين نظر واقعا چيز جديدي ارائه نشده و منطق حضور اين همه خارجي هم برام واقعا گنگه! البته ديگه بيخيال موضوع مهمي مثل "علت لزوم ايراني بودن شخصيت مرد اول (به نام احمد شدم)" شدم چون اين يكي رو واقعا نميفهمم! شايد بخاطر اينكه خود فرهادي ايرانيه! (حجم حيا و اين وضع زندگي كردن هم كه اصلا نبايد مطرح بشه)
يك نكتهي اساسي در بازي بازيگران و فرهنگسازي و احساسبازي فيلم فرهادي وجود داره به نظرم اين جنس شخصيتها با اين همه رياكشنهاي احساسي بيشتر شبيه به مردان و زنان ايراني هستند تا فرانسوي.
فيلم به نسبت "جدايي نادر از سيمين" شما رو كمتر عصبي ميكنه و اين به نظرم يه جور پيشرفته و البته اين "كمتر عصبي شدن" هم بيشتر خاصيت بازي و شخصيت آرام و صبور "احمد"آقاست كه در 90درصد فيلم حضور داره. خدا چنين شخصيتهايي رو براي فيلمنامههاي فرهادي حفظ كنه + حركات منطقيتر دوربين نسبت به فيلم قبلي كه در جدايي نادر از سيمين بيشتر از اينكه دوربين نمايشدهندهي خوبي از روايت باشه عصبيتر و حال بهمزن بود
شيريني يك پايان دلچسب هم كه در فيلمهاي فرهادي وابسته به "تلخي" بيشتر است!
در آخر بگم من فقط تا همين اندازهي "برملا شدن تاخيري رازها" از فيلم استقبال ميكنم نه بيشتر نه كمتر.
امتياز:
6.5
پ.ن: درخصوص انتخاب اين فيلم براي اسكار هم نظرم منفي است چون اين داستان و اين عناصر و اين آدمها هيچ ربطي به "نمايندگي كشور ايران" ندارن (قراره با عنوان "نماينده فيلم ايران" به اسكار معرفي بشه) تنها ربطش حضور عوامل ايراني است فقط همين كه عوامل هم اهميت چنداني به "نماينده" بودن و فيلم خوب بودن ندارد.