Moneyball
"اگه برسی به بیس ما بردیم. اگه نرسی باختیم. و من از باختن متنفرم چاوی، متنفرم. اونقدری که از باختن متنفرم، بردن رو دوست ندارم."
خب قبل از هر چیز این مفصلتر شده و اگه فیلمو دیده باشین و بعد اینو بخونید که چه بهتر...
آخرین فیلمی که قبل از اینکه سال نو بشه دیدم و دیدن دوباره فیلم هم میتونه لذت بخش باشه که خب حالا شاید نه به اندازه بار اول.
فیلم راجع به یه کسی به اسم بیلی لین هست که تو ورزش فعالیت داره و اتفاقا مدیر هم هستش، حالا با کمکی که از همکاراش داره، میخواد که با حرکت و روشی جدید تیم ضعیف و رده پایینی خودش رو بکشونه بالا و به قهرمانی برسونه.
این پیرنگی که کارگردان برای فیلمش انتخاب کرده، حتی با وجود ساده بودن و تا حدودی کلیشه ای بودنش، جذاب از آب دراومده و شخصیت اصلی و محوری کار هم شخصیت پردازیش جوری بود که برای من بیننده قابل لمس باشه و شخصیت پردازی خیلی خوبی رو ازش شاهد بودیم. ما میدونیم که اون حالا مدیر ورزشی شده و در وضعیتی که در حال حاضر قرار داره هم وضعیت مساعدی نداره و حالا میخواد با ابتکار عمل خودش تیم نه چندان مطرح اوکلند رو به موفقیت برسونه. چه استفاده بجا و خیلی خوبی از فلاش بک شد که گذشته بین و چگونگی ورودش به بیسبال نشون داده میشه که باعث شده عمق بیشتری به شخصیتش بخشیده بشه.
به جز بین و چند نفر دیگه، شخصیت پردازی بقیه چندان جالب نبودند.
محتوایی که فیلم انتخاب کردش، زیر سوال بردن روش کار استعدادیابهایی هستش که تو بیسبال فعالیت میکنن رو میخواست نشون بده که با محاسبات علمی و اعداد و ارقام میشه که به نتایج بهتری هم رسید، البته فیلمنامش گره داره و تا حدودی سیاه و سفیده و تقریبا یه قهرمان از بین و همکارش و روششون میسازه که خب نمیشه از اون به عنوان ضعف یاد کرد، رسالت کار این بوده! از اونجایی که من با بیسبال آشنایی ندارم دیگه خیلی وارد جزییات نمیشم و خب قضاوتی هم نکنم بهتره که حق با بین بوده یا نه! اصلا همچین روشی وجود داشته یا خلاقیت فیلمنامه بوده؟
بازی پیت خیلی خوب بود و اغراقی تو بازیش نمیشد دید. ابعاد زندگی اون رو چقدر خوب نشون میده. بازی روان و یکنواخت که شاید اگه مشکلات ریز فیلمنامه نبود و چنین پرداخت ضعیفی از زندگیش شخصیش نشون داده نمیشد، ما رو بیشتر هم با خودش همراه میکرد ولی خب در مجموع بازی قانع کننده ای داشت و یکی از بهترین بازیهایی که تا اینجا از اون به یاد دارم.
فیلمی که ما رو با بالا و پایینهای این ورزش، تنهاییهای شخصیت اصلی و جو موجود برای ساعاتی هم که شده، همراه میکنه و شاید تاکید میکنم شاید دیگه یه همچین فرصت فوق العاده ای (امیدوارم بدونید که منظورم چی هستش) به این راحتیا برای اون بوجود نیاد.
الآن یا فردا هم احتمالا دوباره The Intouchables رو ببینم تا شاید از سنگینی این فیلم برای من بکاهه و...
یادی هم کنم از پایان فیلم، چه پایان معرکه ای و شاید تا قبل از این و شبیه به این (نه خیلی)
25th Hour بود که پایانش منو شدید متاثر کرد و چه جالب که تو اونجا هم هافمن فقید بودش. البته خب اینجا رو که مطمئنن یادمه که نقش چندانی نداشت ولی بازیشو دوست داشتم و بد نبود.
".Bean is still trying to win the last match"
این دیالوگ هم جدا از طنزی که داشت، تا حدودی هم ما رو با شخصیت اصلی تو فیلم آشنا میکرد.
شرمنده اگه زیاد شد، با دید بدی سمت فیلم برای اولین بار رفتم ولی خب اونجوری هم نبود که فکرشو میکردم و در مجموع میتونه سرگرم کننده هم باشه