پس از ده سال مرگ جان کریمر فقید معروف به جیگسا،نسخه جدیدی از این فیلم اومده که تهیه کننده های سری های قبلی اینبار خیلی محتاطانه و ضعیف ان را تهیه کردن
تله های به کار رفته برای قربانیان در این فیلم خیلی ساده هستند که یکی از دلایل شکست این اثر حساب میشه
خط داستانی این فیلم جدید پر از اشتباه و سردرگمی و بی سر و ته می باشد.
علارغم حضور خود شخصت اصلی در چند سکانس اما انتظارات بر اورده نشده
شاید بهتر بود مغز متفکر این فیلم هرگز نبش قبر نمی شد
با این حال در سال سینمایی که در اشغال قهرمانان بی شمار و پوچ مارول بوده، و ضربه بزرگی به صنعت فیلم هالیوودی وارد شده،هنوز هم احیای نسخه فیلمی پر طرفدار در دهه ی گذشته ،می تونه شما رو سرگرم کنه
بنظر هم میرسه کمپانی تویستت و لاینز گیت سعی کردن با این فیلم اخیر، شالوده ی جدیدی بر مخروبه ی کلنگی چند قسمته ی اره بنا کنند، که پِی فیلمنامه و داستان خیلی شل و ول می باشد.
A dark song
بعد از دیدن تلی از اثار سینمایی پوچ وبی هدف که پشت دوربین کارگردان بزرگ و تازه کار ساخته شده، دیدن اثری در ژانر هیجانی،معمایی و ترسناک به نام نغمه ای تاریک، کور سویی امید در بنده ایجاد کرد و تکرار این جمله که هنوز هم میشه فیلم های خوب و کم بودجه و بی نام و نشونی را پیدا کرد
داستان خیلی مرموز و معمایی شروع میشه اونم با خرید یک خانه بزرگ در قسمتی کوهستانی و متروکه و بکر در کشور ولز. جایی که مادری تنها سعی داره با کمک یک احضار کننده نیرو های تاریک و روشن،فرشته ها و شیاطین را برای براورده کردن ارزو های این مادر به زمین و مخصوصا در این خانه بکشانه
انتخاب شیاطین یا فرشتگان کاملا بستگی به انتخاب و خواسته ی مشتری های این فرد عجیب و غریب می باشد.اون سعی میکنه درقبال مبلغی هنگفت به ارزو های این زن که شنیدن صدای پسر ده ساله اش که ربوده شده ،جامعه عمل بپوشانه
یه فیلم خوبی که شما رو سرگرم می کنه مخصوصا اگه از طرفدارای حقیقی ژانر ترسناک و معمایی هستید
Better watch out خیلی وقته فیلم های نوجوان پسند نگاه نمی کنم،سطحی بودن خواسته هاشون که اکثرا فیزیکی و ارتباط با جنس مخالفه حال و هوای فیلم عقب افتاده گونه کرده،یعدشم دیگه از من گذشته
یا شایدم به حال من فرقی نداره،
با این حال بعد از دیدن این فیلم،هنوز هم میشه ذره ای اعتمادی به نسل جدید داشت،فیلمی با الهام و بازسازی فضای ترس به سبک اثار کلاسیک تنهایی در خانه اونم در شب کریسمس که نسبتا تونست موفق ظاهر بشه
A ghost story
اگه پنج تا فیلم خوب در سال 2017 بتونم بشمارم یکی از اونا مطمئننا داستان روح است و ای کاش فیلم، عنوانش سفر روح بود که بیشتر بهش میاد
راضی ام از کیسی افلک، بازیگر باشخصیت این روزهای هالیوود و همینطور رونی مارا که زوج عالی برای این فیلم بودند هرچند که فیلم بیشتر با موضوع تنهایی و سرگذشت روح پس از مرگ برای مخاطبانش جلوه میکنه اما فیلمی خوش ساخت و مناسب هر سلیقه ای است
تنهایی پر هیاهو کیسی افلک پس از مرگ ناگهانی اش فضایی معنوی برای بیننده ایجاد می کنه،دوربین از پشت سر یک روحی که چادری سفید روی خودش انداخته ،داستانش را جلو می بره،و برای حداقل دو ساعت هم که شده ذهن پرسش گر انسان را فعال می کنه.براستی پس از مرگ سرنوشت روحش چه می شود؟
loveless
افتخار داشتم فیلمی از یکی از کارگردان های بزرگ ( آندری زویاگینتسیف) ببینم که اینبار این شخص پرچمدار نسل روشن فکر جامعه متوسط روسیه می باشد،به خاطر این افتخار می کنم چون علارغم فیلم قبلی اش لِوایاتان که خیلی دیر به دست ما رسید،فیلم خوش ساخت جدیدش در همین سال 2017 به ما رسید.خودخواهی،عدم مسولیت پذیری،غرق در لذت های فانی و فساد دستگاه های دولتی از مهمترین فاکتور های مورد استفاده ی این فیلم ساز بزرگ می باشد.پایان باز و دست یاری دراز کردن از مخاطب برای پیدا کردن کلافی سردرگم میان انبوهی از سوال های بی جواب از خصوصیات فیلمسازی این کارگردان است
بیگانگان در قطار بر خلاف دیگر اثار شاهکار نالبغه ی سینمای معمایی،متاسفانه برای این دوره فیلم بینی، حرفی برای گفتن نداشت،فیلمی متوسط و نسبتا ضعیفی بود که حتی برای سرگرمی هم هیجانی نداشت ولی خوب باید میدیدمش.در کل همیشه بیاد داشته باشید هنگام دیدن فیلم های معمایی اونایی که امتیاز شون از طرف منتقدین بالاست رو ببینید و در مورد فیلم های ترسناک فیلم هایی رو ببینید که امتیازشون توسط منتقدین نه خیلی بالا باشه و نه خیلی پایین فیلم هایی که امتیاز و نمره ی متوسط دارن معمولا در ژانر وحشت بهترن
Berlin syndrome
اگه واژه سندروم را قبل از هر شهری اونم در حوزه فیلم سازی حرفه ای در قسمت عنوان فیلم مشاهده کردید به احتمال زیاد در ژانر معمایی توام با ترس قرار گرفته،یکی از این فیلم ها جای استکهلم در برلین، سندرومش مشاهده شده.فیلمی خوب،خوش ساخت برای دیدن. زمانی که به نظر دختری عاشق رباینده اش میشه.داستان در مورد کلر عکاسی اهل استرالیا است که عاشق ساختمان های آلمان شرقیه و هنوز تعداد زیادی از اونا در برلین پاورجاست ولی متاسفانه یکی از همین ساختمون های قدیمی با اون معماری خفقان اورش محل حبس اون توسط فردی که مشکل کمبود عشق و عاطفه داره،میشه