The Big Bang Theory | بحث اپیزودیک | فصلِ ششم، قسمتِ اول

[Moh3eN]

S06-Ep 01 -The Date Night Variable
فصل ششم, قسمت اول, متغیرِ شبِ قرار

تاریخ پخش : ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۲ (هفتم مهر ۹۱)

خلاصه داستان : هاوارد توی فضا هم با مشکلاتی از طرف مادرش و برنادت روبرو میشه . این در حالیه که ایمی و شلدون بمناسبتِ دومین سالگرد آشناییشون سر قرار میرن و لئونارد هم میخواد رابطش با پنی رو جلو ببره. راج هم که .... ، خودتون ببینید .

[pooyab]

در حال حاضر ناسا و بقیه ی مراکز، از دو روش اصلی برای تجربه ی بی وزنی (برای تمرین و تست فضانورد ها) استفاده می کنن:

اولیش تونل هواست
و دومی با استفاده از هواپیماست (یادتون باشه چند سال پیش استفن هاوکینگ این روش رو تجربه کرده بود...)
اینم نمونه ش تو روسیه:
Zero-gravity flight experience: Zero Gravity Space simulation

البته تو نت سرچ کنید جزئیات فنی رو پیدا می کنید.

ولی به نظرم این صحنه چلوه ی ویژه بود چون:
منطقی نیست واسه یکی دو قسمت سریال هزینه ی سرسام آور اون روش ها رو تقبل کنن (به فرض اینکه بهشون اجازه هم بدن)
فکر کنید هاوارد دیالوگش رو خراب کنه. دوباره هواپیما از اول شروع کنه!؟
صحنه ها واقعا مشابه اون چیزایی که من از بی وزنی دیدم نیست. حرکت هاشون صرفا افقی و در یک جهت بود. شناور نبودن!

حالا مصاحبه های مرتبط با این قسمت بیاد همه چیز دقیق تر روشن می شه. ولی صرف نظر از این حرفا، تنها نکته ی مثبت این اپیزود همین صحنه ها بودن! من حدس می زدم با گذشت چند ماه هاوارد رو برگردونن زمین! مثل برگشتنشون از قطب

ایراد های بنی اسرائیلی دیگه ی من به این اپیزود:

نویسنده ها تعداد زیاد کاراکتر ها رو خوب نتونستن اداره کنن. به قول معروف یه پوکی به هر کدوم می زنن!
برنادت که انگار تازه دو روزه با هاوارد آشنا شده و هنوز چیزی از اون و رابطه ش با مادرش نمی دونه!
رابطه ی تکراری هاوارد با مادرش
رابطه ی تکراری امی با شلدن و انتظاراتش از اون
رابطه ی فوق تکراری پنی و لنرد
و راج هم همون تنهای مزاحم چند فصل اخیر!

ولی این ها دلیل نمی شه من از سریال قطع امید کنم! به نظرم تو این قسمت بیشتر خواسته بودن یه مروری به موقعیت شخصیت ها بکنن. واسه بیننده هایی که مثل ما نمی شینن هزار بار یه سریال رو از بالا تا پایین تماشا کنن!
امید زیادی دارم از قسمت های بعد نویسنده ها تغییرات خوبی در چنته داشته باشن.
فعلا 7 می دم!

[Alireza 69]

اول اینکه زیرنویس عالی بود . ممنون از اشکان عزیز

به نظر میاد تو این قسمت داشتن خط داستانی رو برای قسمت های آینده معرفی میکردن یا پایه ریزی میکردن . من فکر میکنم و در قسمت های بعدی سریال هر کدوم از این داستان ها، جداگانه برسی و حتی ممکنه کل یه قسمت رو به یک زوج اختصاص بدن. یعنی برای قسمت های بعد هم همینا رو داریم .

من از فصل دوم به بعد کمتر با صدای بلند خندیدم و بیشتر یه لبخند بوده . حالا سریال دیگه نمیخندونه یا من ........

[Headache]

نمیدونم چرا همه میگن داره به سمت درام میره سریال بد شده!!!
خوب نمیشه که سریال کمدی محض باشه باید یه سری داستان هم این وسط بذارن دیگه!!! از اون اول قرار این بود که
این 4 تا گیک یه سر و سامونی بگیرند، الان فقط راج مونده!!! فکر نکنم که موردی داشته باشه راج
کلا قسمت خوبی بود، تیکه های خنده دار به اندازه داشت، من که راضی ام و 8 میدم.
----------------------
راستی همین حرف هم برای اشنایی با مادر میزنند!!! یه سریال خوب چه کمدی چه درام، به داستان قوی احتیاج داره

حرفت موقعي درست بود كه از اول هم صحنه هاي درام و اينا توش ميبود.
هم اينا هم اشنايي با مادر از يه فصلي به بعد انگار تازه يادشون اومده كه همش خنده نيست و بعضي اوقات بايد 4 تا صحنه هندي هم داشته باشه.
شما ببين همين آه و فغاني كه تماشاچيا ميكشن از كدوم فصل اضافه شده به سريال... اول سطح توقعات رو تو چند فصل اول به به بالاترين حد خودش ميرسونه بعد تو فصول بعدي يدفعه بيننده رو از بالا پرت ميكنه پايين.

[emperato0r]

اپیزودو دیدم ... با خیلی از بچه ها موافقم که میگن انتظارو بر طرف نکرد ... اما خیلی دلم براشون تنگ شده بود ... و 8 دادم بهشون ...
امیدوارم توی قسمتهای بعد بهتر باشن ... یکی از علتهایی که رتبه سریالو بالا نبرد که کسی متوجهش نشد این بود که ما انتظار داریم شلدون مارو بیشتر از اینا بخندونه
استوارت و راج هم که ریلیشن شیپ زدن به به ...

[sajad44]

برای شروع بد نبود..قسمت اول فصل 5 هم زیاد خوب نبود اما در ادامه بهتر شد
امیدوارم محوریت سریال روی بازیگرای اصلی بیشتر بشه تا بیشتر لذت ببریم

[lemoni]

بابا قسمت بدی نبود
به نسبت آشنایی با مادر و مدرن فامیلی واقعا بیشتر لذت بردم
جملات شلدون هم واقعا خنده دار بود، فقط تیکه پنی و لئونارد نا امید کننده بود
و خداااا کنه نخوان راج رو ببرن سمت.....

[voldemort]

5 از 10 می دم بهش!!!
خوشم نیومد،همه چیزش کلا تکراری بود.هیچ چیزجالبی نداشت.
پ.ن:اشکان جان کیفیت زیرنویست حرف نداشت

[Moh3eN]

قسمتِ خوبی بود بنظرم و دوستش داشتم .

اولا خوب شد که هاوارد رو تو فضا دیدیم و سر و ته قضیه رو هم نیاوردن . ماجراهای فضا هم میتونه جالب باشه و تنوع بیشتری به محیط های سریال بده . البته هاوارد یخورده بیشتر باید مراعات کنه، بعد از یه مدت که رفته فضا هنوز یه کارت پستال برا مادرش نفرستاده .

تیکه های باحال این قسمت جایی بود که لئو در مورد روز ششم و هفتم و خلقتِ شلدون گفت. یا تشبیه شلدون به ملخ . یا جایی که راج کلید کرده بود به پنی که بگو دوستش داری . و البته جایی که شلدون دیالوگ اسپایدر من رو تکرار کرد و .... . کلا تیکه های باحالی داشت و بعد یه مدت دوری دوباره از دست بیگ بنگی ها خندیدم .

البته همه ی اینا تا سکانس ماقبلِ آخر بود . جایی که راج و استوارت بودن . این استوارت شخصیت جالبی بود برام اما امیدوارم این دیگه جزو بازیگرای ثابت و روتین نشه . و خداکنه نویسنده ها داستان رو طرف رابطه ی راج و استوارت نبرده باشن که بد جایی هست. بیش از اندازه این قضیه رو تو هر سریالی دیدم. خدا بیگ بنگ رو از این رویه دور نگه داره، آمیـــن .

فقط بخاطر همین سکانسِ راج و استوارت به این اپیزود ۷ میدم .

.

[idin]

من هم از این قسمت خوشم اومد و 8 دادم
تیکه های خنده دار زیادی داشت که محسن و بچه ها گفتن

من عاشق این مامانِ هاواردم! توی فضا هم ولش نمیکرد
خیلی این هاوارد باحال حرص میخوره از دست این مامانش

اون روسه هم خیلی باحال بود: i can't believe this people won the cold war
خیلی تیکه ی باحالی بود

راج هم من خیلی دوستش دارم
اگر بره به اون سمت یعنی میخواد بگه هرکسی که از طرف دختر ها reject میشه میره به این سمت...
البته به نظرم داستان راج با دختر ها خیلی میتونه جالب تر و خنده دار تر باشه تا قضیش با استوارت

راستی دلم برای ایمی هم میسوزه
گیر چه آدم بی روحی افتاده.
بی چاره دکمه ی پیرهنشم برای شلدون باز کرد ولی انگار که نه انگار ...
گناه داره

شروع خوبی بود
منتظر قسمت های بعدی هستم

[pooya]

خب منم این قسمت رو امروز دیدم اول یه تشکر ویژه از اشکان بکنم جمعه نمیدونم برای چی رفته بودم تو سابسن یهو دیدم اشکان زیرنویس رو ریلیز کرده فکر کنم ساعت 10.5 بود واقعا دمت گرم.
برسیم به خود سریال شروع آنچنان خوبی نبود ولی تکه های خوب هم میشد توش گیر بیاری که دو تا از زیباترینشون یکی همون بود که ایدین گفت ( i can't believe this people won the cold war ) یکی دیگه هم این

ایراد فعلی اینه که این 5 نفر دور هم نیستن و ظرف یکی دو اپیزود بعدی حتما باید هاوارد برگرده تا تگ تیمش با راج کامل بشه ، الان تو این قسمت نقش شلدون واقعا کمرنگ بود و پنی و لئنارد هم واقعا تو داستان گم بودن ، و نویسنده ها دیگه باید الان قبول کنن شخصیت های داستانشون شده 7 تا و براساس هفت نفر باید داستان رو بنویسن و امی و برنادت دیگه شخصیت فرعی حساب نمیشن .

پ.ن: یه جا خوندم جراحت دست امی واقعا جدیه و کاملا نمود پیدا میکنه ( از قسمت 3 یا 4 به بعد ) برای همین نویسنده ها میخوان یا این جراحت رو وارد داستان کنن ( مثلا یه سکانس بسازن و بگن امی تصادف کرده ) یا دست امی رو یه جوری بپوشونن ( با زاویه دوربین یا با قرار دادن دست امی پشت گلدون و میز و .......) و به نظر من راه اول بهتره.

درکل با توجه به علاقه شدیدی که به سریال دارم اگه واقع بین باشم بیشتر از 7 نمیشه به این قسمت امتیاز داد