در این تاپیک درمورد قسمت های منتشر شده سریال با هم بحث میکنیم.
اولیش رو با اجازه ،خودم بنویسم.
قسمت 10 رو الآن دیدم خدایا چی کار میکنه این گوستاوو.جونور تر!! از این آدم من ندیدم.درود بر نویسنده سکانس مکزیک، گل کاشت.تو اون سکانس طوری چیده شده بود و همه چیز طوری رو هوا بود که انگار میخواد یه اتفاقی بیفته ولی اصلا فکر نمیکردم از طرف گوستاوو به اونها شبیخون! زده شه.
یه نکته ای که تو این سکانس مکزیک دیدم و جالب بود.عیان بودن شرکت کارخونه تولید کننده مواد اونجا بود.یعنی در اصلی کارخونه که باز شد مستقیم به لبراتوار رسیدن.یا مثلا محافظ ها در مکزیک به صورت علنی اسلحه دارن و نگه بانی میدن در حالی که در آمریکا این طوری نبود.دلیل اون هم قدرتمند بودن عجیب کارتل های مواد مخدر در اونجاست تا اندازه ای که احدی حق اعتراض نداره.همین چند روز پیش یه زوج جوون رو اونجا بالای یه پل به شکل فجیهی کشتن و آویزون کردن.بنده خداها به کارهای کارتل مواد در مکزیک اعتراض کرده بودن.
به اعتقاد من امروز روز جسی بود.اون طوری که جسی تو روی اون دانشمند شیمیه وایساد سریال علامت داد که آره جسی قراره یه کاری بکنه.نیم خنده گوستاوو بعد از اون سرو صدا پر از حرف بود.آخر فیلم هم که ناجی دوتا آدم به اون گندگی شد!
البته این جرئتش رو مدیون خود گوستاوو است که از قبل ترس رو ازش دور ریخته بود ،با کارهایی که بهش برای انتقال مواد و همراهی مایک داده بود.حالا اون همه ماموریت دلیلش معلوم شد.
دلم برای تد خیلی سوخت.ضد حال خورد.هر چند کلیشه ای شد یه دفعه.
اونجا که والتر میخواست پتو رو کنار بزنه ولی به خون مردگی روی پیشونیش چسبیده بود عالی بود.حس رو کامل منتقل کرد!
گریه والتر رو دیدیم اونم برای اولین بار.ما هم نزدیک بود گریمون بگیره.خدا برایان کرنستون رو از ما نگیره.البته چون تو حالت مستی بود حساب نمیشه! چه سکانسی بود اون حرف زدن والتر با پسرش فضاسازی خیلی خوب دراومده بود.اونجا که والتر جونیور گفت پدر دیشب real بودی نظر پسرش هم معلوم شد.چون تا اون موقع تا این اندازه نظر پسر والتر رو در مورد رفتارهای عجیب پدر ندیده بودیم.
این قسمت خیلی اتفاقات افتاد که جا داشته باشه که تا 2 فصل دیگه ماجرا ادامه پیدا کنه.