دوستان راست ميگن! اين پسر ريك واقعاً رو اعصابه! اميدوارم هرچه زودتر تو يكي از ماجراجويي هاش به واكر تبديل بشه بره پي كارش!
از بي اعصابي ريك هم لذت برديم!
خيلي يادم نمياد ماجراي جدايي ريك و زنش از كجا شروع شد؟! كلاً چيه جريان؟
يادمه كه يه سري بابت خيانت زنه دعوا كردن
يه بارم ريك بهش گفت شين رو من كشتم! البته فكر كن همين دلايل كافي باشه...
اپيزود خوبي بود
این زندانی ها چقدر رو مخ بودن! و چقدر خوب شد که توی داستان نیوردنشون...
البته اون اواسط درل فهمید که این یارو مو بلنده قاطی داره و به ریک هم گفت. ریک هم از همون اول برنامه ی کشتن اینا رو توی ذهنش داشت
حسابی ریک بی احساس شده. اونجا که اون سیاهه رو ول کرد قاطی زامبی ها خیلی نامردی بود. البته خودشم از استرس زیاد نفسش گرفته بود.
رفتارش با زنش هم خیلی بد شده. در کل خیلی خشک شده که امیدوارم بهتر شه اخلاقش. ولی اینم بگم که گروه به همچین فردی برای زنده موندن نیاز داره...
از کارول هم خیلی خوشم اومده. شخصیت جالبی داره
اونجایی که یه زامبی رو کشت تا کات کردن رحم رو روش تست کنه خیلی جالب بود. راستی اون کی بود که از پشت اون گیاها مواظبش بود؟!
خوشبختانه مقداری غذا هم گیرشون اومد...
من به جای اونا داشتم از گشنگی هلاک میشدم راستی نشون نداد که آب خوردنشون رو از کجا میارن هنوز!
میخواستم بگم چرا اینا زندان و محوطه رو تر تمیز نمیکنن که آخر سریال ریک گفت
بدجور چسبیده به این زندان و به این سادگی ها ولش نمیکنه. البته ایده ی خوبی هم هست
این که هرشل هم زامبی نشد واقعا جای تعجب داشت. اگه تنفس مصنوعی لوری نبود، الان هرشل زامبی شده بود
شخصیت جالبی داره و بودنش توی سریال خوبه
مثل قسمت قبل خوب بود و 10 میدم و امیدوارم قسمت های بعد شاهد صحنه های بیشتری از درل باشیم
در ضمن من نسخه ی 1080 که نوژن گذاشته بود رو دانلود کردم و کیفیت عالــــــی بود!! ممنون نوژن
بالاخره این اپیزود رو هم دیدم همونجور که دوستان دیگه اشاره کردن ریک داره مثل شین بی رحم میشه که همین هم درسته تو این اوضاع وگرنه اگه بخواد کوتاه بیاد دیدین که چه اتفاقی داشت سرش میومد به هر حال خیلی قشنگ بود این قسمت و من نمره 10 رو دادم
در مورد کارل هم نقشش تو فیلم داره پر رنگ تر میشه ولی اون زندانی سیاهه که غول بود کاش نمیمرد میشد به جای سپر ازش استفاده های خوبی کرد
اونجاش که داشت تنفس دهان به دهان میکرد یکدفعه گفتم هرشل زامبی شد که خدا رو شکر این اتفاق هم نیفتاد
نمیدونم چرا یک حسی بهم میگه موجودی مثل نمسیس رزیدنت اویل تو این فیلم یک جایی پیداش میشه مخصوصا با دیدن اون صحنه که یکی داشت اون زن کچله رو دید میزد خدا رحم کنه به قلب باتری دار من
ببینیم اپیزود بعدی اون هلیکوپتر و اون زن سیاهه جریانشون چیه
نسبت به قسمت قبلی ضعیف تر بود..داستان درجا زد..ولی فکر کنم قسمت بعدی خیلی بهتر باشه
من نمیدونم تو وضعیت این بچه رو چه جوری میخوان به دنیا بیارن و بزرگ کنن
ریک هم که خیلی نامرد شده..یواش یواش داره از چشم بیننده ها منفور میشه مثل شین
من امتیاز 8 میدم
افت شدید نسبت به قسمت قبلی داشت، من نمیدونم چرا اصن با این ریک حال نمیکنم، این آدم اصن واسه این نقش نیست، در تموم صحنه ها معلومه داره "نقش" بازی میکنه، خیلی مصنوعیه
صحنه مسخره و فان این قسمت هم اونجایی بود که با قمه(!) میزنه فرق سر یارو! یارو اصن هیچ عکس العملی نداره قبل رسیدن قمه به سرش عین مجسمه دیگه هرچقدم کند باشه آدم 2 سانت جابه جا میشه تا دقیق نخوره وسط وسط
عالی بود.10 بی برو برگرد.2 صحنه ی خیلی قشنگ داشت.یکی زدن ریک تو فرق سر یارو.یکیشم که خیلی باهاش حال کردم زندانی که دستش با دستبند کنده شد.ایده جالبی بود دیگه این صحنه که 1 زامبی از پشت حمله کنه گلوی یکی رو جر بده تکراری شده بود.
فقط یه تناقض داره:چه جوریه که وقتی از زیر گلوی مامورهای ضد شورش میزنن طرف می میره؟؟؟چون چاقوهاشون اون قدی بزرگ نبود که بتونه سقف دهن رو سوراخ کنه و به مغز برسه!!!(مخصوصا اولین صحنه که مگی کشت.)
مهم ترین ایراد این فصل این بود که از نظر زمانی بلافاصله بعد از فصل دوم نبود و یک تاخیر 7/6 ماهه وجود داشت و اصلا مشکل این سریال از اول تا اینجا این بوده که مبدا زمانی نداره یعنی دقیق مشخص نیست از کی این جریانات شروع شد یا چند وقت گذشته که با توجه به عوامل دیگه مثل همین حاملگی لوری میشه حدودا حدس زد ، چندتا نکته دیگه هم بود مثل این که فصل سرما چه تاثیری روی این زامبی ها میذاره یا اینکه اینا هم بالاخره نیاز به تغذیه دارن اگه بهشون غذا نرسه میمیرن یا نه . ولی هر چی بوده با توجه به دیالوگ ها افراد مشخصه که ریک کارای زیادی برای گروه کرده و همه یه جورایی الان قبولش دارن و حتی موقعی که به لوری گفت شاید مجبور شم همه اون زندانی ها رو بکشم لوری کارش رو تائید کرد . حالا احتمالا تو قسمت های بعد چند تا فلش بک باید داشته باشیم تا بفهمیم جریان ریک و زنش چی بوده . کشتن زندانی مو بلنده هم واقعا سکانس جالبی بود حتی یک ثانیه هم درنگ نکرد دید که طرف داره جونش رو به خطر میندازه سریع کشتش ( حالا این سکانس + سکانسی که اون زندانی لاغره رو دنبال کرد و بیرون بین زامبی ها ها حبسش کرد با سکانسی که تو فصل دوم بود و اون بچه داشت بهشون تیر اندازی میکرد و افتاد زمین و پاش بین نرده ها گیر کرد و ریک بین اون همه زامبی برگشت نجاتش داد مقایسه کنید اون موقع هست آدم متوجه میشه این محیط و روزگار بی وفا باعث تغییر افراد میشه و ذاتا هیچکی بد نیست )
هرشل هم خیلی خوب شد نجات پیدا کرد صدای خیلی گرمی داره و آدم هر وقت صداش رو میشنوه احساس آرامش پیدا میکنه ( هر وقت اسم هرشل میاد من یاد اون نگاه غم زدش از تو ماشین به خونه در حال سوختن و زامبی هایی که پخش و پلا بودن میفتم ) واقعا حیف بود بمیره ، حالا هم که یک پا نداره بعد از این همه مشکلات خیلی ضایع هست که نویسنده ها بخوان سریع خذفش کنن
در کل به هر دو قسمت 8 میدم
جریاناتِ اخیر و فیـلتر شدنمون، یه هفته منو عقب انداخت از همه چی ....
تازه قسمت دوم رو دیدم که بش ۹ میدم .
این قسمت بیشتر از قبل از ریک خوشم اومد. کارل هم داره خودش رو نشون میده و اون پسربچه ای که همیشه گند میزد نیس دیگه.
اما در مورد رفتار ریک با زندانی ها ....
بنظر من که کار درستی کرد . کشتن اون مو بلنده که درست بود . اونیم که فرستادش قاتی واکرها، با شرایطی که پیش اومد دیگه نمیشد بین خودشون جا بدن طرف رو. دیگه انقدر مشکلات بیرونی و زامبی و واکر و اینا دارن که دیگه نخوان یه آدم که باشون مشکل پیدا کرده هم ول کنن برا خودش بچره!! .
این رفتار خشک و جدیش رو هم میپسندم . جایی که همون اول به زندانیا گفت اگه هر کدومتون رو دور و بر افرادم ببینم میکشمتون رو دوست داشتم مخصوصا. رهبری یه گروه و تلاش برای زنده نگه داشتنشون همچین آدمی رو میطلبه . البته با لوری میتونه بهتر باشه ولی فعلا بزار لوری آدم شه . در کل راضیم ازش :دی.
دو تا سکانس غیر منتظره و سورپرایز کننده هم داشت. یکی خنده دار و یکی دلهره آور....
خنده دارش جایی بود که گروه کلی به زندانیا توضیح داد که چجوری باید واکرا رو کشت و از هم جدا نشین و صدا نکنین و اینا ولی تا واکرا اومدن، زندانیا عینهو فلان ریختن سرشون . کلی خندیدم .
دلهره آورشم سکانس لوری و هرشل بود که زنه داشت بش تنفس مصنوعی میداد. من ۳۵ سانت از رو صندلی پریدم ییهو . گفتم طرف واکر شد، رفت که خوشبختانه همچین اتفاقی نیفتاد که باعث خوشحالیه. هرشل برام کارکتر دوست داشتنی ای هست کلا .
بلاخره تونستم ببینم این قسمتو
قسمت خوبی بود هم هیجان داشت و هم واکر کشی :دی
هرشل هم که به هوش اومد و واکرم نشد
ریک این قسمت ترکوند اقتداره خودشو کامل نشون داد هم توی جریان اون یارو که تو زندان بود و همم توی قضیه ی زنش
از این بچه کارل هم اولین قسمتی بود که ازش بدم نیومد
اون لحظه ای که زندانی ها داشتن واکر می کشتن هم جالب بود کلی خندیدم یه ساعت ریک بیچاره توضیح داد بزنین توی سرشون اخر همشون ریختن به جون واکرا
--
قسمت خوبی بود بهش 9.5 می دم