خلاصه داستان اين قسمت : گاورنر تیمی رو برای از بین بردم میشون که از وودبری خارج شده میفرسته که در بین راه درگیری بوجود میاد. گلن و مگی هم برای تهیه ی مواد غذایی و شیر خشک به شهرِ متروکه میرن. ریک هم با تماس تلفنی در زندان مواجه میشه. تماسی که...
خلاصه داستان اين قسمت : گاورنر تیمی رو برای از بین بردم میشون که از وودبری خارج شده میفرسته که در بین راه درگیری بوجود میاد. گلن و مگی هم برای تهیه ی مواد غذایی و شیر خشک به شهرِ متروکه میرن. ریک هم با تماس تلفنی در زندان مواجه میشه. تماسی که...
خوب خوشحالم که دیگه تکلیف این خانوم مشخص شد.
افرین به این دل و جرات گروه سازنده که یکی از مهم ترین شخصیت های فیلم رو کنار زد. این بهترین کار ممکنه به موقع هم بود
فیلمه با ثباتیه.
از سکانس و کلا اتفاقات توهمی که برای ریک در فیلم دیدیم خیلی خوشم اومد. یه ذره باید این جور سکانس ها و دیالوگ هایی که با داستان نسبتا فاصله داره رو بیشتر کنن.
کارل که حتما به خاطر ترسش بوده که از جاش بیرون نمیونده . امیدوارم با مگی رفتار بدی نداشته باشن چون حیفه خداییش و اینکه دیگه میشه کاملا فهمید قسمت بعدی چه انتظاری باید داشت
به گرسنه ای که آخرین قرص نانت را از تو می کند ،
به چشم دشمن نگاه می کنی .
اما هیچ وقت خرخره ی دزدی را که اصلا گرسنگی نکشیده نمی گیری
کارول هم پیدا شد و دریل هم اونو جوری بغل کرد ببره که تو فیلما معمولا عروسو به حجله میبرن
گاورنرم بالاخره اندریا رو زمین زد چیزی که همه فکرشو می کردیم
ریک اسکل با اون توهمش یه هفته ما رو سر کار گذاشت تو همین قسمتم قشنگ سر کار بودم
من 7 دادم
مهم ترین اتفاق این قسمت به نظرم
اتفاقی بود که برای میشون افتاد (پخش شدن دل و روده زامبی رو هیکلش)
این تقریبا ایده اولیه اش برای همین گروه ریک بود فکر کنم در قسمت دوم بود تصویرش این پایین هست. اونجا بارون اومد و کلک شون لو رفت!
من هم تقریبا فراموش کرده بودم! یادآوری خوبی بود.
خب ما هم به خاطر همین میگفتیم که مرده، چون خیلی غیر منطقی بود این غیبتش
--------------------
قسمت خوبی نبود، همه گفتن منم میگم، برخورد دو گروه به هم از این مسخره تر نمیشد. الانم تا تهش رو میشه خوند.
میشون به ریک میگه رباره ی گاورنر میگه، تو قسمت بعد یه ذره سر این سر و کله میزنن، قسمت بعدش هم همین طور و قسمت 9 ریک و گاورنر به هم برخورد میکنند
و سریال دو ماه تعطیل میشه و مارو تو خماری میذاره.
توهم ریک هم من از اون اول گفتم، اول این قسمت شک کردم اما اونجا که هرشل گوشی رو برداشت تابلو شد دیگه.
من که 8 میدم
در ضمن میشون میتونست فقط فرار کنه، نه اینکه وایسه و بکشه، چون اینجوری سرعتش کم میشد. بی منطق
قبل این فصل 4 تا اپیزود 5 دقیقه ای پخش شده بود، خیلی خوب بود، اگه ندید حما ببنید. داستان قشنگی داشت.
از اینجا دانلودش کنید. پویا لینکهاش رو گذاشته
http://tvworld.info/thread11530-9.html#post81320
عکسی که ایرج 3 تا پست بالاتر گذاشته نگاه کنین ، ببینین این ریک چقدر جوون بوده ، امان از این زندگی .
در مورد این قسمت پیدا شدن کارول به بدترین نحو ممکن بود و همونجور گفتم وقتی خود دریل ( با اون سابقه اش درباره سوفیا ) میاد میگه نتونست دوم بیاره ، بعد انتظار دارین قسمت بعد سه سوته پیدا بشه ، یا اصلا چرا بلافاصله براش قبر ساخت ، این یعنی ضعف .
در مورد اینکه چرا میشون به گروه مرل حمله کرد و چطوری مرل اومد گلن و مگی رو گروگان گرفت ، خیلی نباید سخت بگیریم درباره اینجور مسائل چندین بار از خودم پرسیدم چ را اینطور شد چرا اونطور نشد و به نتیجه خاصی نرسیدم و باید بذاریم به حساب روند داستان .
در مورد ریک هم همون جور که خیلی ها پیش بینی کرده بودن توهم بود و چیز عجیب غریبی نیست و دقیقا علائم شیزوفرنی (اسکیزوفرنی هم میگن ) رو داره و افرادی که مشکلات بدجوری براشون پیش میاد مثل مرگ همسر یا فرزند ، اگه نتونن باهاش بسازن امکان داره در دراز مدت بهش دچار بشن و چند حالت امکان داره باشه یا موقته ( که عادیه و تو مسائل ساده هم امکان داره خود ما هم دچارش بشیم مثل دیدن لحظه ای یک چیز یا حتی شنیدن یه صدا ) یا حاد (مثل فیلم ذهن زیبا ) و مهم ترین نکته در مورد این افراد اینه که اول باید خودشون قبول کنن که دچار این مشکل هستن تا بعد بشه درمانشون کرد ،
اما سکانسی که هرشل اومد با ریک حرف زد واقعا امید دهنده بود ، لحن حرف زدن هرشل میتونه بدترین شرایط رو به بهترین تبدیل کنه ، به نظر من بهترین شخصیت سریاله و هر لحظه که هرشل خرف میزنه امید و آرامش رو به من مخاطب منتقل میکنه که خیلی از بازیگر های دیگه با 100 تا سکانس هم نمیتونن منتقل کنن و لحظه که ریک گفت تلفن زنگ زده هرشل گفت منم باهات میمونم و کاری جز نشستن ندارم ، که ریک مخالفت کرد .
در کل این قسمت هم چیز خاصی نداشت منم 7 میدم .
یه صحبت هایی سعید و وهاب کردن چون جنبه کلی داره اینجا ادامه میدم
در مورد قسمت اول منم تو بحث قبلی همین رو مطرح کردم و گفتم ایراده ، در مورد قسمت دوم اصلا بحث زامبی آیا منطقیه یا نه اینجا مطرح نیست ، بحث منطق "در دنیا زامبی ها" مطرحه . برای مثال اگه قسمت بعد تی داگ راست راست وارد یه سکانس بشه ، شما چه حسی بهت دست میده ؟ با خودت نمیگی مگه این نمرده بود چطوری سه سوته زنده شد ؟
ما پیش فرضمون همون چیزی که تا الان اتفاق افتاده و کاری به واقعی بودن یا غیر واقعی بودنش نداریم .
کلا قسمت آبکی ای بود
با صحبت های پویا جان بسیار موافقم
در کل من که از اکثر قضایای این قسمت هیچ لذتی نبردم هیچ، حرصم خوردم
حالا جدا از اینا، تا حالا توجه کردین بعضی موقعها این ریک صورتش مثه گچ سفید میشه؟ من هر دفعه که اینو رنگ پریده میبینم فک میکنم میخواد غش کنه و داستان با غش کردن این ادامه پیدا کنه که میبینم نه، این کاره نیست
حاجی قشنگم گریه نمیکنه، مثه خنگا گریه میکنه
فقط اینکه تا اطلاع ثانوی دانلود این فیلم رو میذارم برای ترافیک رایگان، فعلا نمیارزه پول بدی براش )
خدا پدر american horror story رو بیامرزه، هنوز مثه مرد داستانش جذابه، از لحظه لحظش لذت میبرم، خدای داستانه
Change will not come if we wait for some other person or some other time.
We are the ones we've been waiting for. We are the change that we seek.
Barack Obama
نیمه ی اول این قسمت خیلی ابکی بود ولی رفته رفته بهتر شد.گر چه اپیزود خیلی شاخی نبود ولی خیلیم بد نبود.من که 7 دادم.
صحنه ی بیرون ریختن دل و روده ی واکر عزیز و گرامی که واقعا مشمئز کننده بود!(عجب لغتی به کار بردم امیدوارم املاش درست باشه!!!)
کارولم خیلی ناجور سروکلش پیدا شد.خیلی بهتر از این میتونستن درارن این صحنه رو.
سکانسای توهم ریک با حال بودن خداییش.به نظر من لازم بودن این زنگای توهم برانگیزناک!! چون باید یه دلیلی برای بازگشت ریک به رهبریت قبلیش پیدا میکردن که حرفای لوری باعث شد به خودش بیاد.
جابجاییه گلن و مگی با میشون به بد ترین صورت ممکن صورت گرفت.چه طور میشه همزمان هم میشون اون دوتا رو پیدا کنه هم مرل.ولی با این وجود برای ادامه ی روند داستان لازم بود.
سکانس اخرم که میشون بین واکرا بود خیلی با حال بود.اولا بدم از میشون میومد ولی یواش یواش داره خوشم میاد ازش.خیلی جدی و باهوشه.
اینکه میشون چرا به گروه مرل حمله کرد کاملا قابل توجیه . معلوم گاورنر دلش نمی خواد کسی که به شهرش وارد شده دیگه خارج بشه و با توجه به اینکه نمی خواست میشون رو جلوی همه شهر موقع خارج شدن از شهر بکشه واسه همین مرل رو فرستاده بود تا کارش رو تموم کنن و میشون هم میدونست تا اونارو نکشه دست از سرش بر نمی دارن . اما قبول دارم تعریف داستان این قسمت اصلا جالب نبود و بیینده رو سردر گم میکرد . منم با Chandler Bing موافقم که ادامه روند داستان داره خیلی قابل پیش بینی میشه و امیدوارم اینجوری که فکر می کنیم نشه
به گرسنه ای که آخرین قرص نانت را از تو می کند ،
به چشم دشمن نگاه می کنی .
اما هیچ وقت خرخره ی دزدی را که اصلا گرسنگی نکشیده نمی گیری
دوستان نویسنده و تیم کارگردانی میخواستن با این توهم زدن ریک، قدرت بازیگریش رو به رخ ما بکشن. خیلی قشنگ بازی میکنه! من توی فصلای قبل قبولش نداشتم ولی این فصل عالیه.
کارول هم که به جمع دوستان پیوست. میتونه به خاطر ترسش اونجا مونده باشه. چون همونطور که دیدید زندان پر از واکر بود. پس تعجبی نداره که این شوکه شده باشه و همون تو مونده باشه
آندریا هم از همون اول تو کف گاورنر بود و این اتفاقات قابل پیشبینی بود. ولی منم پیش بینی میکنم که کلاه اینو گاورنر بد میره تو هم! چون هرچی باشه گروهش رو به گاورنر ترجیح میده
درسته آندریا رو وسط زامبی ها توی جنگل ول کردن، ولی هرچی باشه یه مدتی باهاشون زندگی کرده
خیلی دوست دارم گاورنر و ریک رو مقابل هم ببینم! عالی میشه
مخصوصا قضیه ی دریل و مرل! دریل باید بین برادرش و گروهش یکی رو انتخاب کنه که اینم داستانش جالب میشه
9 میدم