یکی از بهترین قسمت های فصل!:دی
دیالوگ ها رو خیلی دوست داشتم! 10 میدم
پ.ن: پرومو قسمت بعدی اصلا نظرم رو جلب نکرد! خدا کنه خود اپیزود خیلی بهتر باشه.
هیجان به سریال برگشت اون تیکه اخر هم دبرا خیلی قشنگ بازی کرد بیچاره خیلی دلم براش می سوزه
.House Mormont Remembers , The North Remembers. We know no king But the King in the North whose name is Stark
دلم برای روز های قدیم انجمن تنگ شده
بازی دبرا خیلی قشنگ بود تو صحبتای آخرش با دکستر.. خیلی خوشم اومد. ولی فکر نمی کردم نویسنده ها داستان رو به این سمت ببرن, خیال کردم بیخیال این قضیه شدن
جالبه صحبتای آیساک رو هم طوری نوشته بودن که باعث تغییر طرز تفکر دکستر بشه :
Love can be inconvenient
Perhaps inappropriate
it can be dangerous
make us do things that we wouldn't dream of doning...
معلومه داستان به کدوم سمت می خواد بره..
لاگورتا هم خیلی داره خطرناک می شه. فکر کنم تا آخر این فصل رو میز دکستر ببینیمش!!
God is a Concept, By Which We Measure our Pain
این فصل کلاً در مورد عشق و احساساته!
کلاً همه ماجرا ها به عشق ختم میشه. دیالوگ های آخر دکستر جالب بود. قشنگ میشد حسش رو گرفت. "همه یه آرژانتین میخوان"
پروموی قسمت بعد که کل داستان رو لو داد. مطمئناً هانا و آیزاک به هم نابود میشن. اما چیزی که برای فصل بعد میمونه یا شایدم برای آخر این فصل قضیه لاگوئرتاست.
فکر نکنم دکستر بکشتش. مهره کمی نیست. باید ببینیم چی در سر دارن این نوییسنده ها.
دکستر مگه میتونه بد باشه؟ این قسمت کلی حرف زدن، حرف های خوبی هم زدن
بازی دبرا رو با فصل اول مقایسه کنید، خیلی خوب شده، واقعا خوب کار میکنه. ایزاک هم که نیازی به تعریف نداره، به خاطرش میخوام بشینم روم رو ببینم.
تو خلاصه ی قسمت بعد نشون داد که ایزاک هانا رو گروگان میگیره و لاگوئرتا هم یه حرکتی میکنه، دیگه سریال داره به اخراش میرسه و باید منتظر کلی خون و خون ریزی باشیم.
دبرا هم بد سوتی داد، فقط خدا کنه پی ـش رو نگیره دکستر، قضیه هانا زودتر پیش بیاد و یادش بره
منم فکر میکنم برای اخر سریال فقط داستان لاگوئرتا میمونه، داره نزدیک میشه
9 میدم
یکم خسته شدم
بیشتر عشق و عاشقی بود
آیزاک هم که عالی بازی می کنه
دلم می خواد قسمت بعدی رو سریعتر ببینم که هانا و آیزاک روبرو میشوند
لاگورتا رو چجوری می خواد بپیچونه؟
پ.ن: فصل آخر دکستره یا ادامه داره
--------------
8
فوق العاده بود. 10
راستش انتظار داشتم اون دیالوگهای پایانی رو در انتهای فصل بشنوم ولی بازم چسبید. در مورد رایطه ایزاک و اونی که دکستر کشتش هر جور ذهنیتی داشتم بجز این قضیه ولی اصلا بهش نمیومد بخاطر همین حسابی غافلگیر شدم
همون طور که پیش بینی کرده بودم ادم بدهای داستان قراره حسابی از خجالت همدیگه در بیان. ماجرای عشق دب به دکستر هم به موقع رو شد بیچاره دکستر لال شد وقتی فهمید. قضیه لاگورتا هم بدون شک یه جور مقدمه چینی واسه فصل بعدیه
ظاهرا غول فصل بعدی همین لاگورتاست.
یکی از بهترین قسمتای این فصل بود.با اینکه این قسمت بیشتر دیالوگ محور بود ولی هیجان بالایی داشت.هم بازیا عالی بودن هم دیالوگا.
خوبیه این سریال اینه که اپیزود بد خیلی کم داره.حتی قسمتای ضعیفش از خیلی سریالای دیگه قشنگتره.
احساس میکنم اخر سریالم قشنگ تموم کنن ولی یه چیزیو مطمئن باشین که دکستر بدون مجازات نمیمونه.چون هر چی باشه قاتله.البته از سریالای خارجی هیچی بعید نیس یه دفه دیدی نه تنها مجازات نشد بلکه به زندگیه شاد و خرم کنار فرزنداش و شایدم همسرش ادامه داد!!
خواستم 10 بدم ولی دهو گذاشتم برای قسمت بعدی چون باید خیلی باحال باشه.پس 9 میدم
اول اینکه مجبور شدم یک سری از پست های بالا رو نصفه کاره بخونم چون راجع به قسمت بعدی نوشته شده بود و من پرویوها رو نمی بینم چون واقع لذت دیدن قسمت بعد رو کم میکنه
اما آرژانتین .......
به نظرم بعد از قسمت اول، این قسمت بهترین قسمت از فصل 7 بود تا به اینجای کار
دب بالاخره هرچی تو دلش بود رو گفت ..... سکانس مهمی بود و چقدر جنیفر کارپنتر خوب در آورد این سکانس رو .... یعنی وقتی گفت : " تو یه قاتل زنجیره ای هستی و با این حال من از تو داغون ترم " کاملا درد و رنج رو میشد در عمق نگاه دب دید و چشید ........
دو سکانس زیبای دیگه ی این قسمت رو حضور دکستر و آیزاک در کنار هم به وجود آوردن ... هم سکانسی که در صحنه ی جنایت بود هم سکانسی که توی بار بود
لاگوئرتا هم که حسابی نزدیک شد و احتمالا عاقبت خوشی هم در انتظارش نیست
یک اشکالی هم که توی این قسمت به چشم خورد نحوه ی واکنش صاحب مغازه ی شیرینی فروشی بعد از تیراندازی بود ..... یعنی طرف بیش از حد عادی برخورد کرد ...... انگار چند تا بچه با توپ زدن شیشه مغازه ش رو شکستن
9 از 10