چندلر "موریل" بینگ سال ۱۹۶۸ در خانواده ای خاص بدنیا اومد. مادرش نویسندهی رمان های شـهوانـی بود و پدرش مردی همجـنسگرا در یه شوی لاسوگاس. والدینش وقتی ۹ ساله بود و در روز شکرگذاری جداییشون رو بش اعلام کردن. چندلر ریشه ای اسکاتلندی داره و شوخ ترین عضو گروهِ "دوستان" هست. بعضی ها معتقدن از شوخی هاش بعنوان سپری در برابر کمبودهای کودکیش استفاده میکنه...
تونی سوپرانو. آنتونی جان سوپرانو, ملقّب به "تونی" رییس خانواده ی خلافکار "دیمِ او" هستش. تونی وظیفه ی رهبری قویترین اورگان جیانتکار شمال ِ جرسی رو بر عهده داره و سعی می کنه که اختلافات رو در حداقل نگه داره. رابطه ی بین تونی و عموش, "کورادو جان سوپرانو" سالیان سال بسیار نزدیک بود. زیرا جان بعد از مرگ پدر تونی براش مثل پدر بوده.
فرانک گلگِر پدر و بزرگ خانواده ی گلگر هستش. مردی همیشه مست, بی مسوولیت و عیاش. فرنک از زنش جدا شده و شش بچه به نام های "فیونا","فیبی","فیلیپ","کارل"," یلیام" و "ایان" داره. مسوولیت خانواده ی گلگر به خاطر بی مسوولیتی های فرنک به دوش دختر بزرگ خانواده فیونا افتاده, ولی باز با این حال هنک مدام دردسرهای جدیدی برای خانوادش ایجاد می کنه!
شرلوک هلمز. کارآگاهِ مدرن که باز هم بدنبالِ حل پروندههای سخت و پیچیده میره اما اینبار در لندنِ پیشرفته و با استفاده از وسائل امروزی. شرلوکِ امروزی هم ذهنِ درخشانی داره، منزوی و از بقیه فراریه و در برقراریِ روابط اجتماعی ناتوان هست. ذهنِ شرلوک مثل یه موتور مسابقه میمونه،اگر پرونده ای برای حل کردن نداشته باشه بهم میریزه. و پرونده ها هر چه پیچیده و عجیب تر، برای شرلوک بهتر...
راج کوترپالی
بهترین دوست هاوراد والوویتز است که در دانشگاه "کالتک" کالیفورنیا به عنوان یک اخترفیزیکدان کار میکند. راج فقط تحت تاثیر الکل میتواند با دخترها صحبت کند و در نبود الکل از این نعمت الهی بهره مند نیست. پدر مادر راج هر دو دکتر هستند و از نظر مالی کاملا تامین هستند. در ضمن راج یک "نرد" است.