1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
".Life doesn't have to be perfect; it just has to be lived"
-DEXTER-
اگه اجازه بدین، به بهانه ی این قسمت، می خوام یه صحبتی راجع به شخصیت رابین بکنم;
بچه های اهل سریال می دونن که از حدود 20 سال پیش، تو اغلب سریال های خانوادگی و طنز (به خصوص سیت کام ها) از یه سناریوی خاص استفاده می شد و هنوزم می شه که خلاصه ش اینطوریه:
پسری، به دختری علاقه داره
دختر اطلاع نداره
دختر می فهمه، ولی به پسر جواب رد می ده (یا رابطه ای ایجاد می شه، ولی دختر به همش می زنه)
پسر به سختی دووم میاره و سعی می کنه با کسای دیگه ای رابطه برقرار کنه
دختر, دچار حسادت و پشیمونی می شه و سعی می کنه روابط جدید پسر رو به هم بزنه
سناریوی بالا، کم یا زیاد در اکثر سریال ها تکرار شده. از مورد مشهور راس و ریچل، تا لنرد و پنی و...
اما ببینیم نویسنده های himym با این سناریو چی کار کردن. برای این کار بیاین به طور خلاصه، کارنامه ی اخلاقی (!) رابین رو مرور کنیم:
اعلام می کنه به تد علاقه نداره، ولی با گروهشون دوست می شه
به تد جواب رد می ده
وقتی تد با ویکتوریا دوست می شه، شروع می کنه به حسادت و سعی می کنه رابطه شون رو بهم بزنه
وقتی تد شب به درخواست رابین میاد خونه ش، باهاش قهر می کنه چون هنوز با دوست دخترش به هم نزده! (رابین چنین شرطی نذاشته)
نهایتا با تد دوست می شه
با تد به هم می زنه
وسط عروسی تد و استلا، بهش می گه دلم می خواست بدونم اگه یه روز نظرم عوض شد، تو هستی!!
عروسی به هم می خوره
با بارنی دوست می شه
با بارنی به هم می زنه
جنیفر لوپز رو می ندازه به جون بارنی!! (در حالی که خودش با دان رابطه داره)
نورا رو با بارنی آشنا می کنه، ولی در عین حال سعی می کنه رابطه شون رو به هم بزنه (به خاطرش کارش به بازداشت و روانپزشک می کشه)
با روانپزشکش (کوین) دوست می شه
با بارنی می خوابه، و قرار می ذارن هم زمان با نورا و کوین به هم بزنن
اون با کوین به هم نمی زنه. در حالی که بارنی با نورا به هم می زنه
به زور (!) کوین رو مجبور می کنه که پیشنهاد ازدواجش رو پس بگیره
دوباره با تد قرار دیت می ذاره
به تد مجددا جواب رد می ده، ولی می گه تا 40 سالگیم منتظرم بمون (تد این بار قبول نمی کنه)
...
مجددا به بارنی جواب رد می ده
به محض اینکه بارنی هم بهش می گه دیگه دنبالت نیستم و با این پتریس دوست می شه، دوباره شروع می کنه به تلاش برای به هم ریختن رابطه شون!
طولانی شد؟ بله. این مصداق اون چیزیه که ما در فارسی بهش می گیم "گندش رو در آوردن". دیگه کسی که حتی یه دور تمام سریال رو دیده باشه، نه تنها از کارهای رابین لذت نمی بره، بلکه حتی با اون احساس همدردی هم نمی کنه. درواقع حالش بد می شه!
وودی آلن تو سکانس آخر آنی هال یه جوک تعریف می کنه:
مردی می ره پیش روانپزشک و می گه داداشم دیوانه شده. فکر می کنه مرغه!
دکتر می گه خوب چرا بستری اش نمی کنی؟
می گه چون به تخم مرغاش احتیاج دارم
این دو سه فصل خیلی بد پیش می ره، ولی ما هنوز این سریال رو دوست داریم. برای همینم هست که هنوز دانلودش می کنیم و می بینیم و میایم غر می زنیم. وگرنه مدت ها قبل ترکش می کردیم. با این سریال خاطره داریم.
به هر حال امیدوارم سریال رو به شکل قابل قبول و در موقع مناسب به پایان برسونن.
ببخشید از پر حرفی...
age bekhay serial ro be shekl comedy negah koni aslan brat mohem nestke chi beshe mohem ine ke ba didanesh bekhandi choon comedie