برای استفاده از تمامی امکانات انجمن و مشاهده ی آنها بایستی ابتدا ثبت نام کنید

نمایش نتیجه ی نظرسنجی: امتیاز شما به این فیلم چند هست؟

رأی دهندگان
25. شما نمی توانید در این نظرسنجی رای دهید.
  • 5

    1 4.00%
  • 5.5

    1 4.00%
  • 6

    1 4.00%
  • 6.5

    0 0%
  • 7

    4 16.00%
  • 7.5

    4 16.00%
  • 8

    5 20.00%
  • 8.5

    2 8.00%
  • 9

    5 20.00%
  • 9.5

    0 0%
  • 10

    2 8.00%
صفحه 3 از 3 اولیناولین 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 29 از مجموع 29
  1. #1
    There's a storm coming
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    How The F-ck Should I Know
    ارسال ها
    1,962
    سپاس
    10,255
    از این کاربر 29,131 بار در 3,620 پست سپاس گزاری شده

    [Silver Linings Playbook] معرفی، بحث کلی


    « نمایشنامه امید » داستان زندگی مردیست به نام پت سولاتانو ( با بازی بردلی کوپر ) که مدت هشت ماه است در یک بیمارستان روانی بستری شده و دلیل اصلی بستری شدن پت در بیمارستان،خیانت همسرش نیکی باعث روانی شدن پت میشه و معلمی که با زنش رابطه داشته رو انقدر میزنه که کارش به دادگاه و بیمارستان روانی کشیده میشه. پت پس از هشت ماه سپری کردن دوران درمانش از بیمارستان خارج میشه و تصمیم میگیره بار دیگه به سراغ همسر سابق خودش بروه تا شاید دوباره بتونه نیکی رو به زندگیش برگردونه اما وقتی به خونشون بر میگرده میبینه که نیکی رفته و با اینکه پدر و مادرش خیلی تلاش میکنن تا دیگه سراع نیکی نره فایده ندارو و پت کار خودشو میکنه و...تا دوستش به خونش دعوتش میکنه و در اون مهمونی با خواهرزن دوستش تیفانی(جنیفر لورنس)آشنا میشه که اون هم دارای مشکلات روانی خاصی هست و دوتایی از مهمونی میزنن بیرون و....



    نمایشنامه امید بر اساس رمانی به نویسندگی متیو کوییک ساخته شده است.
    دیوید اُ راسل کارگردانی این فیلم را انجام داده است و این رمان زیبا و بی نقص را به فیلم تبدیل کرد و برای انجام این امر به سراغ بازیگرانی از دو نسل متفاوت رفت رابرت دنیرو اسطوره سینمای هالیوود و بردلی کوپر و جنیفر لورنس که شاید یکی از بهترین فیلمهای دوران بازیگری خودشون رو بازی کردن
    دیوید اُ.راسل تصمیم گرفت تا این داستان زیبا و پرکشش جناب کوییک را به فیلم تبدیل کند و برای اینکار به سراغ بهترین تیم بازیگری شامل افراد پرتجربه و جوان رفت که نتیجه اش بسیار عالی از آب درآمده است.
    شاید در نگاه اول به نظر برسد که « نمایشنامه امید » یک موضوع نه چندان خوشایند را برای روایت داستان کمدی اش انتخاب کرده است، داستان مردی که به دلیل خیانت همسرش دچار بیماری روانی شده و این بیماری و مشکلاتش در سرتاسر فیلم در حال به تصویر کشیده شدن هست، شاید یک عامل بازدارنده برای نقش بستن لبخند بر روی لبان تماشاگر باشد اما خوشبختانه اُ. راسل با درک این موضوع، داستان کمدی اش را بدون هرگونه تاکید مستقیم بر بیماری ویرانگر پت ، به مخاطب ارایه کرده و این به معنای آن است که بیماری روانی و مشکلات عصبی پت هرگز به حد و مرزی نمی رسند که تماشاگر را از فضای کمدی فیلم خارج کنند. در بخش ابتدایی فیلم اُ.راسل شخصیت پت را نامتوازن و پریشان نشان می دهد اما در ادامه با اضافه شدن شخصیت عجیب و غریب تیفانی به فیلم، موقعیت های کمدی بیشتری به صحنه می آید که می توانم بگویم تقریباً همگی آنها بامزه هستند.


    اُ.راسل در پرداخت شخصیت پت و تیفانی ، وسواس بسیاری به خرج داده و این را می توان از دیالوگ های ریز و رفتارهای نامطمئن این دو شخصیت در جریان ارتباطشان با یکدیگر مشاهده کرد. تیفانی دختر بی حوصله ای است که تند صحبت می کند و به همان نسبت هم انتظار واکنش سریع اطرافیان در قبال صحبت هایش را دارد. رابطه پت و تیفانی که هر دو نامتعادل هستند - در وهله اول برای تماشاگر دیوانه کننده به نظر می رسد اما خوشبختانه اُ.راسل به خوبی تقابل این دو شخصیت را رهبری کرده و به مدت کوتاهی پس از این آشنایی، تماشاگر خیلی راحت این دو را در کنار یکدیگر قبول می کند و به رفتارهای عجیب و غریب اما بامزه شان علاقه مند می شود.


    « نمایشنامه امید » علاوه بر دو شخصیت اصلی پرداخت شده و بامزه ای که دارد، چندتایی هم شخصیت مکمل دوست داشتنی دارد که اینبار اصلاً حضورشان تنها به جهت پر کردن مدت زمان فیلم نبوده بلکه بخشی از روایت داستان و هویدا شدن زوایای مختلف زندگی شخصیت های اصلی داستان، توسط آنها شکل میگیرد. از جمله این شخصیت های مکمل تاثیرگذار در فیلم، پدر و مادر پت( با بازی رابرت دنیرو و جکی ویور ) می باشند که ارزش حضورشان در فیلم پر رنگ است.
    رابرت دنیرو در یکی از بهترین بازیهای چند سال اخیرش، بهترین حضور را در جلوی دوربین تجربه کرده است و ما شاهد یک رابطه پدر و پسری جذاب در جریان فیلم هستیم که مطابق معمول با اختلافات خاص دو نسل همراه است. شخصیت پدر و مادر در « نمایشنامه امید » به حدی خوب و درست پرداخته شده اند که به سرعت می توان با آنها ارتباط برقرار کرد و آنها را دوست داشت، خیلی کم پیش می آید که شما در حال تماشای یک کمدی رمانتیک باشید و در آن به جز شخصیت های اصلی داستان، به شخصیت های مکمل هم بها داده شود که خوشبختانه « نمایشنامه امید » این مشکل را برطرف کرده است.


    با اینحال ، با تمام نکات مثبتی که « نمایشنامه امید » در خود دارد، نمی توان گفت که این فیلم کاملاً خارج از کلیشه و قرارداد ساخته شده است. این فیلم اگرچه شخصیت های پرداخت و قابل احترامی دارد و دیالوگ هایش هم شنیدنی و بامزه است ، با اینحال پایبند به قوانین کلاسیک ژانر رمانتیک است و این به معنای آن هست که شما می توانید از اواسط فیلم به بعد، داستان را به راحتی پیش بینی کنید و کار سختی هم پیش روی خودتان نخواهید داشت. شاید تنها اشکالی که بتوان به کارگردانی اُ.راسل گرفت این باشد که در 30 دقیقه پایانی، بیش از حد معمول به کلیشه ها پایبند می شود و مسیری کاملاً قابل پیش بینی را برای پایان یافتن داستانش بر می گزیند. البته نکته ای که همیشه درباره ژانر " رمانتیک " عنوان شده این است که بسیار کم می توان انعطاف در بدنه اصلی این نوع فیلمها ایجاد کرد و با توجه به این تعریف، شاید اصلاٌ بتوان این نقص را درباره « دفترچه ای با خطوط نقره ای » کم اهمیت تلقی کرد.

    با اینحال بازی بازیگران فیلم به حدی خوب هست که این نقیصه هرچند کم اهمیت را بتوان تا حدودی فراموش کرد. بردلی کوپر که اینروزها در حال تثبیت جایگاهش به عنوان بازیگر نقش اصلی است، حضور بسیار موفقی را در این فیلم تجربه کرده است. وی در نقش مردی که ذهن آشفته ای دارد و اصلاً نمی تواند رفتار معقول و یکدستی داشته باشد، بهترین بازی ممکن را انجام داده است. جنیفر لارنس محبوب هم اینبار در یک نقش کمدی جذاب، بهترین فرم ممکن را دارد. لارنس در چند سال اخیر نشان داده که بازیگر بسیار با انعطافی است و به راحتی می تواند هم در یک نقش جدی و هم در کمدی بر تصویر بدرخشد. کرکتر تیفانی که لارنس آن را ایفا می کند، بسیار دوست داشتنی 1است و مطمئنا شیمی مناسب وی با بردلی کوپر حداقل می تواند در « گلدن گلاب » امسال ، توجه ها را به خود جلب کند. نکته خوشحال کننده دیگر فیلم حضور موفق رابرت دنیرو در نقشی است که بسیار خوب نوشته و پرداخته شده است. دنیرو که در سالهای اخیر در فستیوالی از نقش های معمولی و بعضاً سطحی دیده شده، در « دفترچه ای با خطوط نقره ای » درخشان است و بخشی از قدرت ستاره ای خودش را به رخ تماشاگر کشیده است. در فیلم شخصیت بامزه ای هم به نام دنی حضور دارد که کریس تاکر آن را ایفا می کند. جالب اینجاست که این نقش هرچند کوتاه، اولین نقش تاکر بعد از بازی در سه قسمت « ساعت شلوغی » از سال 1998 می باشد!

    اگر یک انتقاد بتوان به فیلم دفترچه ای با خطوط نقره ای کرد، این است که موارد مربوط به بیماری روانی در نیم ساعت پایانی فیلم کنار می رود و اجازه می دهد تا فیلم بیشتر به عنوان یک کمدی رمانتیک با قواعد مرسوم این ژانر خود را نشان دهد. این تغییر موضع در فیلم٬ ناهنجار یا ناخوشایند نیست، به خصوص وقتی که مخاطب متوجه ارتباط عاطفی قوی بین جنیفر لارنس و بردلی کوپر می شود که انرژی بینشان به نقطه انفجار می رسد

    « دنمایشنامه امید » یک اثر رمانتیک تماشایی است که تماشایش را به هر تماشاگری توصیه می کنم. در این فیلم موقعیت های کمدی بسیاری شکل می گیرد ولی هرگز این موقعیت ها به لودگی کشیده نمی شوند. چندتایی هم پیام اخلاقی در فیلم گنجانده شده که خوشبختانه در پس زمینه داستان و با تصویر به تماشاگر ارائه شده است و نه از زبان شخصیت های داستان. « دفترچه ای با خطوط نقره ای » بهترین فیلم کلیشه ای سال در ژانر " رمانتیک "است!

    تاپیک زیرنویس فیلم




    منبع : مووی مگ
    Fool Me Once Shame On You Fool Me Twice Shame On Me


    One must have chaos in oneself to give birth to a dancing star

    Friedrich Nietzsche


  2. #21
    I understand nothing
    تاریخ عضویت
    May 2012
    محل سکونت
    ج.ا.ایران
    ارسال ها
    4,239
    سپاس
    36,350
    از این کاربر 59,459 بار در 4,705 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : [Silver Linings Playbook] معرفی، بحث کلی


    ايده‌ي داستان همين كه دو تا بيمار رواني (دو قطبي بودن) "پت و تيفاني" عاشق هم ميشن خودش جذابيت به اندازه‌ي كافي داشت كه به نظرم هيچ احتياجي به اين همه حركت عصبي و ديوانه‌وار "دوربين" نبود! اصلا يه پژوهشگري بايد اين تكنيك و اين فرم "دوربين رو دست" لعنتي رو مطالعه كنه و ميزان تاثيرگذاريش رو در خسته كردن چشم و عصبي كردن مخاطب بسنجه و يه آمار دقيق به اين كارگردانان عزيز بده كه سر هر فيلم و هر موضوعي آويزون اين تكنيك نباشند! 30 دقيقه‌ي اول واقعا با اين وضع عذاب‌آور شده بود.

    نكته‌ي بسيار جذاب و درست فيلم اينكه از موقعيت وحشتناك و كاملا عصبي و زجرآوري كه "پت" و خانوادش گرفتارش هستند يك فضاي دلچسب و آرام و جذاب ساخته كه مطمئن هستم اگر چنين فضا و موقعيتي گير يك كارگردان ايراني و يا اروپايي ميفتاد تا 1 هفته هر بيننده‌ي فيلم دچار افسردگي مي‌شد! پت كه دوقطبي است پدرش كه كارش را از دست داده و توي خونه با دوست هم‌سن و سال خودش در مسابقات شرط‌بندي شركت ميكنه و زن "پت" (نيكي) هم كه ازش جدا شده و هيچ‌وقت هم بهش علاقه نداشته و پليس محلي هم كه زير نظرش داره تازه تا يك فاصله‌ي معيني "پت" بدبخت ميتونه رفت‌وآمد بكنه! قرار مشاوره هفتگي هم كه بايد سر ساعت تكرار بشه و گرنه بايد برگرده به اون ديوونه خونه! (مثلا درمانگاه يا آسايشگاه ولي ديوونه خونست!)

    اينكه فيلم از حوادث و اتفاقات شكل واقعي و ميزان برخورد طبيعي اون اتفاقات و حوادث رو انتخاب نكرده واقعا "نقطه‌ي اميد" فيلمه. مثل سكانس برخورد و ضرب و شتم بين پدر و مادر با "پت" و ضربه‌ايي كه اون به پدرش و مادرش وارد ميكنه اين سكانس و اين ضرب و شتم مي‌توانست خيلي بيشتر و شديدتر و عميق‌تر و طبيعي‌تر اتفاق بيفته ولي به چه قيمتي؟!

    تم گرم و رنگ‌آميزي محيط فيلم دوست داشتني و عاشقانه است. كه چهره‌ي دو بازيگر اصلي "لارنس و كوپر" و رگباري حرف‌زدن اين دوتا موجود "وراج" به نظرم جزو جذابيت‌هاي بصري و صوتي اثر هستند.
    در مقابل فيلم‌هاي خشن و سنگين و هراسناك و غيرانساني ( آخري براي عشق ميشايل هانكه مختص همين فيلمه) مثل 30دقيقه‌ي بامداد و مرشد و جانگو اين فيلم يه شاهكار بحساب مياد به قول خود فيلم يه روزنه‌ي اميد! حتي فيلم‌هاي خارجي كه امسال فقط وظيفه داشتن درد و رنج و گريه به بيننده‌هاشون هديه كنن مثل: "آناكارنينا" و "زنگار و استخوان" و "غيرممكن" و بينوايان" و ... اميد داشتن ولي به قيمت "ريزش چند قطره اشك گل‌درشت"! يا برخي آثار عقب‌مونده و دوقطبي (بيماري پت و تيفاني) مثل: "آرگو" و "هفت‌روان‌پريش" و ... كه بازي خوب و زوج موفق "خانم لارنس و آقاي كوپر" در مقابل اين آثار قرار ميگيره.


    ری اکشن های فوق العاده ی لارنس!

    سكانس مورد علاقه‌ي من اولين ملاقات رسمي (قرار شام به صرف كشمش و شير!) بين "پت و تيفاني" بود و همچنين بازي خوب و حساب شده‌ و دسته‌جمعي بازيگران در سكانس شلوغ و پر سر و صداي بعد از مسابقه و شكست خوردن تيم عقاب‌ها در خانه‌ي پدر "پت" ...


    با همه‌ي اين حرف‌ها بازهم فيلمي شايسته در حد و اندازه‌ي يك انتخاب تك و بينظير نديدم. و به نظرم دليل انتخابش در ميان نامزدين بيشتر شبيه حضور "حزب‌ها"ي سياسي در انتخابات بود يك نامزدي هم بايد از اين حزب ]سرخوش[ كانديد مي‌شد. بخصوص كه فيلم گاها ريتمش خسته‌كننده مي‌شد و روايتي پر از كلام و ديالوگ داشت. و باز هم قصه‌ي يك "عشق" خاكي – زميني ديگه به اون شصت‌هزارتا قصه‌ي عشقي قبلي اضافه شد.

    اميتاز: 7

    پ.ن: تنظيم كردن زيرنويس اين كار با اين سرعت در ديالوگ كه اكثر اوقات بين "پت و تيفاني" ديوانه‌وار و بلند مدت بود به نظر كار سختي است كه بچه‌هاي تيم زيرنويس (ترجمه و تنظيم) فوق‌العاده كار كرده بودن. دست تك تك رفقا درد نكنه.


  3. 10 کاربرِ زیر از Irag بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  4. #22
    تاریخ عضویت
    Oct 2012
    محل سکونت
    شیراز
    ارسال ها
    113
    سپاس
    545
    از این کاربر 508 بار در 101 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : [Silver Linings Playbook] معرفی، بحث کلی

    خب من امشب ديدم فيلم رو..جز مورد انتظارترين فيلم 2012 بود برام كه خفه شدم تا كيفيت خوبش بياد..تمام نظرات دوستانم خوندم..نظر من مثبته در مورد فيلم..
    سكانسي كه كتاب همينگوي رو از پنجره پرت كرد بيرون كسي بهش اشاره نكرد يا مثلا اينكه مادر پت با تيفاني هماهنگ كرده تا پسرشو ببينه ..جالب بود..
    اما خب من ميخام بدونم تو گوش "نيكي" چي گفت؟بازي دنيرو خوب بود هرچند ما راگبي دوست نداريم و خيلي از تيكه هاشون نميفهميديم..بازي بردلي خوب بود و جنيفر هم عالي بود..در اخر ارزو دارم هيچ كس گرفتار خيانت نشه..

  5. 4 کاربرِ زیر از saeedbahari بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  6. #23
    I'm surrounded by idiots
    تاریخ عضویت
    Oct 2012
    محل سکونت
    Dead Space
    ارسال ها
    184
    سپاس
    683
    از این کاربر 3,233 بار در 324 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : [Silver Linings Playbook] معرفی، بحث کلی

    فلیم رو چند روز پیش دیدم فیلم زیبایی بود شروع خوبی داشت وتا نزدیکای آخرفیلم خوب پیش رفت بازی های دلچسبی داشت به خصوص بازی جنیفرلاورنس ولی فیلم پایان هالیوودی داشت و چندتانقش واتفاقات کلیشه ای مثلا برادر پت نقشش اضافی بود فقط بود که نشون بده خانواده به پت افتخار نمیکردن یا اون دوست سیاه پوست روانی پت.. وی در کل فیلم خوبی بود رابرت دنیرو هم مث همیشه خوب بود مخصوصا اون سکانس گریه اش..فیلم رو بخاطر بازیگرای نقش اول زن ومرد واول تا وسطش دوست دارم

  7. 4 کاربرِ زیر از Fanom بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  8. #24
    Everybody Lies
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    ارسال ها
    3,463
    سپاس
    30,263
    از این کاربر 49,438 بار در 5,614 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : [Silver Linings Playbook] معرفی، بحث کلی

    خب منم فیلم رو دیدم و البته دوبار ، بار اول واقعا جا خوردم و تا یک ساعت به خودم میگفتم : همین ! یعنی خدائیش همین بود!؟
    شروع فیلم و روایت داستان خوب شروع شد ولی از همون سکانس های اولیه که دوست سیاه پوست کوپر قاچاقی از آسایشگاه فرار کرده بود نشون داد واقعا یه جاهای فیلم کلیشه ای و تکرار مکرراته ، بله اگر بتوانی یک داستانی/کاراکتری که قبلا 100بار نمونه مشابه اش تکرار شده به صورت هوشمندانه و استادانه تعریف کنی دیگه کلیشه نیست ( به عنوان مثال شخصیت شرلوک جدید که یک بُعد شخصیتی خاص داره).
    شاید مهم ترین مشکلی تو فیلم بود ، دغدعه و مسئله اصلی شخصیت اول فیلم چیز مهمی نبود ، تماس با نیکی . یعنی با این سطح وسیع ارتباطات تماس گرفتم اینقدر سخت بود که نیازمند نامه نگاری و رد و بدل کردن نامه به صورت دست به دست و قبول شرط تیفانی و یاد گرفتن رقص بود ؟ بعضی از دوستان معتقد هستن فیلم رئال بود من هم همین عقیده رو دارم ولی از لحظه ای که پت تصمیم گرفت رقصیدن یاد بگیره و بعد اون قضیه شرط دو قسمته ( سیستم دقیقش رو نفهمیدم ، خلاصه اش این بود برای بردن شرط هم باید تیمشون میبرد و هم اینکه پت و تیفانی تو مسابقه رقص یک حداقل امتیاز رو بگیرن) فیلم عملا فانتزی شد و happy ending پایان داستان به حدی کلیشه ای بود شاید کل فیلم رو تحت تاثیر قرار داد .
    به شخصه بازی رابرت دنیرو برام خیلی لذت بخش بود ، نقش یک پیرمردِ وسواسیِ خرافی رو عالی اجرا کرد شاید یکی از بهترین بازی های دنیرو تو این چند سال اخیر بود .
    یکی از مسائلی که به نظرم یه خورده باعث میشد حس خوبی نداشته باشم این بود که جنیفر لورنس نسبت به نقشش خیلی بچه تر بود و این سوال تا پایان فیلم و حتی الان تو ذهنم هست ، البته این حرفی که میزنم بازی خوبش رو زیر سوال نمیبرم ( هر چند معتقدم بازی جنیفر لورنس تو فیلم winter bone به مراتب قشنگتر بود )
    بعضی از سکانس ها خیلی خوب کار شده بود به عنوان مثال صحبت هایی که در مورد قرص هایی که میخورن هنگام شام عالی بود یا بیرون پرت کردن کتاب همینگوی ( تو همین سکانس پت با ذهنیتی که داره کلی انتظار و توقع از همینگوی براش شکل میگیره ولی بعد از خوندن کتاب ، اصلا براش راضی کننده نیست و میگه WTF و کتاب رو از پنجره میندازه بیرون، ما هم امکان داره از این فیلم کلی انتظار و توقع داشته باشیم و کلی نقد در موردشون خونده باشیم ولی در آخر و بعد از دیدن فیلم اصلا راضی نباشیم و بگیم WTF و عملا این فیلم رو مثل پت بندازیم بیرون)
    فیلم با مشکل روانی یک فرد شروع شد و بعد با اضافه شدن تیفانی عملا مشکل روانی دو نفر رو مطرح کرد ولی در طول داستان به این مشکل اصلا پرداخته نشد ، شاید یه درس از بیماری های روانی از این قبیل میشه گرفت اینه : این بیماری ها شاید با روش هایی ( مثل قرص و دارو و رفتن یش روانپزشک) قابل کنترل باشن ولی درمان پذیر نیستن .

    خلاصه کلام ، فیلم خوبیه و ارزش دیدن داره ولی به هیچ عنوان انتظار یک masterpiece رو نداشته باشین ، اگه بخوام منصفانه و با در نظر گرفتن همه عوامل یک امتیاز به فیلم بدم بین 7 تا 7.5 ـه


    پ.ن1:یک سوال هم از بچه هایی که زبانشون خوبه دارم ترجمه دقیق عنوان فیلم چی میشه؟
    پ.ن2: نظر سنجی به تاپیک اضافه شد .

  9. 11 کاربرِ زیر از pooya بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  10. #25
    تاریخ عضویت
    Dec 2011
    ارسال ها
    34
    سپاس
    53
    از این کاربر 161 بار در 33 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : [Silver Linings Playbook] معرفی، بحث کلی

    دفترچه ای با خطوط نقره ای...
    فکر کنم عنوان بدی نباشه
    یه سری از دوستان از فیلم خوش ـشون نیومده بود ، هرچی به ذهن ـشون رسید گفته بودن
    من این تایپیک رو قبل از دیدن فیلم مطالعه کرده بودم و طبق نظرات دوستان منتظر یه افتضاح بودم ولی بعد از بیست دقیقه کاملا نظرم عوض شد
    من از ده ، هفتو نیم میدم تو فیلم های مطرح امسال که نامزد خیلی از مراسم های معتبر بودند خیلی بهتر از آرگو و زندگی پای و اسکای فال (نظر شخصی)، یه کم بهتر از بینوایان بود،جانگو هم که اصلا حساب ـش جداست (بقیه رو ندیدم هنوز)
    خلاصه ، به نظر من فیلم خوبی بود و نظرات بعضی از دوستان شدیدا سختگیرانه بود

  11. 4 کاربرِ زیر از Impish بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  12. #26
    Hey Hey , My My
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل سکونت
    Livin' With My Tv-SerieS
    ارسال ها
    394
    سپاس
    4,251
    از این کاربر 4,580 بار در 461 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : [Silver Linings Playbook] معرفی، بحث کلی

    نقل قول نوشته اصلی توسط pooya نمایش پست ها
    یک سوال هم از بچه هایی که زبانشون خوبه دارم ترجمه دقیق عنوان فیلم چی میشه؟
    Silver Lining اصطلاحه !

    یه جورایی خوش بین بودن رو میرسونه .
    یا امید داشتن تو یه موقعیت بد .

    مثلا من توی یه فیلم شنیدم که یارو به رفیقش گفت :

    ! Have Some Silver Lining For Christ's sake

    این یکی رو مطمئن نیستم که کاملا درست باشه ولی یه جا شنیدم :

    ! Paint Some Silver Lining In Your F*cking Imagination

    اگه کلمه ای ترجمه کنید خراب میشه , " دفترچه ای با خطوط نقره ای " درست نیست !

    چون فیلمش هم مفهوم Silver Lining رو میرسونه !

  13. 11 کاربرِ زیر از Shayea بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  14. #27
    There's no tyrant like a brain
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    محل سکونت
    تهران
    ارسال ها
    804
    سپاس
    9,058
    از این کاربر 18,348 بار در 1,172 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : [Silver Linings Playbook] معرفی، بحث کلی

    حرف آقای "امیرعلی" کاملاً دُرسته.

    silver lining از اصطلاحی اصلی تر یعنی Every cloud has a silver lining اومده، به معنای " هر ابر نشانه ای از امید است" که بیشتر در کاربرد "هر اتفاق بدی می تونه وجه خوبی هم داشته باشه" به کار میره. منبع

    Playbook هم اشاره داره به کتابی که کاراکتر "رابرت دنیرو" داشت و توی اون همه آمارهای بازی ها رو نگه می داشت.

    به نظرم جالب است به ترجمه این عنوان به زبان های دیگه نگاه کنید:

    به فرانسوی "Le Bon Côté des choses" یا "وجه خوب اتفاقات"
    به ایتالیایی "Il lato positivo" به معنای "نیمه پُر لیوان"
    به عربی "المعالجة بالسعادة" به معنای "درمان به طریقه شادی"
    به لهستانی "Poradnik pozytywnego myślenia" به معنای "راهنمای مثبت فکر کردن"
    به بلغارستانی "Наръчник на оптимиста " به معنای "دفترچه خوش بین ها"
    به زبان چک "Terapie láskou" به معنای "عشق درمانی"

  15. 14 کاربرِ زیر از Mikado بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  16. #28
    تاریخ عضویت
    Jan 2013
    محل سکونت
    اندیشه
    ارسال ها
    618
    سپاس
    14,050
    از این کاربر 11,096 بار در 771 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : آخرین فیلمی که دیدم | قوانین در پست اول

    Silver Linings Playbook


    فیلم زیبایی بود. به نظر من که حقش بود نامزد جایزه اسکار بشه. از داستان فیلم خوشم اومد. یه چیز جدیدی بود. تا حالا ندیده بودم درباره عشق دوتا بیماری که مشکل روانی داشتن فیلم بسازن. از بازی دو بازیگر اصلی فیلم(بردلی کوپر و جنیفر لارنس) خیلی خوشم اومد. مخصوصا جنیفر
    سکانس های محبوبم هم چند تا بودن: یکی وقتی پت میگه WTF و کتاب رو پرت میکنه بیرون! اصلا وقتی F-word رو میگه کلی حال میکنم. یکی هم وقتی تیفانی سر قضیه شرط بندی وقتی میخواد توضیح بده که باخت های بابای پت تقصیر اون نیست میگه "Not that i give a f*ck" خیلی قشنگ میگه!
    دومی سکانسی که با هم تو خونه دوست پت سر میز شام درباره قرص ها حرف میزنن.
    سوم وقتی تو رستوران شام میخورن و پت درباره نحوه اخراج شدن تیفانی میپرسه و قاتی کردن تیفانی و به هم ریختن میز شام!
    چهارم سکانسی که با هم رقص رو شروع میکنن و یه آهنگ گوشنوازی هم پخش میشه. کلی حال کردم با اون سکانس.
    پنجم وقتی تو مسابقه رقص نمره 5 گرفتن و اون همه خوشحال شدن درحالی که بقیه مونده بودن که چرا خوشحالن!
    در کل نمره من به این فیلم 8.5

  17. 9 کاربرِ زیر از Achillies بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  18. #29
    تاریخ عضویت
    Jul 2012
    ارسال ها
    92
    سپاس
    227
    از این کاربر 424 بار در 112 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : [Silver Linings Playbook] معرفی، بحث کلی

    بلاخره وقت شد دیدمش
    نکته اول اینکه وقتی فیلمو دیدم و رفتم به imdb که امتیاز بدم و وقتی دیدم ژانر نوشته : کمدی ... واقعا جاخوردم چون در تمام فیلم احساس کمدی بودن نداشتم ( عادت دارم فیلمارو بدون هیچ مطالعه ای درباره ژانر و موضوع و غیره ببینم )
    فیلم نسبتا بدی نبود ... می تونست خیلی بهتر از این ها بسازه ... بازی ها بد نبود ... همه به نقش اول مرد ایراد گرفتن ولی به نظرم اونقدرام مستحق کوبیدن دوستان نبود
    متاسفانه آخر فیلم همون کلیشه بود .. شاید بزرگترین نقطه های قوت : دیالوگ های بین دو کاراکتر اصلی و ازهمه مهمتر وقتی هردو توی حرفای همدیگه حرف می زدن و تورو با چالش بیماری خیلی خوب همراه می کرد بود ... کاراکترهای جانبی مثل اون بیمار روانی سیاه پوست هم خیلی خوب بود ... ورود و خروج هاشون به فیلم ( همون کاراکترهای جانبی ، به خصوص مرد سیاه پوست ) برام معنا داشت و به نظرم هوشمندانه بود
    امتیاز من :
    7/7

  19. 7 کاربرِ زیر از erfanxxx بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


 

 
صفحه 3 از 3 اولیناولین 123

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
  • قدرت گرفته از سیستم vBulletin نسخه ی 4.2.3
  • قالب اختصاصی انجمن TvWorld نسخه ی 1.0
  • طراحی و اجرای قالب : نوژن
  • تمام حقوق مطالب و محتوا برای تی وی وُرلد محفوظ می باشد
Powered by vBulletin® Version 4.2.1
Copyright ©2000 - 2009, Jelsoft Enterprises Ltd.