کلا کار این مملکت همینه .. با انواع حمله کردنای بیخود و الکی که معلومه به دستور کیا انجام میشه میخوان تخریب کنن . دیگه سوزش تا چه حد .... سلحشور و ده نمکی هایی که فکر میکنن با اینکارا بزرگ میشن
متن نماد کلی این روزای سایت های وابسته است که مشاهده میکنید :
حمله تمام عیار و همه جانبه سایت صداوسیما به فرهادی
کافه سینما- سایت باشگاه خبرنگاران که متعلق به سازمان صداوسیماست روز گذشته دویادداشت انتقادی و تند نسبت به اصغرفرهادی منتشر کرد. یادداشتی با عنوان "اصغر فرهادی بار دیگر به ارزش*های اخلاقی دهن*کجی می*کند" و یادداشت دیگری با تیتر "سیمرغ همسایه سی غاز نیست"
متن کامل این دو یادداشت سایت صداوسیما را در کافه سینما می خوانید:
در حالیکه هنوز برخی رسانه ها، از اکران فیلم فرانسوی اصغر فرهادی کارگردان پرحاشیه ایران در داخل کشور خبر می دهند، آقای کارگردان با رفتاری نامتعارف و غیر اخلاقی در جریان اهدای جوایز جشنواره کن بار دیگر در مقابل دوربین ها مساله ساز شد.
پس از اطلاق عنوان بهترین بازیگر زن جشنواره کن 2013 به برنیس پژو ، بازیگر فرانسوی فیلم سینمایی "گذشته" به کارگردانی اصغر فرهادی، این کارگردان پر سابقه در رفتارهای غیر متعهدانه، این بار با در آغوش کشیدن و بوسیدن بازیگر زن فیلمش پررنگ تر از گذشته به فرهنگ آیینی و دینی ایرانیان دهن کجی کرده است.
گفتنی است رفتار غیر متعارف(هرکی ندونه فکر میکنه اصغر لخت کرده تو مراسم ) آقای فرهادی در مقابل دوربین های خبری جهانی که دهن کجی به فرهنگ دینی و آیینی ایرانیان تعبیر شده با استقبال رسانه های ضد انقلاب از جمله سایتصهیونیستی(fu.k off) بالاترین همراه شده است.
هنوز تا این لحظه معاونت سینمایی وزارت ارشاد اسلامی نسبت به تکرار این حرکات وقیحانه از سوی فرهادی واکنشی نشان نداده است.
مراسم اختتامیه فستیوال کن هم به پایان رسید و لابد از نتایج آن خبر دارید و لابد دلخور هستید.
"اصغر فرهادی" نخل طلا نگرفت اما این عجیب نیست، من هم به این نتیجه رسیده بودم که فرجام کار این طور رقم می خورد و یک نصفه روز مانده به مراسم اختتامیه کن، این مطلب را در یادداشتی با خوانندگان همین ستون در میان گذاشتم و این کار بلافاصله با واکنش های متعددی روبرو شد؛ عده ای به این حرف خندیدند(که حالا دستشان آمده اصلا خنده نداشت) و عده ای دیگر به هول و ولا افتادند (که حالا باید به آن دوستان هم بگوییم این چیزها هول و ولا ندارد).
در همان یادداشت خدمت مبارکتان عرض شد که کار ما تحلیل است نه پیشگویی یعنی مثل همان وقتی که درباره هدف گیری "فرهادی" برای جشنواره کن قبل از ساخته شدن این فیلم با هم صحبت کردیم و یا درباره تم و مضمون فیلم قبل از این که غیر از کارگردان و تدوینگر شخص دیگری آن را دیده باشد و هر بار کسانی بودند که این طور صحبت ها را توهم توطئه تعبیر می کردند اما باز تأکید می کنم چیزی که باید آن را برآمده از توهم دانست پیشگویی است و قبول دارم پیشگویی امری کاملا خرافی و تلقینی به حساب آید اما ما با تحلیل به این حدس و گمانه ها می رسیدیم نه تخیل و حالا که آخرین پیش بینی هم درست در آمده نوبت آن رسیده تا به جای اینکه چنین افرادی امثال من را به توهم توطئه متهم کنند، من آنها را به خوش باوری متهم کنم.
رد صلاحیت "اصغر" توسط شورای داوران کن؛
در همان یادداشت مذکور خدمتتان عرض کردم که این بار این فیلمساز ایرانی، دار و ندارش را برای برنده شدن نخل طلا به قمار گذاشته و اگر موفق به کسب این جایزه نشود خیلی چیزها را برای هیچ از دست داده و اشاره مختصری به آن چیزهایی کردم که "فرهادی" برای رسیدن به نخل طلا از روی جنازه آنها گذشت.
"فرهادی" یک فیلم فرانسوی ساخت به این امید که سناریوی "هانکه" و فیلم "عشق" در مورد او هم تکرار شود یعنی برای خوش آمد فرانسوی ها در آن کشور یک فیلم بسازد تا همه جای دنیا جایزه بگیرد غافل از اینکه او این بار نمایندگی ایران را در یک جشنواره بین المللی از دست داده و از لابی های دولتمردان (لابی ایش منو کشته !!!)کشور خودش بی بهره است و حالا تا حدودی معلوم می شود که "فرهادی" سابق بر این هم فقط و فقط به اعتبار فیلم خودش جایزه نمی گرفت چرا که حتی اگر هر کدام از فیلم های او بهترین فیلم دنیا هم می بود، برای برگزار کنندگان یک جشنواره در هر جای دنیا ناداوری کردن و جایزه ندادن به آن فیلم اصلا کار شاق و دشواری نیست به خاطر همین است که عرض می کنم جشنواره، به طور کل، یک آدرس غلط است که نه جایزه آن به یک فیلمساز اعتبار می دهد و نه جایزه نگرفتن یک فیلم از آن، اثر را نامعتبر می کند.
بیایید به طور اساسی بپرسیم که چرا باید مثلا 5 نفر (جمع هیئت داوران در هر جشنواره) دور هم جمع شوند و تعیین کنند که فلان اثر بهترین فیلم سال در دنیاست، فلانی بهترین بازی سال را انجام داده، فلانی بهترین قصه سال را نوشته و ... .
در همین سینمای خودمان آیا اصلا معنی دارد که بگویم "حاتمی کیا" بهتر است یا "کیارستمی"؟ در حالی که هر کدام به سبک خودش، کار خودش را می سازد و به طور کل مقایسه آنها با هم غلط است؟ سینما به جشنواره نیاز ندارد و به طول کل جشنواره آفتی است به جای مانده از داوران سپری شده مدرنیسم که این بحث را به تفصیل در مقالی دیگر با هم پی می گیریم اما نقدا به همین بسنده کنیم که سینما بدون جشنواره و با نقد از همه چیز دنیای جدید پیشرفتی شتابنده تر خواهد داشت.
120 سال است که این عروس زیبا خلقت یافته اما ما هنوز ازهیولایی به نام فستیوال خلاص نشده ایم تا مترها و معیارها از بلوکه بودن در انحصار یک حلقه الیگارشی در فضای روشنفکرانه خارج شود.
"فرهادی" رفت که رفت!
"فرهادی" دیگر به فرانسه باز نخواهد گشت. این شکست در فستیوال کن، یعنی شکست در عملی شدن نقشه هایی که با هزار امید طراحی کرده بود، او را به سمت تصمیم گیریهای جدید و عجیبی خواهد برد.
او به خاطر کن بسیاری از معیارهای فرانسوی(از ریتم و تمپو کار گرفته تا مضمون) را در ساخت یک فیلم لحاظ کرد اما فرانسوی ها وقتی باجی که می خواستند بگیرند، به دستشان رسید، هیچ دلیلی برایشان باقی نماند که نخل طلا را به "فرهادی" بدهند( چرا باید نخل طلا را به او داد؟به او بدهیم تا چه چیز بگیریم؟ ما که هر چه می خواستیم را گرفته ایم و این مرد بعد از این هم چیز چندانی برای ما نخواهد داشت...)
مگر این که فرانسوی ها واقعا اهل این باشند که فی سبیل الله و عدالت طلبانه به کسی هدیه و جایزه بدهند!
"فرهادی" از فرانسوی ها سرخورده شده و سر سرراست سراغ سینمای آمریکا خواهد رفت. او از یاد نبرده بر خلاف جشنواره کن که فقط به یک بازیگر فرانسوی در فیلم او جایزه داد، اسکار او را تا چه حد تحویل گرفت و بری همین در آینده از این فیلمساز ایرانی شاهد حرکتی خواهیم بود که پیش تر از این خودش به آن علاقه ای نداشت یعنی فیلمسازی در سینمای تجاری هالیوود.