The Sopranos | معرفی و بحث کلی

[white_beard]

سریال سوپرانوز (The Sopranos) مجموعه ای از جرم و جنایت ، درام ، هیجان ، مافیا بازی ، استریپرها ، مواد مخدر ، کمدی های هوشمندانه ، روابط خاص و تعریف نشده ، روانشناسی عجیب شخصیتی ، علائم شناسی ، هیجان ، اعتیاد به مواد مخدر و خلاصه اینکه اعتیاد کامل به این سریال! ولی اگر بخواهم این سریال رو توی چند جمله و به سبک مجلات سینمایی تعریف کنم: داستان اخلاقیات مدرن و زندگی روزمره آنتونی سوپرانو - یک ایتالیایی امریکایی و رئیس خلافکاران مافیایی نیوجرسی و درگیری های کاری و عاطفی در تقابل با همکاران و رقبا و اعضاء خانواده اش که بازیگر با توانایی های فوق العاده شما را درگیر این ماجراها میکند. شما وارد فضایی میشوید که هیچ آشنایی قبلی با دنیای آدمهای آن ندارید بجز چند فیلم موفق سینمایی که به شکل غیر واقع گرایانه دنیای مافیا را خیلی دست نیافتنی و درک ناشدنی ترسیم میکردند در حالی که در این سریال شما حتی از کشتن و کشته شدن بسیاری از کاراکترها نه تنها تعجب نمیکنید بلکه با کمی فکر باز به این نتیجه میرسید که حتی اگر خودتان به جای شخصیتهای سریال بودید مرتکب همین قتلها و جنایات میشدید! از اول بهتون اخطار کنم که بر خلاف بیشتر سریالها اینو دیگه نمیشه با اعضای محترم خانواده نشست و آجیل خوردو سریال دید!! این سریال از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۷ در آمریکا از شبکه HBO پخش میشد. یعنی دقیقا شش فصل کامل که هر فصل شامل ۱۳ قسمت یک ساعته هست. غیر از فصل آخر که در ۲۱ قسمت نمایش داده شد. خالق این سریال جناب David Chase است که بزرگترین کار دوران زندگیش همین سریاله و کارگردانی بسیاری از قسمتهای سریال رو بر عهده داره (در سریالهای آمریکایی از چند کارگردان استفاده میشه و ممکنه حتی در یک فصل چند کارگردان مختلف پروژه سریال رو بر عهده بگیرند) از نویسندگان بزرگ این سریال Terence Winter می توان نام برد که نویسنده 25 قسمت از سریال بود همچنین خالق سریال فوق العاده زیبا Boardwalk Empire هستند. سریال سوپرانوز محصول 1999 در شبکه HBO تهیه و تولید شد .. قبل از تولید این سریال مخالفت های زیادی صورت گرفت که بیانگر این بود که ژانر گنگستری ژانری منسوخ شده است و ظرفیت ساختی یک سریال بلند از ان وجود ندارد ... ولی نمایش سیزن 1 و به خصوص 2 این سریال خلاف این را ثابت کرد و البته سوپرانوز از عناصری استفاده کرد که در ژانر خود حاکی از نو اوری کامل بود. داستان سوپرانوز حول و حوش زندگی فردی به نام تونی سوپرانوز می گردد که دارای دو زندگی کاملا متفاوت است..یک زندگی او به خانواده اش اختصاص دارد و زندگی دیگرش به شبکه زیر زمینی مافیای نیوجرسی که او ریاست هر دو را عهده دار است..تونی سوپرانوز با بازی فوق العاده جیمز گاندولفینی (تمام مردان پادشاه) روحی تازه به این سبک سریال سازی داده است و مسائلی که شاید کمتر در این ژانر مطرح می شده نمایان کرده است. یکی از خصوصیت های این سریال طبیعی بودن دیالوگ ها و بازی هاست به شکلی که گاهی فکر می کنید شاهد یک فیلم مستند هستید. جیمز گاندولفینی به گونه ای بازی کرده که هرگز در دام شخصیت های کلیشه ای پدر خوانده ای نیفتاده .تونی سوپرانویی که او خلق کرده بین مرز شخصیتی بی رحم و اتشین مزاج و گاهی شوج طبع و بذله گو راه میرود. از نو آوری های دیگر این سریال شکستن قالب های کلیشه ای مافیایی است، به عنوان مثال رئیس مافیایی نمایش داده می شود که اول سریال ناگهان غش می کند و بعد به دکتر روان پزشک مراجعه می کند و بعد از ان ما شاهد مکاشفه ای در دوران کودکی او هستیم و اینکه او چگونه به اینجا رسید . نکته مورد توجه دیگر اینکه تمام همسایه ها از اینکه سوپرانوها یه گروه مافیایی هستند اطلاع دارند و گاها رابطه خوبی با این خانواده دارند. و اما مهم ترین مزیت این سریال دیالوگ های ان هستند ،شاید برای کسانی که به سریال های داستان محور عادت کرده باشند ،دیدن این سریال کمی سخت باشد ولی گاها به ما این حس القا می شود که اسکورسیزی این سریال را ساخته است. معمولا hbo در سریال های خود در ساختار شکنی پیش قدم است و سوپرانوز یکی ا ز این سریال ها بود که گاها مخالف سلیقه عموم حرکت کرد و تصویری واقعی تر از یک خانواده ای با ریشه ای ایتالیایی و تمام رسم و رسوم این خانواده ها ارائه کرد. دیالوگ های این سریال بیشتر با ته لحجه ایتالیایی و با اصطلاحات فراوان محلی گفته می شود ،گاهی در یک گفتگوی کوتاه ده ها اصطلاح استفاده می شود که درک دیالوگ ها را برای ما مشکل می کند ، ولی با این حال هیچ کدام از اینها باعث نمی شود از دیدن این شاهکار صرف نظر کنیم.

شخصیت ها:

تونی سوپرانو:شخصیت اصلی داستان با بازی فوق العاده (جبمز گاندولفینی) که از اعضای رده بالا مافیا نیو جرسی خانواده سوپرانو می باشد.تونی در تلاش برای تعادل بین زندگی شخصی و مافیایی خود است.

3.دکتر جنیفر ملفی: با بازی لورین براکو(goodfellas 1990) دکتر روانپزشک تونی سوپرانو می باشد. جنیفر یک ایتالیایی/امریکایی و دارای یک پسر می باشد.	کارملا سوپرانو:همسر تونی سوپرانو با بازی فوق العاده ایدی فالکو که گلدن گلاب برای نقش کارملا دریافت کرده.
کورادو(جونیر) سوپرانو: عموی تونی با بازی Dominic Chianese که بعد مرگ جکی اپریل رییس خانواده می شود .	سیلویو دانته: با بازی Steven Van Zandt دست راست تونی و بهترین دوست او میباشد که قبلا برای پدر تونی کار می کرد.

جوایز :
جایزه بهترین سریال درام از جشنواره emmy در سال 2007-2004
جایزه بهترین فیلم نامه از emmy در سال -1999-2006
بهترین هنرپیشه نقش اول برای جیمز گاندولفینی از emmy در سال -2000 2001-2003
بهترین هنرپیشه نقش اول برای جیمز گاندولفینی و بهترین سریال در سال 2000 از گلدن گلاب.
و برند ه ی 4 جایزه گلدن گلاب دیگر
و...

[opeth1h]

اپيزود اول فصل پنجم- دو تا تونی
بعد از فصل کولاک چهارم که میشد حتی سریال رو همونجا تموم کرد شروع این فصل نیاز به خون های جدیدی داشت که اول این قسمت به صورت تیزر تلویزیونی افراد جدیدی با بهانه آزادی از زندان به نیوجرسی و نیویورک اضافه شدن که در ادامه تاثیر شگرفی بر اتفاقات سریال خواهند داشت افرادی مثل فیل لئوتاردو به نیویورک /فیچ لامانا و تونی بلاندتو پسر عموی تونی یا همون تونی دوم به نیوجرسی
بیننده که در طول سریال متوجه کراش های ریز تونی به دکتر ملفی (ناشی از عقده ادیپ کودکی تونی) شده بود توی این قسمت بلاخره به طور علنی ابراز علاقه تونی به دکتر ملفی رو میبینه و ایده دو جور تونی از اینجا شکل میگیره (تونی که فکر میکنه تغییر کرده ولی یک انسان هیچ وقت به طور کامل تغییر نمیکنه) (استعاره بعدی اضافه شدن تونی بلاندتو یا همون استیو بوشمی دوست داشتنی به سریال) 9/10

اپيزود دوم فصل پنجم- دارو دسته موش ها(خبر چین ها)
یکی از چیزهایی که به شخصه توی این سریال ازش لذت میبرم کم بودن فاصله بین رفاقت و دوستی و عشق با نفرت هست که شدیداْ‌ به واقعیت های زندگی نزدیکه این اپیزود هم یکی از همون قسمتهاست که تونی بعد از شک ضمنی به دوستش باید تصمیم بگیره بین رفاقت و سلامت ظاهری روانیش یکی رو انتخاب کنه و کلنجار رفتن ها و بی تابی ها و تماس تلفنی نیمه های شب با تونی بلاندتو کاملاْ‌ اون حس اضطراب رو منتقل میکرد همینطور اضطراب های آدریانا با بازی خوب دره دی متیو کاملاْ باورپذیر بود این قسمت یه جورایی حساب جاسوس ها و رت های سریال رو با بیننده مشخص کرد تا انتها بدونه منتظر دیدن انتقام از چه اشخاصی باشه ۹/۱۰

[Astollo]

سلام من این سریالو تازه تموم کردم فقط اخرش چرا یهو تا مدو اومد تو رستوران تموم شد ؟

[opeth1h]

اپيزود سوم فصل پنجم- Where Is Johnny / جانی کجاست؟
در مورد اسم اپیزود ها قبلاً گفتم که از نام هر اپیزود میشه برداشت دوگانه یا حتی چند گانه داشت در باب این قسمت این دوگانگی به کمال خودش رسیده / از یه طرف گم شدن کورادو سوپرانو در نیوآرک و برگشتن به محله قدیمیش با دیالوگ Where is johnny به تمام خاطرات قدیمی خودش و برادرش جانی (پدر تونی) بر میگرده و از طرف دیگه با ورود لورین و پدرش آنجلو (از نزدیکان کارماین لوپتازی کوچک) و درگیریشون با جانی سک با محوریت فیل لئوتاردو درگیری تمام عیار نیویورک شروع شده و مدیریت روابط بین نیوجرسی و نیویورک مثل همیشه به گردن تونی افتاده در این میان چیزی که مجهوله جایگاه جانی سک هست و اینجاست که استعاره زیبای نام اپیزود خودشو نشون میده Where is Johnny??
توصیه های تونی به کریستوفر قبل از رفتن به رستوران و سکانس میز نهار تونی و کریستوفر و جانی سک و ویتو و خرابکاری کریستوفر و واکنش جانی سک از اون سکانس های ناب سریال بود
سکانس آخر در برخورد تونی با عموش کورادو و متوجه شدن تونی از ارتباط کورادو با فیچ لامانا از طریق ظرف حکاکی شده نونوایی لامانا از اون نکاتی بود که از یک ذهن نابغه نویسندگی برمیاد.
9/10

[opeth1h]

اپيزود چهارم فصل پنجم - خانواده خوشحال
یک کلاس آموزشی کامل برای تربیت فرزندان - البته مثل سریال در واقعیت هم دقیقاًٌ مشخص نیست که رفتار مماشات با فرزندان (تونی) درسته یا سختگیری و اعمال فشار (کارملا)
از طرف دیگه کلمه Family به خاندان مافیای نیوجرسی هم اشاره داره که در داستان موازی خودبزرگ بینی و سرکشی فیچ لامانا کار دستش داد و با زیرکی همیشگی تونی دوباره به نقطه اول این فصل (زندان) برگشت. / سوپر سکانس این قسمت واکنش های اسلوموشن به جک های تونی سر میز قمار بود - 10/10
اپيزود پنجم فصل پنجم - شکستن حد و مرزها
یکی از بهترین اپیزودهای کل سریال که با گذشت سالها فریم به فریم توی ذهنم بود
به ظریف ترین شکل ممکن مرز بین خیانت و راستی و دروغ گویی رو توی این قسمت میبینیم, حوادث کوچکی که باعث ارتباط تونی و آدریانا از شکل گیری تا انتها میشه بی نهایت جذاب کنار هم قرار می گیرند و در این بین شاهکار بازیگری کریستوفر مولته سانتی (مایکل امپریولی ) سکانس هایی رو رقم زده که میشه بارها دید برای مثال

مشاهده محتوا اسپویلر

بیرون انداختن ادریانا از خونه با کشیدن موهاش و سکانس جنجال تنوی استریپ کلاب و برخورد تونی با کریستوفر

خشونت و هیجان و پند اخلاقی آخر (توصیه اولیه دکتر ملفی به تونی بابت غلبه به شهوتش) یک اپیزود بی نظیر رو رقم زدن
10/10
اپيزود ششم فصل پنجم - آموزش احساسی
کارگردان این قسمت پیتر بوگدانوویچ یکی از کارگردان های مطرح هالیوود هست که در نقش الیوت(روانشناس شخصی دکتر ملفی) هم بازی میکنه
ارتباط عاطفی کارملا با مدیر مدرسه "ای جی" بیننده رو به این فکر مینداخت که ممکنه در ادامه سریال یک عاشقانه از کارملا و وگلر رو ببینه ولی سوپرانوز سریال غافلگیری هاست درست جایی که همه چیز سر جاشه و هیچ نقصی نداره همه چیز بهم میخوره و در این بین بیننده با پیچ و تاب روح و روان انسان (کارملا و وگلر) در برخورد با مسائل و ایجاد سوء تفاهمات روبه رو میشه که به راحتی و بی دلیل در بسیاری از روابط منجر به شکست میشه
توجه به جزییات در سریال به جای باورنکردنی ای رسیده برای مثال کیم سرکارگر کره ای تونی بلاندتو توی اداره اش در یک سکانس گذرا درحال دیدن مسابقه فوتبال تیم ملی کره جنوبی هست.
خون ایتالیایی تونی بلاندتو اجازه نداد که زیر دست یک نژاد آسیای شرقی مشغول به کار بشه و سکانس پایانی یکی از اون سکانس های نژادی ای هست که امروزه نه تنها اجازه پخش نمیگیره بلکه با عوامل ساخت نیز برخورد میشه
9/10

[opeth1h]

اپيزود هفتم فصل پنجم - In camelot در کملوت (یکی از کاخ های شاه آرتور در جنوب ولز - اینجا استعاره از تاج و تخت به جا مونده از جانی سوپرانو پدر تونی - اسم اپیزود اول سریال نارکس مکزیک هم کملوت بود)
معمولاً داستان های فرعی ای که ناگهانی خلق میشن فاقد جذابیت لازم هست ولی اگه توسط تیم سوپرانوز این اتفاق بیوفته از اونجایی که تمام جزئیات توش رعایت میشه قابل درکه
برخورد اتفاقی تونی با فلن فلستین معشوقه سابق جانی سوپرانو شاید در ظاهر یک اتفاق معمولی باشه ولی در اصل روشن کننده آتش نفاق بین نیویورک و نیوجرزی هست (نیوجرزی با محوریت تونی و نیویورک با محوریت فیل لئوتاردو) که در ادامه منجر به اتفاقات مهمی میشه (برای واقع گرایی فلش بک های جذابی زده شد) / باز هم حیوان دوستی تونی رو دیدیم که چجوری بابت سرنوشت سگش منقلب شد (در عین حال منفعت طلبی و دو رویی خانواده تونی نماد تمامی خانواده ها)
داستان موازی جی تی دولان با کریستوفر هم در نوع خودش بسیار جالب بود / جی تی که به طور مداوم بابت عدم توانایی کریستوفر در غلبه به هوسش اون رو مورد سرزنش قرار میداد به نحوی ناگهان همه چیزش رو از دست داد که به همه یادآوری کنه فاصله بین بودن و نبودن و محو شدن فقط یک اشتباه و غرور هست
9/10

[opeth1h]

اپيزود هشتم فصل پنجم - مارکو-پولو (استعاره به استخر پارتی و بازی مارکو پلو داخل آب)
سورپرایز پارتی هوگ دی آنجلاس (پدر کارملا) بهانه ای بود برای نشون دادن زیر و رو درون و بیرون خانواده سوپرانو و همینطور تکمیل شخصیت پردازی تونی بلاندتو برای مثال جدال لفظی کارملا و مادرش سر دعوت تونی و مشخص شدن انگیزه شخصی مادر کارملا یکی از سوزن های ته انبار کاه نویسندگی اسن سریال بود (توجه به جزئیات) / بعد از سرکوب شدن احساسات هیجانی جنایی تونی بلاندتو توسط تونی و نشست و برخاست با روئسای نیویرک حامی کارماین جرقه اتفاق آخر اپیزود بود که مسیر سریال رو تا آخر تغییر میده / تلاش های مدیرانه تونی برای رفع اختلافش با جانی سک و فیل لئوتاردو و معادلاتش با زن پوسی بومپسرو سر این قضیه با حرکت آخر تونی بلاندتو همه نقش بر آب شد و نشون داد زمانی که همه چیز تحت مدیریت باشه باز هم عامل خارجی مزاحمی باعث شکستن قواعد ایجاد شده میشه
9/10

اپيزود نهم فصل پنجم - مردان سیاه پوست ناشناس
سکانس های برخورد تونی با جانی سک توی این اپیزود شاهکارهای تکرارنشدنی تلویزیون هستند از برخود اول در زمین گلف (لحظه ای که تونی متوجه میشه حذف جو پیپس توسط تونی بلاندتو میشه) و همینطور سکانس داخل لیموزین بعد از مراسم پیپس با جانی سک و دیالوگ هاشون و اتمام حجت جانی با تونی سکانسی از فیلم پدر خوانده داخل سریال بود
داستان های موازی هم عالی هستند مثل به بن بست رسیدن کارملا که دنبال منافع شخصی خودش در رابطه با تونی بود با زیرکی تونی مثل همیشه دستش به جایی بند نیست (در این چند قسمت خلوص نیت تونی رو دیدیم و منفعت طلبی کارملا)
اضافه شدن فین دوست پسر مدو به گروه تونی در ساخت و ساز نیوجرزی و اتفاقتی که با ویتو و یوجین داشت و خواهد داشت خودش به تنهایی یک فیلم کامل هست / برخوردهای رو اعصاب و هورمونی مدو با فین بسیار ظریف و بی نظیر بود (مثل غر زدن سر بستن چمدون)
کمدی ترین سکانس هم در قبرستان بود که تونی سیلویو رو بابت نوشتن اسم مستعار جو پیپس سرزنش میکنه (اکت ها بی نظیرن)
هر لحظه از این اپیزود یک شاهکار بود این که انسان خود به خود تقصیر کمبودهای رفتاری خودش رو متوجه دیگران میکنه و در طول سریال تمامی جنایت ها به سیاه پوست ها اطلاق میشد توی این اپیزود تا حدی تطهیر شد
سکانس پایانی و صحبت های تونی با دکتر ملفی و حمله عصبی ناشی از سنگینی دروغ حبس شده داخل سینه طی سالیان واقعاً شاهکار این قسمت رو تکمیل کرد
10/10

[opeth1h]

اپيزود دهم فصل پنجم - برش سرد
خشم و راه کارهای مقابله با اون سالهاست که تئوری تحقیق های انسان شناسان مختلف بوده / دیوید چیس توی این اپیزود مثل سایر قسمت ها تاثیر اصلی رفتارهایی مثل خشم تونی و جنیس رو حاصل جبر خانوادگی میدونه بازگشت به ریشه های تحرکات روانی (گذشته و خانواده) چیزیه که از اپیزود اول و اردک های داخل استخر تا اینجا دیده ایم رفتن کریستوفر و تونی بلاندتو به کلبه عمو پت و اون حس آرامش محلی - نوستالژی در کنار اتفاقات جنایی داستان و همینطور نمایش عدم ظرفیت کریستوفر در مواجهه با تحقیری که از گذشته همراهش بود این اپیزود رو کامل کردند و در سکانس آخر تحریک خشم فروخورده جنیس به وسیله تونی و پیاده روی در خزان و آهنگ افسانه ای I'm Not Like Everybody else بینظیر بود
10/10
اپيزود یازدهم فصل پنجم - امتحان رویا
فقط نیم نگاهی به این اپیزود شاهکار نمایانگر الهام بسیاری از سریال های بزرگ از سوپرانوز هست بر فرض مثال یکی از موفق ترین قسمت های سریال بی نظیر مستر روبات یعنی اپیزود ششم فصل دوم دقیقاً برگرفته از این قسمت سریال سوپرانوز هست
برهم خوردن قواعد بازی بین نیویورک و نیوجرزی و درگیری دو دسته در سریال وارد فاز شاهکار شده / واسط انفصال این دو قدرت تونی بلاندتو بود که با اضافه شدنش به داستان به شدت به هیجان روابط اضافه شد / تعلیقی که هنگام دیدار تونی A و تونی B در خونه بلاندتو بود بعد از مشخص شدن انتقام تونی بلاندتو از فل لئوتاردو شبیه آب سردی روی پیکر تونی سوپرانو و بیننده ها بود
اما رویاهای تونی یکی از پس دیگری شاهکار تاریخی بودند از عقده ادیپ کودکی تونی که شامل مربی دوران مدرسش بود تا آنت بنینگ و همسرش افسرد فاسد فصل یک / آوردن اسب داخل خونه به منزله تعهد به نجابت /سکانس های داخل خیابون و میان جمعیت / کاک کلد آرتی بوکو و ... و نتیجه گیری پایانی که آیا این فساد سازمان یافته و پول های ناشی از اون ارزش این حجم از تحلیل و فرسایش روحی رو داره؟!
یه شاهکار به تمام عیار
10/10
اپيزود دوازدهم فصل پنجم - پارک طولانی مدت
یادمه بار اولی که این سریال رو دیدم بعد از دیدن این اپیزود تا ساعت ها خوابم نبرد / یک شاهکار بی همتا در تعلیق اتفاقات و پیوند اون ها
زیرکی FBI در آتو گرفتن از آدریانا در کلاب Crazy Horse و فراهم کردن اولتیماتوم نهایی از این اتفاق باعث ایجاد سکانس های شاهکاری شد که فقط باید دید / لحظه برخورد کریستوفر با موضوع یکی از سکانسهای فراموش نشدنی سریاله / نحوه حل مساله توسط سوپرانوها از دید بیننده از طرفی دردناک و از طرف دیگه معقول به نظر میرسه و زیبایی داستان سریال به همین هست
نشست تونی و سیلویو و جانی سک و فیل لئوتاردو و تهدیدات جانی سک از جمله سوپر سکانس های پدر خوانده ای سریال بود
10/10

[opeth1h]

اپيزود سیزدهم فصل پنجم - با تمام احترام ...
آخرین اپیزود فصل پنجم که فصل جمع بندی خیلی از اتفاقات با محوریت رقابت بین نیویورک و نیوجرزی (تونی سوپرانوز و جانی سک) نشون داد نویسندگی یک سریال تا چه اندازه میتونه شاهکار باشه
در یک مجوعه بزرگ همیشه انسان های نمک نشناس و هرزه ای پیدا میشن که زحمات دیگران رو به باد بدن (نمونش جاسوس های fbi در دو گروه تونی و جانی)
سکانس های استرس ناشی از غرور تونی (سکانس برداشتن تلفن و زنگ زدن به جانی سک) تمام حس لازم رو القا میکرد در کنارش شخصیت مریض فیل لئوتاردو هیجان بی نظیری به این فصل داده بود
نحوه حل مساله تونی و انتظار دیگران ازش (سکانس بی نظیر داخل منزل پائولی گولتیری) مشورت تونی با کورادو یا حتی دکتر ملفی و در نهایت تصمیم شوک آور تونی در رابطه با بلاندتو شاهکار این فصل رو تکمیل کرد
صحبت های تونی و کریستوفر توی کلبه جنگلی و یادآوری لحظه های آدریانا فوق العاده بود / یک فصل بی نظیر دیگه که تا حدی پدرخوانده فصل ها بود
(ريت)*13(تعداد اپيزود)
9 *6
10*7
ريت فصل پنجم : 9.53

[opeth1h]

زیرنویس فارسی تمامی فصل ها و قسمت های سریال با بهترین مترجم ها تماماْ هماهنگ شده با نسخه های بلوری:
[/RIGHT]https://uupload.ir/view/7kp7_sopranos_-_whole_serie.rar/

[opeth1h]

اپيزود اول فصل ششم - فقط اعضای اصلی..
سریال توی اولین اپیزود فصل پایانی با شیب بسیار ملایم شروع شد و در انتها به اوج هیجان خودش برگشت
مراوده های بین اعضا حتی اعضای فرعی هم وارد داستان شده افرادی مثل ویتو اسپاتافور و یوجین پونته کوروو که تا فصل آخر به کمال شخصیت پردازی رسیدن با داستان های فرعی جذابشون قراره سرنوشت تونی رو به سرانجام برسونن
آمال و آرزوهای یوجین برای زندگی خارج از گنگ مافیایی/سرکشی های ورود به جوانی آنتونی جونیور سوپرانو/ نفرت کریستوفر از فیل لئوتاردو / کل کل همیشگی جنیس با تونی/ جنگ بزرگ قدرت بین تونی و فیل همه به صورت نا محسوس برای شروع یک فصل طوفانی دیگه توی این اپیزود عالی مرور شد و اما نقطه عطف این قسمت سکانس های باور نکردنی پایانی و اتفاقات پیش اومده برای یوجین و تونی بود
10/10
اپيزود دوم فصل ششم - پیوستن به کلوب
بعد از اپیزود بی نظیر یازده فصل 5 و نمایش رویاهای روانشناسانه تونی این قسمت هم به نوعی مشابه همون اپیزود بود ولی با این فرق که در این قسمت بحث جهان موازی مطرح میشه که در اون تونی هویت دیگه ای داره در خلال اتفاقات هیجان انگیز نمایش داده شده برای شخصیت جدید تونی دست و پنجه نرم کردن اون با مرگ و نمایش همراهی و درموندگی نزدیکان به خصوص کارملا در مواجهه با حادثه اتفاق افتاده بیش از هر واقعیتی بیننده رو به عمق تراژدی نزدیک میکنه تا حدی که گویی بیننده ای که با شخصیت تونی اخت گرفته یکی از نزدیکان خودش رو رو در بستر مرگ میبینه
9/10