پنج فیلم تارانتینو که قبل از مرگ باید دید.

[Gallow]

او کارگردان بی نظیر، تهیه کننده و فیلمانه نویسی مشهور در عالم سینماست .
که طرفداران بیشماری دارد، برخی از فیلم های تارانتینو را میتوان چندین بار تماشا کرد و از آنها لذت برد.
سبک او سرشار از انرژِیست، با وجود اینکه تمامی آثار تارانتینو فوق العاده است.
اما در زیر به 5 فیلمی اشاره شده که هر کس باید حداقل یک بار قبل از مرگ آنها را تماشا کند.

"Reservoir Dogs" "بزرگترین فیلم مستقل تمام زمان"، از نظر بسیاری از منتقدان. این فیلم جرم و جنایت به طور چشمگیری نمایش می دهد. حوادثی که قبل و بعد از دزدیدن یک الماس اتفاق می افتد. هشت نفر، شش نفر از خلافکار ها با استفاده از نام مستعار (استفاده از رنگ های مختلف برای نامگذاری) برخی بر این باورند که نام مستعار رنگ موازی رتبه بندی خاص قرون وسطایی است. این فیلم به خوبی پذیرفته شده ، و بررسی های بزرگ که از آن شده عنوان بسیاری از نشانه های تارانتینو، از جمله منابع فرهنگ عامه، یک داستان غیر خطی، ناسزا فراوان، و جرم و جنایت خشونت آمیز گنجانیده شده است .

"Pulp Fiction" کوئنتین تارانتینو، جری لوئیس سینمای امروز است. تارانتینو مانند کسی است که برایش اهمیتی ندارد با پیانو، در یک کنسرت راک، آهنگی گریه آور بنوازد . فیلم او " قصه های عامه پسند"، یک کمدی است درباره خون، جرات ،خشونت ، س- ک- س ، مواد مخدر، مبارزات متفاوت، سر به نیست کردن جسد مردگان و یک ساعت چرمی که دست به دست در بین اعضای یک نسل منتقل می شود. تارانتینو ساموئل ال جکسون، جان تراولتا، اوما تورمن، بروس ویلیس، وینگ رامس، و هاروی کایتل در این فیلم جرم حماسی به بازیگری پرداخته اند. او حتی به عنوان جیمی ، یک شخصیت است که به اندازه کافی نقش خود را خوب ایفا کرده است. سه داستان مجزا اما مرتبط در این فیلم که در مورد رویداد های مختلف که به نحوی در یک راه عجیب و غریب متصل تمرکز وجود دارد. این است که تا بحال یکی از مهم ترین فیلم های سال 1990 شناخته شده است.

"Django Unchained" "جانگوی رها شده" 5 جایزه را از آن خود کرده است . این یک فیلم غربیست که از زمان زیادی برخوردار است. فیلم به دنبال یک برده آزاد شده که او به سفر در سراسر کشور برای نجات همسر خود از صاحب بی رحم مزرعه ای مه همسرش به عنوان برده در آن مکان مشغول به خدمت است . این فیلم پنجم تارانتینو بود که بازیگرانی همچون ساموئل ال جکسون ، جیمی فوکس، لئوناردو دی کاپریو، کریستوف والتز، و کری واشنگتن دعوت به فیلم خود کرد. با توجه به باکس آفیس موجود، بیش از 421 میلیون دلار،که باعث می شود آن را بالاترین فیلم پرفروش خود را در تمام کارگردانیش نام برد.

"Kill Bill" بیل را بکش یک فیلم از قبل برنامه ریزی شده بوده ، اما هنگامی که زمان فیلم بیش از حد افزایش یافت، آن را به دو پارت تقسیم کردند. در سال 2003، "بیل را بکش: پارت 1" منتشر شد و "بیل را بکش: پارت 2" تشریح شده در سال 2004 فیلم یک شخصیت شناخته شده اوما تورمن درنقش عروس را ایفا می کند . او یک عضوی از یک تیم آدمکش بوده که بعد از گذشت اتفاقاتی تصمیم به انتقام گرفتن از اعضای گروه را دارد . کسانی که سعی به کشتن او و قتل عام مردم در مراسم عروسی اش بوده اند. این فیلم رتبه 85 بر اساس بررسی 218 منتقد است.

"Inglourious Basterds" این فیلم قبل از "جانگوی رها شده" منتشر شد، پرفروش ترین فیلم تارنتینو بوده ،فروش بیش از 321 میلیون دلار در سراسر جهان. نشان دهنده دو فرقه مختلف که هدفشان ترور کردن رهبر نازی می باشد . طرف دیگر داستان دختری جوان که مالک سینمایی است توسط یک سرباز یهودی در آمریکا مراسمی را برنامه ریزی میکند در حالی که مالک سینما نقشه ای دیگر در سر دارد. در جشنواره فیلم کن، این فیلم برنده یک جایزه و هشت نامزد شد.

فیلم های تارانتینو همیشه سرگرم کننده، شما را مجبور به فکر می کند، و مرزهای جنجال آفرین اغلب با داستان های خود و استفاده از خشونت، مواد مخدر، اظهارات نژادی، و ناسزا ایجاد شده، اما بنا به همه این دلایل همین موضوع طرفداران او عاشق کار خود کرده است. فیلم های دیگر این متفکر شامل "گریند هاوس"، "جکی براون" و "چهار اتاق است. " طرفداران مشتاقانه در انتظار کار های دیگر تارنتینو هستند"

منبع (+)

[Gallow]

به نظرم بهترین فیلم هاش pulp fiction بود بعدش Reservoir Dogs
Inglourious Basterds به نظرم هیچی نبود به جز خشونت بیش از حد علیه نازی ها و یه جورایی دق دلی خالی کردن بود

اینم آناتومی آدم ها از دید تارانتینو
http://picoup.ir/images/37769562485516785990.png

فیلم هایی که در مورد داستان جنگ جهانی و در مورد آلمان ها و هیودی که تعداد بیشماریه که سینما رو پوشش میده میشه اشاره کرد به پیانیست و فهرست شیندلر و...
ولی این کار تارانتینو تفاوت زیادی با تمام این فیلم ها داره ، برای مثال تارانتینو فقط ۱۰ سال روی شخصیت آلدو (برد پیت) در فیلم فکر می‌کرده.از نظر خشنونت که یه مسئله ای هست که همیشه توی فیلم ها مشاهده کردیم.یک شیوه دیگه که در این فیلم استفاده شده . قرار دادن یک اتفاق کاملاً خیالی (قتل آدولف هیتلر) در یک ماجرای کاملاً واقعی . همین باعث میشه که با دیگر اثر ها در این ژانر تفاوت زیادی داشته باشه زیرا اکثر فیلم هایی که دیدم بر اساس داستان واقعی بودن .

[Gallow]

Reservoir Dogs رو فکر کنم تو دوران کودکی دیده باشم ولی هیچیش یادم نیست . ممنون میشم اگه کسی لینک داره برامون بفرسته ... تورنت دانلود کردن نفس ادمو می گیره

دانلود فیلم با لینک مستقیم : DOWNLOAD
دانلود زیرنویس : DOWNLOAD
لینک دانلود آپلود باز تقدیم به شما

[hypetrak]

فیلم هایی که در مورد داستان جنگ جهانی و در مورد آلمان ها و هیودی که تعداد بیشماریه که سینما رو پوشش میده میشه اشاره کرد به پیانیست و فهرست شیندلر و...
ولی این کار تارانتینو تفاوت زیادی با تمام این فیلم ها داره ، برای مثال تارانتینو فقط ۱۰ سال روی شخصیت آلدو (برد پیت) در فیلم فکر می‌کرده.از نظر خشنونت که یه مسئله ای هست که همیشه توی فیلم ها مشاهده کردیم.یک شیوه دیگه که در این فیلم استفاده شده . قرار دادن یک اتفاق کاملاً خیالی (قتل آدولف هیتلر) در یک ماجرای کاملاً واقعی . همین باعث میشه که با دیگر اثر ها در این ژانر تفاوت زیادی داشته باشه زیرا اکثر فیلم هایی که دیدم بر اساس داستان واقعی بودن .

خشونت توی فیلم های تارانتینو که اجتناب ناپذیره.اون قرار دادن ماجرای تخیلی در یه داستان واقعی هم جسارت میخواد ولی بخش سوزاندن سینما و نازی ها و به رگبار بستن هیتلر به نظرم زیاده روی بود

[Drama]

جواب خشونت از طرف خود QT :
Sure, Kill Bill's a violent movie. But it's a Tarantino movie. You don't go to see Metallica and ask the f--ckers to turn the music down

[[JOKER]]

ببخشید ولی دلیل نمی شه هر بشری اومد فیلم های ساختار شکن ساخت، فیمهاش لزوما خوب باشه!

مثلا همین Pulp Fiction ! کاری ندارم فیلمنامه ـش با چه مهارتی نوشته شده ( به نظر خودم تاپ 10 بهترین فیلمنامه ها) ولی محتوای فیلم صفر ـه! پوچ ـه! مثل بقیقه کارهای تارانتینو.
البته در مورد سگ های انباری قضاوت نمی کنم، چون این فیلم رو هنوز ندیدم.

توی حرامزداه های لعنتی هم به نظر من نهای محتوا این بود که با سینما هر کاری میشه کرد. ولی واقعا از فیلم بدم اومد.

یکی از دوستان بدون در نظر گرفتن مهارت فیلمنامه نویسی تارانتینو بیاد کارای ایشون رو از نظر محتوا برای من توجیه کنه

[Drama]

ببخشید ولی دلیل نمی شه هر بشری اومد فیلم های ساختار شکن ساخت، فیمهاش لزوما خوب باشه!

مثلا همین Pulp Fiction ! کاری ندارم فیلمنامه ـش با چه مهارتی نوشته شده ( به نظر خودم تاپ 10 بهترین فیلمنامه ها) ولی محتوای فیلم صفر ـه! پوچ ـه! مثل بقیقه کارهای تارانتینو.
البته در مورد سگ های انباری قضاوت نمی کنم، چون این فیلم رو هنوز ندیدم.

توی حرامزداه های لعنتی هم به نظر من نهای محتوا این بود که با سینما هر کاری میشه کرد. ولی واقعا از فیلم بدم اومد.

یکی از دوستان بدون در نظر گرفتن مهارت فیلمنامه نویسی تارانتینو بیاد کارای ایشون رو از نظر محتوا برای من توجیه کنه

یک سوال دوست عزیز.
چطور یک فیلمنامه میتونه توی تاپ 10 تمام فیلمنامه های نوشته شده باشه، ( طبق نظر خودتون ) ولی بعدش محتوای فیلم پوچ باشه؟

[[JOKER]]

یک سوال دوست عزیز.
چطور یک فیلمنامه میتونه توی تاپ 10 تمام فیلمنامه های نوشته شده باشه، ( طبق نظر خودتون ) ولی بعدش محتوای فیلم پوچ باشه؟

فیلمنامه از نظر شکل نوشتن رو منظورمه. آخر فیلم همون اول ـه فیلمه و وسطای فیلم آخر ـه فیلم ـه و آخر فیلم قبل از وسطای فیلمه

فیلمنامه با محتوای فیلم بحثش جداست. وگرنه هر فیلمی که بهترین فیلمنامه رو میبره باید بهترین فیلم رو هم ببره یا برعکس

خب اصلا من اشتباه میگم. شما محتوای فیلم رو برای من پیدا کن

[Drama]

دوست عزیز، اتفاقا برای ساختار شکن بودن فیلم هستش که محتواش عجیب و متفاوته. از نظر شما یک فیلم که دارای محتوای "پوچ" نباشه چی هستش؟ ژانر پالپ فیکشن که "مستند" یا ... نیست، ژانر فیلم Crime , Drama هستش و اتفاقا به بهترین نحو ممکن خودش رو تونسته عرضه کنه. بیان غیرخطی و غیرمستقیم فیلم اتفاقا در نوع خودش انقلابی بود ( گفته من نیست... پالپ فیکشن توی لیست تاپ 10 فیلمای همون دهه خودش هستش. طبق لیست هر منتقد یا کارگردان صاحب سبک! )
من خودم به شخصه انتظار ندارم "محتوا"ی پالپ فیکشن راجب زندگی پنگوئن های قطب جنوب و شمال و گام به گام با جفت گیری نهنگ ها باشه! انتظار من از محتوای پالپ فیکشن یک دهم اون چیزی بود که فیلم ارائه میده... شما باید بسته و مناسب با فیلم نگاه کنین و ببینین چه انتظاری باید ازش داشته باشین. فیلم میاد یک سری اتفاقات کوچیک رو در اوج بی اهمیتی اونچنان در آخر بزرگ میکنه و همه چیز رو اونچنان زیبا به هم دیگه مرتبط میکنه که جایی برای بحث و نقد نمی مونه! بماند صحنه هایی از این فیلم که جاودانه شدن در تاریخ سینما. مثل رقص جان تراولتا و اوما تورمن یا دیالوگ های مذهبی ال جکسون.

در رابطه با اسکار گرفتن هم که فکر میکنم خیلی ها متفق القول باشن که جایزه دادنا تنها بر اساس کیفیت فیلم داده نمیشه. بلکه خیلی مسائل دیگه از جمله سیاست، شرایط موجود و ... در این امر دخیل هستش. به شخصه همیشه مهمترین و ارزشمندترین جایزه ی تمامی مراسم های ریز و درشت رو ( از اسکار گرفته تا جشنواره ی فیلم های مستقل ) رو مختص فیلمنامه های اصلی و اقتباسی می دونم نه بهترین فیلم!

[[JOKER]]

دوست عزیز، اتفاقا برای ساختار شکن بودن فیلم هستش که محتواش عجیب و متفاوته. از نظر شما یک فیلم که دارای محتوای "پوچ" نباشه چی هستش؟ ژانر پالپ فیکشن که "مستند" یا ... نیست، ژانر فیلم Crime , Drama هستش و اتفاقا به بهترین نحو ممکن خودش رو تونسته عرضه کنه. بیان غیرخطی و غیرمستقیم فیلم اتفاقا در نوع خودش انقلابی بود ( گفته من نیست... پالپ فیکشن توی لیست تاپ 10 فیلمای همون دهه خودش هستش. طبق لیست هر منتقد یا کارگردان صاحب سبک! )
من خودم به شخصه انتظار ندارم "محتوا"ی پالپ فیکشن راجب زندگی پنگوئن های قطب جنوب و شمال و گام به گام با جفت گیری نهنگ ها باشه! انتظار من از محتوای پالپ فیکشن یک دهم اون چیزی بود که فیلم ارائه میده... شما باید بسته و مناسب با فیلم نگاه کنین و ببینین چه انتظاری باید ازش داشته باشین. فیلم میاد یک سری اتفاقات کوچیک رو در اوج بی اهمیتی اونچنان در آخر بزرگ میکنه و همه چیز رو اونچنان زیبا به هم دیگه مرتبط میکنه که جایی برای بحث و نقد نمی مونه! بماند صحنه هایی از این فیلم که جاودانه شدن در تاریخ سینما. مثل رقص جان تراولتا و اوما تورمن یا دیالوگ های مذهبی ال جکسون.

در رابطه با اسکار گرفتن هم که فکر میکنم خیلی ها متفق القول باشن که جایزه دادنا تنها بر اساس کیفیت فیلم داده نمیشه. بلکه خیلی مسائل دیگه از جمله سیاست، شرایط موجود و ... در این امر دخیل هستش. به شخصه همیشه مهمترین و ارزشمندترین جایزه ی تمامی مراسم های ریز و درشت رو ( از اسکار گرفته تا جشنواره ی فیلم های مستقل ) رو مختص فیلمنامه های اصلی و اقتباسی می دونم نه بهترین فیلم!

باز هم که رفتید سراغ فیلمنامه. الآن به عنوان یه آدم خنگ از شما میخوام محتوای فیلم رو برای من توضیح بدید. مثلا از توی فیلم روبان سفید میشه ده ها صفحه نقد و محتوا نوشت.
داستان تارانتینو زیبا، حرفه ای ولی پوچه! اتفاقا برخی منتقدان خیلی واضح به پوچ گرایی این فیلم اشاره کردند.

کاراکتر ها همشون مصنوعین. دیالوگ ها مسخره ـن. تلفیق ـه خشونت و طنز از نظر من Sick ـه. شما هنوز هم میگید فیلمنامه و جواب من رو نداید.

[Drama]

من حرفم رو زدم، فیلم غنی یعنی فیلمنامه غنی. حماقت محضه مقایسه کردن یک فیلم مثل روبان سفید با پالپ فیکشن!
گفتم، سطح انتظارات و توقعات شخص به شخص، فیلم به فیلم فرق داره.
از نظر من محتوای فیلم فقط و فقط با فیلمنامه خوبش ساخته میشه. فیلمنامه پرجزئیات باشه، فیلم هم پرجزئیات در میاد. فیلمنامه ناقص باشه، حفره داشته باشه، خود فیلم هم پوچ و بی معنی در میاد.
نظر من همین بود و نظر شما هم به پوچ بودن فیلم پالپ فیکشن. قابل احترامه، ولی جزء اقلیت یک هزارم درصدی جامعه فیلم بین هاست.