سانز با قدرت برگشت ، دکستر یاد بگیره
این یارو که خواهرش مرده حالش خیلی خرابه یه بلایی سر کلاب میره آخرش
کلی هم زود جا زد گفت الان برم تو زنده نمیمونم
ایرانیا هم خیلی باحال بودن ، اون کوچیکه خیلی لهجش ضایع بود
با اینکه 1 ساعت بود اصلا خسته کننده نبود + زیرنویس هم عالی بود
امتیاز به قسمت اول 9
من واقعاً نمی دونم "کرت ساتر" چرا این کارو با خودش میکنه؟
فرض کن شروع فصل با صحنه ترتیب کارگردان رو دادن باشه! دیوانه است این آدم!
خب جدا از شوخی، یک مساله ای که من خیلی در مورد این سریال دوست دارم، بحث چرایی خشونت ـه، چرایی هرج و مرج، چرایی آنارشیست بودن و آنارشیسم، از آخر این قسمت اگر شروع کنم، باید به این نکته اشاره کنیم که نگاه کنید "تارا" چه طور از یک خانم دکتر منطقی و آروم و مادر بودن تبدیل شد به کسی که به خاطر یک لحاف شروع به مُشت زنی بکنه، برگردیم عقب تر، پسری که فرزند یک خانواده خشن ( از اعضای گروه نیرو ) بود و توی دفتر نقاشیش نوشته بود "خداوند قُلدران را دوست ندارد!" شروع به تیرباران همکلاسی هاش میکنه، دوست داشتم یک موضوع فرعی در مورد اصطلاح بیگناه بودن فرزندان اینجا باز کنم که چون تا.بو شکنی بالایی داره ازش صرف نظر میکنم!
قبل از اینکه عقب تر بریم می خوام به قدرت "ساتر" اشاره کنم که چه طور با نشون دادن یک "شات" چند ثانیه ای از یک کاراکتر می تونه دنیایی حرف بزنه، این خودش یک نوع قدرت خاصه، اون هم در سریالی با این همه شخصیت.
"تیگ" همچنان محبوب منه، چقدر آهنگی که بعد از انداختن اون آدم در آب خوند غمگین بود، همین جا بگم من واقعاً دوست ندارم هیچ شعری رو ترجمه کنم، ترجمه یک شعر لطمه ای جبران ناپذیر به اونه! ولی خب، چه کنیم که دست ـمون بسته است! امیدوارم این "تیگ" عزیز رو بیشتر برامون نگه داره "ساتر" جان!
نمی دونم قصد داره "ساتر" با اضافه کردن زن جدید به رابطه "تارا" و "جک" چقدر پیچیدگی اضافه کنه، ولی امیدوارم خیلی احساسیش نکنه! "تارا" شخصیتی که بار مُرده ای رو دوش همه طرفداران سانز ـه.
در مورد "لی توریک" مارشال ایالتی، هم طبق فصل های پیش جنبه آزار دهنده گروه برای کارهای خلافشونه ولی این بار اینقدر این جبهه خودش مشکل اخلاقی داره که واقعاً مرز بین خیر و شر رو کاملاً از بین میبره.
در مورد ایرانی های داستان چیزی ندارم بگم، فقط در حین ترجمه امیدوار بودن، بچه ها خیلی از این قضیه ناراحت نشن! مطمئناً "ساتر" در تمامی اپیزود های قبلی از ملیت های مختلفی برای آدم های بد استفاده کرده اما به هر حال، ناراحت کننده بود و امیدوارم دوباره برنگرده سر ایرانی ها، اما از بازیگری استفاده کرد که بعید ـه فقط برای یه قسمت بوده باشه!
قسمت های بعدی به نظرم داستان "کلی" خیلی بیشتر بال و پر بگیره، "کلی" رو خیلی دوست دارم، چنان ذات خرابی داره که هیچ طوره نمی تونی بی خیالش بشی.
و رسیدیم به اول اپیزود! خاطرم هست ابتدای فصل پنج هم با جملات "جکس" شروع شد، جملاتی از دفترچه ای که برای بچه هاش می نویسه، خاطرات خوبی برام زنده شد.
به این قسمت بدون شک 9 میدم و امیدوارم اگر نقصی در ترجمه دیدید بر ما ببخشید.
اوکی! ایرانی ها خیلی رو اعصاب بودند ولی بی ربط به اوضاع فعلی سیاست خارجی امریکا هم نبود مثله اینکه یه چیزایی دارند یاد میگیرند.همینطور داستان اون پسر بچه که باز هم تحت تاثیر اوضاع داخلی امریکا داشت هنوز یک سال از اون کشتار وحشیانه در مدرسه امریکایی نمیگذره!
در کل نویسنده این قسمت- داستان رو سینمایی کار کرد به همراه اون پایانهای مخصوص سریال که کلی اتفاق مهم رو توی چند دقیقه نشون میدن و بیننده رو راغب برای دیدن قسمت بعدی می کنند.راضی هستیم.
دقت کردید چقدر شبیه اعضای یک متال بند ـه.با خودش حال میکنه
نه بابا فقط میخواست جکس رو برای بازی توی فیلم 50 سایه خاکستری گرم کنه
1 دادم! اگه 0 هم بود، صفر میدادم!
وقتی در مورد یه کشور و یه ملت با این بغض چیزی درست میکنن، چرا من نباید با خصومت به یه سریال نمره بدم؟
واقعا طرف باید خیلی احمق و بی اطلاع باشه که یه سری چرندیات رو بخواد به عنوان حقیقت به خورد افکار عمومی بده! "پرشیا تا 637 سال بعد از مسیح کشور نبود!" احمقانه ترین مطلب در مورد پرشیا!
این قسمت واقعا 5 فصل قبل رو برای من پوچ کرد! امیدوارم که واقعا قضیه اینجوری تموم نشه و من لااقل پیشداوری کرده باشم!
البته از زحمات بچه های ترجمه هم تشکر میکنم.
منم دقیقا به همین فکر کردم!!! گفتم چارلی استارت کارو اینجا زد
این دیگه خیلی موضوع حساسیه! نمیدونم با چه دل و جرات دست روی این موضوع گذاشته. خدا کنه خوب جمعش کنه!
این چه حرفیه اخه؟ روس ها تو فصل چهارم، مکزیکی ها، ایرلندی ها، سیاه ها و... حالا ایرانی ها رو تو یه قسمت پو.رن ساز نشون داد بد شد؟ جنبه خوب چیزیه. اینم به یاد داشته باشید که جمع نبست! همین 6 نفر بودند. اگه اینجوری باشه که مکزیکی ها باید هر روز تو خیابون تظاهرات کنند، چون همیشه ادم بده هستند!!!!!!!!
این اشتباه ترجمه بود، since به کار میبره. یعنی از 637 سال بعد از میلاد مسیح که خب درست هم هست! زمان هخامنشیان امپراطوری پارس بوده! بعدا شده ایران. اتفاقا کار خوبی کرد، شاید خارجی ها یاد بگیرند که بهمون بگن ایرانی نه پارسی.
مثل همیشه یه شروع خوب دیگه، به تمام شخصیت ها چند دقیقه ای اختصاص داده شد!! مخصوصا تیگ عزیزتر از جان (که بعد کشته شدن دخترش عزیز شد) و چیبز که به خوبی داره جای اوپی رو پر میکنه!! سکانس مشت خوردن جوس عالی بود، و همین طور بعدا که نشون داد داشت بخیه براش میزد!!
این دوتا پلیس هم خیلی خوبن، یکی توریک و دیگری هم اونی که لنگرگاه رو میگردوند!! خیلی کاراکتر های قوی ای هستن.
رابطه ی جکس با اون زنه هم خیلی مسخره است! تا یه نه میشنوه، میره خودش رو خالی میکنه! خاک بر سرش! حیفه تارا
9 میدم! برم ببینم این تاک شوی سریال رو میتونم پیدا کنم یا نه
بالاخره شروع شد
انصافا شروع خوب و قدرتمندی بود مخصوصا که 1 ساعت بود و به ما خیلی چسبید..
اقا ولی این کرت ساتر چه کارایی میکنه...
ولی خیلی داغونم کرد از چشمام اشک میوم
اخه چرا؟راجب ملت نبود که ناراحت شیم ..بعدشم دیگه این چیزا برای ما ها دیگه باید جا بیفته،اونی که اونور دار فیلم میسازه فکر نمیکنه که منو شما ناراحت میشیم،چون اون یه فرهنگ دیگه ای داره که این قضایا همه جا افتاده همون طور که اشکان هم گفت...من نمیخوام rahavix یا کسای دیگه ای که باهاش موافقن رو ناراحت کنم بنده هم فقط نظرم رو گفتم.
فقط امیدوارم که کلی رفته زندان خیلی نقشش از سریال دور نشه.
من9 میدم به این قسمت
دیدم. خب مثل این نمونه بالایی پر بود از کلیشه و تکرار و باز هم تکرار. خسته کننده حتی برای قسمت اول.
خب. بعد از "حماس" و "ارمنی" ها و "آریایی" های پاک نیت و خالص و یه یارو "چشم تنگ" نماینده ایی از چین نوبتی هم باشه نوبت هم وطنان خودمون شد!
جالبه دیگه اونم با چه نمایشی یه س**ک**خشن! کلا سریال بعد از پایان فصل سوم به کوتاه ترین و دم دست ترین نشانه ها رو آورده و قابل درکم نیست. یه روش "آرگو"یی و نزدیک به ذهن (برای مخاطب آمریکایی).
راضی نبودم در حد یه سریال متوسط.
بخصوص حمله ی "تارا" به زندانی سیاه!
معمولی بود. در حد 6. اینقدر معمولی بود که اسکرین شات هم برای به اشتراک گذاری! ندارم.
چه اپیزود وحشتناکی بود.
باورم نمیشه گریه ی منو در آورد.
مشکل این کرت چیه؟ تو اپیزود اول قلب درد میده به آدم
مگه قرار نبود این اپیزود 90 دقیقه باشه ؟؟؟
یه موضوعی بود که فک کنم تو خود این قسمت بهش اشاره نشد اما تو یکی از سایتها نوشته بود که اون یارو که پیش نرو بود پسر عموش بود پس اون پسر بچه می شه پسر پسرعموی نرو .اون اسلحه هم که باش تیراندازی کرد واسه کلاب بود