"يونگ-هو" يك اخراجي نيروي ويژه پليس كه به شغل شريف! "جاك..ي" مشغول است. دو تا از دختراني كه براي او كار ميكردند به طرز مشكوكي ناپديد ميشوند و او براي به دست آوردن پول و پيدا كردن دختران (كارمندانش!) به احتمال اينكه اين دو تا دختر توسط يك دلال فروخته شده باشند به دنبال آدرس مشتري 4885 (4شمارهي آخر تلفن همراه) ميگردد در حاليكه همين امشب باز به همين آدرس تنها دختر باقي ماندهي "رئيس يونگ-هو" به نام "مي-جين" براي دادن سرويس! توسط همكار بيعرضهاش فرستاده شده ...
يك تريلر جنايي معركهي ديگه از سينماي كره.
يه ذره زيادي! تعريف كردنهاي من از فيلمهاي كرهايي كليشه شده ولي خب چكار ميشه كرد اينقدر اين سينما فيلمهاي خوب و سرگرمكننده با فيلمنامههاي روان و دقيق پس ميندازه كه مجبور ميشم بعد از هر تجربهي جديد دوباره يك ليست از تعريف و توصيف رديف كنم.
خشونت كنترل نشده و استفاده از يك شخصيت رواني – قاتل كه براي شكنجه و كشتن قربانيهايش از "چكش" و ابزار تعمير درب و ساختمان استفاده ميكند و شخصيتپردازي فوقالعادهي "يونگ-هو" يك سوپراستار 40يا50سالهي رك و بازيگوش كه در طول فيلم كارهاي خارقالعاده زياد انجام ميده ولي جنس كارش و قهرمان بازي "يونگ-هو" بعيد به نظر نميرسه يعني ميشه مثل اون بود اشتباه ميكنه و شكست ميخوره شوخي ميكنه و فحش ميده اصلا شبيه قهرمانهاي "حلبي" شكل هاليوود نيست باز به اندازهي اونا قهرمان بازي انجام ميده ولي كاملا رئال و قابل درك.
موفقترين قسمت فيلم (اگه تعليق بينظير مداوم و تزريق دائمي استرس رو بيخيالي طي كنم) در نمايش يك گروه پليس دست و پا بستهي غير حرفهايي و عصبي است. تقريبا محيط و فضاي نمايش گروه پليس و ادارهي پليس يك جور كمديه (بيشتر به خاطر حماقت مامورين). خيلي خيلي سر اين قضيهي پليس و نحوهي برخوردشون با مجرم و بازجويي و حتي در قاببندي به فيلم بينظير "
Memories of Murder" شباهت داره. فقط با يك فرق كه همه اتفاقات داخل يك شهر بزرگ و مدرن شكل ميگيره. بايد به همهي نكات مثبت فيلم استفادهي هنرمندانه از كوچههاي تنگ و تاريك و سراشيبي و سربالاييهاي گيجكنندهي خيابانهاي فرعي رو هم اضافه كرد.
اگه بين دو قطب مثبت و منفي يك فيلم هاليوودي جنگ بشه آنوقت با يك سكانس پر از جلوههاي ويژه و حركتهاي ديوانهوار دوربين طرفيم در حاليكه در فيلم "تعقيبكننده" يك دعوا و زد و خورد بين دو قطب منفي و مثبت فيلم روي ميده ولي برعكس نسخهي هاليوودي خبري از اين همه زرق و برق نيست انگار بين دو نفر غريبه توي خيابون دعوا شده و به قصد كشت با دندون با دست با هرچي بهم ديگه ضربه ميزنن.كاملا طبيعي و چشمنواز.
فيلم تاحدودي نقد اجتماعي داره با حضور يك شخصيت دولتي (شهردار) و به شدت تلخ و عصبيكننده است ولي خب باتوجه به يك پايان نسبتا خوش (دقت كنيد نسبتا) اين همه عصبيت و استرس و بيرحمي رو ميشه يه جورايي هضم كرد.
موسيقي "تعقيب كننده" بخصوص در سكانس ماقبل آخر در سوپرماركت و همراه با ضربات چكش ديوانهكننده است.