روزگار قریب ویکیپدیا
وضعیت سفید ویکیپدیا
شبهای برره ویکیپدیا
هزاردستان ویکیپدیا
مرد هزار چهره ویکیپدیا
روزگار قریب ویکیپدیا
وضعیت سفید ویکیپدیا
شبهای برره ویکیپدیا
هزاردستان ویکیپدیا
مرد هزار چهره ویکیپدیا
-=omid=-,86471181,:: ERFAN ::,AdibTE,akcent,Alex Vause,AminSleepy,Amirhossein17,amir_maxpayne,anzalichi,arefeh-7,arso,bbas,Being Amin,bikash,Bis,D O R D I,Davinci,Days of Heaven,De PALMA,erfan1st,Fedex,hosseinf722,Irag,Julie,justUnited,K.Gatsby,linkinpark20,Miss Harley,mr67,nemsis,peyman_eun,raha_91,Raylan Givens,Spasitel,tandis_104,Tha Real Nigga,Trinity Killer,WalTer WhiTe,yaser63,آریا
من یه جایی خوندم عزیزی گفتن ما کمبود سناریو نداریم مشکل اصلی ممیزی هایی هستش که به کارا میزنن! خیلی قشنگ گفت توضیح داد گفت تمام آثار فردوسی رو میشه ازش فیلم و یا سریال تهیه کرد اما شما سناریو بنویس ببر وزارت ارشاد همون اول کار رد میکنن مگه میشه فردوسی رو سانسور کرد؟ در مورد اکثر ژانر ها هم همینه توی ژانر دفاع مقدس بیشتر حقایق گفته نمیشه ، برای همین محدود کار میشه عین گذشته ، وقتی آزادی گفتار و بیان نباشه نمیشه توقع زیادی داشت اما بازم توی این فضا و شرایط یه سری هستن که کارشون رو خوب انجام میدن ، دوستان به مهران مدیری اشاره کردن ، نویسنده های خوبی هم داریم مثل سروش صحت و یا برادر های قاسم خانی ، اما خب محیط طوری نیست که بشه زیاد کار کرد ، واقعا گاهی من حسرت میخورم ک چه قدر استعداد و ستاره توی این ممیزی ها و سانسور ها دیده نشدن!
بابت نوشته طولانی معذرت میخوام ...
توی کمدی ها به نظرم ساختمان پزشکان سریال قوی بود
توی درام هم زیر تیغ و آشپز باشی رو خیلی دوست داشتم
تاریخی هم مختارنامه قوی بود
خانه ی ما
خاک سرخ هم خوب بود !
امام علی
الان که فقط شاهگوش قشنگه
*اول از همه از "صادق" تشکر کنم جای این تاپیک خالی بود. حالا معرفی بهترین سریالهای ایرانی از نظر بنده. برعکس تعداد سریالهای محبوب خارجیام (اعم از انگلیسی آمریکایی فرانسوی ترکی کرهایی و ...) که تعدادشون به زور به 7تا برسه (#55) سریالهای ایرانی که واقعا دوستشون دارم و جزو بهترینها هستن فکر کنم بالای 15تا باشه. این هم بخاطر اینکه ما "ایرانی"ها تخصصمون ساخت "سریال"ه و بهترین سریالهای درام (99 درصدا اخلاقی) تمام دنیا رو میسازیم اونم با فاکتور گرفتن از جذابیتهای ظاهری مثل "س...س و خشونت و فلان و فلان و فلان یعنی ما بدون "ادویه"ی اضافی سریالی درست میکنیم که حقیقتا "درام"ه و ملات اضافی نداره توی دنیا هم فقط سریالهای "شرقی" بالاخص عربی هستن که باز مثل ما سریالهای صرفا "درام" میسازن (روابط خانوادگی بدون کمترین اتفاق هیجانانگیز یا تلفیقی از "جنایی" و این چیزها). ترتیبی نداره هرچی به خاطرم اومد رو نوشتم.
»» روزی روزگاری : البته با اصلاح رنگی که جدیدا توی پخش تازهی شبکهی ifilm تماشا کردم خب اون نسخهی قدیمی کیفیت بسیار بدی داره. استاد روحالله احمدجو یه شاهکاره این مرد یعنی سریالی ساخته که فقط "آکیرا کوروساوا"ی معروف توانایی ساختش رو داره یه قصهی کاملا اخلاقی با یه دنیای کاملا "تخیلی" یعنی توی این سریال اتفاقاتی میفته که سالهاست حتی توی سینمای دنیا نمونهش رو نمیشه پیدا کرد. "متفاوت"ترین سریالی که به تمام عمرم دیدم. ریتم سنگینی داره بعیده کسی امروز بتونه چنین "ریتم"ی رو تحمل کنه.
»» ارمغان تاریکی : هنوزم میشه یه قصهي جدید "عاشقانه" روایت کرد. بینظیر.
»» وضعیت سفید: کم پیش میاد این ترکیب یعنی: "هادی مقدم دوست و حمید نعمتالله" به غیر از "عالی" بسازن. این بار هم خداروشکر پیش نیومد. خیلی باید بیشتر درخصوص سریال نوشت ولی چون من کلا آدم خاطرهبازی نیستم فقط اینقدر میتونم ازش تعریف کنم.
»» سرنخ: با این سریال "پلیسی" ما فقط گزینههای انگلیسی مشابه هستن که از نظر اجرا و قوت قصه توانایی رقابت دارند. کیومرث پوراحمد رو همه دوست دارن یا مجبورن یا واقعا با مجموعهی "قصههای مجید" میشناسند ولی من حتی حاضر نیستم قسمت اول (یه شروع توفانی - بالاخره توفان درسته یا طوفان؟!) سرنخ رو با تمام قسمتهای مجید عوض کنم. سرنخ رو دوباره باید دید. تلختر از اونی که فکرش بکنید.
»» روزگار قریب: خود عیاری توی یه مصاحبهی تلویزیونی که یه طرفش هم "جیرانی" بود ادعا کرد که کل کار رو بدون "فیلمنامه" ساخته! من یکی که اصلا نمیتونم باور کنم. اگه دنبال لذت بردن از "جزئیات" و تعریف درست از "کارگردان"ی هستید حتما این سریال رو تماشا کنید در و دیوار این سریال "نقش" بازی میکنن. اصلا معجزهاییه به همین خاطر میگم ما سریال هایی داریم که تمام دنیا فعلا باید برای ساخت یه سکانسش دنبال ما بدون.
»» سیاه سفید خاکستری: به جان خودم "سیاه"ترین سریالی که در تمام طول عمر صداوسیما پخش شده این سریال بود با وجود اینکه لحن فیلم و بازی بازیگران بین طنز و جدی بود (شاید بخاطر تعداد پرشمار بازیگران تئاتری بوده) و تکلیف مخاطب مشخص نبود ولی باز قصههای تلخ و موقعیتهای تلخ و داغانی داشت که گمون نکنم چنین "سناریو"یی تکرار بشه. جالبه که تا اونجایی که یادم میاد گاهی اوقات سریال به یه سریال "موزیکال" هم تبدیل میشد. عمرا این یه بار دیگه "پخش" بشه البته الان دیگه چندان جایگاهی نداره به هر حال اون زمان "زمانه"ی خاصی بود!
»» امروز دیروز فردا: این برمیگرده به دوره زمونهایی که تازه شبکهی تهران جون گرفته بود و پشت سرهم با تزریق نیروهای جوان و نویسندههای خوش سلیقه با تعریف یه قصهی "فانتزی" حسابی صدا کرده بود. در کنار سریال "این زمینیها" شاید فانتزیترین و تخیلیترین قصههایی بودن که از تلویزیون وطنی تجربه کردیم. البته این زمینیها هم جزو همین لیست هستش که دیگه بیخیالش میشم.
*سریالهایی که دوست داشتم زیادن حالا مثلا نمونههای طنزی مثل "شبهای برره": خلق چنین دنیایی واقعا سخته تا یه طنز کلیشهایی (از نظر اجرا) در حد "پاورچین" اینها هم باز جزو سریالهای محبوبم هستن. تا مجموعههایی که با عنوان "کودک و نوجوان" ساخته شد و جمعه به جمعه خودم رو برای تماشاش به در و دیوار میزدم مثل: "دنیای شیرین" یا "دنیای شیرین دریا" با بازی فوقالعادهی "پوپک گلدره" تا مجموعههای اجتماعی با یه لحن خشن و زهرماری به سبک سینمای امروزمون سریالهایی مثل "دوران سرکشی" (این به عنوان یه نمونهی پر سر و صدا) و یا مجموعههای خانوادگی که کم از اون سریال اجتماعی نداشتن شاید "پدر سالار". این هنوز آخرش نیست هنوز مونده هنوز دربارهی سریالی مثل "اولین شب آرامش" یا "راه بیپایان" چیزی نگفتم! یا "خدایی" مثل سریال "هزاران چشم". ما توی سریالسازی بینظیریم این لیست هنوز ادامه داره ...
ایرج جان خط قرمز رو یادت رفت