برای استفاده از تمامی امکانات انجمن و مشاهده ی آنها بایستی ابتدا ثبت نام کنید
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 از مجموع 6
  1. #1
    Everyday is a holyday!
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    طوخچی
    ارسال ها
    692
    سپاس
    3,538
    از این کاربر 7,311 بار در 1,129 پست سپاس گزاری شده

    پمپاژ غم ( ستایش)به پایان رسید!

    عصر ایران؛ سروش بامداد: پایان فصل دوم سریال “ستایش” را باید به فال نیک گرفت زیرا به پمپاژ غم در جمعه شب ها پایان داده و بعید است اگر واقعا فصل سومی در کار باشد باز هم این حجم از اندوه را به خانه ها و خانواده های مردمان نیازمند به شادی تزریق کنند.
    نمی دانیم پایان زودتر از موعد قبلی و اصطلاحا جمع کردن سریال به خاطر فشار رییس سازمان صدا و سیما در واکنش به افزایش انتقادات از روند اندوه بار سریال بوده یا به خاطر کُند بودن ریتم آن که تقریبا دیگر اتفاق خاصی در آن نمی افتاد و تدوین دیگری انجام شد یا قرار است در فصل سوم شاهد تکرار مضمون “شاه لیر” و مفلس شدن یک صاحب مکنت و ثروت و پناه بردن به همانی باشد که طرد کرده بود یا به ماجرای سفر بازیگر ایفا کننده نقش ستایش (نرگس محمدی) به برزیل در روزهای جام جهانی مربوط است و چه بسا اگر فصل سومی در کار باشد دیگری نقش “ستایش” را بر عهده گیرد.

    موضوع این گفتار، هیچ یک از اینها نیست؛ چند نکته دیگر است:
    اول این که تقلید کورکورانه از سری سازی سریال های ترکیه مستلزم رعایت قواعدی است. آنها اگر سریال ۳۰۰ یا ۴۰۰ قسمتی می سازند به این خاطر است که به مضمون های متعدد و هر آنچه برای بیننده جاذبه دارد، می پردازند و دست شان هم البته باز است و می توانند بپردازند؛ هم عشق هست، هم مرگ. هم ازدواج است هم طلاق. هم حسادت هست هم وفاداری و همه مولفه ها را به کار می گیرند تا پروژه انبوه سازی شان بفروشد! عشق های مثلثی هم البته جای خود را دارد که در “فارسی وان”، بی بیم خیانت و در سریال های ترک با توجیهاتی که انگ خیانت را حتی المقدور دور کند، مطرح می شود.
    در اینجا اما گمان می کنند می توانند یک مضمون واحد را در ۲۰۰ قسمت دنبال کنند! اما مگر چقدر می توان بدبختی های خانم ستایش را تحمل کرد بی آنکه هیچ اتفاق جانبی مهمی در جوار آن رخ دهد؟
    دوم این که بیننده ایرانی در مشاهده سریال ترک تنها مضمون را دنبال نمی کند و تصاویر هم جالب است. از پوشش و آرایش بازیگران تا رنگ به رنگی دکورها و ساختمان ها یا موسیقی فیلم و قس علی هذا ولو همه بدانیم قدرت بازیگران ما کجا و آنها کجا و گاه چقدر باسمه ای و فیلمفارسی وار یا هندی گونه کار را دنبال می کنند اما به هر رو برای مخاطب عام جذابیت ایجاد می کنند.
    کما اینکه به صرف تماشای لوکیشن های متعدد چه بسا اندکی احساس سفر به آن سامان هم به او دست دهد. اینجا اما همان خیابان ها و مکان هایی را که هر روزه می بینی دوباره در قاب تلویزیون باید مشاهده کنی. آدم ها در خانه به گونه ای لباس می پوشند که در بیرون و امکان هیچ گونه سرک کشیدن به خلوت آدم ها وجود ندارد. قصد داوری ارزشی نداریم. تنها از یک واقعیت سخن می گوییم.

    [
    ]

    در سریال خارجی، هنرپیشه ها مدل به مدل لباس عوض می کنند. اتومبیل ها جذابیت دارند. عوامل متعدد واقعی و ساختگی و البته بعضا و حتی غالبا نفسانی وجود دارد که نزد برخی و نه همه انگیزه ایجاد می کند. نه این که هر هفته پای یک سریال بنشینیم تا ببینیم ستایش خانم چقدر اشک می ریزد و گرفتار کدام بدبختی تازه شده است.
    غرض اما مقایسه با خارجی ها هم نیست که می دانیم پاره ای هنجارهای ما فارغ از تنگ نظری های ممیزی هم چنین اجازه ای نمی دهد.
    کافی است با مجموعه ایرانی “ساخت ایران” که همین شب ها از شبکه ۵ پخش می شود مقایسه کنید. علت جذاب بودن این سریال (فارغ از پایان آنکه ظاهرا خوب از کار درنیامده) مشاهده بازیگران خارجی با لباس های متنوع، بازیگران ایرانی با پوشش های روز، خیابان های بیروت که البته به جای پاریس معرفی می شود، مضمون غیر جدی و سرگرم کننده سریال و مهم تر از همه این است که محمد حسین لطیفی سریال را نه برای صدا و سیما (با قواعد دست و پاگیرش) که به قصد عرضه در شبکه نمایش خانگی ساخته بود.
    “ستایش” تازه می خواهد ستاره بسازد در حالی که “ساخت ایران” سوپر استارها را به بازی گرفته (امین حیایی و محمد رضا گلزار). طُرفه اینکه از یک طرف گلزار را ممنوع التصویر می کنند و از سوی دیگر هر شب او را از تلویزیون می بینی و خود این تناقض شاید خنده دارترین وجه ماجرا باشد!
    سریال سازی به صورت انبوه مستلزم به کارگیری اِلِمان های متعدد و وسعت نظر و کم کردن خط قرمزهاست. صرف یک ماجرا و “افتاد افتاد” گفتن های آقای ارجمند کشش کافی برای طولانی کردن یک سریال را ندارد.
    همزمانی پخش “ساخت ایران” با بازی هایی در اندازه فرهاد اصلانی و گوهر خیراندیش و استفاده از عناصر جذاب سریال های خارجی نشان داده که “ستایش” و امثال “ستایش” در کجاها لنگ می زنند ولو داریوش ارجمند بخواهد همه تجربه و انرژی خود را به کار گیرد.
    سریال، کلاس اخلاق هم نیست که یکی را مثل آن آقای شوهر دوست خانم ستایش در آن بگنجانی که بیننده را پند و اندرز دهد.
    از سریال تلویزیونی باید لذت ببری. دنیای مدرن دنیای رنج نیست؛ دنیای لذت است. مرگ و اندوه هم البته هست و یکی از عناصر پیش رونده هر داستانی مرگ و قتل و رنج است. اما نمی توان مدام قبرستان نشان داد. تازه مقایسه کنید. قبرستان های سریال های ترکیه ای چقدر سرسبز است!
    خدا را شکر، سریال ستایش تمام شد. ولو فصل سومی هم در کار باشد، باز همین که پمپاژ غم دست از سر ما برداشته جای شکر دارد!
    نمی گوییم مدام طنز بسازید یا لودگی پیشه کنید. اما اگر نمی توانید به مردم تفکری عرضه کنید، اگر نمی خواهید از رمان های مشهور استفاده کنید و قرار است تراوش ذهنی چند فیلمنامه نویس را به عنوان سریال، هفته ها تحمل کنیم، اگر تهیه کننده ها به این انبوه سازی تلویزیونی مثل انبوه سازی ساختمانی نگاه می کنند و هر دقیقه اضافی برای آنها درآمد دارد و تلویزیون هم از آگهی سهمی می برد، دست کم قدری جذاب تر؛ لباسی، رنگی، اتومبیلی و موسیقی ای… داستانی که حس نکنی از جنس همان اندرزهایی است که آقای درستکار می خواهد به خورد ما بدهد.

    یه توضیح بدم من اصلا سریال ایرانی نمیبینم . یه قسمت کامل از این ستایش رو در کل دو فصل ندیدم. فقط به خاطر این که نقد به این سریال بود گذاشتم
    و کلا بحث در مورد سریال ایرانی هم نهی میشه.
    Can’t even remember to forget you

  2. 24 کاربرِ زیر از slimshady بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  3. #2
    winter is coming
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    محل سکونت
    ahvaz
    ارسال ها
    751
    سپاس
    12,060
    از این کاربر 16,142 بار در 971 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : پمپاژ غم ( ستایش)به پایان رسید!

    خودم به شخصه این سریال رو کامل ندیدم ولی از احوالش با خبرم
    قسمت اخرش رو هم بنا به جایی که بودم به صورت اتفاقی دیدم یه دیالوگ توش بود که خیلی خوشم اومد
    مشاهده محتوا اسپویلر
    حشمت:یه وقت یه اوستایی داشتم اسمش هاشم بود
    یه روز نمیدونم چش بود از کله سحر تا تنگ غروب رو 4 پایش نشسته بودو جم نخورد
    فقط همین اوشنا بود که اتیش به اتیش دودش می کرد رو میداد هوا
    اخر سر غروب که رسید یه اه کشیدو از رو 4 پایش بلند شد
    بعد منو صدازد
    گفت حشمت
    گفتم بله اوستا
    گفت بیا اینجا
    رفتم گفت میدونی چیه گفتم نه اوستا گفت روزی که جنازه ی منو میدن به خاک اونی که بیشتر اذیتم کرده بیشتر گریه میکنه
    اونی که نخواسته منو ببینه میاد برا دیدن جنازم
    اونی که دستمو نگرفت جلوتر از همه میره زیر تابوتم
    اونی که نخواست سلامم کنه میاد واسه خدافظی
    عجب روزیه اون روز اما فقط یه اشکال داره
    گفتم چی اوستا گفت حیف حـــیف که اون موقع خودم نیستم تا ببینم
    اما مــن هستم و میبینم

    مشاهده ی سکانس
    پزشکان کشف میکنند هرانچه که وجود دارد مهندسان خلق میکنند هر انچه را که وجود ندارد.

  4. 16 کاربرِ زیر از Davinci بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  5. #3
    Veda
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل سکونت
    مشهد
    ارسال ها
    322
    سپاس
    1,833
    از این کاربر 3,173 بار در 335 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : پمپاژ غم ( ستایش)به پایان رسید!

    واقعا پمپاژ غم بود.
    این ستایش فقط گریه میکرد دوست اشنا هم منتظر بودن ارومش کنند
    دیگه این اواخر که روایت قسمت ها اینجوری بود:
    ستایش از خونه میزد بیرون دخترش ناراحت و غمگین نگران میشد زنگ میزد داداش. تا داداش میومد پیشش ستایش خانوم با قیافه ماتم زده پیداش میشد
    کجا بودی؟ کار داشتم . حالا در اصل کجا بوده؟ قبرستون!

  6. 13 کاربرِ زیر از K.Gatsby بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  7. #4
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    ارسال ها
    25
    سپاس
    80
    از این کاربر 159 بار در 25 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : پمپاژ غم ( ستایش)به پایان رسید!

    واقعا ترجیح میدم بشینه در و دیوارو ببینم ولی وقت برا این سریال نزارم.

  8. 11 کاربرِ زیر از sawier بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  9. #5
    تاریخ عضویت
    Nov 2011
    ارسال ها
    315
    سپاس
    512
    از این کاربر 4,166 بار در 361 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : پمپاژ غم ( ستایش)به پایان رسید!

    اتفاقا دم صبحی داشتم به این سریال فکر میکنم یه مدت شایعه شده بود خود شخص عمو ضرغامی{ مدیریت محترم صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران ** میخواسته جلوی این سریال رو بگیره نمیدونم چه و چه چه اما میدونی من یه نظری دارم به نظر من این چیزیه که مردم دوست دارن وقتی میاد میگه آمار اومده اس ام اس اومده اینقدر مشاهده میشه الکی نمیگن که! درسته سناریو آب گوشتی داره ولی خب چیزیه که مردن میخوان عین برنامه ماه عسل من با خودم میگفتم کی این برنامه رو میبینه بعد اومدم دیدم تیتراژ این برنامه رو مردم اومدن خوندن فرستادن واسه این برنامه از اونجا بود که ایمان آوردن چیزی که من خوشم نمیاد ازش دلیلی نداره همه دوست نداشته باشن اما متاسفانه یه عادتی داریم از چیزی خوشمون نمیاد کلا همه چیزش رو انتقاد میکنیم حتی گاهی جسور میشیم و به خودمون اجازه میدیم به مخاطب های اون برنامه هم توهین کنیم و زیر سوال ببریمشون! آقا سلیقه ای هستش من توعی و شما دوست نداریم خب نمیبینیم!

  10. 12 کاربرِ زیر از orojlo بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  11. #6
    جمله مورد علاقه ندارد
    تاریخ عضویت
    Oct 2012
    ارسال ها
    1,354
    سپاس
    16,112
    از این کاربر 30,047 بار در 1,455 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : پمپاژ غم ( ستایش)به پایان رسید!

    داریوش ارجمند واقعا در یک کلاس جهانی بازی میکنه..!! تنها دلیل من برای دیدن سریال اول تماشای سریال بهمراه خانواده و بعد بازی فوق العاده ی ایشونه...!! کلاس کارش اندازه ی یک زرافه با بقیه فرق داره..تو اوج بازی میکنه..!! یه نسخه ی ایرانی از "راست کوهل"!!!بقیه ی بازیگرا در حد آبکش ایفای نقش دارن...گل سرسبدشون هم صابر !!!

    من نمیدونم طاهر چه بلایی سره ستایش توهمون دوسه قسمتی که بازی کرد آورد که اینقدر طاهر طاهر میکنهولی مطمئنم قیافم بعد از دیدن گریه های ستایش شبیه آواتارم میشه

  12. 8 کاربرِ زیر از anzalichi بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


 

 

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
  • قدرت گرفته از سیستم vBulletin نسخه ی 4.2.3
  • قالب اختصاصی انجمن TvWorld نسخه ی 1.0
  • طراحی و اجرای قالب : نوژن
  • تمام حقوق مطالب و محتوا برای تی وی وُرلد محفوظ می باشد
Powered by vBulletin® Version 4.2.1
Copyright ©2000 - 2009, Jelsoft Enterprises Ltd.