معرفی انیمیشن و انیمه ای که دیده اید | قوانین در پست اول

[Irag]

محلی برای به اشتراک گذاشتن نقد و نظر شما در خصوص آخرین انیمه یا انیمیشن ی که تماشا کردید. فقط قبل از ارسال اولین پست خودتون در این تاپیک، حتمن با دقت به نکات زیر توجه داشته باشید و تک تک اونا رو در حد امکان رعایت کنید. »» لطفن و حتمن و وجدانن برای ارسال پست (مشارکت هرچه بهتر در تاپیک) از فرمول زیر استفاده کنید: پوستر یا تصویر منتخب* + اسم + لینک MAL یا AP یا IMDB ـش + خلاصه ی داستانش »» برای اینکه با نحوه ی پست گذاشتن صحیح و سالم آشنا شوید خیلی راحت میشه از پست اول در همین تاپیک یا تمام پست های تاپیک "آخرین فیلمی که ..." (+) الگو بردارید. »» در اینجا سعی کنید نظر و تجربه ی شخصی خودتون رو در خصوص انیمه یا انیمیشنی که تماشا کردید با دیگران به اشتراک بذارید جدن از کپی نقدهای سایرین در تاپیک خودداری بفرمایید. این نکته را هم در نظر داشته باشید که بین "انیمه یا انیمیشن"،"سری یا سینمایی"،"کوتاه یا بلند"، تفاوتی نیست همه چی بستگی داره به اثری که شما به تازگی تماشا کردید که اون میتونه انیمه باشه یا انیمیشن، کوتاه باشه یا بلند، سینمایی باشه یا سریال. »» البته قبل از ارسال پست این نکته رو هرگز فراموش نکنید که انیمه یا انیمیشن موردنظرتون "تاپیک اختصاصی" نداشته باشه در غیر این صورت پست شما "حذف" و به تاپیک موردنظر منتقل میشه. »» اگر توی متنتون بخش مهمی از انیمیشن و یا پایان اون رو بیان میکنید حتمن از تگ اسپویلر استفاده کنید . »» و در آخر اینکه نمره و امتیاز خودتون به انیمیشن (از ۱۰ امتیاز) رو اعلام کنید . »» *دوستان خوش سلیقه برای زیباتر شدن پست هاشون از عکس استفاده کنن و در نظر داشته باشن که ابعاد عکس از سایز 750 در 500 بیشتر نشه. در آخر منتظر مشارکت دوستان در این تاپیک هستیم و امیدواریم با ارسال پست فوق العاده ی خودتون این تاپیک رو به یکی از پربازدیدترین تاپیک های انجمن تبدیل کنید. منتظر و امیدوار. تیم انیمیشن انجمن / تیم آفکت.

[Admini3trator]

Mahou Shoujo Madoka★Magica

اولین چیزی که باید در مورد این انیمه بگم اینکه : "فریب ظاهرشو نخورین !!!" شما با یک کار شاد و بچه گونه سروکار ندارید ! این انیمه برخلاف ظاهر و پوسترش کاملا تاریک و تلخه !!
سازنده این انیمه آقای Gen Urobuchiـه که از کارای ایشون میشه Fate/Zero - Psycho-Pass رو نام برد .
ژانر : Drama, Magic, Psychological, Thriller
این انیمه امتیاز 8.57 رو در سایت MAL توسط کاربران گرفته و رتبه 68 رو کسب کرده !
همچنین گروه سنی این انیمه R - 17+ هست که نشون دهنده خشونت و تاریکی درون انیمست .
این انیمه شامل 12 قسمت و سه سینمایه که البته سینمایی های یک و دو همون 12 قسمت رو پوشش میدن و شماره 3 ادامه انیمست . یعنی واسه دیدنش ابتدا باید 12 قسمتو ببینین و بعدش سینمایی شماره3 . یا میتونین فقط 3 قسمت سینمایی رو ببینید و 12 قسمت رو بیخیال شین !

خلاصه داستان : داستان در مورد دنیاییه که از ترس و نا امیدی مردم موجوداتی بنام جادوگر بوجود میاد و وظیفه دختران جادویی مقابله و از بین بردن این موجوداته ! درصورتی که جلوی جادوگرا گرفته نشه باعث خودکشی و قتل در میان مردم میشن ! البته فقط دخترای جادویی قادر به دیدن جادوگرها میباشن و مردم عادی از چیزی اطلاعی ندارن !! حالا اگه میخواین فلسفه دختران جادویی و جادوگرها و رازهای پشت اونها رو بدونین خودتون باید انیمه رو ببینین !

نظر شخصی : این انیمه یکی از بهترین انیمه هاییه که دیدم ، و کارکتر Homura Akemi یکی از بهترین کارکترای انیمه ایمه . من خودم بار اول بعد از دیدن قسمت یک ، با انیمه نتوستم خوب ارتباط برقرار کنم ، فکر کردم با یک کار بچگونه سروکار دارم و گزاشتمش کنار ! بعد چند ماه همینطوری گفتم بیام یکی دو قسمت دیگه ازش ببینم و بعد از اون (خصوصا قسمت 3) فهمیدم کاملا با یه کار جدی و بزرگ طرفم خلاصه "فریب ظاهرشو نخورین !!!"

[Marlon Brando]

اولین انیمه ی ژاپنی و همچنین اولین فیلمی که از Miyazaki فقید در طول عمرم دیدم,همین princess mononoke بود که دیروز به اصرار دوستم امین (lastshepherd) به پاش نشستم.انیمه ایی به مدت زمان دو ساعت که هر بیننده ایی رو تا پایان سر جاش میخکوب نگه میداره بدون اینکه لحظه ایی پلک بزنه. داستان فیلم در مورد شاهزاده ایی به نام Ashitaka است که بعد از درگیری با گرازی افسون شده دچار طلسم ناشناخته می شود شاهزاده پس از مشورت با بانوی خردمندی که در ایل انها زندگی می کرده تصمیم میگیرد تا قبیله ی فراموش شده ی خود را ترک بگویید و به سمت غرب حرکت نماید.مکانی که سادگی و صمیمت شرق را ندارد.Miyazaki در این انیمه نیز حتی شرق را مظهر صداقت و پاکی و در عوضش غرب را مظهر سقوط و پیشرفت انحطاط های اخلاقی و صنعتی مخرب میپندارد.شاهزاده پس از سفری دور دراز پس از یکسری درگیری ها به مکانی با نام شهر اهنی وارد می گردد و متوجه می شود که اساس ان جادویی که دچارش شده در همین شهر می باشد.در واقع درگیری بین انسان و طبیعت سبب اختلالاتی در طبیعت شده که به اشتباه گریبان او را گرفته و در حال نابود کردن شاهزاده میباشد.شخصیت های اصلی داستان شامل : lady ebushi : زنی با خلقیاتی عجیب که پشتیبان زنانی تنها,درمانده و انسان هایی مریض, مشکل دار است او دچار حرص و طمعی فراوان است اما در دل این حرص طمع قلبی مهربان نیز دارد او شهر اهنی را فرماندهی می کنند و در صدد است که روح طبیعت را تسخیر نماید. San : دختری که در کودکیش توسط پدر و مادر جان ترسش به گرگی تحویل داده می شود و گرگ نیز او را به مانند دو فرزندش بزرگ می نماید.او دختری است که در طی این سال ها اخلاقیات گرگ ها را به خود گرفته اما در طی دیدار با Ashitaka دچار تحولاتی می شود که خوی انسانی او را بیدار می نماید. Ashitaka : به تفصیل در بالا توضیح داده شده است. انیمه ی princess mononoke پر از شخصیت هایی جو و واجور است که بنده فقط به همین تعداد بسنده می نمایم شخصیت هایی با اخلاقیاتی چند بعدی و پیچیده که همگی در طی داستان بهم مرتبط می گردند.در این فیلم هیچگونه شخصیت منفی وجود ندارد حتی lady ebushi که میتوان انرا مظهر حرص و طمع ادمی عنوانش داشت چهره ی منفی داستان نیست بطوریکه لحظاتی هم بیننده در قسمت هایی با او همذات پنداری و ارتباط برقرار می نماید.در واقع میتوان گفت که انگار شخصیت های ساخته شده به دست Miyazaki نیز به مانند داستان ها و فضاهای انیمیشن هایش تا حدودی خیالی و واهی می باشند.بعد از شخصیت ها چیزی که نمود پیدا می کند داستان و فضای انیمیشن است داستانی اسرار امیز و خیال انگیز که در هر لحظه چیزی جدید را به بیننده اش نشان می دهد اگر بخواهیم کلیت داستان را بیان نماییم در حقیقت اصل کلام Miyazaki حفظ و نگهداری از محیط زیست است طبیعتی که حال به مدد صنعتی شدن کشور ها در ورطه ی نابودیست و شاید دیر زمانی طول نکشد که به یمن حرص و از انسان ها به افسانه ایی بدل شود در اینجاست که Miyazaki در خیالاتش موجودی به نام شب رو( استعاره ای از طبیعت)را به تصویر می کشد موجودی که نابودی ان نابودی انسان هاست Miyazaki در پایان انیمیشن اش به بینندگانش گوش زد می کند که برای جلوگیری از این بدبختی باید به گذشته ی خود بازگشت نماییم.طبیعت را پاس داریم و از او حفاظت نماییم,زیرا تنها چیزی که به مانند شب رو خوبی ما رو میخواهد همین طبیعت است.(اگر دقت کرده باشید حتی در لحظه ی مرگ شب رو,او به جای انکه lady ebushi را مورد حمله قرار دهد اسلحه ی انرا با گل مزین می کند) مفهومی بعدی داستان که انهم در نیمه ی دوم اش نمود پیدا می کند نماد عشق است جایی که در پایان Ashitaka و San در اغوش همدیگر از مفهوم مرگ رهایی پیدا می کنند در نظر Miyazaki عشق بزرگترین نمادیست که سبب نجات ادمی در این دنیا می گردد. از ویژگی های مثبت دیگر این انیمه که بسیار هستند تصاویر و جلوه های بصری ان به همراه موزیک خارق العاده شرقی اش می باشند.تصاویری که به صورت دستی و با تکنیک دو بعدی ساخته شده اند.تصاویری که می شود هر کدامش را برای ساعت ها ثابت نگاه داشت و به همراه موزیک اش برای مدتی مدید بدان خیره شد.

>> princess mononoke مرا برای لحظاتی به دنیای ارباب حلقه ها کشاند با این تفاوت که دیگر در ان از موردور ها و الف ها و کوتولو ها خبری نبود فضایی بسیار شاد و شاعرانه داشت تا مخاطب بداند با اثری روبروست که امضای خود را دارد دنیای خود را دارد و همینطور دل مشغولی های خود را. princess mononoke انیمیشنیست که حتی سنگ را هم انیمه بین می کند اگر دوست دارید که اینکار را ازمایش نمایید.نکنید اقا,نمونه اش خودمم.چرا میخواید الکی هزینه کنید,برید کارهای Miyazaki رو ببینید و مثل من خر نباشید که بعد از بیست و اندی سال تازه دارم کارهاش رو دنبال میکنم.

[lastshepherd]

جنگ تابستانه [Summer Wars] انیمه‌های نوجوان سری A

» انیمیشن عالی، داستان معمولی؛ برای تعریف جنگ تابستانه بهترین چیزیه که می تونم عنوان کنم. استریوتایپ‌های همیشگی با گره‌های معمولی + کاراکترهای قابل پیش‌بینی. این کارو شاید اگر یک نوجوان 13~14 ساله ببینه واقعا مشعوف و شگفت زده بشه اما برای قطعا برای آدلت جذابیت و گیرایی کافی -اگر از انیمیشن صرف‌نظر کنیم- رو نخواهد داشت. البته به این معنی نیست که شما نمی‌تونید یک نوجوان رو در دیدنش همراهی کنید و در شادیش شریک بشید. داستان دوره زمانی رو روایت می‌کنه که تمام سیستم‌های تکنولوژیک توسط سیستم اینترنتی به نام OZ کنترل میشه. جوان نابغه-برنامه نویس داستان ما که برای همراهی دوستش به روستاشون رفته، تصادفا سیستم ورودی OZ رو هک می‌کنه و سیستم به دام یک بوت خرابکار میافته. البته یه نکته که واقعا در داستان برام جالب بود شخصیت پردازی و بازی با عنوان "قهرمان داستان" بود. بد داستان یا قهرمان داستان، نوجوان ساده-نابغه داستان یا قهرمان داستان، دختر شاد داستان یا قهرمان داستان، خانواده داستان یا قهرمان داستان و... که این قضیه و چند اتفاق دیگه در انیمه، من رو مجبور به اعتراف این می‌کنه که بگم، هرچند پیچیدگی داستان چنان جذبم نکرد اما واقعا به من به‌عنوان "مخاطب" احترام گذاشت و کاری نکرد که احساس "احمق فرض شدن" داشته باشم. شاید مهم‌ترین حرفی که این انیمه میخواست بزنه این بود که اگر تو توی دردسر بیافتی و نیاز به کمک داشته باشی، قطعا آدمایی هستن که پشتت باشن و بهت کمک کنن. این انیمه می‌خواست در مورد "ارزش واقعی" صحبت کنه، ارزش محبت، ارزش دوستی، ارزش خانواده، ارزش راست‌گویی و شاید گاهی فیلم راهش رو گم کرد اما بازهم به راه رفتن ادامه داد. کاش همه آثار دم دستی و معمولی و وقت پرکن هم یاد بگیرن و برای مخاطب و وقتش ارزش قائل بشن. .

[lastshepherd]

نامه‌ای به مومو [A Letter to Momo] انیمه‌های نوجوان سری B

» دیدن یک اثر درام -هرچقدر خوب- برای من بعلت فعالیت بیش از اندازه مغزم -یا همان بی‌حوصلگی مفرط- واقعا خودسازی محسوب میشه. سوال اساسی که من واقعا به جوابش نرسیدم اینکه چه چیزی باعث شده با این استوری لاین، یک تایم 2 ساعته برای این انیمه در نظر گرفته بشه1. داستان انیمه در مورد دختری که از بعد از فوت پدرش، یک نامه با عنوان "موموی عزیز..." پیدا می‌کنه و در پی کشف اینکه پدرش میخواسته براش چه چیزی رو بنویسه. انیمیشن از کیفیت مطلوبی برخوردار بود، من خودم آرت و شخصیت پردازی ارواح-هیولا رو به انسان‌هاش ترجیح میدم. رابطه و شخصیت پردازی کاراکترهای انسانی و روابطشون واقعا خوب پرداخت شده بود، اما کاراکترهای ارواح-هیولا هم از نظر بصری هم از نظر داستانی برام جذابتر بودند و شاید هم بشه گفت که انیمه به جز این‌ها کشش دیگه‌ای برای ارائه نداشت که بتونه من رو جذب کنه. اگر بخوام کارو از نگاه مخاطب اصلیش2 ببینم، چیزی که خیلی جلب توجه می‌کنه پیام اخلاقی ارزشمند پایه این انیمه است که میگه: "قدر انسان‌های اطرافت رو بدون، چون ممکنه بعدا فرصتش رو نداشته باشی." 1. ساخت انیمه بسیار پرهزینه است و تعداد فریم‌ها و زمان انیمه با دقت و بررسی فراوان تعیین و تصویب میشود. 2. همون طور که در پست قبل اشاره کردم، این کار مخصوص نوجوانان ساخته شده و برای این رده قطعا حاوی جذابیت بصری-داستانی خواهد بود؛ من با نگاه یک بزرگسال کارو دیدم. .

[Irag]

<< حال خوب کن های حال خراب کن! - ضد پیشنهادهای بنده >> Gin no Saji »» قاشق نقره‌اي به زبان ما يه انيمه‌ي آموزشي – تربيتي كه ساعت پخشش احتمالا در سيماي ما زماني‌ست كه همه بچه مدرسه‌ايي‌ها وقت و حوصله‌ي تماشاي تلويزيون داشته باشند يعني قبل مدرسه يا بعد مدرسه توي خونه. يه پكيج كامل از آموزش‌ها، توصيه‌ها، نصيحت‌ها، بايدها و نبايدها و همه‌ي اين چيزهاي مهم كه احتمالن معلم‌ها و پدر و مادرها بيشتر از مخاطب‌‌ هدف (نوجوون‌هاي حرف گوش كن) عاشقش مي‌شوند نقطه علامت تعجب. پر از استيكر و مشوق و كارت‌هاي صد‌آفرين بازهم نقطه و علامت تعجب. براي درك اين قضيه نيازي نيست حتمن و اجبارا يك قسمت تماشا كنيد فقط كافيه به عنوان قاشق نقره‌اي توجه كنيد. قاشق نقره‌اي خودش استيكر اعظم مدرسه‌ي كشاورزي اوزو محسوب ميشه بازهم نقطه و علامت تعجب. واقعيتش بدون در نظر گرفتن اون مخاطب‌ ده يا دوازده ساله يا حتي پانزده‌ساله كه هر روز عادت داره جلوي تلويزيون لم بده و به زبان ما كارتون و به زبان خودشون انيمه تماشا كنه تصور تحمل! حتي یک فصل از قاشق نقره‌اي دو فصلي غيرممكن به نظر مي‌رسه. چون مسئله‌ي Silver Spoon قصه و ماجرا نيست مسئله‌ي اصلي كوره‌ي آجري + پيتزا + دامپزشكي كه بايد بلد باشه بكشه و فلان و فلان و فلان و ... مسئله‌ي اصلي ايناست. يعني شما به عنوان ببيننده در آينده خواهيد ديد كه هاچيكن به عنوان شخصيت اول چطور ميتونه از تنهايي دربياد و با بقيه قاطي بشه و خودش مسئوليت پرورش يه خوك رو به عهده بگيره و كارهاي غيرشهري! انجام بده و از كتاب فاصله بگيره و نهايتا همون كاري رو انجام بده كه دلش ميخواد نه دلشون ميخواد و اتفاقا هم جزو بهترين‌ها باشه. خلاصه اينكه اگه اهل Slice Of Life و از هجرت و بلوغ فكري يه پسر مدرسه‌اي خر خون وسط يه مزرعه‌ي كشاورزي لذت مي‌بريد اينو از دست نديد ولي اگه مثل من اهل قصه‌ها هستيد و مسائل (نصيحت‌ها) رو دايورت مي‌كنيد اينو حتمن از دست بديد! Kill Me Baby »» ضد پيشنهادي كه بايد اول‌تر معرفي مي‌شد به دو دليل: اول اينكه Kill Me Baby خيلي سيت‌كام تشريف داره يعني ما يه مجموعه (سريال) داريم كه از مجموع آيتم‌هاي خنده‌داري تشكيل شده كه اصلن خنده‌دار نيست آيتم معرفي سونيا چان به عنوان قاتل، آيتم نينجابازي آگيري‌سان و ... تازه برعكس عادت سيت‌كامي كه از تماشاي سريال‌هاي آمريكايي سراغ داريم اين يكي حتي ارتباط منطقي بين آيتم‌هاش وجود نداره يا اينقدر هجو و شخصي‌ شده است كه به جاي جذب مخاطب، مخاطب پس مي‌زنه. دوم اینکه خب وقتي در مرحله‌ي اول يه مجموعه آيتم با 3 تا شخصيت چیبی ثابت داشته باشيم قاعدتا در مرحله‌ي دوم بايد بيخيال قصه بشيم كه شديم و شدن. اولي (Gin No Saji) رو ميشه با اصرار بر مخاطب هدف و تكرار اين جمله‌ها كه اينو براي اينا ساختن و اونو براي اونا ساختن و اين براي تو مناسب نيست و اين براي همه مناسبه يا براي همه مناسب نيست و يا پشت ژانر Silce Of Life پنهان شد ولي اين بهانه‌ها اينجا جوابگو نيست چون به نظرم داريم يه چیزه غلط تماشا مي‌كنيم.

[vA hid]

Katanagatari ژانر: اکشن، ماجراجویی، تاریخی، هنرهای رزمی شوگان تصمیم گرفته تا همه ی دوازده شمشیر افسانه ای ساخته شده توسط شیکیزاکی کیکی رو از سطح کشور جمع آوری کنه اما هرکسی رو که برای اینکار میفرسته بعد از اینکه یک شمشیر رو بدست میاره اونو برای خودش برمیداره و میره به همین خاطر یک نفر رو برای کمک گرفتن از رییس خاندان کیوتوریو میفرسته ... سریال دوازده قسمت ـه که هر قسمت داستان به دست آوردن یکی از این شمشیرهاست. یک داستان خوب و جذاب با کمی چاشنی کمدی. همینطور که تو عکس هم مشخصه طراحی ـه انیمه یه مقدار ساده و شاد و شنگول ـه که اول ـش ممکنه کمی تو چشم بزنه اما بعد از یکی-دو قسمت بهش عادت میکنین و میبینید که اتفاقاً خیلی هم به تم انیمه یعنی یک داستان تاریخی_کمدی میاد و علاوه بر اون باعث خاص بودن انیمه میشه. به همین علت هم هست که با اینکه هر قسمت 50 دقیقه هست اما اصلاً حوصله سر بر و خسته کننده نیست. امتیاز: 8/10

Baka to Test to Shoukanjuu ژانر: Comedy, Romance, School, Super Power در مدرسه فومیزوکی دانش آموزان براساس نمراتی که تو آزمون ورودی کسب میکنن امکانات میگیرین. بالاترین نمرات به کلاس A فرستاده میشن که یک کلاس مجلل با کلی امکانات ـه تا کلاس F که یک اتاق درب داغون ـه و دانش آموزها باید روی زمین بشینن و بجای میز هم از جعبه میوه استفاده کنن. حالا داستان در مورد احمق هایی هست که توی کلاس F قبول شدن... پسرهای کلاس همگی به شدت ابله و کودن هستن و همیشه دارن یک دسته گلی به آب میدن که باعث میشه تا تنبیه بشن و دخترها هم همگی عاشق این ابله ها هستن و بهترین راهی که برای نشون دادن این علاقه میشناسن زدن پسرهاست. داستان انیمه در طول دو فصل بطور کلی همین دو خط ـه. شوخی ها هم همگی یا اچی هستن و یا کارهای احمقانه پسرها و انیمه چیز جدیدی برای ارائه نداره، اما با این وجود باز هم همین شوخی های تکراری و دم دستی رو بخوبی اجرا میکنه و میتونه بخندوندتون. پس اگر شما هم مثل من به ژانر کمدی علاقه دارین و یک انیمه برای خندیدن میخواین پیشنهاد میکنم یک فرصت به این انیمه بدین. امتیاز: 6.5/10

[Marlon Brando]

>> با تشکر از امین عزیز(lastshepherd) برای پیشنهاد این انیمه ی ماندگار.

[Irag]

<< هایکیو فصل اول >> »» برناردو رزنده1: بازیکن (والیبال) تک نواز نیست بلکه عضوی از ارکسته، وقتی بازیکن فکر میکنه [من خاصم] دیگه کارش تمومه! جذابه، ريتمش تنده، پسرونه‌ست، تا حدودي رئال و واقعي‌تر از نمونه‌هاي ورزشي ديگه‌ست و مثل عمده مجموعه‌هاي اين سبكي مخاطب رو نسبت به پا به توپ شدن – اينجا دست به توپ! – وسوسه‌ مي‌كنه. انگار بازی ملی تماشا کردی و جو زده دنبال سالن و توپ می گردی تقریبا این شکلی. ولي همه‌ي اين كشش‌ها تا يه جايي جذابن و از يه جايي به بعد عادت ميشن و از كشش به كش تغيير حالت ميدن. چرا؟ زيرا؛ هايكيو بكگراند شخصيت‌ها رو بيخيال شده یا شاید درست ترش این باشه که بکگراند غیر ورزشی شخصیت ها رو رها کرده. فلاني و فلاني و فلاني هستند ولي بيشتر مهره‌‌ي Game تشريف دارند تا شخصيت! ورزشكارهاي بي‌خانواده‌اي (بي‌كس و كار) هستند كه توي اين فرمول من‌درآوردي ( از خودم ساختم) : يك كمي مدرسه + سالن + تمرين + مسابقه ... و دوباره يك كمي مدرسه + ... قرار گرفتن و غير از اين وجود ندارن و [انگار] بدون فرمول مدرسه + سالن + تمرین + مسابقه، باگ به حساب میان. البته ميشه به هايكيو حق داد چون در مقابل اغراق مهره هاش مقاومت میکنه و راضی نیست حتی در طراحی شخصیت ها یه ذره فوتبالیستا باشه و غير از تعريف قصه، با مخاطبش يه قرار ديگه هم داره اونم اينكه بيننده احتمالا نوجوون تا آخر مجموعه بايد حسابي واليبال رو ياد گرفته باشه يعني آموزش2 هم هست و ما با یه مجموعه صرفا سرگرم کننده ی هیجانی پاپ کورنی طرف نیستیم. ولي خب این توجیه کافی نیست چون هایکیو، زندگي غير واليبالي نداره در نتيجه بخش بزرگي از فرصت هم‌ذات پنداري مخاطب با مجموعه رو با حذف زندگي غير واليبالي شخصيت‌ها از دست داده. امتیاز: 7 1. مربی تیم ملی برزیل و برترین مربی دنیای والیبال. 2. تربیت بدنی 3. هایکیو یکی از سالم ترین انیمه های که تا به حال تماشا کردم. اینقدر پاکه! که میشه از شبکه ی دو سیما پخشش کرد. 4. قصل دوم هایکیو رو از اینجا دنبال کنید.

[vA hid]

دوتا انیمه که جدیداً دیدم: !Akame ga Kill: گرافیک و طراحی انیمه خیلی خوبه، شخصیتها با اینکه زیاد هستن اما اکثراً جالبن و هیچ کذومشون رو اعصاب نیست، مهمترین نقطه قوت انیمه هم میزان اکشن و هیجانشه که خیلی بالاست. اما داستان به اندازه بقیه بخشها قوی نیست و کشش 24 قسمت شدن رو نداره. به نظرم اگر انیمه رو تو 14-15 قسمت تمام میکردن بهتر بود. امتیاز: 7.5/10 Michiko to Hatchin: داستان سفر جاده‌ای میچیکو یک زندانی فراری و هاتچین یک دختر ده ساله برای پیدا کردن پدر هاتچین... نکته مثبت انیمه محل اتفاق داستان‌ که توی یک کشور آمریکای جنوبی (فکر میکنم برزیل) هست. با همون فضا و سر وشکل و فرهنگ مردم. و چون اینها رو قبلاً تو انیمه دیگه ای ندیده بودم باعث متفاوت بودن انیمه با بقیه انیمه‌ها میشه. در ضمن انیمه طراحی خوبی داره و داستانش هم جالبه. امتیاز: 8/10

[dazraf]

When Marnie was there

انیمه در مورد دختری درونگراست که به علت بیماری آسم خود مجبور به زندگی در کنار اقوام خود برای مدتی در روستا می شود و . . . طراحی انیمه مثل اکثر انیمه های استودیو جیبلی بر پایه توجه به جزئیات و در نظر گرفتن تمام و کمال قوانین فیزیک هست تلاشی که در انیمه برای نزدیک تر شدن به واقعیت انجام میشود که البته برای داستان های درام این چنینی خالی از لطف نیست به طور کلی به نظر من آثار استودیو جیبلی تابلوهای نقاشی متحرک هستند!!! (به خاطر علاقه م به انیمه هاشون هست البته) داستان انیمه به نظرم به نحوی هم خواهان به نمایش گذاشتن فرهنگ ژاپنی هاست و هم از طرفی برای جهان شمول تر شدن انیمه از شخصیت های غربی هم استفاده شده که البته به خاطر برداشت آن از روی رمانی به همین نام بی تاثیر نبوده. حقیقتا با داستانی خیلی مودب و تر و تمیز برمی خوریم که هدف اصلیش "بیاین بچه های خوبی باشیم و به مامان بابامون احترام بذاریم" هست! روند داستان به سمت ایجاد سوال در ذهن بیننده پیش میره که با حرکت به سمت کلیشه شدن و تلاش حداکثری برای فرار از اون به وسیله ی ایجاد گره و حلقه های تو در تو ، قدرت نمایی می کنه که البته با در هم آمیخته شدن رویا و واقعیت در مسیر داستان چالش هایی هم ایجاد میکنه . داستان به طور کلی دغدغه ها و فانتزی های دخترونه داره !! موزیک متن انیمه خوب و لذت بخشه که با تم کلی کار واقعا هماهنگ و درست و حسابی نوشته و انتخاب شده. >>به طور کلی انیمه ای نصیحت گرا و مودبانه است. >>فرهنگ کشور ژاپن بسیار غنی و نزدیک به فرهنگ ماست. (البته در My Neighbors the Yamadas بسیار مشهود تره) >>به خوبی پروژه قبلی استودیو جیبلی نیست. (The Tale of the Princess Kaguya) >>با توجه به سلیقه ی داوران آکادمی اسکار که خلاقیت گرا و فانتزی پسند هستند، احتمال انتخاب شدن این انیمه به نظرم کم هست .