داستان : دقیقا فرمول قسمت اول , رالف خرابکاری میکنه + ونالوپی تو دردسر میوفته = پیدا کردن راهی برای خلاصی از مشکل
جمله ای هست که میــگه : هیچگاه از روی ظاهر آدم ها در ارتباط آنها قضاوت نکنید , شاید در زیر پالتوئی کهنه قلبـــی مهربان بتپد
محتوی قسمت اول بر این مبنا پیش رفت , رالف در ظاهر شخصـــی بود با دست های بیش از حد گنده - با سخنرانی های احمقانه
با تصمیم گیری های بدون فکر و ... اما در انتها مشخص شد رالف فقط و فقط دنبال این بود که نشون بده آدم بدی نیست درسته که
به اصطلاح نقش BadMan بازی رو داره ولی خودش بد نیست.
مونولوگ های ابتدائی و انتهائی رالف در قسمت اول هیچ فرقی نداشت اون بازهم کارش خرابکاری بود بازهــــم در انتها از پشت بوم پرتش میکردن پایین
ولی این بار وقتی میرفت رو پشت بوم ذوق داشت چرا که میتونست ونالوپی رو ببینه که لبخند میزنه , متاسفانه قســـمت دوم بهیچ وجه محتوی قسمت
اول رو نداشت فقط و فقط ساخته شده بود که از موفقیت قسمت اول استفاده کنه برای جذب مخاطب - اضافه کردن سـیل عظیمی از شخصیت ها معروف
دیزنی بهیچ عنوان دلپذیر نیست چرا که حضورشون فقط بخاطر اسمشون نه اینکه شخصیت پردازی و جایگاه مناسبی رو تو داستان داشته باشن پرداخت
به هرکدوم بسیار سطحی ـه
برای پر کردن وقت خوبه(با اینکه تایم بیخودی داره برای روایت داستانی که میشد حتی بعنوان یه اسپین آف 40دقیقه ای ساخته بشه نه یه انیمیشن سینمائی)
7/10