westworld
دنیای غرب
سریالی بر اساس فیلمی به همین اسم Westworld (1973)
مطالبی که می خوام بگم در نقد فیلم نیست و صرفا نظر شخصی بنده هست
و نه در تایید و نه در رد هیچ گونه تفکر م/ذهبی نیست !
این فیلم با اینکه ظاهر فیلم های وسترن یا بعضی موارد درام یا حتی ترسناک رو داره ولی در اصل مجموعه ای فلسفی هست
همونطور که چند بار در مورد فیلم های متفاوت گفته شده این مجموعه هم از سری جدید هست و پیرو تفکر خاصی هست و قصد داره یه نوع نگرش و بینش رو می خوات به روایت تصویر بیان کنه
ایا دلیلی دیگر هم وجود دارد ؟ ایا خ.دا هست ؟ اگر هست ایا اون همیشه خوبه !>؟من فکر می کنم (جواب) این می تونه بر اساس اونچه من (فرد ) فکر می کنم(در زمان های مختلف) تغییر می کنه
تو روند داستانی فیلم
با دنیایی روبرو میشیم که تماما ساختگی هست برای اهداف خاص که بقیه ازش استفاده کنن
2 نوع ادم وجود داره یکی افرادی که وارد این دنیا میشن و در این دنیا نامیرا هستن
یکی هم افرادی که برای این دنیا ساخته شدن و هر روز در روندی تکراری قرار می گیرن به خیالشون دارن زندگی می کنن که یواش یواش بعضی چیزا تو ذهنشون باقی می مونه و ...
آنتنی هاپکینر نقش خدا رو داره و طبق گفته شخصیت فیلم ما می خواستیم نقش خدا رو بازی کنیم و خلق کنیم !
مسائلی که تو فیلم بطور غیر مستقیم داره بررسی میشه
به عبارتی می خوات بگه داستان افرینش ما انسان ها هم می تونه اینجوری باشه ،
1.قدرت اختیار
افراد این دنیا فکر می کنن تمامی تصمیماتشون بر اساس اختیار خودشون هست در صورتی که یه چیز از پیش تعیین شده هست و افراد کنترل کننده (خدا) می دونن قرار هست چه اتفاقاتی بیفته
فلسفه اختیار که مدت هاست در ادیان مختلف از جمله اسلام مورد بحث هست و شبهاتی بش وارد شده همین هست
که چطور خدا می دونه قراره چه اتفاقی بیفته یا چه تصمیمی بگیریم ؟
اگر می دونه یعنی تصمیم ما ثابت و مشخص هست و ما اختیار نداریم و فقط فکر می کنیم مختار هستیم در صورتی که داریم یه چرخه مشخص و از پیش تعیین شده رو طی می کنیم
این فیلم بطور غیر مستقیم میگه ما هیچ اختیاری نداریم و به اجبار و از پیش تعیین شده داریم رفتار می کنیم
2.فلسفه وجودی انسان و خلقت (علت افرینش)
اینکه چرا خدا انسان رو افرید
در بعضی قسمت ها می بینیم که افراد این دنیا بعضی چیز ها (ازار و اذیت های خدایان یا همون تازه وارد ها یا بازسازی خودشون)یادشون میات بعضیا اسمشو میذارن دیدار با خدایان ، بعضی اسمشو میذارن اعتقاد سرخپوستی
بعضیا اسمشو میذارن ساخته افکار
3.وحی
شخصیتی به اسم ارنولد که از از خالقان بوده ولی در جریانی در همین دنیا میمیره
حالا یواش یواش داره بصورت وحی با این افراد ارتباط برقرار می کنه و اونا رو به سمتی میکشه
البته از دید ما که از بالا داریم به این دنیا نگاه می کنیم این وحی نیست و صرفا کدهایی برای خلاق کردن این شخصیت ها هست که ارنولد اونا رو برنامه نویسی کرده
4.بد بودن یا خوب بودن خدا یا خدایان
آرنولد به نظر خدای خوب هست که داره ادم ها راهنمایی می کنه به سمت رهایی(رستگاری )
هاپکینز به نظر خدای نیمه بد هست که از انسان ها برای تفریح و سرگرمی بقیه استفاده می کنه
همونطور که تا اینجای داستان دیده میشه شخصیت های این دنیا یواش یواش دارن متوجه این مسائل میشن و با خالقان خود به مشکل بر می خورن و حتی بعضی موارد به شدت عکس العمل نشون داده و خالقان رو تهدید می کنن
که چرا ما رو افریدی که از ما سو استفاده کنی و برای سرگرمی خودت ما رو به خاک و خون بکشی !؟
5.فلسفه بهشت و جهنم
اینکه جهنم همین دنیا می تونه باشه
یا بقول یکی از شخصیت ها (شاید )مدت هاست که مردیم و خودمون خبر نداریم
این سریال یه جورایی یاد اور فیلم The island هست