Shameless | بحث و تبادل نظر پیرامون فصل پنجم سریال

[yaser63]

در این تاپیک می توانید پیرامون فصل پنجم کمدی-درام زیبای Shameless که پخش رسمی آن از یازدهم ژانویه 2015(به وقت ایران:بیست و دوم دی ماه 93)آغاز شده است بحث و تبادل نظر نمایید.لطفا اگر قصد بحث درباره محتوای داستانی سریال را دارید در ابتدای نظرتان عنوان اپیزود مورد بحث را بیان نمایید تا هم دیگران متوجه منظورتان بشوند هم از اسپویل شدن مطلب برای کسانی که قسمت مورد نظر را ندیده اند خودداری شود.در مواقع ضروری نیز استفاده از تگ اسپویلر را مد نظر قرار دهید.

[r-stark]

معلوم نیست این فرانک چه مهره ماری داره که هرجا میره ازش سو استفاده جنسی میشه بیچاره خودشم راضی نسیت ولی ... اون از شیلا با با اون اسباب بازی های خطرناکش اینم از مادر دیوید .

این استیو ( همون جیمی تازه یه اسم دیگه هم داشت یادم نیست ) بهتر بود دیگه کامل حذف میشد یا اینکه اینطور نمیشد که فیونا ازدواج کنه بعد پیداش بشه چه دلیل داره حالا که فیونا ازدواج کرد سرو کلش پیدا بشه طرف میبینه ازدواج کرده باز میاد وسط

فیلم و سریالای امریکایی شده = یه خانواده باید یهودی باشه ، همچنسگرا (مرد یا زن ) بی برو برگرد باید تو داستان باشه و مثلث عشقی .

[UntouChable]

الان فیونا داره منفجر میشه ها ... اصلا معلوم نیست که چرا جیمی هر هفته اون به قول فرانک ( دایک ) رو هی میفرستاد پیش فیونا و خودش سر نمیزد !!! خیلی مسخرس و امیدوارم نویسنده ها یه دلیل خوب پیدا کنن

دبی چقدر باحال شده ها ولی برعکس برادرش ایان خیلی رو مخه

[yaser63]

قسمت پنجم: داستان کارل که از فصل قبل هم خوب بود خط داستانی دبی هم خیلی خوب شده این فصل .سکانسی که دبی, سامانتا رو درباره فرانک و گلگر شدن روشن کرد و واکنش سامانتا هم با حال بود.جیمی فکر میکردم قسمتای آخر بیارن ولی با رفتن فیلیپ و ایان اومدنش این قسمت منطقی بود امتیاز:9

[HAMID13]

از وقتی سریال Board walk-Empire رو شروع کردم دیگه هیچ سریالی حال نمیده حتی شملس

این قسمتش5 هم خوب بود مخصوصا قسمت فرانک ولی این تغییر حالت های فیونا رو اعصابه .........................

جدیدا همه کارای فیونا رو اعصابه حوصله کاراشو ندارم

[Izavel]

چقد این Dermot Mulroney خوبه خیلی نامردن انقد کم بهش دیالوگ میدن ، من همش دلم میخواد این حرف بزنه

آخی ، حدس میزدم بالاخره لیپ ببره از اینجا، خیلی تنها بود ، انگار تو یه دنیای دیگه بود ، انگار نه انگار همون فیلیپ ه که مندی بزور میخواست بفرستدش دانشگاه

اوج رذالت فرانک بود دیگه

کلا همه سوژه ن تو این سریال

کل این اپیزود یطرف ، عصبی شدن و فحش دادنای میکی یطرف

و بالاخررررره شخصیت نچسبمون وارد شد :دی منتظر اپیزود بعدم ببینم چی میخواد بگه :دی

[amiana]

چقد این قسمت آخر قشنگ بود آخرش دلم می‌خواست برم یه گوشه گریه کنم!! جیمیِ خر فیونا فیونا
فقط یه صحنه اضافه داشت که من نفمیدم چرا گذاشته بودنش، اون دوست اسوتلانا که واسه اون مرد تو بیمارستان ادا اطوار میومد
اگر یکی قبلا می‌گفت عاشق میکی میشی بهش می‌گفتم برو بابا، رسما تو این اپیزود عالی بود
رابطه برادری لیپ و ایان و هم خیلی دوست دارم

[r-stark]

قسمت 6

حیف گاس که گیر این فیونا افتاده وقتی دوباره با جیمی اره حالم ازش به هم خورد با اینکه کاراکترش دوست داشتنیه ولی دیگه شورش رو در اورده جیمی بالا بعد گاس پایین تو خونه عجب . ادم چقدر به قول صاب کارش لنگاش باید تو آسمون باشه اراده صفر . این بشر مغزش زیر شکمشه کم مونده با کارگردان بیان جلو دوربین

دبز هم که فاجعه شده خیلی کاراش رو مخه همه جوره الارم میده بیاین من رو ب.گ.ا.ی.ی.د دبز قبلا دوست داشتنی تر بود (معصومیت از دست رفته ) .

[Dr. HANNIBAL LECTER]

قسمت 6

عجب خر تو خری شده از این بر ایان هنگ کرده از اون بر فیونا صبح با جیمی شب با شوهرش ،ولی کیتی یک تیکه هنگ کرد دید فیونا روشو کم کرده و تیکه متعهد بودن میندازه

[aria76]

شیطونه میگه پاشم برم یه فس فیونا رو بزنم ناکارش کنما!
چه مرگشه این دختر؟ اخه آدم انقدر الاغ؟
بنده خدا گاس دلم براش میسوزه

ایانم بالاخره رفت تیمارستان خدا شفاش بده ... میکی که عشقه دیدین چجوری گریه میکرد ؟

[Izavel]

اپیزود ششم

این اپیزودو خیلی دوس داشتم

انگار تو سریال همه چی داره سرجای خودش قرار میگیره ، جز کو و دی که نمیدونم چه مرگشونه:/

بعد از دیدن این اپیزود وقتی بهش فکر میکنم اول ، آخرش میاد بذهنم ، خداحافظی از ایان !
[

مشاهده محتوا اسپویلر

[/

برمیگریم قبلترش فیونا و گاس و قبلترش ایان تو کلانتری و قبل تر از اون فیونا و جیمی و .. . اتفاقای سریال از آخر مرور میشه برام

این قسمت از سریال یاد رابطه ی اول فیونا و جیمی افتادم ولی چقد متفاوت !

مشاهده محتوا اسپویلر

[/

البته اول فکر کردم باز فیونا جیمی رو انتخاب کرده ولی خب این صحنه ها نشون میده که منتظر اتفاقای جالبتری باید باشیم ( انقد هم غر نزنین به فیونا که چراااا؟ بنظرم واکنشش و اتفاقایی که افتاد طبیعی بود و قابل درک :دی )

کلا اپیزود تلخی بود مخصوصا نیمه ی دومش و آخرش که فکر کنم همه ی بیننده های سریالو ناراحت کرد و یه بغض خفه واسشون گذاشت

بقیه هم که مث همیشه دارن روزگار میگذرونن ، فقط در عجبم از ناامید شدن سمی از فرانک ، قبلا از این اتفاقا زیاد براش افتاده بود ولی سابقه نداشت بیخیال فرانک شه البته هنوزم فکر میکنم باز برمیگرده هی ددی ددی میگه و خرحمالی فرانکو میکنه:/

ناامیدی کامل خانواده ی گلگر از فرانک واسه هرکدومشون طی یه اتفاق خاص افتاده ، هیچوقت فراموش نمیکنم زمان ناامید شدن دبی از فرانک رو ( اگه یادتون باشه دبی کلا گوش به فرمان فرانک بود و هنوز رویای پدر داشتن و خانواده داشتن تو سرش بود و حرفای فیونا و لیپ تو کله ش نمیرفت تا نمیدونم چی شد که دبی فهمید همه ی رویاهاش سراب و دروغه و با یه کیسه ی شنگین شروع کرد به زدن فرانک ، اتفاقی که فرانک و لیپ و فیونا و همه ی بیننده های سریال با بهت نگاش میکردن و شد از بهترین اپیزودای سریال ) پس بنظرم نا امید شدن سمی از فرانک خیلی معمولیه و هنوز واقعا اتفاق نیفتاده :دی