برای استفاده از تمامی امکانات انجمن و مشاهده ی آنها بایستی ابتدا ثبت نام کنید
صفحه 2 از 2 اولیناولین 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 11 از مجموع 11
  1. #1
    جمله مورد علاقه ندارد
    تاریخ عضویت
    Oct 2012
    ارسال ها
    1,354
    سپاس
    16,112
    از این کاربر 30,047 بار در 1,455 پست سپاس گزاری شده

    Game of Thrones | نگاهی به نقاط ضعف سریال بازیِ تاج و تخت



    مطلبی که میخوانید دارای محتوای اسپویلر است..اگر 4 فصل سریال را بطور کامل تماشا نکرده اید این صفحه را ببندید وگرنه عواقبش
    پای خودتان است...!!

    مقــــدمـــــه


    "نغمه ای از آتش و یخ" را در قالب یک سریال تلویزیونیِ اقتباسی ساختن، کار آسانی نیست. به لطف کارکترهای بیشمار،پیچیدگی های بسیار و تنوع بالای مکانهایی که داستان کتاب درآن رخ میدهد، عملاً هیچکس نمیتواند 100درصد ادعا کند که کتاب را بازتاب داده است. توقعات از شبکه ای چون HBO بالا بود. وقتی درسال 2011 اعلام شد که این شبکه درحال برنامه ریزی برای پخش سریالی اقتباسی از روی کتاب A Song Of Ice and Fire است ، تمام طرفداران دنیای تلویزیون نیم خیز ، ساعت شماری میکردند تا شاهد شاهکاری جدید ازین شبکه باشند.
    چه بخواهید چه نخواهید، Game Of Thrones یکی از بهترین آثاری بوده که دراین سالها ساخته شده است.فیلمبرداری عالی،کارگردانی دقیق،ایفای نقش های چشمگیر و عوامل دیگر همگی در کلاس جهانی به سر میبرند.موفقیت سریال به قدری بالاست که هم خوانندگان کتاب اصلی و هم بینندگانش، همگی از سریال راضی اند.
    صحبت از شاهکار بودنِ Game Of Thrones شد.اکنون بعد از گذشت چهارسال و چهار فصل از سریال شاهد آن بوده ایم که هرچه سریال به جلو پیش میرود، وسعتش بیشتر از قبل میشود و ازآنجایی که سازندگان هم انسان اند و انسانها هم جایزالخطا، شاهد رخنه هایی در اصالت سریال بوده ایم که امروز، به چشم آمده اند. رخنه ها و شکاف هایی که بر پیکره ی مجسمه ی خوش تراشی به عظمت Game Of Thrones ایجاد شده اند و اگر جلوی آنها گرفته نشود، شاهد به وجود آمدن شکاف های دیگری خواهیم بود.
    فهرست زیر به برخی ازین شکاف ها که درصورت برطرف نشدن تبدیل به ترک خواهند شد نگاهی افکنده و معیار این موارد مقایسه ی اصل کتاب با اصل سریال است. بازهم تکرار میکنیم که اگر به طور کامل چهارفصل ابتدایی را تماشا نکرده اید از خواندن این متن و پائین بردن صفحه بپرهیزید. هرگونه "اسپویل زدگی" برعهده ی خودتان میباشد.

    متن زیر در بعضی قسمتها +18 سال است. اگر جنبه ندارید از خواندن متن بپرهیزید.


    "شرافتِ" راب استــارک

    راب استارک به طور قطعی فرزند پدر خودش است و شخصیتی است که خانواده و شرافتش را برای هرتصمیمی که میگیرد مدّ نظر قرار میدهد.یکی از اصیل زاده های وستروس که ارزش های والایی را از انسانیت بازتاب میدهد.درکنار این سیاستمداریِ منظمش، شاهد آن هستیم که در نبرد "پنج پادشاه" پیروز میشود و دشمنانش را شکست میدهد و این از آمادگی بالای جسمی و فکری او خبر میدهند. تااینجای کار همه چیز صاف و دقیق است ولی شکاف زمانی ایجاد میشود که در حین جنگ ، راب استارک عاشق دختری به نام Talisa میشود.
    با شکل گیری این ازدواج، تمام عهد و پیمانهایی که با خاندان Freys بسته بود را میشکند. پیمان شکنی ای که نتیجه اش اپیزود نهم فصل سوم (Red Wedding) میشود که درآن کتلین استارک، تالیسا استارک و خودِ راب استارک کشته میشوند.
    شاید طرفداران سریال بگویند کجای عاشق شدن عیب دارد؟ در دنیای وستروس، عاشق شدن به همین سادگی ها نیست.شما هرلحظه ممکن است دراین جهان کشته شوید ولی باز هم هیچ کس از ابراز علاقه ی راب استارک به تالیسا ناراحت نیست، مهم شخصیت پردازی کارکتر است که "عیب دار" میشود. در جملاتی که در کتب George Martin میخوانیم، راب استارک شخصیتی است که تحت هیچ شرایطی زیر قول و شرفش نمیزند. وقتی در کتاب راب استارک را مردی باهوش و ذکاوت و آینده نگر توصیف میکنیم، نباید در سریال اورا تبدیل به شخصیتی کنیم که خودش میداند فلان تصمیم(ازدواج با تالیسا) برایش عواقب ناگواری خواهد داشت و بازهم به پافشاری برروی تصمیم غلط خویش اصرار می ورزد. نکته ی انحرافی دیگر این بخش آن است که راب استارک در جریان جنگ "5 پادشاه" زخمی میشود و تمایلاتی نسبت به دختری اشراف زاده و نه طبیب به نام Jeyne Westerling در وی شکل میگیرد.تمایلاتی که صرفاً رفع نیازهای جنسی راب استارک را ارضا میکنند و هدف عاشق شدن و ازدواج کردن نیست.
    راب استارک پی به تصمیم غلط خود میبرد و در ازای آن برای بازیابی شرافت دخترک جوان و خدشه دار کردن بکارتش، تصمیم به ازدواج با وی میگیرد.



    "موقعیتهای s3×y " بیش از حد

    طبق استاندارهای عصر مدرن سریال سازیِ شبکه HBO، پرداخت به روابط جنسی و لخت نشان دادن بازیگران، در سریال Game Of Thrones موج میزند.شاید مساله ی مهمی نباشد ولی بدون شک یکی از عوامل محبوبیت سریال و جذب بیننده ، همین بی پرده نشان دادن روابط زن و مرد بوده است.
    نکته ی مثبت این لحظات تناسب بین شخصیت پردازی بازیگران است.در اپیزود اول سریال، دنریس را درحال استحمام مشاهده میکنیم واین درحالیست که برادرش نظاره گرِ اوست. برادری که برای رسیدن به مقام و منسب حاضر است خواهرش را حتی به قیمت فاحشه گری، به خاندانی خشن ببخشد. اگر میانگین بگیریم، تقریباً تمام اپیزودهای سریال لحظات س ک صی برای نشان دادن دارند.
    برخی از منتقدین و البته بینندگان براین باورند که سریال بعد ازفصل اول، کمی بیش از حد درحال پرداخت به مسائل جنسی بوده است.آیا واقعاً این حجم از "لخت نشان دادن" در راستای پیش برد داستان صورت میگیرد؟اگر کارگردانهای سریال به پرداخت به این مسائل علاقه مندهستند، اگر درادامه ی سریال برای واقعی تر نشان دادن روابط از ستارگان پ. و . ر . ن در سریال استفاده شد تعجب نکنید.



    دو چشمِ "Bloodraven"

    این مورد زیاد به چشم نمی آید ولی نگرانی از جایی شروع میشود که خوانندگان کتاب میترسند کارگردان های سریال به درستی به این کارکتر نپرداخته باشند و از تمام پتانسیل کتاب برای شخصیت پردازی اش استفاده نکرده باشند. نکته ی اولیه ی این کارکتر طرز اضافه کردنش به سریال است.درکتاب، شخصیت "بلاد رِیــوِن" تنها 1 چشمِ بینا دارد.
    درکتاب اصلی، وقتی "برَن استارک" برای اولین بار با او مواجه میشود، میخوانیم که از کاسه ی یکی از چشمان این کارکتر، شاخه ای درحال روئیدن است ولی در سریال Game Of Thrones مشاهده میکنیم که هردو چشمان این کارکتر قابلیت بینایی دارند. نویسندگان سریال برای "لاپوشانی کردنِ" این بخش از داستان به طرز ماهرانه ای با افزودن یک دیالوگ قضیه را مختومه میکنند. وقتی شخصیت Bloodraven خطاب به برن استارک میگوید "I have thousand eyes , and One" =من هزارویک چشم دارم.
    اگر کارگردان دوست دارد این شخصیت 2 چشم داشته باشد مساله ای نیست ولی باید انتقاد خوانندگان را نسبت به عدم تطابق شخصیت با اصل خودش بپذیرد و متوجه ی کم کاریِ خود باشد.



    دنریس تارگریَنِ فصل چهارم

    یکی از مواردی که سریال را نسبت به کتاب برتری میدهد همین بخش است.پرداخت طولانی به دنریس و اتفاقاتی که در شهر Meereen برای او و سپاهیانش می افتد کمی هیجان انگیز تر از کتاب نشان داده شده اند. از نجات بردگان گرفته تا استخدام سرباز و غیره همگی به خوبی ترسیم شده اند. فصل های 1 و 2 شاهد تبدیل این شخصیت از دختری بی تجربه به زنی شجاع و با درایت بودیم. حال کجای کارِ این شخصیت میلنگد؟
    او باید خودش را هرچه زودتر به مقر فرمانروایی برساند ولی بازهم مشاهده میکنیم آرام آرام و با سرعت پائین درحال عبور از شهرهاست. شاید باید سریعتر سوارِ کشتی های عظیم الجثه ای شود و ارتش بی شمارش را به King’s Landing و تخت آهنین برساند. این طور که او و سپاهیانش به سمت تصاحب قدرت فرمانروایی به وستروس حرکت میکنند، شاید تاانتهای سریال به مقصد نرسند و هنوز در راه باشند.




    انتخاب بازیگرِ "داریو ناهاریس"

    داریوناهاریس،شخصیتی دسیسه باز و بنظر باهوش است که البته برای ما مهم نیست چه تاثیری برروی دنریس و داستانش میگذارد. نقطه ضعف کارگردانی سریال زمانی پررنگ میشود که میفهمیم بازیگر فصل چهارم این سریال مجدداً مورد استخدام قرار گرفت. فصل سوم این ایفای نقش برعهده ی Ed Skrien بود که انصافاً به زیباترین شکل ممکن تصویری از یک سرباز "تیراشیایی" ایفا کرد.
    بینندگان تازه به این شخصیت عادت کرده بودند و قیافه اش را به خاطر سپرده بودند که کارگردان تصمیم گرفت Micheil Huisman را جایگزینش کند.این بازیگر باتمام توانایی هایش در خاطره آفرینی و به یادماندن در ذهن بینندگان درمانده عمل کرده است. وقتی برای اولین بار درفصل چهارم شاهد ورود داریو ناهاریس به جلوی دوربین هستیم، دچار سرگیجه میشویم. به طور قطعی تمام بینندگان سریال اولین سوالی که در ذهنشان به وجود می آید اینست "آیا این همان بازیگره فصلِ سوم است؟".
    اینجا توجهات به سمت پشتِ صحنه جذب میشود و این بی نظمی و بی دقتی سازندگان در استفاده و انتخاب بازیگران را نشان میدهد. به نظرمیرسد پرداخت به این کارکتر از دستان کارگردان در رفته باشد و آنطور به باید اورا در سریال نمیبینیم.




    Stannis the Mannis

    یکی از محبوب ترین شخصیت های داستان کتاب نغمه ای از آتش و یخ ، استنیس باراثئونــی میباشد که خوانندگان اورا با لفظ "استنیس دِ مـَنیس" میشناسند.پادشاهی که ناراحت است . استنیس باعث به وجودآمدن یک سری اتفاقات بسیار هیجان انگیز و خوفناک در دنیای وستروس شده است.
    استنیسِ سریال GoT هیچ سنخیتی با استنیسِ کتاب ندارد.همه اورا به چشم یک پادشاه شکست خورده که به دنبال کسب دوباره ی افتخاراتِ از دست رفته است مینگرند.انگار بود و نبودش در سریال برای بیننده فرقی ندارد.تنها نکته ای که شخصیت سریالی اش را به شخصیت کتابی اش نزدیک میکند اینست که هردو مثل یک عروسک خیمه شب بازی در دستان جادوگری به نام "ملیساندرِ" هستند.
    Stannis در کتاب جورج مارتین، با الفاظی چون قوی،استوار،خشن،مهربان و مانند این ها توصیف میشود ولی درسریال تنها توصیفی که از در ذهنمان باقیست، سردرگمی اش در پیشبرد اهداف است.
    به بسیاری از پیروزیهای این شخصیت در جنگها اشاره ای نشده است. این کارکتر نمونه ای از تخریبِ شخصیتی است که کارگردان برروی اجزای داستان پیاده کرده است و علت آن نامعلوم است.




    پیچشِ سبیلِ "لیتل فینگر"

    ما درکتاب میخوانیم که لیتل فینگر، سبیلی طولانی دارد که مدام به آن پیچ و تاب میدهد ولی در سریال مشاهده میکنیم که قرار نیست برای کارکتر همچین سبیلی طراحی کنند. بدون شک بازیگر نقش لیتل فینگر، تا شروع فصل پنجم چندین بار سبیل و محاسنش را اصلاح میکند . اگر تاالان قرار بود بر روی صورتش چنین گریمی پیاده کنند، چهار فصل زمان کافی ای به نظر میرسید.
    او آنقدر شخصیت پردازی لطیفی دارد که همگی اورا دوست دارند چرا که نیمی از "شوکِ"سریال برعهده ی اوست. از خیانتش به Ned Stark و توطئه برای قتل پادشاه جافری، همگی لحظاتی بودند که این شخصیتِ خبیثِ دوست داشتنی درآنها نقش داشته است.
    اگر از سبیلهایش چشم پوشی کنیم باز هم آنطور که باید به این شخصیت پرداخته نشده است. در کتاب اصلی رازهای بیشمار و اتفاقات متنوعی در وستروس به پای این شخصیت نوشته شده اند که هنوز خیلی هایشان را درسریال مشاهده نکرده ایم و بنظر نمی آید برنامه ای برای نشان دادنشان ازسوی کارگردان اتخاذ شده باشد.


    حذف شدنِ " بانوی سنگ دل"

    ماجرا مربوط به کتاب سوم که در سال2000 با نام A Storm of Swords منتشر شد است. درون این کتاب میخوانیم که روح کتلین استارک در قالب شخصیتی پلید به اسم "Lady Stoneheart" در وستروس پرسه میزند. شاید تصویری ازین کارکتر را در فضای وب دیده باشید. این شخصیت برروی بسیاری از افرادی که در وستروس باعث نابودی اش شدند تاثیر منفی میگذارد و این در حالیست که درسریال هیچ خبری از او نیست.
    بازیگر نقش کتلین استارک یعنی Michelle Fairley تائید کرده که کارش با سریال تمام شده و حتی در قالب "روح" هم به سریال باز نخواهد گشت.



    سکانسِ تجاوز

    فصل چهارم، جایی که جیمی لَنیستر بی محابا به خواهرش حمله ور میشود و در کنار قبرِ خواهر زاده اش، جافری، به س ک ص با او میپردازد. سکانسی که خشم خیل عظیمی از مردم و منتقدین را دربر داشت و تامدتها نقل محافل بود.سکانسی که باعث شد مردم تصوری را که از جیمی لنیستر در ذهنشان به عنوان یک فرد محبوب ومثبت داشتند، ویرایش کنند و این یکی دیگر از تخریب شخصیت های داستان بود که ازسوی نویسندگان و کارگردان شاهدش بودیم.


    آیا شما هم از بعضی بخش های Game Of Thrones ناامید شده اید؟ آیا ما درمورد این مسائل مطرح شده اشتباه میکنیم؟ اگر شما درستش را میدانید با ذکر دلیل به ما توضیح دهید.






    منبع


    متهم از قفس گریخت

    تیریون لنیستر یکی از متفاوت ترین شخصیتهای سریال با توصیفات کتاب اصلی است. در سریال او با هزار دوز و کلک، قهرمان ماست.او درکتابها ذات کثیف و خشونت باری دارد. بازیِ موفق Peter Dinklage در ایفای نقش این کارکتر باعث میشود تا باور کنیم توصیفات کتاب اشتباه هستند ولی باید بدانید که این طور از زیر کار در رفتن کارگردان در پرداخت به این شخصیت باعث میشود اتفاقاتی که درادامه ی سریال رخ میدهند، بی معنی باشند.
    دقیقاً داریم درباره ی مرگ Shae و Tywin صحبت میکنیم.کارگردان در توجیه کار خود اینطور سریال را به پیش میبرد که تیریون Shae را بخاطر خیانت و Tywin را برای سالها تحقیر و تمسخر و قدر ناسپاسی میکشد ولی وقتی دقیق تر نگاه میکنیم،متوجه میشویم کارگردان از تعریف جزئیات باز مانده و توانایی تعریفشان را ندارد.
    در کتاب اصلی پیش زمینه ای از شخصیت Shae و علت ورودش به داستان میخوانیم. زمانهای بسیار دورتر از اتفاقات سریال، تیریون زنی به اسم Tyshae داشته است. تیریون بسیار عاشق زنش بود و در سریال مشاهده میکنیم که برای خوابیدن با فاحشه ای به نام Shae (به تشابه اسمش با زن اصلی توجه شود) پول پرداخت میکند. بعد ها تیریون میفهمد که Tyshae فاحشه ای بوده که برادرش برای درمان روان پریشی تیریون به او هدیه داده است. او همچنین میفهمد که برادرش گروهی از سربازان سلطنتی را اجیر میکند تا بصورت گروهی به همسر تیریون تجاوز کنند.
    این میشود مقدمه ای از کینه ها و نفرتهایی که درطی سالیان سال در تیریون شکل میگیرد و کارگردان بدون پیش پرداخت قبلی شما را با کارکتری مواجه میکند که از خانواده ی خویش متنفر است و اتفاقات دیگر داستان که تفسیرش با خودتان. صحبت ما برسر اینست که نه به طور صحیحی پرده از نفرت دیرینه ی تیریون برداشته میشود و نه به طرز صحیحی اتفاقات مربوط به دادگاهی و فرار تیریون به تصویر کیشده میشود.
    در کتاب اصلی وقتی جیمی برای آزادی برادرش به پشت میله های زندان میرود به او میگوید که همسرش ، Tyshae هیچوقت یک فاحشه نبوده و به شدت اورا دوست داشته است. این جاست که تیریون لنیستر میفهمد که "تمام زندگی اش برپایه ی دروغ" بنا شده است و برادرش را مورد نکوهش قرار میدهد و تصمیم به قتل Shae و Tywin میگیرد.




  2. #11
    WINTER IS COMING
    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    محل سکونت
    نوشهر
    ارسال ها
    326
    سپاس
    5,127
    از این کاربر 2,252 بار در 326 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : Game of Thrones | نگاهی به نقاط ضعف سریال بازیِ تاج و تخت

    ایراداتی که به سریال گرفته شده بیتر بخاطر تفاوت هایی که با کتاب داره و این مشکلات رو کسایی خیلی تاثیر داره که کتاب رو خونده باشن
    من خودم کلا حس میکنم شخصیت استنیس ترکونده شده استنیس کتاب با سریال فرقشون زیاده و بازم میگم این ایراداتی که شما میگید تفاوت سریال با کتابه
    وبی در رابطه با شخصیت داریو و همینطور مانتین(کوه) این اتفاق بازیگر جدید برای نقش ها بوده که شخصا من خیلی راضی نبودم ازین اتفاق
    مرسی بابت این تاپیک
    [

  3. 4 کاربرِ زیر از HAMID13 بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


 

 
صفحه 2 از 2 اولیناولین 12

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 10
    آخرين ارسال: 04-29-2016, 09:09 PM
  2. پاسخ ها: 28
    آخرين ارسال: 02-24-2014, 10:30 PM
  3. پاسخ ها: 45
    آخرين ارسال: 02-23-2014, 10:28 PM
  4. پاسخ ها: 41
    آخرين ارسال: 02-23-2014, 07:00 PM
  5. پاسخ ها: 50
    آخرين ارسال: 02-21-2014, 11:42 PM

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
  • قدرت گرفته از سیستم vBulletin نسخه ی 4.2.3
  • قالب اختصاصی انجمن TvWorld نسخه ی 1.0
  • طراحی و اجرای قالب : نوژن
  • تمام حقوق مطالب و محتوا برای تی وی وُرلد محفوظ می باشد
Powered by vBulletin® Version 4.2.1
Copyright ©2000 - 2009, Jelsoft Enterprises Ltd.