انصافا The Big Bang Theory داره به همون پتانسيل قبليش تو جذب مخاطب ميرسه
اينكه اون ساختار شكني تو روايت داستان(كه بر خلاف قبل صرفا يك داستان يكپارچه روايت ميشد) مخصوصا تو اوايل فصل ٨ رو كنار گذاشته و ميبينيم كه مثل قبل چند داستان بصورت موازي روايت ميشه خودش(حداقل براي من) يه حس خوبي به تماشاگر ميده...
اين قسمت هم ايده ي جالبي داشت ، هم تيكه هاي قشنگي ، به شخصيت ها هم به اندازه ي كافي پرداخته شده بود و مثل قبل سكانس هاي شلدون / پني خوب از آب درومده بود...
البته اين وسط 'دراماتيكـ' شدن داستان كمي تا قسمتي عجيبه! (منظورم از عجيب ، حسيِ كه به مخاطب القا ميكنه ، نميدونم براي بقيه هم اينطوري هست يا نه!)
سكانس مربوط به فرودگاه و گم شدنِ خاكستر مرده ي مادر هاوارد منظورمه...
در كُل لذت بردم از ديدنش ، خيلي راحت ميتونم نمره ي ٨/١٠ رو براش در نظر بگيرم
10 دادم چون واقعا قشنگ بود
چند روزبود خیلی سرم شلوغ بود و خیلم خسته و بی حال دیروز که ارور دیدم خیلی جالب نبود ( بد نبود) اما امروز کلی خندیدم و حال خوب شد
کلا جالب بود و قوی بود دوباره داره می شه همون بیگ بنگ قبلی و حتی قوی تر (امید وارم )
شلدون دوباره داره همون قبلی می شه دمش گرم
پنی کمی از اون خشکی در اومده
البته فکر کم خود شخصیت این جوریه انگار یکم خسته شده و این زندگی اونی که می خواد نیست برخلاف امی که خیلی خوشه
کاش امیلی بیش تر وارد داستان بشه
قسمت قشنگی بود از آزمایش شلدون و پنی گرفته تا اون زامبی بسته شده تو اتاقه
خیلی قسنگ بود نکته امیدوار کنندش هم بازی خوب شلدون و پنی بود هر موقع این دوتا خوب باشن سریال رو غلطک میافته