برای استفاده از تمامی امکانات انجمن و مشاهده ی آنها بایستی ابتدا ثبت نام کنید
صفحه 2 از 3 اولیناولین 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 از مجموع 28
  1. #1
    IM PATHETIC
    تاریخ عضویت
    Nov 2011
    ارسال ها
    4,097
    سپاس
    63,406
    از این کاربر 90,380 بار در 4,552 پست سپاس گزاری شده

    Oz | معرفی سریال | بحث و تبادل نظر

    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    ژانر:درام جنایی-تعلیقی
    شبکه: HBO
    سازنده: Tom Fontana
    وضعیت: اتمام
    زمان پخش: 1997-2003
    تعداد فصل ها: شش فصل
    تعداد قسمت ها: مجموعا پنجاه و شش اپیزود
    تایم هر اپیزود: حدود 55 دقیقه
    امتیاز در آی.ام.دی.بی: 8.9
    جمله معروف سریال: It's no place like home


    Wiki
    TV.com

    OZ که در لغت اشاره به بخشی در زندان خیالی به نام Oswald State Correctional Facility در نیویورک دارد که داستان سریال در آن روایت می شود عنوان درام جنایی-تعلیقی می باشد که به عنوان اولین سریال درام بلند(حدودا یک ساعته )شبکه HBO پخش آن از دوازدهم جولای 1997 (بیست و دوم تیرماه 76) از این شبکه آغاز گشت و سرانجام پس از شش فصل اکران آن در بیست و سوم فوریه 2003 (ششم اسفندماه 81) به پایان رسید.تمام فصول این مجموعه هشت قسمت می باشد به استثنای فصل چهارم مجموعه که به دلیل وقفه ای که در کار ساخت سریال در حال پخش The Sopranos در آن زمان بوجود آمد از سوی مسئولان شبکه سفارش تعداد اپیزودهای اضافی را دریافت کرد و Tom Fontana که علاوه بر ساخت سریال در تمام اپیزودهای آن به عنوان نویسنده فعالیت کرده است در حالی که کار تولید سریال را برای فصل چهارم آغاز کرده بود مجبور به نویسندگی برای تعداد اپیزودهای بیشتری برای این فصل گشت. +,+, +
    »»از نکات جالب توجه در داستان پردازی مجموعه جسارت عوامل آن در به تصویر کشیدن صریح خشونت , قصاوت و وقایع ج/ن/س/ی هولناکیست که در یک زندان فوق امنیتی قابل رخ دادن می باشد امری که در طول زمان پخش آن گاه و بیگاه با انتقاداتی نیز مواجه می گشت.اگرچه مجموعه در طول زمان پخش برخلاف مخاطبان با بی مهری منتقدان مواجه گشت و هیچ جایزه معتبری را کسب نکرد اما پس از اتمام به آن بهای بیشتری داده شد و علاوه بر پخش در کشورهای مختلف جهان از سوی وبسایت EW به عنوان هفتادسومین مجموعه برتر پخش شده در بین سال های 1983 تا 2008 معرفی شد و انجمن نویسندگان آمریکا آن را را در لیست صدویک سریال برتر تاریخ از نظر نویسندگی قرار داد. +, +
    خلاصه داستان:
    OZ بخش وحشتناکی در درون زندان Oswald State Correctional Facility که در آن احتمال وقوع هر بلایی بر سر زندانیان بویژه افراد ضعیف ممکن است.جایی که اگرچه به ظاهر در کنترل نگهبانان است اما در واقع توسط گروههای مختلف شکل گرفته توسط زندانیان همچون باند ایتالیایی ها,سیاه پوستان, مسلمانان و.... اداره می شود.در این میان روانپزشکی به نام Tim McManus در درون این بخش رعب آور واحد آزمایشگاه گونه ای به نام Emerald Cityرا ایجاد کرده که بنا دارد با رویکردی جدید به درمان ناهنجاری های این زندانیان خطرناک بپردازد.با این حال اگرچه این بخش ظاهری آراسته تر از سایر قسمت های OZ دارد و انبوهی از قوانین دست و پا گیر در این بخش حاکم است اما اینها مانعی از انجام اقدامات تبهکارانه ساکنان آن نمی باشد.در این میان با ورود زندانی سیاه پوست مسلمانی به نام Kareem Said که در تلاش برای ایجاد گروهی مخصوص به خود در Emerald City می باشد و عده ای زندانی تازه وارد دیگر اوضاع در بخش با تغییراتی مواجه می گردد....
    بازیگران:

    Ernie Hudson در نقش
    Warden Leo Glynn

    Terry Kinney در نقش
    Tim McManus

    Harold Perrineau در نقش
    Augustus Hill

    Eamonn Walker در نقش
    Kareem Said

    Kirk Acevedo در نقش
    Miguel Alvarez

    Rita Moreno در نقش
    Peter Marie Reimondo

    J.K. Simmons در نقش
    Vern Schillinger

    Lee Tergesen در نقش
    Tobias Beecher

    Dean Winters در نقش
    Ryan O'Reily

    Lauren Vélez در نقش
    Gloria Nathan

    Edie Falco در نقش
    Diane Whittlesey

    BD Wong در نقش
    Ray Mukada
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    |
    I dont care how long I gonna live. whether it's in a week or twenty years, there's horrible pain and sadness ahead



  2. #11
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    ارسال ها
    41
    سپاس
    365
    از این کاربر 255 بار در 42 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : Oz | معرفی سریال | بحث و تبادل نظر

    عذر میخوام که سوالمو اینجا میپرسم
    زیرنویس srt فصل 3 تا 6 رو هرچقدر گشتم پیدا نکردم... یه سری زیرنویس sub هست که اونم تلاش کردم به srt تبدیل کنم ولی نشد
    از کجا میتونم دانلود کنم؟

  3. 6 کاربرِ زیر از r73 بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  4. #12
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    ارسال ها
    223
    سپاس
    187
    از این کاربر 2,538 بار در 231 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : Oz | معرفی سریال | بحث و تبادل نظر

    نقل قول نوشته اصلی توسط r73 نمایش پست ها
    عذر میخوام که سوالمو اینجا میپرسم
    زیرنویس srt فصل 3 تا 6 رو هرچقدر گشتم پیدا نکردم... یه سری زیرنویس sub هست که اونم تلاش کردم به srt تبدیل کنم ولی نشد
    از کجا میتونم دانلود کنم؟
    کلا srt نیست، تمام سریال sub زیرنویس شد که 3 فصل اول رو نشستن دوباره srt کردن وگرنه کسری(مترجم) اصلآً srt بیرون نداده

  5. 16 کاربرِ زیر از d@vid بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  6. #13
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    ارسال ها
    6
    سپاس
    15
    از این کاربر 65 بار در 9 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : Oz | معرفی سریال | بحث و تبادل نظر

    دوستان کسی زیر نویس های متناسب با این سریال رو نداره؟! توی نت که یک نوع زیر نویس بیشتر موجود نیست (srt/sub.idx) جفتشون یه جور هستن و همین نوع زیر نویس چه با نسخه 480 چه dvdrip هماهنگ نیست! ممنون میشم اگر کسی زیرنویسش رو داره به من هم بده

  7. 9 کاربرِ زیر از Polarstern بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  8. #14
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    ارسال ها
    6
    سپاس
    15
    از این کاربر 65 بار در 9 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : Oz | معرفی سریال | بحث و تبادل نظر

    اول از همه تشکر از دوستی که زیر نویس رو برای من فرستاد
    خب سریال در همین لحظه تموم شد.
    باید بگم که فوق العاده بود! کیفیت نه چندان جالب ریتم نسبتا کند و هیجان نداشتن سریال در بیشتر اپیزود ها هیچ کدوم باعث نشد که از دیدن سریال دست بکشم
    چون میدونستم این سریال واقعا متفاوته. به قول بعضی از دوستان حتی این سریال رو میشه به دید یه مستند دیدش!اتفاقات مثل ت/ج/اوز ها و مکالمه ها - باند بازی ها دعوا و رخمی شدنا به بهترین و واقعی ترین شکل ممکن نمایش داده شده
    خیلی از نظرات رو خوندم نظرات مخالف بسیار زیادی هم دیدم. خیلی طبیعیه کسی که مثلا میشینه سریال های کمیک مثل Arrow میبینه قطعا نمیتونه با این سریال ارتباط برقرار کنه!
    اولین قتل زندان که سوزونده شدن دینو ارتلانی بود نشون داد که خشونت ممکنه تو زندان و سریال تا چه حدی پیش بره
    صحنه های زیبا و دردناک کم نداشت اما خب برا اینکه اسپویل نشه نمیگم شاید کسی تصمیم گرفت سریال رو ببینه
    شاید این سریال اگر 12-13 سال بعد ساخته میشد الان تصویری که از مسلمون ها نشون داده شد توش خیلی فرق میکرد!
    از بین مافیا ها و باند ها خلاصه از سیسیلی ها خیلی خوشم اومد
    معرفی میکنم جیمز رابسون ملعون ترین فرد OZ :D

    سریال پر بود از اختلافات نژادی و نشون میداد که واقعا به خاطر همین موضوع انسان ها دست به چه کار هایی که نمیزنن!
    آریایی ها نژاد پرست ترینشون بودن که عملا خودشون رو بهترین میدونستن
    کارگردان به وضوح نشون داد که زندان چه طور میتونه رو افراد تاثیر بذاره و اونارو که آدم دیگه کنه

    رابطه و نقش این دو برادر تو سریال عالی بود. ثابت کرد که دوتا برادر برا هم چیکار میکنن

    قدرت عشق و این که چه کارایی از یه عاشق بر میاد رو میتونید به بهترین شکل با دیدن رابطه این دوتا سریال درک کنید. عالی بازی کردن به خصوص کلر که خیلی زرنگ بود

    شرح و نشون دادن واقعیت های زندگی بشریت - تناقض ها.... و توسط آگوستوش تو اون جعبه شیشه ایش که خیلی شیرین هم بیانش میکرد و اتفاق افتادن همون چیزایی که میگفت تو سکانس بعدی سریال به قسمت خیلی جالب از سریال برای من بود
    به هرحال همونطور که گفتم برا اینکه جذابیت داستان سریال از بین نره سعی میکنم خیلی وارد جزعیات نشم
    رایان و سیرول اورایلی - سایمون ادبیسی - ورن شیلینگر - میگل آلوارز - کریم سعید - جیمز رابسون خیلی خوب نقششون رو بازی کردن و منو تحت تاثیر قرار دادن
    همونطور که گفتم اگه دنبال یه داستان جذاب هیجان اتفاق هایی که اکثر بیننده ها دوست دارن خیلی بهتون این سریال رو پیشنهاد نمیکنم
    اما خودم به شخصه عاشقش شدم
    من به شخصه اگر HBO یه سریال بسازه که اگه قرار باشه فقط از شبکه دو اونم با س/انس/ور پخش باشه بازم میبینمش



  9. 20 کاربرِ زیر از Polarstern بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  10. #15
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    ارسال ها
    1
    سپاس
    0
    از این کاربر 4 بار در 1 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : Oz | معرفی سریال | بحث و تبادل نظر

    سلام دوستان . زیرنویس هماهنگ با این سریال رو هر چی گشتم پیدا نکردم . کسی اگه داره ممنون میشم لینک بده دانلود کنم . شدیدا نیازش دارم . فصل یک رو دیدم شاهکار بود ولی زیرنویس هماهنگ با فصل دو به بعد رو پیدا نکردم

  11. 4 کاربرِ زیر از miladrko1 بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  12. #16
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    ارسال ها
    70
    سپاس
    443
    از این کاربر 581 بار در 81 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : Oz | معرفی سریال | بحث و تبادل نظر

    نقل قول نوشته اصلی توسط miladrko1 نمایش پست ها
    سلام دوستان . زیرنویس هماهنگ با این سریال رو هر چی گشتم پیدا نکردم . کسی اگه داره ممنون میشم لینک بده دانلود کنم . شدیدا نیازش دارم . فصل یک رو دیدم شاهکار بود ولی زیرنویس هماهنگ با فصل دو به بعد رو پیدا نکردم
    نسخه DVDRip

    http://46.4.238.69/Series/Oz/

  13. 5 کاربرِ زیر از khafan11 بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  14. #17
    بزرگی این دنیا به کوچیکی فکر ماست
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    محل سکونت
    تهران
    ارسال ها
    587
    سپاس
    1,197
    از این کاربر 7,718 بار در 601 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : Oz | معرفی سریال | بحث و تبادل نظر

    چند شب پیش از جانب من بحثی در چت باکس مطرح شد که ترکش های اون به سریال OZ اصابت کرد
    از همین رو یکی از دوست داران سریال از من درخواست کرد که با ادله ی کافی انتقادات خود نسبت به این سریال ابراز نمایم
    بنده سعی دارم به دور از هر گونه غرض ورزی و در حد فهم خودم راجب پاره ای از ایرادات این سریال صحبت کنم...
    .
    .
    .
    از الان زبان نوشتار از حالت رسمی به عامیانه تغییر میکنه

    همین اول پیش از مطرح کردن انتقاداتم بگم همه ی ما نسبت به نقاط قوت این سریال آگاهی داریم
    به طور مثال کست قوی که داره یا الهام بخش بودن برای سریال های دیگه مثل OINBو...

    ولی احساس میکنم خیلی جاها داستان باگ داره که مربوط به بخش فیلمنامه میشه و خیلی جاها از کارگردانی ضعیف رنج میبره و خیلی ساده به مسائل نگاه میشه
    سعی میکنم نمونه های از این نقاط ضعف که به خاطرم هست با شما به اشتراک بذارم...


    اپیزود هفتم از فصل اول جایی که توبایس رئیس باند نازی ها شیلینگر تو باشگاه ورزشی گیر میاره و کتکش میزنه و بعد تحقیرش میکنه
    برگردیم کمی عقب زمانی که توبایس وارد زندان میشه به دلیل شخصیتی که داشته یه طرق مختلف مورد سوءاستفاده قرار میگیره و
    یکی از کسایی که بدترین بلاها رو سرش میاره و از لحاظ روحی و روانی تحقیرش میکنه شیلینگر بوده و کار با جایی میرسه که این کاراکتر ضعیف
    اقدام به مصرف مواد میکنه و تاجایی پیش میره که قید زندگی میزنه و بدون در نظر گرفتن عواقبش به سمت شیلینگر حمله میکنه و باعث اسیب دیدن چشم رئیس نازی ها میشه...

    من به این تیکه نقدی ندارم طبیعی آدمیزاد از محیط تاثیر میگره و کاری که توبایس انجام میده با توجه به بلاهایی که سرش اومده قابل درک ولی چیزی که نمیشه درک کرد
    تغییر کاراکتر شیلینگر و منفعل شدن این ادم بعد از این اتفاق به بهانه عفو مشروطی که در پیش داره سرش تو لاک خودش میره و این بار اون که از طرف توبایس اذیت میشه
    اما سوال من اینجاست که چرا برادران آریایی برای محافظت در کنارش نیستن ؟؟؟ چرا کسی برای محافظت ازش نیست ؟؟؟؟
    چطور توبایسی که مهارت رزمی نداره تو باشگاه این ادم تنها گیر میاره و مورد ضرب شتمش قرار میده ؟؟؟؟
    در صورتی که در چند فصل بعد میبینیم شیلینگر به تنهایی چندنفری که تو باشگاه قصد جونش کردن با در دست داشتن میت ورزشی از پای در میاره و
    همیشه چند نفری درکنارش برای محافظت و اطاعت از فرمان هایی که میده هستن

    فصل سوم اپیزود اول:
    مشاهده محتوا اسپویلر

    جایی که توبایس میخواد از ماموری که در شکسته شدن دست و پاش نقش داشته انتقام بگیره
    ایده قابل هضم و منطقی اما در اجرا به مفتضحانه ترین شکل ممکن اون نمایشه میدن
    این که توبایس با ناخن چنگ میندازه به صورت نگهبان و طرف مقابل بعد از چند ضربه از پای درمیاد
    کسی که تازه از بیمارستان مرخص شده مگه چقدر توان بدنی داره؟؟؟
    اصلا از این نکته بگذریم ناخن انسان مگه چه قدر قدرت داره که جراحتی به این عمیقی ایجاد کنه ؟؟؟
    شخص مقابل چرا کنشی از خودش نشون نمیده ؟؟؟؟
    در ساده لوحانه ترین حالت ممکن توبایس دخل نگهبان میاره


    خیلی جاها سریال از رئال بودن خارج میشه که اصلا با توجه به فضایی که داره منطقی نیست مثل تغییر شخصیت ادبیسی به واسطه جادوگری که وارد زندان میشه
    یا یه مثال دیگه روح پدر موکدا که زندانی ها پس از کشتنش میبینن و به واسطه اون جنایات دیگه انجام میدن
    یا حتی مرگ پدر موکدا این که این شخص برای مدتی در زندان از روی تخت بیمارستان غیب میشه و کسی پیگیری نمیکنه و خبری به بیرون درز نمیکنه
    اصلا چنین چیزی تو یک زندان فوق امنیی به نظرتون امکان داره ؟؟؟؟

    یه مثال دیگه زندانی هایی که تو ردیف اعدام بودن و یکیشون به شدت بد دهن و نژاد پرست بود و همین باعث شد زندانی سیاه پوستی که در سلول کناریش سکونت داشت اقدام به کندن دیوار کنه
    و نهایتا با ضربه مشت دیوار بتنی فرو بریزه و با دست اون زندانی خفه کنه
    چند لحظه با خودتون فکر کنید همچین چیزی عقلانی ؟؟؟؟
    مشاهده محتوا اسپویلر


    اگه بخوام جزء به جزء راجب همه این موارد بحث کنم خیلی زمان بر و در یک پست خلاصه نمیشه

    .
    .
    .

    یک نکته دیگه این که روند مرگ و میرها و اتفاقات داخل سریال خیلی سریع اتفاق میفته
    به طور مثال در یک سکانس راجب کشتن یک زندانی چند نفر بحث میکنند بلافصله کات میخوره و در سکانس بعدی میبینم دخل اون شخص مورد بحث اومده
    از یک نظر باعث میشه بیننده بدون فوت وقت و بلافاصله اون اتفاق مشاهده کنه بدون این حوصلش سربره و با یک روند تند اتفاقات ببینه
    اما از طرفی دیگه این سرعت بالا باعث میشه خیلی جزئیات نادیده گرفته بشه و اون حس هم دردی در بیننده به وجود نیاد .

    مشکل دیگه کاراکترهایی که وارد داستان میشن
    احساس میکنم هر جا نویسنده به مشکل برمیخوره یه کاراکتر جدید وارد زندان میکنه و بعد از این که داستان پیشبرد اون کاراکتر میکشه
    این بیشتر از دید من شارلاتان بازی نویسنده با نویسندگان محترم نه هنرشون برای داستان گویی
    کاراکتر چاکی پنکامو رئیس باند ایتالیایی از یک جایی به بعد به بهانه عفونت زخم چاقو رها میشه در بیمارستان زندان
    به این دلیل که نویسنده هیچ برنامه ای برای این کاراکتر نداره و با این کار چند اپیزود از دست این کاراکتر راحت میشه و لازم نیست سلول های خاکستری مغزش بسوزونه


    یه بحث دیگه ای که دارم مرگ کاراکتر های اصلی سریال بعضی جاها خیلی راحت این شخصیت هارو از دست میدیم ولی بعضی حاها حساب شدست و درام شکل میگره
    مثال مثبت : مرگ ادبیسی که یک فصل تمام رو این شخصیت مانور داده شد و ما جنبه های مختلف زندگیش در زندان دیدیم و خیلی حساب شده این کاراکتر حذف شد و من بیننده ارتباط برقرار
    میکنم با نحوه مرگش
    یا یک مثال مثبت دیگه : کشته شدن ارتلانی وجود این که در یک قسمت پرونده این شخصیت بسته میشه ولی دقیق به این شخص پرداخته شده و مرگش باعث همزادپنداری مخاطب میشه و خوبی حس اندوه و غم به بیننده منتقل میکنه نحوه کشته شندش جوریکه تا فصل اخر همه اسم این کاراکتر یادشون میمونه.

    مثال منفی : نحوه کشته شدن انریکه مورالز رئیس باند لاتین ها در زندان
    اصلا به بیننده هیچ حسی منتقل نمیکنه و کاملا خنثی ، این شخص میره زندان بیمارستان بر اثر جراحت آشیل پا و توسط یک پرستار دیوانه که قبلا سابقه کشتن ادم ها در یک بیمارستان دیگه داشته کشته میشه
    حالا بگذریم از این که چطور همچین شخصی تا الان شناسایی نشده بود و تحت تعقیب قضایی قرار نگرفته و برای استخدامش در زندان که یک محیط حساس و امنیتی سوابق گذشتش چک نشده و دلیل اخراجش از بیمارستان پیشینی که درش مشغول به کار بوده تازه بعد از مرگ مشکوک زندانی ها در بیمارستان زندان برملاء میشه ...

    مرگ کریم سعید : اصلا چی شد ؟؟؟ یه شخصیت با تفنگ وارد زندان فوق امنیتی میشه میکشه این کاراکتر و بعدم نویسنده نمیدونه با این شخصیت چیکار کنه و رهاش میکنه(این وسط عمر از پای درمیاره برای این که نشون بدن این شخص مشکلات روانی داره و بیجهت وارد زندان نشده) ...

    خیلی جاهای دیگه برای بحث و نقد این سریال وجود داره حتی راجب خودکشی کلر و کشته شدن شیلینگر هم بحث دارم که ترجیح میدم تا همین جا اکتفا کنم

    @masihm



  15. 12 کاربرِ زیر از Daniel Desario بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  16. #18
    تاریخ عضویت
    Oct 2012
    ارسال ها
    408
    سپاس
    1,877
    از این کاربر 4,589 بار در 446 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : Oz | معرفی سریال | بحث و تبادل نظر

    نقل قول نوشته اصلی توسط Daniel Desario نمایش پست ها
    چند شب پیش از جانب من بحثی در چت باکس مطرح شد که ترکش های اون به سریال OZ اثبات کرد
    از همین رو یکی از دوست داران سریال از من درخواست کرد که با ادله ی کافی انتقادات خود نسبت به این سریال ابراز نمایم
    بنده سعی دارم به دور از هر گونه غرض ورزی و در حد فهم خودم راجب پاره ای از ایرادات این سریال صحبت کنم...
    .
    .
    .
    از الان زبان نوشتار از حالت رسمی به عامیانه تغییر میکنه

    همین اول پیش از مطرح کردن انتقاداتم بگم همه ی ما نسبت به نقاط قوت این سریال آگاهی داریم
    به طور مثال کست قوی که داره یا الهام بخش بودن برای سریال های دیگه مثل OINBو...

    ولی احساس میکنم خیلی جاها داستان باگ داره که مربوط به بخش فیلمنامه میشه و خیلی جاها از کارگردانی ضعیف رنج میبره و خیلی ساده به مسائل نگاه میشه
    سعی میکنم نمونه های از این نقاط ضعف که به خاطرم هست با شما به اشتراک بذارم...


    اپیزود هفتم از فصل اول جایی که توبایس رئیس باند نازی ها شیلینگر تو باشگاه ورزشی گیر میاره و کتکش میزنه و بعد تحقیرش میکنه
    برگردیم کمی عقب زمانی که توبایس وارد زندان میشه به دلیل شخصیتی که داشته یه طرق مختلف مورد سوءاستفاده قرار میگیره و
    یکی از کسایی که بدترین بلاها رو سرش میاره و از لحاظ روحی و روانی تحقیرش میکنه شیلینگر بوده و کار با جایی میرسه که این کاراکتر ضعیف
    اقدام به مصرف مواد میکنه و تاجایی پیش میره که قید زندگی میزنه و بدون در نظر گرفتن عواقبش به سمت شیلینگر حمله میکنه و باعث اسیب دیدن چشم رئیس نازی ها میشه...

    من به این تیکه نقدی ندارم طبیعی آدمیزاد از محیط تاثیر میگره و کاری که توبایس انجام میده با توجه به بلاهایی که سرش اومده قابل درک ولی چیزی که نمیشه درک کرد
    تغییر کاراکتر شیلینگر و منفعل شدن این ادم بعد از این اتفاق به بهانه عفو مشروطی که در پیش داره سرش تو لاک خودش میره و این بار اون که از طرف توبایس اذیت میشه
    اما سوال من اینجاست که چرا برادران آریایی برای محافظت در کنارش نیستن ؟؟؟ چرا کسی برای محافظت ازش نیست ؟؟؟؟
    چطور توبایسی که مهارت رزمی نداره تو باشگاه این ادم تنها گیر میاره و مورد ضرب شتمش قرار میده ؟؟؟؟
    در صورتی که در چند فصل بعد میبینیم شیلینگر به تنهایی چندنفری که تو باشگاه قصد جونش کردن با در دست داشتن میت ورزشی از پای در میاره و
    همیشه چند نفری درکنارش برای محافظت و اطاعت از فرمان هایی که میده هستن

    فصل سوم اپیزود اول:
    مشاهده محتوا اسپویلر

    جایی که توبایس میخواد از ماموری که در شکسته شدن دست و پاش نقش داشته انتقام بگیره
    ایده قابل هضم و منطقی اما در اجرا به مفتضحانه ترین شکل ممکن اون نمایشه میدن
    این که توبایس با ناخن چنگ میندازه به صورت نگهبان و طرف مقابل بعد از چند ضربه از پای درمیاد
    کسی که تازه از بیمارستان مرخص شده مگه چقدر توان بدنی داره؟؟؟
    اصلا از این نکته بگذریم ناخن انسان مگه چه قدر قدرت داره که جراحتی به این عمیقی ایجاد کنه ؟؟؟
    شخص مقابل چرا کنشی از خودش نشون نمیده ؟؟؟؟
    در ساده لوحانه ترین حالت ممکن توبایس دخل نگهبان میاره


    خیلی جاها سریال از رئال بودن خارج میشه که اصلا با توجه به فضایی که داره منطقی نیست مثل تغییر شخصیت ادبیسی به واسطه جادوگری که وارد زندان میشه
    یا یه مثال دیگه روح پدر موکدا که زندانی ها پس از کشتنش میبینن و به واسطه اون جنایات دیگه انجام میدن
    یا حتی مرگ پدر موکدا این که این شخص برای مدتی در زندان از روی تخت بیمارستان غیب میشه و کسی پیگیری نمیکنه و خبری به بیرون درز نمیکنه
    اصلا چنین چیزی تو یک زندان فوق امنیی به نظرتون امکان داره ؟؟؟؟

    یه مثال دیگه زندانی هایی که تو ردیف اعدام بودن و یکیشون به شدت بد دهن و نژاد پرست بود و همین باعث شد زندانی سیاه پوستی که در سلول کناریش سکونت داشت اقدام به کندن دیوار کنه
    و نهایتا با ضربه مشت دیوار بتنی فرو بریزه و با دست اون زندانی خفه کنه
    چند لحظه با خودتون فکر کنید همچین چیزی عقلانی ؟؟؟؟
    مشاهده محتوا اسپویلر


    اگه بخوام جزء به جزء راجب همه این موارد بحث کنم خیلی زمان بر و در یک پست خلاصه نمیشه

    .
    .
    .

    یک نکته دیگه این که روند مرگ و میرها و اتفاقات داخل سریال خیلی سریع اتفاق میفته
    به طور مثال در یک سکانس راجب کشتن یک زندانی چند نفر بحث میکنند بلافصله کات میخوره و در سکانس بعدی میبینم دخل اون شخص مورد بحث اومده
    از یک نظر باعث میشه بیننده بدون فوت وقت و بلافاصله اون اتفاق مشاهده کنه بدون این حوصلش سربره و با یک روند تند اتفاقات ببینه
    اما از طرفی دیگه این سرعت بالا باعث میشه خیلی جزئیات نادیده گرفته بشه و اون حس هم دردی در بیننده به وجود نیاد .

    مشکل دیگه کاراکترهایی که وارد داستان میشن
    احساس میکنم هر جا نویسنده به مشکل برمیخوره یه کاراکتر جدید وارد زندان میکنه و بعد از این که داستان پیشبرد اون کاراکتر میکشه
    این بیشتر از دید من شارلاتان بازی نویسنده با نویسندگان محترم نه هنرشون برای داستان گویی
    کاراکتر چاکی پنکامو رئیس باند ایتالیایی از یک جایی به بعد به بهانه عفونت زخم چاقو رها میشه در بیمارستان زندان
    به این دلیل که نویسنده هیچ برنامه ای برای این کاراکتر نداره و با این کار چند اپیزود از دست این کاراکتر راحت میشه و لازم نیست سلول های خاکستری مغزش بسوزونه


    یه بحث دیگه ای که دارم مرگ کاراکتر های اصلی سریال بعضی جاها خیلی راحت این شخصیت هارو از دست میدیم ولی بعضی حاها حساب شدست و درام شکل میگره
    مثال مثبت : مرگ ادبیسی که یک فصل تمام رو این شخصیت مانور داده شد و ما جنبه های مختلف زندگیش در زندان دیدیم و خیلی حساب شده این کاراکتر حذف شد و من بیننده ارتباط برقرار
    میکنم با نحوه مرگش
    یا یک مثال مثبت دیگه : کشته شدن ارتلانی وجود این که در یک قسمت پرونده این شخصیت بسته میشه ولی دقیق به این شخص پرداخته شده و مرگش باعث همزادپنداری مخاطب میشه و خوبی حس اندوه و غم به بیننده منتقل میکنه نحوه کشته شندش جوریکه تا فصل اخر همه اسم این کاراکتر یادشون میمونه.

    مثال منفی : نحوه کشته شدن انریکه مورالز رئیس باند لاتین ها در زندان
    اصلا به بیننده هیچ حسی منتقل نمیکنه و کاملا خنثی ، این شخص میره زندان بیمارستان بر اثر جراحت آشیل پا و توسط یک پرستار دیوانه که قبلا سابقه کشتن ادم ها در یک بیمارستان دیگه داشته کشته میشه
    حالا بگذریم از این که چطور همچین شخصی تا الان شناسایی نشده بود و تحت تعقیب قضایی قرار نگرفته و برای استخدامش در زندان که یک محیط حساس و امنیتی سوابق گذشتش چک نشده و دلیل اخراجش از بیمارستان پیشینی که درش مشغول به کار بوده تازه بعد از مرگ مشکوک زندانی ها در بیمارستان زندان برملاء میشه ...

    مرگ کریم سعید : اصلا چی شد ؟؟؟ یه شخصیت با تفنگ وارد زندان فوق امنیتی میشه میکشه این کاراکتر و بعدم نویسنده نمیدونه با این شخصیت چیکار کنه و رهاش میکنه(این وسط عمر از پای درمیاره برای این که نشون بدن این شخص مشکلات روانی داره و بیجهت وارد زندان نشده) ...

    خیلی جاهای دیگه برای بحث و نقد این سریال وجود داره حتی راجب خودکشی کلر و کشته شدن شیلینگر هم بحث دارم که ترجیح میدم تا همین جا اکتفا کنم

    @masihm


    سلام برادر وقت شما بخیر...

    با اجازه قصد دارم تعدادی از سوال‌هاتون رو جواب بدم...

    اول این که اگه به خاطر داشته باشین شیلینگر اقدام به کشتن بیچر کرد و از آدم‌هاش خواست که بیچر رو بکشن ولی همه‌ی اون‌ها از روی ترس که (motherf**ker's crazy) پیشنهاد رو رد کردن چون بیچر واقعا دیوونه شده بود و اون‌ها هم دیده بودن با شیلینگر چی کار کرده...

    دوم این که بیچر این همه مدتی که با شیلینگر بوده قطعا ساعت‌های تمرینش توی باشگاه رو می‌دونسته و این که کجا تنها گیرش بیاره...

    برای کتک‌کاری نیاز به مهارت رزمی نیست بیچر با ضربه به مکان ممنوعه و استفاده از ابزار بدنسازی شیلینگر رو مورد نوازش و حرکات دیپلماتیک قرار داد...

    شیلینگر کسی رو از پا درنیاورد و این بار آماده بود برای مبارزه و امکان این که از پا دربیاد بود اگه نگهبان‌ها به دادش نرسیده بودن...

    و این که اگه خاطرت باشه خواهر پیتر مری توی گزارشش برای هیئت عفو مشروط ذکر کرده بود که شیلینگر رفتارش و شخصیتش تغییر کرده و یکی علت‌های این یادداشت دیدن فاصله گرفتن شیلینگر از هم‌نوعان خودش بود و این که دیگه اون آدم نیست...

    در مورد متزگر من نظری ندارم جز این که بیچر نه سلاح داشت نه راه دیگه...

    خرافات باعث خیلی چیزها مثل توهم می‌شن و این که نمونه‌اش رو شما می‌تونی توی داعش و گروهک‌های تروریستی و خیلی چیزهای دیگه ببینی...

    پدر موکادا در استخدام زندان بود... ایشون پدر Cloutier بودن...

    و این که بله، کسانی که توی زندان هستن همه در انجام خلاف و پنهان‌کاری رتبه‌ی اول کنکور رو دارن که سال‌ها تجارت هروئین و تجاوز منبع اصلی درآمد و لذته...

    ایشون یه مدت طولانی یادمه داشت دیوار رو می‌کند و نازکش می‌کرد و اون دیوارها هم از جنس آجر و مستحکم نبودن... همچنین بازوهای اون فرد + خشم و حس انتقام‌جویی بی‌اثر نبود...

    خوب قرار نیست به تک‌تک قتل‌ها بپردازن شما screen time رو هم در نظر بگیر...

    زندان آز مدام ورودی داره قرار نیست بعد از بیچر کسی دیگه نیاد و این که اگه شخصیت جدید نیاد داستان جدیدی شکل نمی‌گیری و اونوقت همه اعتراض می‌کنن چرا توی زندان به این بزرگی زندانی جدید وارد نمی‌شه...

    بستری بودن پنکامو یه چیز طبیعی بود و تماما هم بی‌برنامه نبود نبودن یک کاراکتر خودش یه نوع حضوره وقتی خلائش حس می‌شه و این که در نهایت باعث شد اقدام به کشتن رابسون بکنه و رابسون از ترس بره پیش وولف‌گانگ و داستان‌های بعدش مثل درگیری توی صف غذا و... پیش بیاد.

    برای بقیه بعدا توضیح می‌دم...
    My Updated Top Ten


    You want to know the secret of my power?

    No one

    Ever

    Truly loved me

  17. 9 کاربرِ زیر از pro_translator بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  18. #19
    بزرگی این دنیا به کوچیکی فکر ماست
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    محل سکونت
    تهران
    ارسال ها
    587
    سپاس
    1,197
    از این کاربر 7,718 بار در 601 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : Oz | معرفی سریال | بحث و تبادل نظر

    نقل قول نوشته اصلی توسط pro_translator نمایش پست ها
    سلام برادر وقت شما بخیر...
    علیکم السلام بردادر الیوت...


    نقل قول نوشته اصلی توسط pro_translator نمایش پست ها
    با اجازه قصد دارم تعدادی از سوال‌هاتون رو جواب بدم...
    همه حق اظهار نظر دارند...

    نقل قول نوشته اصلی توسط pro_translator نمایش پست ها
    اول این که اگه به خاطر داشته باشین شیلینگر اقدام به کشتن بیچر کرد و از آدم‌هاش خواست که بیچر رو بکشن ولی همه‌ی اون‌ها از روی ترس که (motherf**ker's crazy) پیشنهاد رو رد کردن چون بیچر واقعا دیوونه شده بود و اون‌ها هم دیده بودن با شیلینگر چی کار کرده...

    دوم این که بیچر این همه مدتی که با شیلینگر بوده قطعا ساعت‌های تمرینش توی باشگاه رو می‌دونسته و این که کجا تنها گیرش بیاره...

    برای کتک‌کاری نیاز به مهارت رزمی نیست بیچر با ضربه به مکان ممنوعه و استفاده از ابزار بدنسازی شیلینگر رو مورد نوازش و حرکات دیپلماتیک قرار داد...

    شیلینگر کسی رو از پا درنیاورد و این بار آماده بود برای مبارزه و امکان این که از پا دربیاد بود اگه نگهبان‌ها به دادش نرسیده بودن...
    بله دقیقا یادم هیچ گنگ با شخصی حاظر نبود به خاطر تغییرات روانی بیچر بهش نزدیک بشه
    این حرف شما که میگی ساعت تمرنش و حضور تو باشگاه اطلاع داشتم قابل قبول
    ولی بیچر شخصی از طبقه مرفه جامعه بدون بک گراند درگیری بود تمام بلاهایی که سرش اومد باعث تغییر عادت و رفتارهای اون شد
    این که بتونه از پس مبارزه با یه آدم خیابونی بر بیاد غیر واقعی حتی با ضربه ای که به عابر بانک شیلینگر زد باز صحنه درگیری از لحاظ کارگردانی ضعف داشت ...


    نقل قول نوشته اصلی توسط pro_translator نمایش پست ها
    در مورد متزگر من نظری ندارم جز این که بیچر نه سلاح داشت نه راه دیگه...
    فک نکنم حتی خود عوامل سریال بتونن از این صحنه دفاع کنند چون واقعا نحوه کشتن اون نگهبان احمقانه و به شدت غیر واقعی بود...


    نقل قول نوشته اصلی توسط pro_translator نمایش پست ها
    خرافات باعث خیلی چیزها مثل توهم می‌شن و این که نمونه‌اش رو شما می‌تونی توی داعش و گروهک‌های تروریستی و خیلی چیزهای دیگه ببینی...
    این که به صورت سریالی در چند نفر این خرافات مشابه دیده شه و باعث جنون بشه طبیعی اونم در یک سریال رئال؟؟؟؟
    تازه یه چیزی دیگه یادم اومد ...
    نحوه کشته شدن پیتر شیبتا به خاطر چی بود ؟؟؟؟ ادعا این که مادربزرگ همسرش توانایی نفرین کسی و مرگ اون شخص به واسطه نفرین داره
    به خاطر همین اورایلی که میترسید مادرش به خاطر نفرین کشته شه با دسیسه کاری کرد پنکامو اون بکشه...
    این یه نمونه دیگه از مواردی که توی داستان بود.


    نقل قول نوشته اصلی توسط pro_translator نمایش پست ها
    و این که بله، کسانی که توی زندان هستن همه در انجام خلاف و پنهان‌کاری رتبه‌ی اول کنکور رو دارن که سال‌ها تجارت هروئین و تجاوز منبع اصلی درآمد و لذته...
    من روی این بحثی نداشتم میگم وقتی یک زندانی برای مدت طولانی ناپدید میشه گزارش میشه به نهادهای مختلف و راجبش تفتیش صورت میگره ولی تو سریال خیلی عادی جلوه داده بودنش و بی سر و صدا بود.

  19. 8 کاربرِ زیر از Daniel Desario بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  20. #20
    تاریخ عضویت
    Oct 2012
    ارسال ها
    408
    سپاس
    1,877
    از این کاربر 4,589 بار در 446 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : Oz | معرفی سریال | بحث و تبادل نظر

    درسته ولی بیچر وارد درگیری خاصی نشد ضربه به اون قسمت توی همه‌ی مبارزات رزمی ممنوعه چون بلافاصله طرف رو از پا درمی‌آره اصلا اول هر مبارزه داور به طرفین می‌گه I want a clean fight, no punches below the belt, no rabbit punches, you obey me at all times...
    و از طرفی شیلینگر قصد درگیری نداشت و فقط جنبه‌ی تهدید داشت و بیچر هم این رو می‌دونست که به نفعش نیست درگیر شدن...


    //

    اگه خاطرتون باشه تخیل ادبیسی به علت مصرف بیش از حد هروئین به شدت فعال شده بود...

    //

    پیتر شیبتا فقط یه ادعا کرد و رایان هم که اصلا سیاست تحمل تهدید رو نداره...



    //

    باورناپذیرترین بخش سریال برای من زرنگی و خوش‌شانسی بیش از حد رایان اورایلی هست که همیشه توی همه‌ی موارد شانس می‌آره...
    My Updated Top Ten


    You want to know the secret of my power?

    No one

    Ever

    Truly loved me

  21. 6 کاربرِ زیر از pro_translator بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


 

 
صفحه 2 از 3 اولیناولین 123 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
  • قدرت گرفته از سیستم vBulletin نسخه ی 4.2.3
  • قالب اختصاصی انجمن TvWorld نسخه ی 1.0
  • طراحی و اجرای قالب : نوژن
  • تمام حقوق مطالب و محتوا برای تی وی وُرلد محفوظ می باشد
Powered by vBulletin® Version 4.2.1
Copyright ©2000 - 2009, Jelsoft Enterprises Ltd.