ارائه‌ی 324 تی‌وی‌وُرلد | زیرنویس فیلم Wild Tales

[lastshepherd]

•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•

IMDB | YOUTUBE | Rotten Tomatoes | Metacritic| Download » سخن مترجم: وقتی که دنبال کارای جدید با ریت بالا میگشتم، تصادفی به این کار بر خوردم. با اینکه فوق العاده بود، اما بخاطر "آمریکایی" نبودن مورد توجه مترجمین قرار نگرفته و ساب فارسی نداشت. من هم با صادق صحبت کردم و قرار شد این کارو باهم ترجمه کنیم و در اختیار شما عزیزان قرار بدیم. اگر خدا بخواد ساب تا فردا شب آماده میشه. امیدوارم که از همراهی دوباره با ما لذت ببرید. پ.ن: برای اینکار یک زیرنویس فارسی اومده، اما کیفیت مناسبی نداره. امیدوارم منتظر بمونید و کار رو با ترجمه ی ما ببینید. » سخن مترجم: افسانه های وحشی فیلم بلک درام-کمدی اسپانیایی با 6 قسمت مجزا از هم است. داستان هایی واقعی که در مسیری باورنکردنی قرار می گیرند. فیلم داستان انسان هایی را روایت می کند که در مرز بین انسانیت و بربریت در حرکتند. افرادی که برای راسخ شدن در تصمیمشان، فقط به یک تلنگر نیاز دارند... » امتیاز و افتخارات: نامزد یک اسکار، برنده 23 جایزه و 42 نامزدی. + هماهنگ با بلوری

[Chandler Bing]

منم مثل نامبر معتقدم اگه داستانک های فیلم به همدیگه یه جوری مربوط بود خیلی جالب تر، بهتر و برای کارگردان سخت تر میشد، البته از نظر مفهومی مربوطه، اما خب روایت هیچکدوم باهمدیگه تداخل نداشت. دقیقا انگار 6تا فیلم کوتاه رو بهم چسبوندن تا فیلم بلند بشه. سه چهارتا داستان اول خوب بود، مشتاقانه دنبال میکردم فیلم رو، اما اپیزود 5 و بخصوص 6 واقعا خسته کننده بود. یکی از بزرگ ترین ضعف های فیلم هم به نظرم بی منطق بودنشه، نه تو داستان، بلکه تو روایت، خیلی اتفاق های تصادفی و کوچیک میافته (که لازم نیست بیافته) تا کارگردان به نتیجه ای که میخواد برسه.این ایراد رو تو تک تک اپیزود ها من دیدم. تو اپیزود اول موزیسین ناموفق داستان برای تمام دشمن هاش بلیط هواپیما میخره تا دخلشون رو بیاره. آشپز بداس اپیزود دوم سر 20 ثانیه از حرف های پیشخدمت پیشنهاد قتل گنگستر داستان رو میده و با چاقو به جونش میافته، تو اپیزود سوم تمام جاده خالیه، راننده به جای اینکه خیلی راحت سبقت بگیره، 5 دقیقه پشت ماشین جلویی چراغ میزنه. تو اپیزود چهارم همسر به خاطر دیر رسیدن شوهرش و تکرار این رفتارش تصمیم به طلاق میگیره. از اپیزود ششم هم بهتر چیزی نگم. تارانتینو از این مسخره بازی ها تو فیلمش درمیاره، اما خب همچین بی منطقی هایی تو روایت داستانش نیست، نویسنده بزرگیه. شخصا ترجیح میدم فیلمی درباره ی رشد و نمو ببینم تا یه فیلم با همچین ایرادهایی.

بابت زیرنویس هم تشکر

[lastshepherd]

منم مثل نامبر معتقدم اگه داستانک های فیلم به همدیگه یه جوری مربوط بود خیلی جالب تر، بهتر و برای کارگردان سخت تر میشد، البته از نظر مفهومی مربوطه، اما خب روایت هیچکدوم باهمدیگه تداخل نداشت. دقیقا انگار 6تا فیلم کوتاه رو بهم چسبوندن تا فیلم بلند بشه. سه چهارتا داستان اول خوب بود، مشتاقانه دنبال میکردم فیلم رو، اما اپیزود 5 و بخصوص 6 واقعا خسته کننده بود. یکی از بزرگ ترین ضعف های فیلم هم به نظرم بی منطق بودنشه، نه تو داستان، بلکه تو روایت، خیلی اتفاق های تصادفی و کوچیک میافته (که لازم نیست بیافته) تا کارگردان به نتیجه ای که میخواد برسه.این ایراد رو تو تک تک اپیزود ها من دیدم. تو اپیزود اول موزیسین ناموفق داستان برای تمام دشمن هاش بلیط هواپیما میخره تا دخلشون رو بیاره. آشپز بداس اپیزود دوم سر 20 ثانیه از حرف های پیشخدمت پیشنهاد قتل گنگستر داستان رو میده و با چاقو به جونش میافته، تو اپیزود سوم تمام جاده خالیه، راننده به جای اینکه خیلی راحت سبقت بگیره، 5 دقیقه پشت ماشین جلویی چراغ میزنه. تو اپیزود چهارم همسر به خاطر دیر رسیدن شوهرش و تکرار این رفتارش تصمیم به طلاق میگیره. از اپیزود ششم هم بهتر چیزی نگم. تارانتینو از این مسخره بازی ها تو فیلمش درمیاره، اما خب همچین بی منطقی هایی تو روایت داستانش نیست، نویسنده بزرگیه. شخصا ترجیح میدم فیلمی درباره ی رشد و نمو ببینم تا یه فیلم با همچین ایرادهایی.

بابت زیرنویس هم تشکر

اشکان چند تا از موردایی که اشاره کردی در مورد گذشته است. معمول فیلم ها برای ضربه هاشون مقدمه چینی می کنن. یعنی میان یه ساختاری می سازن و روی اون ساختار ضربه میزنن. این فیلم اساسا روی ضربه ها میچرخه. بقول خودت یه سواریه بین دو تا چهار راهه. تماما روی زمان حال میچرخه. هیچ فلش بکی نداره. هیچ گذشته ای نیست. انسان ها هستند و انتخاب های که در "حال" میگیرن.

مشکل اپیزود اول دقیقا چی بود؟ معرکه ترین و خلاقانه ترین ایده ای بود که باهاش مشه حال یه جمع رو گرفت! آشپز بد اس، یه طرز تفکر داشت. اون یه حرفایی داشت که دلش می خواست بزنه ولی وقت مناسبش پیش نیومده بود. از اون حرفایی که هممون تو دلمون داریم و دوست داریم بقیه نسبت بهش توجیه بشن، اما چون فرصت مناسب و خوب نیست مطرح نمی کنیم. این ها همه انفجارات اون "درون" آدم هاست، خورد خورد و در 6 پاره. میگم پاره چون واقعا یک برشه. در مورد قسمت سه واقعا این ایرادی بود که گرفتی؟؟؟ چرا سبقت نگرفت؟ این منطق به نکشی افتادن زوجه ی محترمه واقعا قابل قبول نبود؟ یو گاتا بی کیدینگ می دود! چی بگم دیگه..

فیلم رو اساسا ایده ها پیش میبره. یعنی ایده هایی که شاید پرداختن جداگانه بهشون امکان پذیر نبوده یا از لذت و حس ماجرا کم می کرده. بنظرم کار بدی نبوده که اومده اینا رو برش برش در یک نگاه توی یک فیلم جمع کرده...

[Chandler Bing]

اشکان چند تا از موردایی که اشاره کردی در مورد گذشته است. معمول فیلم ها برای ضربه هاشون مقدمه چینی می کنن. یعنی میان یه ساختاری می سازن و روی اون ساختار ضربه میزنن. این فیلم اساسا روی ضربه ها میچرخه. بقول خودت یه سواریه بین دو تا چهار راهه. تماما روی زمان حال میچرخه. هیچ فلش بکی نداره. هیچ گذشته ای نیست. انسان ها هستند و انتخاب های که در "حال" میگیرن.

یه بار دیگه پستم رو خوندم، یه بار هم ماله تو رو خوندم، بازم نفهمیدم چرا موردهایی که گفتم مربوط به گذشته است اصن این ربطی به حرفی که من گفتم نداشت. من میگم فیلم یه سری اتفاق غیرمنطقی توش میافته تا به قول تو بتونه ضربه اش رو بزنه، برعکس تو من اون مقدمه چینی ها برام مهمه، همین مقدمه هاست که فیلم رو میسازه، نه یه پایان خوب برای یه اپیزود 4 دقیقه ای.

مشکل اپیزود اول دقیقا چی بود؟ معرکه ترین و خلاقانه ترین ایده ای بود که باهاش مشه حال یه جمع رو گرفت!

مشکلش اینکه یه موزیسین ناموفق که همه ردش کردند، میره برای 20-30 نفر بلیط هواپیما میگیره. خیلی اتفاقی همه چی باهم جفت و جور میشه

آشپز بد اس، یه طرز تفکر داشت. اون یه حرفایی داشت که دلش می خواست بزنه ولی وقت مناسبش پیش نیومده بود.

اینکه سر 20 ثانیه پیشنهاد قتل یه نفر بدی اونم با مرگ موش که گیر نیافتی (که گیر میافتی) و بعدش با چاقو طرف رو تکه تکه کنی برای من غیر قابل قبوله، حالا هرچقدر هم که میخواد طرز تفکر داشته باشه.

در مورد قسمت سه واقعا این ایرادی بود که گرفتی؟؟؟ چرا سبقت نگرفت؟

با عقل جور درمیاد خدایی امین، یه جاده کاملا باز جلوته، بعد به یه ماشین میرسی، هیچ راننده ای سرعتش رو کم نمیکنه و پشت اون ماشین منتظر نمیمونه، فرمون رو 30 درجه میچرخونه تا از کنارش رد بشه. همین نکات ریزه که فیلم خراب میکنه، نامبر این چیزها رو خوب میدونه، سر سانز مارو سرویس کرده سر اتفاق های تصادفی

پ.ن فکر میکنم بعد از دیدن بوی‌هود دیدم نسبت به فیلم ها عوض شده، به یه چشم دیگه فیلم میبینم، دنبال یه چیزهای دیگه ای هستم

[Léon]

اگر سريال sons of anarchy و فيلم whiplash را نديده ايد اين پست را نخوانيد

آقا اصن يه موضوعي

آيا منكر اين هستين كه فيلم و سريال هايي كه مرتبط با موضوع انتقام گيرين خيلي جذابن!؟ مثلا همين سريال Sons Of Anarchy يا پيكي بلايندرز ، ايا توجه كردين وقتي اين سكانس ها يا يه نبوغ خاصي شكل ميگيرن و اتفاق ميوفتن ديدنشون خيلي دلچسب تر ميشه تا اينكه بخوان خيلي كليشه اي روايت بشن...

مثلا زماني كه تو سانز ، سم كرو بهمراه اون گروه آريايي زدن همه ي اون اكيپ تيم پشتيبان آگوست ماركس رو كُشتن
يا تو Whiplash , زماني كه سيمونز اون پسره رو دعوت كرد به مراسم ، اما حين اجرا يهو گفت اجراي ما فلان چيزِ نه اوني كه از قبل گفته بود و به اين شكل انتقامي از پسره گرفت كه به مغز ادمم خطور نميكرد...

ميبينيد تو هر ٢ سكانس ايده هايي وجود داره كه اين كليشه ي قديمي رو به معناي واقعي كلمه جذاب ميكنه واسه تماشاگر!!
Wild Tales هم همينطور... تو اپيزود ١ زماني كه ميبينيم همه ي افراد حاضر تو هواپيما بنوعي حق اون پسر رو ضايع كردن و حالا بدون اينكه بدونن همگي دور هم جمع شدن تا بميرن، يا تو اون اپيزود مربوط به تصادف يه لوكيشن ازاد و ٢تا ماشين و ٢تا بازيگر ، ايده ي انتقام گيري تو اين اپيزود شاهكار بود با كمترين عوامل بهترين سكانس رقم خورد و زماني به عالي بودنش پي ميبريم كه ميبينيم پليس ميگه جناب سروان اين يه خودكشي عشقي نبوده بنظرتون و ميبينيم هر ٢ مرده تو بغل هم مث يه زوج عاشق فوت كردن...

همين ايده ها از ابتدا تا انتها wild Tales رو شاهكار ميكنن...

[Izavel]

بالاخره امروز فرصت شد و این فیلمو دیدم

اول تشکر کنم از زیرنویس که واقعا عالی و بی نقص بود ، خسته نباشید
و تشکر کنم از انتخاب این فیلم :D اگه معرفیتون نبود فک نکنم حالاحالاها خودم میگشتم و آشنا میشدم باهاش

منم از اونایی بودم که تا وسطای فیلم دنبال این بودم داستانا یجوری بهم گره بخورن و بعدش دیدم نه انگار همه ی قصه ها از هم مجزان
قصه ی اول واسه شروع فیلم خیل یخوب بود ، اونقدی برات متفاوت و جالب بود که تا آخر فیلم رو همینطور دنبال کنی
فیلمای اینطوریو خیلی دوس دارم ، لحظه هایی که انسان ممکنه بشکنه و دلایل کوچیک و بزرگی که اونو به جایی میرسونه که میزنه به سیم آخر و بین تمام راههای جلوی روش اون افسارگسیختگیشو انتخاب کنه و یا چیزایی که اونو به مرز استیصال برسونه ، خوب به تصویر دراوردن این صحنه هارو واقعن لذت میبرم ازشون :D

بنظرم این داستانا خیلی هم افسانه نیستند ، شاید در مواجهه با خیلی از اتفاقای زندگیمون تو سرمون مرورشون کرده باشیم ، یه لحظه به جایی برسیم که دلمون میخواد همه چیو بترکونیم یا گردن یکیو بزنیم خرد کنیم (واسه خودم که زیاد پیش اومده ) یکی از راههای پیش رومونه که معمولا ازش میگذریم ولی خب شاید قابلیت اینو داشته باشیم که ماهم بشیم از همین افسانه ها


داستان دوم رو خیلی ارتباط برقرار نکردم باهاش ولی بقیه عالی بودن ، هم شروع خیلی خوبی داشت هم انتخاب داستان پایانیش خیلی خوب بود
با اینکه زمان داستان ها کوتاه بود ولی استرس میگرفتم بعضی جاها ، هیجان لازم رو تزریق میکرد بهمون ، البته شاید چون من اینجور داستانارو دوس دارم واسم اینطوری بوده چون به یکی دو نفر دیگه فیلمو دادم ببینن خیلی پوکر فیسانه دوتا داستان دیدن و گفتن این چیه بابا و بیخیالش شدن:/

[Mani Vampire]

خسته نباشید بچه‌ها، زیرنویس روون و خوبی بود
چندشب پیش این فیلم رو دیدم و دوس داشتم یه چندخطی درباره‌اش بنویسم...
تنها چیزی که باعث می‌شه این فیلم یه فیلم فوق‌العاده بشه اینه که شش تا داستان مختلف داره که از نظر من قطعاً کارگردان اون‌ها رو به ترتیبی چیده و مطمئناً به ترتیب حس صبوری و شکیبایی انسان‌های داخل فیلمه و زندگی‌هاشون...
به طور مثال داستانِ سورئالستیکِ اول زندگی گابریل پاسترناک رو روایت می‌کنه که این بشر تو تمام زندگیش بهش ظلم شده و از اطرافیانش ضربه دیده اما بعد از چندین سال همه‌شون رو جمع کرده و تصمیم به انتقام از طرفین ماجرا داره، یعنی مورد اول واقعاً صبر و شکیباییش بالا بوده، اما مورد دوم کمی از صبرش کم می‌شه، داستان کسی که پدرش رو به قتل رسونده رو تعریف می‌کنه و اون زنی که توی کافی‌شاپ‌رستوران کار می‌کنه واقعاً خونِش از وجود همچین آدمایی به جوش میاد و تصمیم می‌گیره اون رو به قتل برسونه (گرچه به نظرم بدترین داستان فیلم بود)، مورد سوم و داستان جاده که اون شخص با وجود اون همه بلائی که اون راننده‌ی عوضی سرش آورد می‌خواست بره و فقط با شنیدن اینکه "می‌کُشمت" تصمیم گرفت بره و کار طرف رو یه سره کنه، داستان مهندس هم کمی صبرش از قبلی کمتر بود و با اینکه اولین بار بود که ماشینش رو می‌بردند اما تصمیم نداشت که پول زور به کسی بده و بعدش هم با تکرار این ماجرا تصمیم گرفت بهشون خسارت بزنه... داستان پنجم و تصادف که تمش خیلی دارک‌تر بود نسبت به باقی داستان‌ها، چون پای جون بچه‌اش وسط بود اما انقدر از باج‌گیری‌ها و تصمیم‌های آنیِ همکارش و بقیه عصبانی شد و Rage تمام وجودش رو گرفت که خواست حتی بچه‌اش به زندان بره!!! و اما داستان ششم که واقعاً بی‌نظیر بود، طرف دیگه انقدر جونش به لبش رسیده بود و از دست دروغ‌های طرف خسته شده بود که با دیدن یه رابطه‌ای که مال قبل از ازدواج‌شون بوده تصمیم گرفت کل زندگی زناشوییش رو توی شب عروسیش بهم بزنه!! I mean wtf dude! :o
در کل فیلم محشری بود... تم دارک، موسیقی محشر، طرز روایت داستان‌ها، بهترین کمدی‌بلک عمرم! کارگردانی بی‌نظیر، بازیگری فوق محشر ریکاردو... اینا چیزایی بودن که از نظرم فیلم خیلــی خیلــی یونیک و عالی می‌شه
نظرات دوستان رو هم چندتاییش رو خوندم و نظرم خلاف نظرات ایشانه... چرا که به نظرم فیلمش "چارلی بروکر"ـی بود... فیلمش "لوئی‌"ای بود، فیلمش به طرز روایت‌کردن فینچر شباهت داشت اما چیزی از تارانتینو توی فیلم ندیدم که باعث بشه همچین فکری بکنم

در کل اگر این فیلم رو کسی ندیده به شرطی پیشنهاد می‌کنم ببینه که خودش رو حداقل یه مدعی تو زمینه‌ی سینما بدونه تا بتونه حسابی ازش لذت ببره و با فیلم ارتباط برقرار کنه، در غیر اینصورت مطمئناً فیلم رو با دیدن 10 دقیقه‌ی اول شیفت‌دیلیت می‌کنه چون اصلاً فیلم عام‌پسندی نیست و نخواهد بود

ببخشید طولانی شد، مرسی که خوندید

[Amirhossein17]

بسم الله الرحمن الرحیم

[lastshepherd]

» پیوستن فیلم به 250 فیلم برتر سایت IMDB رو با خوشحالی اعلام می‌کنم. البته توی لیست بود ولی خب خودم الان دیدم! در ضمن افتخارات فیلم از 20 جایزه و 36 نامزدی، به 23 جایزه و 42 نامزدی رسیده که بسی موجب مباهات است...

[Raylan Givens]

هم فیلم درجه یک بود هم زیرنویس !

[aramis2800]

خیلی وقت بود که یه فیلم به این خوبی ندیده بودم
چه مرز باریکی بین تمدن و توحش وجود داره

تشکر بابت زیرنویس...خسته نباشین