DekalogⅢ| تحلیل اپیزودیک قسمت سوم

[wlh]

فرمان 3 هشدار: بعد از دیدن "فرمان سوم" مطالب را بخوانید. 0 0 فرمان: روز سبت را یاد کن "Remember the Sabbath day, to keep it holy" درباره فیلم: پدری که وظیفه اش را در کریسمس انجام می دهد، هدیه می دهد، قدردانی می کند (در نمایشنامه او ظرف های غذا را در این روز خاص به جای همسرش می شوید)، عشق می ورزد و احترام می گذارد به عشای ربانی می رود ولی وسوسه معشوقه قبلی اش با گذشته نامفهوم برای بیننده، شب او را از یک کریسمس بیاد ماندنی به عصیان و همراهی با معشوقه سابقش بدل می کند. دیدن از نمای دور، انعکاس نورها در صحنه های آخر و تلالو عشقی ممنوعه که در چشمک زدن چراغ های ماشین تجلی می یابد، نمونه ای از پایان های ناخوشایند این مجموعه فیلم ها است. جستجویی که راه بر هیچ دارد، بیهوده و برای ارضای خواسته های زنی تنها، که انتخاب هایش را کرده و پشیمان به دامان گذشته پناه می برد. یانوش در حال شناخت خود است بارها دلایلی مبنی بر دروغ بودن ادعاهای اوا می بیند ولی این روز را مقدس نگه نمی دارد، گناه نمی کند ولی ذهنش مستعد پرورش گناه است و تا لبه دنیایی تاریک پیش می رود اما هر بار زنگی، هشداری او را باز می دارد. شاید به خاطر اینست که در مقابل سختی ها مقاومت کرده زندگی مرفهی ندارد آنقدر از چرخ روزگار کشیده که دیگر این بار بر او ننهد. بیننده سردرگم به دنبال تکه های پازل گذشته این دو به همراهشان به تمام نماهای دور و نزدیک سرک می کشد. نماهای دور نشان بی اطلاعی و نماهای نزدیک آنقدر پیچیده که سرگشتگی بیننده در نماهای دور را تنزل می دهد و هنر کارگردان در خلق همین دو گانگی های زجر آور است. یانوش، اوا را به خاطر گذشته اش بهتر می شناسد ولی برخلاف نمایشنامه بیننده هم تکه هایی از پازل رفتاری عجیب اوا را دیده که یانوش هرگز آن ها را ندیده است. وقتی سه سال پیش ادوارد آن ها را با هم می بیند همه چیز تمام می شود ادوارد می رود و اوا حال باید به تنهایی بار گناه هر دویشان را به دوش بکشد برای همین است که به یانوش ظنین است، آرزوی مرگ او را در سردخانه می کند و رویاهای هر ثانیه اش، به خاطر نابودی چیزی که می توانسته داشته باشد، ولی یانوش و ادوارد به جای او دارند، را معطوف به مرگ دردناک یانوش و ادوارد می کند. تفاوت بزرگ نمایشنامه و فیلم در زن سالخورده ای است که در ابتدا اوا ملاقات می کند خویشاوندی که به او یادآوری می کند تنهاییش را، کسی که تنهایی واقعی اوا را درک می کند حتی با اینکه آنقدر پیر است. در آخر اوا موفق می شود برای یک شب، خلاء تنهایی خودش را با یانوش پر کند ولی در ایستگاه قطار احساس دوگانه خود را با داستانی، که بیننده نمی تواند خیالی بودن یا واقعی بودنش را تشخیص دهد، برای یانوش ابراز می کند، دیوانه ای که از قفس می پرد ولی باز هم باید برگردانده شود. در آخر هر چند این فیلم راجع به فرمان "Remember the Sabbath day, to keep it holy" است اما می توان ردی از"Thou shalt not commit adultery" را نیز در آن دید. تصویر ها: قطرات آب بر آینه ایجاد آن توسط "اوا" و لمس توسط "یانوش"، پاشیدن آب بر مست ها توسط دیوانه ای به منظور تطهیر یا از بین بردن اثر ناپاکی ❆ ❆ ❆ ❆ ❆ ❆ شاهد: اگر با دقت نگاه کنید شاهد این بار در قامت راننده تراموا ظاهر شده است، یانوش که به سمت او میراند چراغ ها، صورت او را از همیشه روشن تر می کند، لبخندی بر لب دارد که شاید گواهی بر خاتمه خوب این داستان باشد، او که پیش از این نیز در دو قسمت قبل در لحظات سرنوشت ساز حضور داشت این بار با دیوانگی، یاد عصیان های گذشته و هیجان تصور لذت گناه با راضی نگه داشتن کسی که نباید یانوش در قبالش احساس وظیفه ای کند، ظاهر شد. توجه کنید به: ورود یانوش با لباس بابانوئل به ساختمان، کریشتف از قسمت اول را می بینیم که به عنوان ناظر دوربین کیشلوفسکی از پنجره وارد خانه و محیط امن یانوش و خانواده اش می شود، او با نشان دادن کریشتف،سعی دارد اهمیت خانواده را در نگاه اول بر ما عیان سازد. ارزش گذاری: تنهایی، وظیفه و شناخت خود در غالب جستجویی بی فرجام (؟)

[FARID_S]

دوست عزیز معرکه بود.اگر وقت کردید قسمتهای دیگر را هم تحلیل نمایید. با تشکر و سپاس :ارادتمند فرید ساجدی