"بی سرنوشت" محصول سال 2005 مجارستان به کارگردانی لایوس کولتای است. فیلم نامه اثر را ایمره کرتس به رشته تحریر در آورده است. ایمره که در سال 2002 برای رمان مشهور خود ، بی سرنوشت، برنده جایزه نوبل ادبیات شد با همکاری لایوس کولتای تصمیم گرفتند کتاب را در قالب فیلمی به تصویر بکشند. حاصل کار اثری است بی ادعا و پرجرئت.
بی سرنوشت روایت گر پسری یهودی (گیورکی) است که در مجارستان جنگ جهانی زندگی می کند. پس از اینکه پدرش به اردوگاه کار فراخوانده می شود و کارش را از دست می دهد با نامادری خود تنها می ماند. داستان به گونه ای پیش می رود که راه پسر نیز به سمت اردوگاه های نازی کج می شود. اردوگاه هایی که هویت را از انسان ها می گیرند و آنها را به شماره هایی تبدیل می کنند که باید شبانه روز کار کنند.
فیلم تصویر تلخ روزگاری است که بر اسرای اردوگاه می گذرد و اما این تصویر منحصرا برای انتقال تجربه ی بودن در یک اردوگاه نازی نیست بلکه نمایش درونیات افرادی است که در بحبوحه جنگ و اسارت بدنبال روشی برای حفظ امید در زندگی هستند. اما بنظر تمامی امیدها به بن بستی منتهی می شوند و تنها انگیزه هایی اندک باقی می ماند که ما را به زندگی می دوزد.
گیورکی که انتقال از یک اردوگاه به دیگری و پروسه ورود به اردوگاه های جدید را خسته کننده ترین کار می داند در انتهای مسیر خود وارد اردوگاه زایتز می شود. او که بتازگی وارد اردوگاه شده با شخصی به نام باندی سیتروم آشنا می شود. کسی که لجوجانه باور دارد باری دیگر آزاد در خیابان های شهر زادگاه خود قدم خواهد زد. او سعی می کند امید را در میان زندانیان زنده نگه دارد اما با تمام وقایعی که در جریان است کار سختی پیش رو دارد.
شخصیت های متعددی در فیلم حضور دارند که نامشان را نمیدانیم، اطلاعی از گذشته آنها نداریم و تنها می دانیم که همشان به مسیری یکسو هدایت شده اند. برروی پیراهن تمامی زندانیان حرف U درج شده است که به معنای "بی گناه" است و این شاید تلخ ترین طعنه ای باشد که در فیلم زده می شود. بی گناهانی که رخت زندانی بر تنشان پوشانده شده است.
ویرانه های شهر مقصد بعدی گیورکی پس از آزادی از رایتز است. او در کوچه های ویران و اکنون آرام شده شهر خود، راه خانه را می یابد اما زمانی که به خانه می رسد با غریبه ای مواجه می شود. شرایط حالا کاملا برای او متفاوت شده است. از جهنم نازی ها گذر کرده اما در این مسیر یک بار مرده است.
فیلم با موسیقی زیبا و گوش نوازی که دارد و درامی که خلق می کند ببیننده را تا انتها با خود همراه می سازد. ایمره کرتس نویسنده، رمان نویس و نگارنده فیلم نامه اثر، خود بخشی از زندگانیش را در اردوگاه آشویتز گذرانده است. شاید به همین دلیل است که توانسته اینگونه صریح روایت گر وقایع آن دوران، دغدغه ها، انگیزه ها و امیدها باشد و اثری چنین قابل اعتنا بیافریند.