برای استفاده از تمامی امکانات انجمن و مشاهده ی آنها بایستی ابتدا ثبت نام کنید

نمایش نتیجه ی نظرسنجی: بهترین اثر ریفنشتال را کدام فیلم او می دانید؟

رأی دهندگان
4. شما نمی توانید در این نظرسنجی رای دهید.
  • The Blue Light 1932

    1 25.00%
  • Victory of Faith 1933

    2 50.00%
  • Day of Freedom: Our Armed Forces 1935

    1 25.00%
  • Triumph des Willens 1935

    2 50.00%
  • Olympia 1. Teil – Fest der Völker 1938

    2 50.00%
  • Olympia 2. Teil – Fest der Schönheit 1938

    2 50.00%
  • Lowlands 1954

    0 0%
  • Underwater Impressions 2002

    0 0%
نظرسنجی با انتخاب چندگانه
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 4 از مجموع 4

Hybrid View

  1. #1
    I understand nothing
    تاریخ عضویت
    May 2012
    محل سکونت
    ج.ا.ایران
    ارسال ها
    4,239
    سپاس
    36,350
    از این کاربر 59,459 بار در 4,705 پست سپاس گزاری شده

    [تیم سینما] یک هفته ، یک کارگردان ==> Leni Riefenstahl



    با نام هلنه برتا آمالي ريفنشتال، در اوت 1902 در برلين، آلمان به دنيا آمد و اين آغازي بود بر يك زندگي طولاني، پر فراز و نشيب و پربار. او در مدرسه‌ي رقص ماري ويگمان در درسدن و مدرسه‌ي رقص يوتا كلامت برلين، در رشته‌ي باله‌ي روسي تحصيل كرد. كار هنري‌اش را به عنوان رقصنده شروع كرد و در دهه‌ي 1920 بازي در ژانر آلماني "فيلم‌هاي كوهستاني" به كارگرداني آرنولد فرانك را آغاز كرد. در سال 1932 نيز اولين فيلم خودش "نور آبي" را كارگرداني كرد كه به عنوان همكار فيلمنامه‌نويس و بازيگر هم در آن حضور داشت. در 1933 هيتلر او را به مقام "كارشناس سينمايي حزب ناسيونال سوسياليست" منصوب كرد. در همان سال ريفنشتال فيلم "پيروزي ايمان" را ساخت كه به نوعي مقدمه‌اي شد بر شاهكار درخشانش "پيروزي اراده" (1935) كه در همان سال‌ها جوايزي از برخي جشنواره‌هاي معتبر اروپا دريافت كرد. چند سال بعد، در 1938، او شاهكار ديگرش "المپيا" را ساخت كه آن هم در جشنواره‌ها ستايش شد. اين دو فيلم در طول سال‌هاي متمادي توسط منتقدان و كارشناسان در كنار بهترين آثار مستند تاريخ سينما، به شدت ستايش شده‌اند.

    در آن زمان خود هيتلر نيز شخصن يكي از ستايش‌گران پروپاقرص او بود و بر اين گمان بود كه توانايي و استعداد ريفنشتال، اين امكان را دارد تا كامل‌ترين ابزار سينمايي را براي انتقال افكار و ايده‌هاي او به مردم آلمان بيافريند. او درباره‌ي ملاقاتش با هيتلر مي‌گويد: "آدم محجوب و آرامي به نظر مي‌رسيد. من به او ايمان داشتم." پس از شكست آلمان در جنگ جهاني دوم و پايان يافتن جنگ در 1945، ريفنشتال فاصله‌ي زماني 1948 تا 1945 را به اتهام فعاليت در جهت اهداف و مقاصد نازيستي، در زندان‌هاي متعدد نيروهاي متفقين سپري كرد. خودش مي‌گويد: "در دادگاه نورنبرگ كه بعد از جنگ تشكيل شد به من اتهام تبليغ براي نازي‌ها زدند نه يك عضو فعال حزب نازي. اما همين اتهام‌ها مرا منزوي كرد. فيلم‌هاي من در واقع سند تاريخي و همواره تحسين‌كننده‌ي قدرت، زيبايي، سلامتي، سرزندگي و شادابي هستند آنها زيبايي آن فيلم و جنبه‌هاي درخشان هنري آن را ناديده گرفته‌اند." ولي سرانجام دادگاه برلين در سال 1952 او را از اين اتهام‌ها تبرئه كرد و اجازه‌ي كار مجدد در صنعت سينما را به ريفنشتال داد. از زبان خودش: "سايه‌ي آن اتهام‌ها همواره با تبليغات محافل صهيونيستي بر من سنگيني مي‌كرد. سال‌هاي زيادي را از دست دادم و هيچ‌كس به من كار نمي‌داد. قرار بود با ژان كوكتو فيلم والتر و فردريك را بسازيم كه آن هم نافرجام ماند."

    در 1956 ريفنشتال كه در آن هنگام در آفريقا مشغول كار بود، با خوش‌‌شانسي از يك تصادف سهمگين هلي‌كوپتر در سودان جان سالم به در برد، اما دنده‌هايش شكست و ريه‌اش به شدت آسيب ديد. سال‌ها بعد، در 1972، نشريه‌ي تايمز (لندن) او را عازم ماموريتي براي عكاسي از المپيك مونيخ كرد. بالاخره در 1974 جشنواره‌ي فيلم تلورايد، كلرادو، در حالي كه گروه‌هاي ضدنازي در طول جشنواره حضور پر‌رنگي داشتند، از ريفنشتال تقدير كرد. در سال 1993 ري مولر مستندي با نام "زندگي شگفت‌انگيز و هولناك لني ريفنشتال" (Die Macht der Bilder: Leni Riefenstahl 1993) براساس زندگي او ساخت. كارگردان فيلم، مولر، پس از نمايش فيلم در جشنواره‌ي نيويورك توضيح داد: "او زن آزاده‌اي بود، آن هم پيش از اينكه اين واژه اصلن به وجود بيايد." او در هشتم ستامپر 2003 درگذشت. حكم نهايي را شايد خودش درباره‌ي خودش داده باشد: "من حقيقت را همان طوري كه آن موقع بود به فيلم برگرداندم. نه بيش‌تر."

    »» منبع: ماهنامه سینمایی فیلم،سال بیست و یکم (1382)، شماره 310





    »» The Blue Light 1932 : او در زمان بازي در فيلم‌هاي كوهستاني آرنولد فرانك كه استادش بود، شروع به فراگيري فيلمسازي كرد. خودش هم يك فيلم كوهستاني ساخت به نام نور آبي كه در آن براي ايجاد مه، از دود حاصل از انفجار بمب استفاده كرد. در لنز دوربينش با وجود اعتراض‌هاي فيلمبردار از فيلتر قرمز و سبز استفاده كرد تا تاثير جادويي بديعي بيافريند. اين فيلم محبوب خود ريفنشتال هم هست كه آن را داستان زندگي خوش مي‌خواند. او در اين فيلم به عنوان همكار فيلمنامه‌نويس و بازيگر هم حضور داشت. فيلم، نشان نقره‌ايي جشنواره‌ي ونيز را گرفت. هيتلر نور آبي ستود و از او خواست از كنگره‌ي حزب نازي در نورنبرگ فيلمبرداري كند ريفنشتال هم موافقت كرد تا فيلم پيروزي ايمان را بسازد كه نمايش عمومي نيافت.



    »» Triumph of the Will 1935 : "هواپيما بر بالاي تكه ابري پرواز مي‌كند. گاهي ابرها آن را مي‌پوشانند،‌اما مجددن آشكار مي‌شود. بالاخره دوربين زمين را نشان مي‌دهد. برج‌هاي شهر نورنبرگ در هاله‌اي از مه و غبار قرار دارد. سايه‌ي هواپيما روي شهر است و جمعيت به بالا نگاه مي‌كند و منتظر است. با فرود هواپيما و پياده شدن پيشوا، صداي جمعيت برمي‌خيزد و شعارهاي تبليغاتي روي فيلم ظاهر مي‌شود. دوربين‌ها به بيان واقعيت‌هاي زمان پرداخته و هرگز دورغ نگفته‌اند." اين جملات قسمتي از توصيف سكانس ابتدايي مستند پيروزي اراده از زبان ريفنشتال بود. هيتلر از او تقاضا كرد از گردهمايي بزرگ سال 1943 حزب نازي فيلمبرداري كند. پيروزي اراده، اثري خارق‌العاده است كه از راه رسيدن پيشوا را با هواپيما براي حضور در گردهمايي نشان مي‌دهد. او از ميان خيابان‌هاي پر از ازدحام نورنبرگ پيش مي‌رود و براي لشگريان نظامي و غيرنظامي سخنراني مي‌كند و رژه‌اي پنج‌ساعته را تماشا مي‌كند. ريفينشتال در رابطه با مقدمات فيلم به گري موريس، مي‌گويد:

    "هيتلر بعد از نور آبي اصرار داشت كه حتمن من بايد اين فيلم را بسازم. من هم با شرط‌هايي پذيرفتم. اول آن كه هيتلر و گوبلز در اين كار دخالت نكنند و راش‌هاي فيلم را نيز كسي نبيند. مؤسسه‌‌ي يوفا بودجه‌ي زيادي در اختيارم قرار داد. همچنين يك گروه 120 نفري شامل شانزده فيلمبردار برجسته، دستياران آن‌ها، تكنيسين‌هاي صحنه، سي دوربين فيلمبرداري به‌علاوه چندين كاميون حاوي ابزار و آلات صدابرداري، 22 اتومبيل با راننده‌هايي كه اونيفرم پليس بر تن داشتند و ساختمان بزرگ مبله‌اي با تجهيزات در نورنبرگ در اختيارم گذاشتند. هيتلر اهميت فيلمسازي در تبليغات را مي‌دانست و در همه جا مرا يك‌تاز ميدان سينما معرفي كرد. ماه‌ها روي تدوين فيلم كار كردم. پيروزي اراده در 1935 از نمايشگاه جهاني پاريس به عنوان يك فيلم هنري و نه تبليغاتي مدال طلا گرفته بود."

    پيروزي اراده اولين‌بار در 29 مارس سال 1935 به نمايش درآمد، شاهكار خوانده شد و سپس سه جايزه گرفت. فيلم در زمينه‌ي اجراي صحنه‌ها، پرسش‌هايي را پيش مي‌كشد: آيا اين گردهمايي براي اين برپا شده تا بتوان از آن فيلمبرداري كرد؟ آيا فرايند ساخت فيلم، اين گردهمايي را شكل داد و به آن معنا بخشيد؟



    »» Olympia 1938 : فيلم بعدي او، "المپيا" نام داشت. تكنيك‌هاي پيشرفته‌اي كه ريفنشتال در ساخت پيروزي اراده به كار گرفت، در المپيا به طرز گسترده‌تر و كامل‌تر استفاده شدند. او و گروهش شانزده ساعت در روز و هفت روز هفته كار مي‌كردند. المپيا هم مثل پيروي اراده با صحنه‌هاي هوايي آغاز مي‌شود. فيلم در دو بخش ساخته شده و نقطه‌ي اوج بخش اول آن، كار بزرگ جسي اوئن در مسابقه دو و ميداني است. نقطه‌ي اوج بخش دوم المپيا هم صحنه‌هاي شيرجه است. ريفنشتال در گفت‌وگويي با گوردن هيچنز به سال 1964 چارچوب كارش در ساختن المپيا را آشكار كرد. او به اين دليل تصميم گرفت به جاي يك فيلم، دو فيلم بسازد كه "فرم مي‌بايد محتوا را برانگيزد و به آن شكل دهد ... قانون فيلم، ساختار است، تعادل است. اگر تصوير ضعيف است، صدا را تقويت كن و برعكس؛ تاثير نهايي بر تماشاگر بايد صد در صد باشد." او تاييد كرد كه راز كاميابي المپيا، صداي آن بود كه كاملن در لابراتوار ساخته شده بود. ريفنشتال يك سال و نيم‌وقت صرف تدوين فيلم كرد. المپيا در بيستم آوريل 1938 براي اولين بار به نمايش درآمد و شاهكار ناميده شد و چهار جايزه گرفت.

    كارنامه‌ي حرفه‌اي ريفنشتال پس از آغاز جنگ جهاني دوم، مركب از چندين پروژه‌ي ناتمام است. او در 1939 "پنتسيلا"، در 1943 "ون‌گوگ" و در 1944 "زمين پست" را آغاز كرد كه آخري در 1954 نمايش داده شد. در اين درام مربوط به كشمكش‌هاي ميان مالك و دهقان، ريفنشتال علاوه بر كارگرداني مشترك در كنار گئورك ويلهلم پابست، نقش دختري اسپانيايي را نيز بازي كرد. او با ديدار از آفريقا در 1956، فيلم "محموله‌ي سياه" را درباره‌ي تجارت برده كارگرداني كرد، ولي خطاهاي لابراتواري فيلم را نابود كرد. در دهه‌ي 1960 ريفنشتال با قبيله‌ي "مساكين نوبا" در آفريقا زندگي كرد و از آنها عكس گرفت.

    »» پ.ن: برای آشنایی بیشتر لطفن به لینک رو به رو مراجعه کنید: Nazicenter



  2. #2
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    ارسال ها
    510
    سپاس
    16,105
    از این کاربر 12,950 بار در 502 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : [تیم سینما] یک هفته ، یک کارگردان ==> Leni Riefenstahl



    لنی ریفنشتال فیلمهای مستند خبری را به مداری بالاتر سوق داد.او با ساخت و ارایه ی دو فیلم مستند فوق العاده خوش ساخت در دهه ی سی میلادی قرن بیستم قدرت بالقوه ی عظیم فیلمهای تبلیغاتی سیاسی را به رخ کشید.در واقع این شص ادولف هیتلر بود که پس از دیدن پرتو ابی ریفنشتال تشخیص داده بود که این فیلمساز جوان خوش سیما مناسب ترین فرد برای به تصویر کشیدن همایش های عظیم سیاسی حزب نازی است.هیتلر که خودش نقاش و پوستر ساز بود و معنای تبلیغات را خیلی خوب میشناخت در اولین دیدارش با ریفنشتال به وی گفت: تو تنها کسی هستی که توانایی هنری ان را داری که حوادث زندگی را به چیزی بیش از فیلمهای خبری تبدیل کنی.ایده ی ساخت یک فیلم مستند بلند از المپیک برلین نیز از هیتلر بود.تا ان زمان مطلقا معمول نبود که فیلمی از روی المپیک ساخته شود.فیلم المپیای ریفنشتال اولین فیلم مستندی بلندی است که از حوادث ورزشی المپیک ساخته شده.موفقیت فیلم باعث شد که بعدها ارتور پن امریکایی,جان شلزینگر انگلیسی, مای زترلینگ سوئدی و کن ایچیکاوای ژاپنی نیز از المپیک های بعدی فیلم های مستند بسازند.
    لنی ریفنشتال به خاطر همکاریش با نازی ها نتوانست به حیات طبیعی حرفه ای اش ادامه بدهد.او پس از سقوط نازی ها دوبار محاکمه شد; یک بار در سال 1948 و بار دیگر در سال 1952 . اتهام اصلیش,ارتکاب جنایت جنگی و عضویت در حزب نازی بود اما هر دوی این دادگاه ها تایید کردند که او هیچگاه عضو حزب نبود و فقط بعنوان یک هوادار از حزب نازی طرفداری می کرد.ریفنشتال در 1956 فیلم Black Carge را ساخت که درباره ی تجارت بردگان سیاه پوست بود اما این فیلم در مرحله ی فنی در لابراتوار از بین رفت.ریفنشتال در دهه ی شصت برای عکاسی از قبایل افریقایی به قاره ی سیاه رفت.او تا پایان عمر فعال بود و بخشی از جالب ترین فعالیت هایش را اختصاص به فیلم برداری از زیبایی های زیر اب اقیانوس کرد.
    لنی ریفنشتال با دو فیلم مستند به یادماندنی اش,پیروزه ی اراده و المپیا ,قدرت عظیم سینما را در اثرگذاری بر توده ها نشان داد; فیلم هایی که به قول یکی از منتقدان المانی " از حیث شکل و ساختار خیره کننده اما از حیث ایدئولوژیکی به شدت شریرانه " است.



    منبع : مجله ی دنیای تصویر

  3. 22 کاربرِ زیر از Marlon Brando بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  4. #3
    دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    ارسال ها
    866
    سپاس
    7,535
    از این کاربر 14,946 بار در 1,012 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : [تیم سینما] یک هفته ، یک کارگردان ==> Leni Riefenstahl

    » یک پزشک، نوشتار جامعی در مورد ریفنشتال با عنوانلنی ریفنشتال: دشواری منزه ماندن هنرمند در دوره خودکامگی نوشته که خواندن آن را به علاقه مندان توصیه می کنم.
    آمدم، چند دوست خوب پیدا کردم. رفتم....

  5. 12 کاربرِ زیر از lastshepherd بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  6. #4
    I have a name But never mind
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    محل سکونت
    Gotham City
    ارسال ها
    1,352
    سپاس
    20,421
    از این کاربر 29,511 بار در 1,389 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : [تیم سینما] یک هفته ، یک کارگردان ==> Leni Riefenstahl

    وقتی که پیروزی اراده رو میدیدم مات و مبهوت تصاویر بودم، شاهکار بود، شاهکار تبلیغاتی. فکر کنم با گذشت این همه سال همچنان بشه بعنوان بهترین اثر تبلیغاتی شناختش !

  7. 10 کاربرِ زیر از aramis2800 بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


 

 

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
  • قدرت گرفته از سیستم vBulletin نسخه ی 4.2.3
  • قالب اختصاصی انجمن TvWorld نسخه ی 1.0
  • طراحی و اجرای قالب : نوژن
  • تمام حقوق مطالب و محتوا برای تی وی وُرلد محفوظ می باشد
Powered by vBulletin® Version 4.2.1
Copyright ©2000 - 2009, Jelsoft Enterprises Ltd.