آزمایشات نخستین توسط
اردوارد مویبریج، جان دی آیزاک و
اوتومار آنشوتز اگر چه در مسیر نادرستی هدایت شد گرایشات اولیه ای را در جهت پتانسیل فیلم سازی در آلمان شکل داد.
مکس و ایمیل اسکلادانووفکسی برای اختراع
بیوسکوپ (یک سیستم پروژکتوری) بسیار مورد توجه قرار گرفتند و تصاویر خود را بصورت عمومی در تاریخ نوامبر 1895 در برلین نمایش دادند. که حدودا یک ماه پیشتر از نمایش عمومی برادران لومیر بود. (نمایش های قبلی این برادران بصورت خصوصی برگذار می شد.)
اسکار میستر یکی از مهم ترین پیشتازان فیلم آلمان است. بعد از مطالعه کار آنشوتز، لومیر و توماس ادیسون، میستر دستگاه پروژکتوری خلق کرد. نخستین کاتالوگ فیلم میستر در سال 1897 منتشر شد که در آن مقاله ای درباره فهم خود از پتانسیل یک فیلم ارائه کرد. او می گوید:
"بوسیله قدرت این ابزار می توان وقایع تاریخی را همانگونه که رخ می دهند ثبت کرد و آنها را دوباره به نمایش در آورد و نه تنها برای زمان حال که همچنین برای نسل های آینده."
در میان فیلم هایی که در کاتالوگ میستر بودند نمونه هایی از اولین نماهای کلوز آپ، نخستین جلوه های پویانمایی و نخستین جلوه های سریع تصویری وجود داشت.
نخستین فیلم ها در Kintopps به نمایش در می آمدند. (جلوی دکان ها را با پارچه های ریز الیاف سفید رنگ می پوشاندند و فیلم را نمایش می دادند.) خیلی زود Kintopps ها جای خود را به Lichtspieltheatre دادند که بناهایی بودند که مخصوص نمایش تصاویر متحرک طراحی و ساخته شده بودند. متقاضیان فیلم ها به اندازه ای زیاد شدند که کمپانی های آلمانی فیلم هایی از کشور های انگلستان، اتالیا، آمریکا، فرانسه و دانمارک وارد کردند. نخستین فیلم آلمانی که بشدت از سوی رسانه ها مورد توجه قرار گرفت
Der Andere بود که در سال 1913 توسط مکس مک کارگردانی شد. و از آنجایی که فیلم بر اساس نمایشی از پاول لیندا بود نخستین فیلم مولف محور (Autorenfilm)
محسوب می شد.
سرام (
Ceram) در کتاب خود، باستان شناسی سینما، می نویسد:
" مردم در سال 1913 بحث درباره سینما به عنوان یک هنر را آغاز کردند. در آلمان چنین بحث هایی در ارتباط با فیلم
پاول وگنر آغاز شد."
در حالی که تعدادی از روشن فکران مدیوم جدید را حقیر می شماردند، دیگران پتانسیل آموزشی آن را تشخیص دادند. سازمان مطالعات سینماتوگرافیک در سال 1913 افتتاح شد تا فیلم هایی با ارزش های علمی و آموزشی را تشویق کند و امیدوار باشد تا استاندارد فیلم های معمول را تغییر دهد. این سازمان در نظر داشت تا هزینه ی تولیداتی که تولید کنندگان احساس می کردند سود زیادی به همراه نخواهد داشت را تامین کند.
یکی از مثال های نخستین فیلم های تعلیمی در تالار سمفونی برلین به سال 1914 رخ داد. در حالی که یک ارکستر زنده پس درآمد کارمن اثر ژرژ بیزه Bizet's
Carmen را اجرا می کرد تماشاگران فیلمی را از کنداکتور تماشا می کردند که نوازندگان را رهبری می کرد بطوری که انگار در مقابل آنها ایستاده بود. این آزمایش گواهی بود بر نقشی که فیلم های تعلیمی در سالیان آینده بازی خواهد کرد. جنگ جهانی اول گسترش فیلم تعلیمی را برای پرورش و تعلیم سربازان میسر کرد. زیرگروه های فیلم تعلیمی شامل فیلم صنعتی طراحی شده برای آموزش کارمندان، فیلم های آماری که برای نمایش اطلاعات آماری در چارت ها و گراف های انیمیشنی مورد استفاده قرار می گرفت و فیلم های علمی می شد که معمولا ابزار های جدید که برای اجرای عمل جراحی مورد استفاده قرار می گرفت را توصیف می کرد. برای بسیاری، فیلم های تعلیمی امید های زیادی را برای ایجاد یک انقلاب در زمینه پخش و گسترش علم زنده می کرد.