Game Of Thrones | بحث اپیزودیک | فصل پنجم , اپیزود نهم

[M.Amir]

Season 5, Episode 9, The Dance of Dragons


9.4/10

جهت احترام به حقوق سایر کاربران:
الف- لطفا و حتما از بحث درباره مطالب کتاب مرتبط با قسمت های آتی سریال خود داری نموده و از قرار دادن مطالب اسپویلری در خارج از تگ مربوطه پرهیز نمایید.
ب-از بحث درباره مجموعه درتاپیک های غیر مرتبط بوِیژه چت باکس جدا خودداری نمایید.
باتشکرازهمه دوستان گرامی

[_Maryam_]

اولین کاری که دیروز بعد کنکور انجام دادم دیدن قسمت 9 بود

حمله ی فرزندان هارپی بیشتر به نفع کالیسی بود تا به ضررش!
1.از دست اون موز پشمی ( هیزداهر زو لوراک ) راحت شد!
2.کفتر سواری یاد گرفت!
3.هارپی ها هم حساب کارخودشونو کردن!
عااااااشق اونجایی ام که دراگون میاد یکیو نصف میکنه

استنیس تو روحت!!!

این نیم وجبی آخرر یه بلایی سره جان اسنو میاره

10/10

[mehrzadds]

من نميخواستم توي بحث ها تا اخر فصل شركت كنم اما ديدم همين طوري دارن ميگن استنيس اينطوريه و اون طوريه براي كاري كه استنيس انجام داد فقط يه جمله ميشه به كار برد ! " براي بَقا بايد بَها داد " دوستان شايد بهتر باشه سريال و خصوصا ديالوگ هاي بين شيرين و پدرش رو مرور كُنن ، اين بحث خيلي جاي ادامه دادن داره من منتظر قسمت دهم هستم تا حرفم رو كامل كنم.

با درود
دوست گرامی با نظر شما در مورد " براي بَقا بايد بَها داد " موافقم اما نه هر بهایی.

[Hideo K]

با درود
دوست گرامی با نظر شما در مورد " براي بَقا بايد بَها داد " موافقم اما نه هر بهایی.

آقا بنده خدا با ارتشش گیرافتاده بود خوب!از یه طرف رمزی اومد گند زد بهشون و حالا نمیتونن به وینترفل حمله کنن...ازون طرف هم بدلیل کمبود آذوغه نمیتونن برگردن
واقعا یه نگاه شما بکنید این تنها راهش بود.چون تاحالا هرچی ملیساندرا گفته درست از آب درومده!استنیس هم راه دیگه ای نداشت باید برای نجات ارتشش عزیزترین کسشو قربانی میکرد

[alod]

اقا یارو میاد تنها دختر یا پسرش رو نجات بده میزنه ارتش خودش و ارتش دشمنو نابود میکنه حالا این دختر خودشو برای ارتشش قربانی کرده
به شخصه هیچ حرفی برای گفتن ندارم

[mehrzadds]

آقا بنده خدا با ارتشش گیرافتاده بود خوب!از یه طرف رمزی اومد گند زد بهشون و حالا نمیتونن به وینترفل حمله کنن...ازون طرف هم بدلیل کمبود آذوغه نمیتونن برگردن
واقعا یه نگاه شما بکنید این تنها راهش بود.چون تاحالا هرچی ملیساندرا گفته درست از آب درومده!استنیس هم راه دیگه ای نداشت باید برای نجات ارتشش عزیزترین کسشو قربانی میکرد

با درود
برای ارتشش قربانی کرد یا برای قدرت؟؟؟
اگه می خواست ارتشش را نجات بده چرا حرف مشاورش را گوش نکرد وبه کسل بلک عقب نشینی نکرد؟حتما دوستان یادشون هست که جناب استنیس زمانی که در استرم اند قبل از حمله به بارانداز شاه -عمو وبرخی از بزرگانش برای خدای نور وبه خواست میلساندر قربانی کرد حتی میخواست برادرزاده نامشروعش را قربانی کنه..
راستش من عاشق استنیس بودم زمانی که داشت با دخترش درباره تولد وبیماریش میگفت.الانم دوستش دارم اما غم فریاد شیرین راچکار کنم؟؟

[Sheibani]

با درود
برای ارتشش قربانی کرد یا برای قدرت؟؟؟
اگه می خواست ارتشش را نجات بده چرا حرف مشاورش را گوش نکرد وبه کسل بلک عقب نشینی نکرد؟حتما دوستان یادشون هست که جناب استنیس زمانی که در استرم اند قبل از حمله به بارانداز شاه -عمو وبرخی از بزرگانش برای خدای نور وبه خواست میلساندر قربانی کرد حتی میخواست برادرزاده نامشروعش را قربانی کنه..
راستش من عاشق استنیس بودم زمانی که داشت با دخترش درباره تولد وبیماریش میگفت.الانم دوستش دارم اما غم فریاد شیرین راچکار کنم؟؟

منم بودم قربانی می کردم، مسئله زندگی هزاران آدم در میون هست...
راه برگشت به کسل بلک نبود، تنها راه حل از بین رفتن طوفان بود که خب با قربانی کردن بدست اومد...

[saman2esm]

خیلی از ما سوزنده شدن شیرین ناراحت شدیم و استنیس رو سرزنش کردیم، بعضی ها هم از استنیس متنفر شدند ... چند نکته رو من می خوام درباره استنیس یاد اور بشم:
نکته اول اینه که استنیس در وستروس زندگی میکنه! سرزمینی که اگر شرافت ند استارک رو داشته باشی حتما کشته خواهی شد! و خانواده ای هم برایت باقی نخواهد ماند...
نکته دوم مسئله وظیفه برای استنیس مهم تر از خواستنه! به این جمله از استنیس دقت کنید: "من هرگز این رو نخواستم، همین طور که هرگز نمی خواستم شاه بشم. با این وجود آیا می تونم بهش بی اعتنا باشم؟ ما سرنوشت خودمون رو انتخاب نمی کنیم. با این وجود ما باید...باید وظیفه مون رو انجام بدیم، نه؟ بزرگ و کوچک، ما باید وظیفه مون رو انجام بدیم" یعنی هدف استنیس این نیست با بدست آوردن پادشاهی به یه معشوقه برسه(مثل رابرت) یا انتقام کسی رو بگیره (مثل راب) یا هدفش قدرت نیست (مثل لنیستر ها) بلکه اینو یک وظیفه می دونه! وظیفه ای برای صلح و عدالت، وظیفه ای که باید کل مردم رو از دست پادشاهان دروغین نجات بده، یعنی اگر قراره که مردم پادشاهی داشته باشن اون پادشاه باید پادشاه به حق باشه! و ما همه میدونم بعد از رابرت، این حقه استنیسه که پادشاه بشه نه برادرش رنلی نه راب، این ها همه غاضب بودن و این وظیفه استنیس بوده که برای این حق بجنگه.
نکته سوم : بیشتر ما ادارد رو خیلی دوست داشتیم چون انسانی با شرافت بود اما بیاید عدالت استنیس رو با ند استارک مقایسه کنیم: تو فصل اول اگر به یاد داشته باشیم ادارد با یک وحشی روبرو می شه که از دیوار گذشته و کاری که ادارد می کنه اینه که سر اونو خیلی مهربانانه می زنه! اما استنیس در مقابل برای وحشی ها چیکار کرد؟! جواب این سوال در این جمله از استنیسه که به جان می گه: "برادرانت خوششون نخواهد اومد، همون طور که لرد های پدرت خوششون نخواهد اومد، اما من می خوام به وحشی ها اجازه بدم که از دیوار بگذرند... اون هاییشون که به من سوگند وفاداری بخورند، تضمین بدند که صلح و عدالت پادشاه رو حفظ می کنند، و لرد روشنایی رو به عنوان خدا بپذیرند. حتی غول ها (Giants) اگه زانو های غول پیکرشون بتونه خم بشه. زمانی که من (The Gift)، رو از چنگ لرد فرمانده ی جدیدتون در آوردم، اونها رو توش سکنا میدم. زمانی که باد های سرد بوزند، ما با هم زنده خواهیم موند یا با هم می میریم. وقتشه که در برابر دشمن مشترکمون متحد بشیم" ، از این جنبه هم استنیس لایق تر از بقیه اس!
نکته چهارم: به نظر شما اگر استنیس دخترش رو قربانی نمی کرد چه اتفاقی می افتاد؟! رمزی بولتون دختر و زنش را می گرفت و حداقل کاری که می کرد این بود که زنده زنده پوست اونها را می کند، اگر استنیس دخترش، کسی که تمام استاد های وستروس را برای نجاتش احضار کرده بود،قربانی نمی کرد تمام سرباز های استنیس یا در برف می مردن یا زنده پوستشون کنده می شد، جان یک نفر یا جان هزاران سریازش؟! استنیس نسبت به تمام سربازانش وظیفه داشت!، وظیفه داشت که جان آنها را حفظ کنه، و در این راه بالاترین تاوان را داد...استنیس نسبت به تمام مردم شمال وظیفه داره، وظیفه داره اونها را از دست بولتون ها نجات بده، و این وظیفه رو با جان خودش و سربازانش به جا خواهد آورد.
یک جمله دیگه از استنیس: "من هرگز این تاج رو نخواستم. طلا سرده و روی سر سنگینه، اما تا زمانی که من شاهم، وظایفی دارم... اگه من باید یک کودک رو قربانی آتش کنم تا یک میلیون کودک رو از تاریکی نجات بدم... قربانی... هرگز آسان نیست داووس، در غیر این صورت یک قربانی واقعی نیست"
عده ای شاید بگن استنیس مجبور نبود رو به جلو حرکت کنه می تونست به کسل بلک عقب نشینی کنه... اما باید دقت کنیم که استنیس نمیدونه دنریس تارگرین و هزاران سربازش برای جنگ با وایت واکرها در نظر گرفته شده اند، استنیس چاره ای نداشت باید رو به جلو حرکت کنه تا بتونه کل وستروس در برابر وایت واکر ها متحد کنه.... استنیس دو انتخاب نداشت بد، بدتر و بد رو انتخاب کرد.
داستان استنیس، داستان خیر و شر نیست، داستان قهرمان های قصه و افسانه ها نیست، داستان کسانی نیست که از اول قراره برنده بشن! داستانی نیست که همیشه راهی باشه که کار بد را انحام نداد، داستان استنیس داستان واقعیت هاست! واقعیتی که به ما میگه انتخاب ها همیشه بین خوب و بد نیست....

(هر آدم سوزی، هر جائی به هر دلیلی محکومه! و کسی که این کار رو می کنه، تاوان پس میده، استنیس تاوان پس خواهد داد اما این باعث نمیشه که ما استنیس متنفر باشیم! )

[S3P3HR]

حرف حق جواب نداره!
استنیس پادشاه لایق و بر حق!

[areff]

خیلی از ما سوزنده شدن شیرین ناراحت شدیم و استنیس رو سرزنش کردیم، بعضی ها هم از استنیس متنفر شدند ... چند نکته رو من می خوام درباره استنیس یاد اور بشم:
نکته اول اینه که استنیس در وستروس زندگی میکنه! سرزمینی که اگر شرافت ند استارک رو داشته باشی حتما کشته خواهی شد! و خانواده ای هم برایت باقی نخواهد ماند...
نکته دوم مسئله وظیفه برای استنیس مهم تر از خواستنه! به این جمله از استنیس دقت کنید: "من هرگز این رو نخواستم، همین طور که هرگز نمی خواستم شاه بشم. با این وجود آیا می تونم بهش بی اعتنا باشم؟ ما سرنوشت خودمون رو انتخاب نمی کنیم. با این وجود ما باید...باید وظیفه مون رو انجام بدیم، نه؟ بزرگ و کوچک، ما باید وظیفه مون رو انجام بدیم" یعنی هدف استنیس این نیست با بدست آوردن پادشاهی به یه معشوقه برسه(مثل رابرت) یا انتقام کسی رو بگیره (مثل راب) یا هدفش قدرت نیست (مثل لنیستر ها) بلکه اینو یک وظیفه می دونه! وظیفه ای برای صلح و عدالت، وظیفه ای که باید کل مردم رو از دست پادشاهان دروغین نجات بده، یعنی اگر قراره که مردم پادشاهی داشته باشن اون پادشاه باید پادشاه به حق باشه! و ما همه میدونم بعد از رابرت، این حقه استنیسه که پادشاه بشه نه برادرش رنلی نه راب، این ها همه غاضب بودن و این وظیفه استنیس بوده که برای این حق بجنگه.
نکته سوم : بیشتر ما ادارد رو خیلی دوست داشتیم چون انسانی با شرافت بود اما بیاید عدالت استنیس رو با ند استارک مقایسه کنیم: تو فصل اول اگر به یاد داشته باشیم ادارد با یک وحشی روبرو می شه که از دیوار گذشته و کاری که ادارد می کنه اینه که سر اونو خیلی مهربانانه می زنه! اما استنیس در مقابل برای وحشی ها چیکار کرد؟! جواب این سوال در این جمله از استنیسه که به جان می گه: "برادرانت خوششون نخواهد اومد، همون طور که لرد های پدرت خوششون نخواهد اومد، اما من می خوام به وحشی ها اجازه بدم که از دیوار بگذرند... اون هاییشون که به من سوگند وفاداری بخورند، تضمین بدند که صلح و عدالت پادشاه رو حفظ می کنند، و لرد روشنایی رو به عنوان خدا بپذیرند. حتی غول ها (Giants) اگه زانو های غول پیکرشون بتونه خم بشه. زمانی که من (The Gift)، رو از چنگ لرد فرمانده ی جدیدتون در آوردم، اونها رو توش سکنا میدم. زمانی که باد های سرد بوزند، ما با هم زنده خواهیم موند یا با هم می میریم. وقتشه که در برابر دشمن مشترکمون متحد بشیم" ، از این جنبه هم استنیس لایق تر از بقیه اس!
نکته چهارم: به نظر شما اگر استنیس دخترش رو قربانی نمی کرد چه اتفاقی می افتاد؟! رمزی بولتون دختر و زنش را می گرفت و حداقل کاری که می کرد این بود که زنده زنده پوست اونها را می کند، اگر استنیس دخترش، کسی که تمام استاد های وستروس را برای نجاتش احضار کرده بود،قربانی نمی کرد تمام سرباز های استنیس یا در برف می مردن یا زنده پوستشون کنده می شد، جان یک نفر یا جان هزاران سریازش؟! استنیس نسبت به تمام سربازانش وظیفه داشت!، وظیفه داشت که جان آنها را حفظ کنه، و در این راه بالاترین تاوان را داد...استنیس نسبت به تمام مردم شمال وظیفه داره، وظیفه داره اونها را از دست بولتون ها نجات بده، و این وظیفه رو با جان خودش و سربازانش به جا خواهد آورد.
یک جمله دیگه از استنیس: "من هرگز این تاج رو نخواستم. طلا سرده و روی سر سنگینه، اما تا زمانی که من شاهم، وظایفی دارم... اگه من باید یک کودک رو قربانی آتش کنم تا یک میلیون کودک رو از تاریکی نجات بدم... قربانی... هرگز آسان نیست داووس، در غیر این صورت یک قربانی واقعی نیست"
عده ای شاید بگن استنیس مجبور نبود رو به جلو حرکت کنه می تونست به کسل بلک عقب نشینی کنه... اما باید دقت کنیم که استنیس نمیدونه دنریس تارگرین و هزاران سربازش برای جنگ با وایت واکرها در نظر گرفته شده اند، استنیس چاره ای نداشت باید رو به جلو حرکت کنه تا بتونه کل وستروس در برابر وایت واکر ها متحد کنه.... استنیس دو انتخاب نداشت بد، بدتر و بد رو انتخاب کرد.
داستان استنیس، داستان خیر و شر نیست، داستان قهرمان های قصه و افسانه ها نیست، داستان کسانی نیست که از اول قراره برنده بشن! داستانی نیست که همیشه راهی باشه که کار بد را انحام نداد، داستان استنیس داستان واقعیت هاست! واقعیتی که به ما میگه انتخاب ها همیشه بین خوب و بد نیست....

(هر آدم سوزی، هر جائی به هر دلیلی محکومه! و کسی که این کار رو می کنه، تاوان پس میده، استنیس تاوان پس خواهد داد اما این باعث نمیشه که ما استنیس متنفر باشیم! )

خلاصه ـش چی میشه ؟

[Ever_3313]

هرکسی سلیقه ای داره..شخصا خودم با لردبیلیش حال میکنم چون این بنده خدا از هیچی رسیده به اینجا..برخلاف بقیه نه اسم و رسمی داشته نه پول آنچنانی..از صفر شروع کرده!!!..هرکی پادشاه بشه بیلیشو بذاره وزیرش لطفا!