برای استفاده از تمامی امکانات انجمن و مشاهده ی آنها بایستی ابتدا ثبت نام کنید
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 از مجموع 12

Threaded View

  1. #1
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    ارسال ها
    510
    سپاس
    16,131
    از این کاربر 12,950 بار در 502 پست سپاس گزاری شده

    چهره‌های تأثیرگذار تاریخ سینما

    معناگرای کبیر



    اینگمار برگمن,سینماگر بزرگ سوئدی در سال 1986,در اخرین سال حیات آندری تارکوفسکی(1932-1986),در مصاحبه ای با نشریه ی سینمایی سایت اند سوند گفت : " کشف نخستین فیلم تارکوفسکی برایم معجزه ایی بود,به ناگاه خویشتن را در استانه ی اتاقی بازیافتم که تا ان دم,کلیدش را نداشتم.اتاقی که ورود به ان همواره ارزویم بود و او در ان چه ارام,چه رها گام می زد,دلگرم ام کرد,به هیجان ام اورد.یک نفر همه ی ان چیزی را بیان میکرد که عمری میخواستم بگویم.اما راه اش را نمی دانستم,تارکوفسکی به چشم من بزرگترین است.کسی که زبانی تازه و خوانا را برای ماهیت ابداع کرده تا زندگی را به سان اندیشه ای یا رویایی تسخیر کند."
    تارکوفسکی با همان اولین فیلم بلندش,کودکی ایوان,به فیلمساز مهمی در کشور زادگاهش,شوروی مبدل شد.در سینما و ادبیات شوروی در دوره ی پسا-استالین,جنگ به یک مضمون محوری مبدل شده بود.اما ناگهان این امکان فراهم شد تا از تکنیک های روایی مدرن برای بیان ابعاد گوناگون انسانی و تعارض های واقعی استفاده شود.این در واقع نوعی مخالفت پنهان با سبک واقع گرایی سوسیالیستی بود که برای دهه ها امکان هر گونه شکوفایی و خلاقیتی را در عرصه ادبیات,سینما و دیگر هنرها در شوروی از بین برده بود.تارکوفسکی جوان,به عنوان یک سینماگر مستقل,در اولین فیلمس توانست" سوررئالیسم سوسیالیستی "(یا به قول ژان پل سارتر,که در غرب به حمایت از کودکی ایوان برخاسته بود) و " اکسپرسیونیسم سوسیالیستی " را جایگزین سبک تحمیلی واقع گرایی سوسیالیستی بکند.او با همین نخستین فیلم اش توانست در بین سینماگران جوان شوروی به جایگاه رهبری دست یابد و الگویی برای نسل تازه ی سینماگران کشورش باشد,موفقیت های جهانی کودکی ایوان, همچنین مانع از این شد که صدای تارکوفسکی به مثابه ی یک سینماگر ازاد و اندیشمند برای همیشه سرکوب شود.حکومت شوروی در دو دهه ی اتی موانع زیادی بر سر راه تارکوفسکی گذاشتند,از سانسور و ممنوع النمایش کردن فیلمهایش تا جلوگیری از خروج خانواده اش از شوروی به غرب..اما تارکوفسکی به یمن موفقیت های پیاپی اش در جشنواره های معتبر اروپایی.سرانجام بر همه ی این موانع غلبه پیدا کرد.میراث او,تعدادی از بهترین فیلمهایی که تاریخ سینما به خود دیده
    است : اندری روبلف(1966),سولاریس(1972),استاکر(1974),نوستالگیا(1983) و ایثار(1985).
    تارکوفسکی معتقد بود که عشق تنها راه حل برای برطرف کردن معضل و مصائبی است که بشر امروز به ان مبتلاست,اهمیت سینمای تارکوفسکی ,در انسان محور بودن اش است.این خصوصیت در تعارض با سینمای فرمایشی شوروی بود,سینمایی که ایزنشتاین در ان" قهرمان جمعی"(گروهی از کارگران,گروهی از نظامیان و...) را جایگزین "قهرمان فردی" کرده بود.کوروساوا یکی از فیلمسازان محبوب تارکوفسکی بود زیرا این فیلمساز ژاپنی نیز در جامعه ای که به فردیت بهای چندانی داده نمیشد در فیلمهایش به سراغ فرد و دلمشغولی هایش رفته بود.چنین گرایشی در نظام شوروی بسیار خطرناک ارزیابی میشد و به همین خاطر انگ فیلمساز "فردگرای نخبه ی گرای ارمان گریز" بر پیشانی تارکوفسکی زده شد.تارکوفسکی حتی در فرم و تکنیک نیز علیه سینمای سنتی شوروی قیام کرد.ان سینمای مبتدی بر تدوین –که بر امده از تئوری ها و فیلم های سینماگران پیشگامی همچون ایزنشتاین و بود-هیچ نسبتی با سینمای مورد علاقه ی تارکوفسکی نداشت.تارکوفسکی به "تدوین نرم و آرام" در فیلمهایش رو اورد,او از تعداد نماهای فیلمهایش را به شدت کاست(تعداد نماهای تارکوفسکی تقریبا نصف یک فیلم معمولی بود)و به نماهای چند دقیقه ای و حرکت اهسته رو اورد,رویکردی که مطلقا هیچ قرابتی با سینمای سنتی شوروی,که از طریق تدوین کوبشی و پرضرباهنگ نماها فرصت اندیشیدن را از تماشاگر سلب و ذهنیت او را معطوف به پیام های سیاسی و ایدئولوژیک خاص کرده بود,نداشت.
    دیگر وجه مهم سینمای تارکوفسکی ,تاکیدات مکرر او در فیلمهایش بر نقش مهم مسئولیت فردی در مواجهه با مشکلات و مصائب محیط سیاسی و اجتماعی اطرافمان است,شاید هیچ سینماگری به اندازه ی تارکوفسکی در فیلمهایش روی اخلاق و معنویات تاکید نکرده است.او با فیلمهای زیبایش به ما جهانیانی که در زندگی مادی مان غرق شده ایم یاداور شد که معنویت را پاک از بین برده ایم و راه نجاتمان احیای این معنویت از دست رفته است.او نگران این بود که انسان جایگاه خود را در این جهان اکنده از بحران,فاجعه,جنگ,خشونت و دلهره از دست بدهد و به ورطه ی هلاکت ابدی بیفتد.تارکوفسکی در بیانیه ایی که در سال 1986 به مناسبت نمایش فیلم ایثار منتشر کرد- بیانیه ایی که در حکم وصیت نامه اوست-به ما یاداور شد : " دنیای کنونی جهانی مادی و عاری از هر نشان معنوی است.....اگر در برابر انسان,تنها داده های تجربی قرار گیرند,انچه بدست میاید,نتیجه ایی دهشت بار خواهد بود و زندگی ناممکن خواهد شد,ما قادر به زندگی نخواهیم شد,مگر انکه امکان تکامل معنوی را فراهم اوریم."

    پیچیدگی سادگی


    در پایان دهه ی 90 میلادی, مجله ی فیلم کامنت در یک نظر سنجی از منتقدان و کارگردان های مطرح دنیا خواست تا "شاخص ترین" فیلم و فیلمساز دهه ایی که گذشت را انتخاب کنند.نظرسنجی که در ان افراد بسیاری به کیارستمی یا فیلمی از او رای دادند.این که منتقدان صاحب نامی چون رابین وود,دیوید بوردول,جانتان روزنبام و یا جف اندرو, کیارستمی را به عنوان مهمترین فیلمساز دهه 90 معرفی کرده اند,به خوبی میزان تاثیر گذاری این فیلمساز ایرانی بر سینمای جهان در ان سال ها را نشان میدهد.به این اضافه کنید تعریف های ستایش امیز بزرگانی چون آکیرا کوروساوا,مارتین اسکورسیزی و ژان لوک گدار را که هر کدام به گونه ایی سینمای کیارستمی را تحسین کرده اند.این موضوع را حتی مخالفان کیارستمی نیز باید بپذیرند که او در دهه ی 90 با فیلم هایی
    نظیر کلوز اپ(1990),زیر درختان زیتون(1994),طمع گیلاس(1997) و باد ما را خواهد برد(1999) ,بر قله ی سینمای هنری دنیا قرار گرفت و تاثیر فراوانی را بر فیلمسازهای نقاط مختلف جهان گذاشت,تاثیری که به راحتی میتوان در اثار کارگردان های مطرحی چون میشاییل هانکه,برادران داردن,نوری بیگله جیلان,لورن کانته و یا نانی مورتی مشاهده کرد. کیارستمی در عرصه ی فیلم های هنری و مستقل,زبان جدیدی به سینمای دنیا پیشنهاد داد,پیشنهادی که موجب شکل گرفتن جریانی شد که اکثر محافل هنری و روشنفکری دنیا را در خود درگیر کرد.جریانی که همچنان به حیات خود ادامه میدهد,هنوز هم در جشنواره ی کن میتوان فیلمهایی را دید که کاملا تحت تاثیر سینمای کیارستمی ساخته شده اند.به همین دلیل است که مجله ی گاردین,این فیلمساز ایرانی را به عنوان یکی از ده کارگردان برتر دنیا معرفی کررده است. کیارستمی در اثارش با استفاده از چشم انداز های غیر شهری و کمپوزیسیون های ابستره از طبیعت,توانست نظرها را به سوی خود جلب کند.او با حذف کاگردانی و درام به شیوه ی معمول و مرسوم و بازی های فرمی با روایت,صدا,تصویر,به زبانی خاص در سینما رسید که برای بسیاری از هنر دوستان بکر و تازه بود. کیارستمی در فیلمهایش تلاش کرد داستان را به حاشیه رانده و برای مخاطب یک تجربه ی حسی بدیع را رقم بزند.او بود که با رویکرد متفاوت اش به سکون و سکوت,سینمای متکی به حذف را وارد مرحله ی جدیدی کرد و از تکرار و تقارن به شیوه ایی دیده نشده در ساختار اثارش بهره برد.جالب اینجاست که عده ای به اشتباه تصور میکنند که ساختار فیلمهای کیارستمی بسیار معمول و قابل تقلید است,در حالی که فیلم های او شاید در ظاهر ساده به نظر برسند,اما در واقع از میزانسن های به شدت دقیق و حساب شده ایی تشکیل شده اند که نشان دهنده ساختاری هندسی و ریاضی وار است.شاید بتوان گفت که کیارستمی موفق شده به سادگی از پیچیدگی برسد و این بسیار تفاوت دارد با سادگی آماتوری و برآمده از عواملی چون کمبود امکانات.از این رو میتوان سبک فیلمسازی کیارستمی را سهل و ممتنع دانست.سبکی که تماشاگر دقیق,متوجه ریزه کاری های فراوانی در ان خواهد شد,سبکی مملو از جزئیات,چه در فیلمنامه و چه در اجرا,که مشخص است توسط هنرمندی باهوش,تیزبین و البته تجربه گرا شکل گرفته است,هنرمندی که با پرداخت های غیر دراماتیک اش از موضوعات دراماتیک ,رویکرد جدیدی را در بحث "چگونه نشان دادن" در سینمای دنیا بوجود اورد و در مواردی چون نحوه استفاده از صدای خارج از قاب و یا نحوه ی استفاده از نماهای داخل خودرو,تاثیر انکار ناپذیری بر فیلمسازهای پس از خود گذاشت.از طرفی یکی دیگر از مهمترین دلایل موفقیت کیارستمی در جشنواره های بین المللی را میتوان جاری ساختن نگاهی فرامرزی در دل اثاری بومی دانست,نگاهی هستی شناسانه که در اغلب موارد با تلفیق شاعرانگی و واقع گرایی به تقابل مرگ و زندگی و رابطه انسان ها با یکدیگر میپردازد و با طنزی ظریف جهان معنایی چند لایه ایی ,را پیش روی مخاطب قرار میدهد.جهان معنایی ای که کیارستمی با شیوه ی در انتقال اطلاعات,لذت کشف ان را به تماشاگر پیشکش میکند.از این رو فیلم های او هم به خاطر ارزشهای زیبا شناختی شان در سراسر دنیا مورد توجه قرار گرفته اند و هم به خاطر زاویه نگاه شان به رابطه ی انسان با محیط پیرامونش.نکته جالب اینجاست که نگاه کیارستمی به ذات زندگی بر خلاف بسیاری از فیلمسازان محبوب سینمای روشنفکری,خوشبینانه است.او اگرچه در مورد موضوعاتی چون رابطه ی زن و مرد نگاهی بدبینانه دارد,اما به طور کلی به زندگی امیدوارنه نگاه میکند.اتفاقا این نگاه امیدوارانه را نیز میتوان یکی از دلایل محبوبیت کیارستمی دانست,رویکرد شرقی او به موضوعات انسانی,همواره برای سینما دوستان غربی جذاب و تازه بوده.انها در فیلمهای کیارستمی ,چه در فرم و چه در مضمون,چیزهایی را جستجو کردند که نمونه اش در سینمای اروپا و با آمریکا پیدا نمیشد.به همین خاطر هم بود که کیارستمی توانست در مدت زمانی کمتر از ده سال به فیلمسازی جریان ساز و پیش رو تبدیل شود که توانست سینمای پس از خود را تغییر دهد.برخی صرفا کارگردان های خوبی اند و برخی علاوه بر خوب بودن,چیزی به سینما اضافه میکنند,عباس کیارستمی بدون شک در دسته دوم قرار دارد.

    منبع: مجله دنیای تصویر


 

 

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
  • قدرت گرفته از سیستم vBulletin نسخه ی 4.2.3
  • قالب اختصاصی انجمن TvWorld نسخه ی 1.0
  • طراحی و اجرای قالب : نوژن
  • تمام حقوق مطالب و محتوا برای تی وی وُرلد محفوظ می باشد
Powered by vBulletin® Version 4.2.1
Copyright ©2000 - 2009, Jelsoft Enterprises Ltd.