برای استفاده از تمامی امکانات انجمن و مشاهده ی آنها بایستی ابتدا ثبت نام کنید
صفحه 2 از 23 اولیناولین 123412 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 از مجموع 226
  1. #1
    جمله مورد علاقه ندارد
    تاریخ عضویت
    Oct 2012
    ارسال ها
    1,354
    سپاس
    16,112
    از این کاربر 30,047 بار در 1,455 پست سپاس گزاری شده

    سینمای ایران | بحث و تبادل نظر


    با ورود نخستین دوربین فیلم‌برداری در زمان مظفرالدین‌شاه و ورود آن به ایران سینمای ما آغاز میشود.. نخستین فیلم صدادار فارسی، فیلم دختر لر بود که در سال ۱۳۱۲ خورشیدی توسط اردشیر ایرانی ساخته شد. ورود نخستین دستگاه سینماتوگراف به ایران در سال ۱۲۷۹ هجری خورشیدی توسط مظفرالدین شاه سر آغازی برای سینمای ایران به حساب می‌آید.
    نخستین سالن سینمای ایران در سال ۱۲۷۹ (۵ سال پس از اختراع جهانی آن توسط برادران لومیر) با نام «سینما سولی» که توسط کاتولیک‌ها در شهر تبریزتأسیس شده بود، آغاز به کار کرد؛ اما به دلیل عدم دسترسی به فیلم‌های جدید، در سال ۱۲۹۵ تعطیل شد

    تا سال ۱۳۰۹ هیچ فیلم ایرانی ساخته نشد و اندک سینماهای تأسیس شده به نمایش فیلم‌های غربی که در مواردی زیرنویس فارسی داشتند می‌پرداختند. نخستین فیلم بلند سینمایی ایران به نام «آبی و رابی» در سال ۱۳۰۹ توسط اوانس اوگانیانس ساخته شد.


    اولین‌ها


    • اولین فیلمبردار ایرانی: میرزا ابراهیم خان عکاس باشی (۱۲۷۹)
    • اولین سینمای ایرانی: گراند سینما (۱۳۰۵)
    • اولین فیلم صامت ایرانی: آبی و رابی، اوانس اوگانیانس (۱۳۰۹)
    • اولین فیلم ناطق ایرانی: دختر لر، اردشیر ایرانی (۱۳۱۲)
    • اولین فیلم دوبله فارسی: دختر فراری، اسماعیل کوشان (۱۳۲۵)



    فیلمفارسی اصطلاحی است که اولین بار توسط دکترهوشنگ کاووسی درمجلهٔ فردوسی برای سینمای عامه‌پسند ایران به کار برده شد و مثال معروف آن فیلم گنج قارون است. این اصطلاح به معنای محصولی سینمایی است که مولفه‌هایی همچون داستان‌پردازی عجولانه، قهرمان سازی، رقص و آواز کاباره‌ای بدون ارتباط به داستان، نبود روابط علت و معلولی، عشق‌های غیرواقعی، حادثه پردازی و غیره. این فیلم‌ها عموماً با گرته برداری از سینمای هالیوود و هند و در فضایی ایرانیزه ساخته می‌شدند.

    كاوسی با ساختن «واژه- اصطلاحِ» كاربردی فیلمفارسی، توانست ضدگفتمانی را در برابر گفتمان مسلط آن روزهای سینمای ایران كه از دوره‌ی شروع مجدد در سال ۱۳۲۷ توسط کسانی مثل اسماعیل كوشان، تماماً در حوالی «فیلمفارسی» سیر می‌كرد ایجاد كند... او اصرار می‌كرد كه فیلمفارسی را باید سر هم نوشت و دلیلش هم این بود كه می‌خواست از به‌هم‌آمیزی این دو، مفهوم جدیدی ارائه كند. او با چسباندن «فیلم» به «فارسی» و رسیدن به واژه‌ی «فیلمفارسی» سینمایی را هدف می‌گرفت که به‌زعم خودش نه فیلم بود و نه فارسی؛ بلکه آمیزه‌ای نچسب از این دو بود.


    با نمایش گنج قارون در سال ۱۳۴۴، سینمای فیلمفارسی اوج خود را تجربه کرد و موجی از فیلم‌های «گنج قارونی» سینماهای ایران را درنوردید. این روند طی سال‌های بعد از فرط تکرار به ابتذال کامل کشیده شد و در سال ۱۳۴۸ با ظهور فیلم‌هایی مانندگاو و قیصر تغییری اساسی کرد؛ جریان تازه‌ای ایجاد شد که موج نوی سینمای ایرانلقب گرفت.


    از چپ به راست : اساتید ؛ جمشید مشایخی ، محمدعلی کشاورز ، داریوش ارجمند ، علی نصیریان ، اکبر زنجانپور،‌بهروز وثوقی و سرکارخانم ثریاقاسمی.


    سینمای پس از انقلاب

    بعد از انقلاب طی سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ به دلیل نبودن ضوابط تدوین شده فیلمسازی، سینمای ایران تقریباً در وضعیتی نابسامان بسر می‌برد. پس از سال ۱۳۶۲ با تدوین ضوابط فیلمسازی که با توجه به شرایط پس از انقلاب تنظیم شده بود، عناصری چون خشونت و *** را اجباراً از سینمای ایران خارج ساخت و از طرف دیگر به دلیل مصادره بسیاری از سینماها و شرکت‌های تولید فیلم و اعمال نظارت دولتی بر آنها به طور غیر مستقیم نقش عامل سودآوری در سینما کمرنگ تر شد. این عوامل همراه با تکامل کیفی فیلمسازان دهه پنجاه چون عباس کیارستمی، بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی تأثیر مثبتی بر روند فیلمسازی در ایران گذاشت که با توجه به محدودیت‌ها، محصولات بدیعی را آفریدند و تحسین منتقدان جهانی را به همراه داشت. در این دوره فیلمسازان جوانی چون محسن مخملباف، ابراهیم حاتمی کیا، جعفر پناهی، مجید مجیدی و ابوالفضل جلیلی که با تمایلات مختلف پا به عرصه فیلمسازی گذاشتند و به مرور با مطالعه و پشتکار توانستند به صورتی هنرمندانه عناصر این هنر را بکار بگیرند، نقش موًثری در این تحول ایفا نمودند.

    همچنین برقراری منظم سالانه دست کم یک جشنواره بین‌المللی فیلم که در بهمن ماه هر سال به نام جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در کشور برگزار می‌گردد نیز در ایجاد علاقه به سینما در قشر جوان کشور از یکسو و توسعه این هنر نقش مهمی ایفا نموده‌است.


    موفقیتهای بین‌المللی سینمای ایران


    • از مهمترین رویدادها:
    • برنده خرس نقره‌ای بهترین کارگردانی جشنواره فیلم برلین برای فیلم طبیعت بی جان ۱۹۷۴ سهراب شهید ثالث
    • برنده جایزه بهترین فیلم کوتاه از جشنواره مسکو برای فیلم سفر بهرام بیضایی
    • جایزه خرس نقره‌ای جشنواره فیلم برلین برای فیلم باغ سنگی ۱۹۷۶ پرویز کیمیاوی
    • جایزه بزرگ بهترین فیلم جشنواره سه قاره نانت، فرانسه، ۱۹۸۹، به فیلم آب، باد، خاک ساخته امیر نادری
    • جایزه بزرگ بهترین فیلم جشنواره سه قاره نانت، فرانسه، ۱۹۸۵، به فیلم دوندهساخته امیر نادری
    • برنده جایزهٔ نقرهٔ بهترین فیلم جشنواره سه قاره، فرانسه ۱۹۹۳، برای فیلم ساراداریوش مهرجویی
    • جایزه پلنگ طلایی جشنواره فیلم لوکارنو، ۱۹۹۷، به فیلم آیینه ساخته جعفر پناهی
    • جایزه بزرگ بهترین فیلم در جشنواره سه قاره، فرانسه، ۱۹۹۶ به فیلم یک داستان واقعی کار ابوالفضل جلیلی
    • جایزه دوربین طلایی جشنواره فیلم کن، فرانسه، ۱۹۹۵، به فیلم بادکنک سفید اثر جعفر پناهی
    • برگزیده شدن بچه‌های آسمان جزء ۵ نامزد نهایی جایزه بهترین فیلم خارجی دراسکار ۱۹۹۸
    • جایزه روبرتو روسلینی در جشنواره کن، فرانسه، ۱۹۹۲، به عباس کیارستمی به خاطر مجموعه آثارش. جایزه فرانسوا تروفو در جشنواره فیلم جیفونی، ۱۹۹۲، بهعباس کیارستمی به خاطر مجموعه آثار
    • نامزد نخل طلایی جشنواره فیلم کن برای فیلم زیر درختان زیتون ۱۹۹۴ عباس کیارستمی
    • نامزد جایزهٔ اسکار بهترین فیلمبرداری برای فیلم اویتا ۱۹۹۶ داریوش خنجی
    • برنده شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز برای فیلم دایره جعفر پناهی
    • برنده نخل طلای جشنواره فیلم کن برای فیلم طعم گیلاس ۱۹۹۷ عباس کیارستمی
    • برنده جوایز کلیسای جهانی، تقدیرنامه منتقدان بین‌المللی، بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و جایزه ویژه از بیست و یکمین جشنواره فیلم مونترال برای فیلمبچه‌های آسمان ۱۹۹۷ مجید مجیدی
    • برنده جایزه طلایی از جشنواره فیلم توکیو برای فیلم مسافر جنوب ۱۹۹۷ پرویز شهبازی
    • جایزه دوربین طلایی جشنواره فیلم کن ۲۰۰۰ برای فیلم زمانی برای مستی اسب‌ها بهمن قبادی
    • برنده جایزه منتقدین جشنوارهٔ فیلم لندن ۲۰۰۲ برای فیلم من ترانه ۱۵ سال دارمرسول صدرعاملی
    • برنده خرس شیشه‌ای جشنواره بین‌المللی فیلم برلین برای فیلم لاک‌پشت‌ها هم پرواز می‌کنند ۲۰۰۵ بهمن قبادی
    • برنده خرس نقری برای از جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۰۸ به فیلم دربارهٔ الیاصغر فرهادی
    • برنده خرس طلایی راز جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ به فیلم جدایی نادر از سیمین
    • برنده جایزه ویژه فیلم‌های خارجی جایزه گلدن گلوب در سال ۲۰۱۱ به فیلم جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی
    • دریافت جایزه اسکار ۲۰۱۲ بهترین فیلم خارجی زبان برای فیلم جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی
    • دریافت جایزه ستلایت ۲۰۱۱ بهترین فیلم برای فیلم جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی
    • دریافت جایزه سزار ۲۰۱۲ بهترین فیلم خارجی زبان برای فیلم جدایی نادر از سیمیناصغر فرهادی
    • دریافت جوایز بودیل و دیوید دی دوناتلو ۲۰۱۲ بهترین فیلم خارجی زبان برای فیلمجدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی
    • دریافت جایزه بهترین فیلم از جشنواره فیلم سیدنی، بهترین فیلم از نگاه مردم درجشنواره فیلم ونکوور، فیلم تحسین شده حلقه منتقدان فیلم نیویورک، بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان از هیئت ملی بازبینی فیلم در سال ۲۰۱۱
    • دریافت جایزه بهترین فیلم بیست وچهارمین جشنواره فیلم شیکاگو آمریکا برای فیلم روز روشن حسین شهابی سال۲۰۱۳
    • دریافت جایزه قرقاول طلایی جشنواره بین‌المللی فیلم کرالا هند درسال ۲۰۱۳ برای بهترین فیلم پرویز مجید برزگر
    • دریافت جایزه قرقاول نقره‌ای بهترین کارگردانی جشنواره بین‌المللی فیلم کرالا هنددرسال ۲۰۱۴ برای فیلم روز روشن حسین شهابی


    سالهاست سينماي ايران از مشكلات فراواني رنج مي برد. اين مشكلات موجب شده است كه رفته رفته هنر هفتم كه از قدمت طولاني در ايران برخوردار است مخاطبان خود را از دست دهد و كم كم شاهد سالن هاي خلوت و بعضا بدون تماشاگر سينما باشيم. به اعتقاد بسياري از كارشناسان سينما، يكي از مشكلات اساسي در سينماي ايران، نبود فيلمنامه هاي خوب و جدي است كه اين معضل موجب شده است بسياري از فيلمهاي ما فاقد هرگونه پيام خاص و بار ارزشي باشد.


    به مانند تاپیکهایی که برای کشورهای دیگر (کره ، ژاپن، آلمان و...)در انجمن ایجاد شد این بار فرصت آن را داشتیم تا تاپیکی برای سینمای کشور درانجمن ایجاد کنیم. باشد که موردتوجه شما عزیزان قرار گیرد.

    اهداف تاپیک

    > بحث و تبادل نظر پیرامون سینمای ایران، خوبی ها و بدیهای آن درچارچوب احترام متقابل به نظر دیگران و قوانین سایت.

    > به اشتراک گذاری تجربه ی شخصی خودتان از آخرین فیلم ایرانی که تماشا کردید.

    > مکانی برای مطلع شدن از اخبار سینمای داخل و جلوگیری از ایجاد شدن تاپیک های متعدد در انجمن.(به منظور رعایت قوانین کپی /رایت بعد از درج اخبار درصورت غیراختصاصی بودن حتماً لینک منبع را ذکر نمائید.)

    > محلی برای حمایت از سینمای ایران





  2. #11
    人の夢は!!!終わらねェ!!!!
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    ارسال ها
    570
    سپاس
    5,151
    از این کاربر 7,474 بار در 571 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر




    زود میرم سر اصل مطلب ...
    درباره فیلم های که دیدم در این دوره ( پست اپدیت میشه )

    1) خشم و هیاهو
    کارگردان : هومن سیدی
    بازیگران : نوید محمد زاده ، طناز طباطبایی و ...

    # فقط میشه گفت هومن سیدی قشنگ داره سقوط ازاد میکنه ! حتی بازی نسبتا خوب نوید محمد زاده و چند دیالوگ نمکینش و حتی پوشش بازی بسیار بد طناز طباطبایی نتونست امسالم برای سیدی راه گشا باشه ... تقریبا اکثر مردم رای هاشون ( اصلا نمیپسندم / نمیپسندم ) بود ...
    خیلی عجیبه برای من این شیب نزولی بسیار عمودی !! کار 13ش خوب بود ، سال پیش فیلم اعترافات دهن خطرناک من با این که تقلید محض از memento بود ولی باز باری شاهکار سیامک صفری و بازی خوب عباس غزالی فیلمی نسبتا متوسط بود ولی این کار بشدت چرت و خزعبل بود نوعی یاد جریان ( ناصر محمد خانی ) افتادم * نمره من 1 از 5

    2)اژدها وارد میشود
    کارگردان : مانی حقیقی
    بازیگران : امیر جدیدی ، همایون غنی زاده ، احسان گودرزی و ...

    # تقریبا یک ساعت از سینما اومدم ، با فیلمی مواجه شدم مخلوطی از مستند ، جنایی ، ترسناک // فیلم برگرفته از یک داستان واقعی هست که برای صدابردار پدربزرگ مانی حقیقی اتفاق میوفته
    حتی با توجه به ریتم نسبتا کند فیلم اما بسیار خوش ساخت و جذاب بود ... الخصوص موسیقی فیلم ...
    امیر جدیدی که پارسال تو رخ دیوانه رخی نشان داد امسال واقعا بازیش حرف نداشت .... مردم هم بعد از تماشا دست زدند ( البته اکثرا ) // پیشنهاد میکنم برید ببینید البته فکر میکنم جز کاندید های ارای مردمی بشه ... رای خودم پسندیدم . * نمره من 4.5 از 5

    3)
    بارکد
    کارگردان : مصطفی کیایی
    بازیگران : بهرام رادان ، محسن کیایی ، سحر دولتشاهی ، رضا کیانیان ، پژمان بازغی و ...

    #مصطفی کیایی در ادامه روند فیلمسازی های موفقش از خط ویژه به عضر یخبندان و اکنون بارکد
    بارکد هم مثل چندین اثر قبلی کیایی یه دغدغه تلخ اجتماعی (چندین) در بستر درام و با اتمسفری طنزگونه ! که خوشبختانه همیشه این حد و حدود شوخی با مخاطب رو رعایت میکنه ... درباره داستان فیلم همین بگم که داستان دو جوان و وقایعی که براشون پیش میاد اما بصورت memento ایی !
    وقایع از اخر به اول ...در کل نسبت به فیلم سال گذشتش کیایی پیشرفت کرده بود و متاسفانه به دلیل سانس ویژه بودن فیلم رای گیری انجام نشد
    در کل مشخص بود مورد پسند اکثریت واقع شده ... * نمره من 4 از 5

    4) ابد و یک روز
    کارگردان : سعید روستایی
    بازیگران : پیمان معادی ، نوید محمد زاده ، پریناز ایزدیار ، شبنم مقدمی ، ریما رامینفر

    #به جرات میتونم بگم بهترین فیلم جشنواره بدون تردید
    خدا رو شکر فیلم ساز های جوان الخصوص فیلم اولی ها چون هنوز بطور کامل دست و پاشون بسته نشده بدون ترس و واهمه فیلم میسازن
    که ابد و یک روز یک شاهکار به تمام معنا بحساب میاد و اومده ...
    تقریبا 5 ساعت تو صف بودم اخرشم فوق العاده کف زمین بهم رسید و خدا خدا میکردم فیلم ارزششو داشته باشه البته نمیدونم میدونید یا نه ولی بیشترین نامزدی رو این فیلم داشته و صدر ارای مردمی هم هست ...
    داستان یک خانواده محقر و شلوغ که با مشکلات عدیده ای رو ب رو هستن ، نقش اصلی فیلم سمیه (پریناز ایزدیار) بازی میکنه و پدیده امسال سینمای ایرانِ چون هیچکس چنین پیش بینی ای از بازی از ایزدیار نداشت ... و بحق هم نامزد دریافت سیمرغ نقش اول شده
    بازی فوق العـــــــــــاده تیپیکال نوید محمدزاده که اصن یوضعی !!! پرده رو منفجر کرد ... که اونم برای نقش مکمل نامزد شده و اگه باز حقشو نخورن مثل چند سال پیش باید سیمرغ رو بگیره ...
    بازی کل تیم الخصوص پیمان معادی هم خیلی خوب بود البته معادی امسال رقیب های سختی مثل پرستویی و اصلانی و کیانیان داره که بعیده شانسی داشته باشه الحق و والانصاف هم همین نامزدی براش بسه بنظرم ...
    بعید میدونم فیلم اکران بشه وکسانی که ندیدن وافعا از دستشون رفت ...
    *نمره من 5 از 5

    5)لانتوری
    کارگردان : رضا درمیشیان
    بازیگران : نوید محمدزاده ، باران کوثری ، بهرام افشار ، و ...

    #داستان یک گروه خلافکار که مشهور شده بودن به لانتوری و از این طرف زنی مددجو که در پی رضایت گرفتن برای بچه های کانون اصلاح و تربیت و رابطه یکی از اعضای باند با این زن و اعدام و قصاص و ....
    به نوعی مستند شوک بود فیلم ریتمش کند بود انصافا ... // دز اکران نشدنش شک نکنید که باز هم مثل کار قبلی این کارگردان اکران نخواهد شد
    چون پره از تیکه های سیاسی و قصاص و اعدام و .... اسید پاشی و ....
    فیلم واقعا فیلم قوی ای نیست بسیار هم ضعف داره و شاید دلیل اقبال عمومی به این فیلم توقیف فیلم قبلی و دامن زدن به برخی مسائل باشه
    فیلم فقط میشه یکبار دید و بس ! اصلا ادم میلرفتن به سمت این فیلم رو دیگه نداره ! تلخیاش بماند ...
    ولی در همین حد جشنواره ای خوب بود ...
    بازی خوب و شاهکار که کلا در این فیلم نمیبینیم // فقط یه جرقه هایی از بهرام افشار جوان تئاتری ... همین
    * نمره من به فیلم 3 از 5

    ### این بود فیلم هایی که من در جشنواره دیدم ... دو فیلم هم دوست داشتم ببینم که با توجه به اینکه حتما اکران میشن از خیرشون گذشتم و الحق فیلم های خوب و گیرایی هستن // بادیگارد ابراهیم حاتمی کیا و فیلم مستند گونه ایستاده در غبار



  3. #12
    winter is coming
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    محل سکونت
    ahvaz
    ارسال ها
    751
    سپاس
    12,060
    از این کاربر 16,142 بار در 971 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : آخرین فیلمی که دیدم | قوانین در پست اول


    هدیه


    * ظاهرا داستان این فیلم واقعی هست و خود علی انصاری به چشمش موضوع رو دیده و ایده رو به امیر احمد انصاری میگه و با هم دیگه این فیلم رو میسازن.
    * یه درام عاشقانه که ماجرای یه زوج خوشبخت رو نشون میده که مشخص میشه خانوم بارداره و از طرفی دیگه هم مشخص میشه که سرطان داره و اینجاست که تازه داستان شروع میشه...
    * با فیلمایی که قبلا از سینمای ایران دیده بودیم تفاوت اساسی داره واقعا داستان رو لمس میکنی(فیلم برای سینمای خانگی ساخته شده).
    ادم احساساتی نیستم ولی غیر ممکنه این فیلم رو ببینی و اشک از چشمات نیاد...
    * سگ دو های راننده تاکسی داستان ما (که با سختی بزرگ شده) برای در اوردن پول حلال و خرج دوا و درمون کردن زنش , مراقبت از مادر پیر و....
    فیلم خیلی قشنگیه توصیه میکنم حتما ببینید واقعا پشیمون نمیشید نمره ی من هم 8.5 از 10.
    پ.ن:خوبه که بالاخره این تایپک هم کم کم بیاد بالا. منم با نظر بچه ها موافقم هنرمند اگه هنرمند باشه توی هر شرایطی میتونه کارش رو انجام بده و اینکه کار ضعیف رو بندازیم گردن محدودیت هایی که هست به نظرم اشتباهه.
    پزشکان کشف میکنند هرانچه که وجود دارد مهندسان خلق میکنند هر انچه را که وجود ندارد.

  4. 24 کاربرِ زیر از Davinci بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  5. #13
    بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
    تاریخ عضویت
    Aug 2013
    ارسال ها
    166
    سپاس
    10,433
    از این کاربر 3,119 بار در 175 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    بسم الله الرحمن الرحیم

  6. 21 کاربرِ زیر از Amirhossein17 بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  7. #14
    winter is coming
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    محل سکونت
    ahvaz
    ارسال ها
    751
    سپاس
    12,060
    از این کاربر 16,142 بار در 971 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    مردن به وقت شهریور



    داستان فیلم درمورد یه جوون پاستوریزه پولدار که گیر یه رفیق دزد ناباب می افته و ازش سواستفاده میشه.
    فیلم نشون میده که طلاق پدر مادر , یه رفیق بد و ... چقدر میتونه چقدر تو زندگی ادم تاثیر داشته باشه.
    ماجرای فیلم بد نبود تنها تفاوتی که با واقعیت داشت این بود که همیشه ادم بده ی ماجرا قسر در میره که اینجا نتونست.
    فیلم بدی نبود جوون پسند و خوب بود ضمن اینکه از بازی هانیه توسلی و حمید فرخ نژاد هم نمیشه گذشت.
    7/10


    پزشکان کشف میکنند هرانچه که وجود دارد مهندسان خلق میکنند هر انچه را که وجود ندارد.

  8. 19 کاربرِ زیر از Davinci بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  9. #15
    حافظه دستان من پر شده از دامان تو
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل سکونت
    Shiraz
    ارسال ها
    312
    سپاس
    293
    از این کاربر 4,218 بار در 329 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر







    تلنگری به سینما در قاب سینما


    فکر میکنم علی ملاقلی پور در اولین فیلمش توانست راهی که پدرش در سالهای قبل رفته بود را حفظ کند . در واقععلی ملاقلی پور به عنوان فیلم اولی در قندون جهیزیه تلنگری به سینما و فیلم برداری و مشکلات آن زد و در قالب یک انتقاد شدید لحن به سینماگران و موسسات و تهیه کنندگان جنبه تمسخر امیز و کمدی را نیز در آن وارد کرد . هرچند در جشنواره فجر چوب ناملایمتی سینماگران رو خورد و مهر ضد سینما بودن بر پیشانی این فیلم زده شد .

    این فیلم در واقع نسخه جمع و جورتر با داستانی متفاوت از فیلم وقتی همه خوابیم بهرام بیضایی هست با اینتفاوت که ملاقلی پور در جایی جنبه طنز و کمدی رو به فیلم اضافه کرد ولی متاسفانه در ورطه جدیت قرار گرفت حتی لحن کمدی تلخ در این فیلم نیز به جدی بودن گرایش پیدا کرد . شخصیت عطا (با بازی صابر ابر) و شخصیت معصومه (با نگار جواهریان)که 2 انسان معمولی از طبقه پایین جامعه هستند ؛ عطا شخصیتی که به سختی برای امرار معاش خانواده دست به همه کاری میزند و به عنوان تعمیرکار در این راه از اسمبل کردن و جنس چینی انداختن روی تنظیمات یخچال مردم هم دریغ نمیکند و معصومه شخصیتی ساده و شهرستانی که دل صاف و ساده ای دارد ولی برعکس عطا دست به وسایل مردم هم نمیزند و در رویای خودش زندگی میکند .

    چیزی که این فیلم رو متمایز میکند داستان این فیلم می باشد داستان عده ای که خانه عطا رو برای لوکیشن فیلمبرداری اجاره میکنند ولی هیچ پولی را به عطا تا اخر پروژه نمیدهند و در این بین مشکلات عطا برای ساکت نگه داشتن اپارتمان و وعده هایش به دیگر ساکنان اپارتمان و .... ؛ بازی صابر ابر در این فیلم به نظر بازی نسبتا خوبی می باشد ولی در مواردی اغراق آمیز است .

    این فیلم پر از نکته ها و انتقاد به سینما و مشکلات آن می باشد و در سبک خودش به نظر فیلم خوبی هست .




  10. 19 کاربرِ زیر از New_Sense بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  11. #16
    حافظه دستان من پر شده از دامان تو
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل سکونت
    Shiraz
    ارسال ها
    312
    سپاس
    293
    از این کاربر 4,218 بار در 329 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر






    داستان خیالی یک کارگردان



    با اینکه بهروز افخمی کارگردانی هست که در رده کارگردان های خوب ایرانی مطرح میشود ولی انگار
    همنشینی با منتقدان همچون مسعود فراستی هم باز راه امیدی برای فیلمهایش باز نمیکند .

    داستانی خیالی از ذهن کارگردان که در درجه اول داستان پردازی دارد و بیننده را به خاطر همین داستان
    پردازی مشغول میکند ولی متاسفانه ایرادات همین داستان پردازی و فیلمنامه به خودی خود نمایان میشود.

    فیلم از همون اول مارو درگیر میکند و با ریتم تندی شروع میشود و همین ریتم تند باعث نگه داشتن تماشاگر
    بر روی صندلی های سینما هست ولی رفته رفته احساس میشود داستان جاهایی دارای سردرگمی می باشد.

    فیلم تا حدودی سفارشی هست و اینکه داستان کشش خود را از یک داستان جاسوسی و جنایی و در
    مورد وزارت اطلاعات ایران و داستان مربوط به ترور دانشمندان هسته ای می گیرد . شاید همین 2 خط
    کافی باشد که تماشاگرای ایرانی به سمت چنین داستانی سوق داده نشوند و احساس کنند یک فیلم کاملا
    سفارشی رو میخواهند ببینند ولی با اطمینان میشه گفت که فیلم داستان دارد و وام گرفته از تخیل کارگردان
    می باشد .

    فیلم در درجه بندی به نظر بنده نه عالی هست و نه بد و فقط در حد یک فیلم تفننی که به یک بار دیدنش می ارزد.

    بیشتر بازی های شخصیت ها خیلی سطحی می باشد ولی بازی شخصیت حمید گودرزی یک سر و گردن بالاتر
    هست ؛ بازی که جنبه کمدی در آن رعایت شده است و در مواردی شوخی های کلامی خوبی را برای بیننده تداعی
    میکند .

    ولی بازی شخصیت مرجان شیر محمدی (همسر حمید گودرزی در فیلم) به شدت بد و افتضاح هست . و چیزی به نام کاراکتر
    سینمایی در بازی مرجان شیرمحمدی نمود پیدا نمیکند تا جایی که نه احساسی نسبت به همسرش بروز میدهد و نه
    نشان میدهد که همسرش را دوست دارد یک شخصیت فرعی که پر کننده شخصیت زن در فیلم می باشد .

    نکات مثبت فیلم :

    استفاده از کمدی کلامی در بعضی شخصیت ها و استفاده از کمدی برای کمتر نشان دادن فضای خشک و جاسوسی
    نکته مثبت فیلم می باشد . فیلم در سکانس هایی که تعقیب گریز دارد کمی هم فضای پر التهاب را به بیننده تزریق میکند
    و جزو نکات مثبت فیلم میتواند باشد . و همچنین بازی نسبتا خوب حمید گودرزی در این فیلم .

    نکات منفی فیلم :


    فیلمنامه شکسته بندی شده ای که کامل نشده است مثلا در صحنه تعقیب و گریز در مترو در پایان تعقیب گریز شخصیت یوهان ؛
    یک دفعه کات میخورد و داستان پیدا نکردن شخصیت نامشخص میشود و فقط به گفتن دیالوگ « که ما گمش کردیم» بسنده میکند.

    یا در سکانس آخر داستان یوهان به خودی خودی نامشخص میماند و فقط با نریشن به زندان افتادنش و نوشتن خاطرات شخصیت ؛
    بسنده میکنند .

    در 15 دقیقه آخر فیلم یک نمایش برای گول زدن قاچاقچی لب مرز طراحی میگردد که به شدت افتضاح و غیر حرفه ای می باشد .
    کاش بهروز افخمی با آن همه عشق ورزی به سینمای جنایی و جاسوسی کمی بیشتر فیلمهای اسکورسیزی و مایکل مان رو دیده
    بود.


    در فیلم سکانس در ایروان ضبط شده است که داستان را به محوریت ایوب و شخصیت سارا که جزو جاسوسای که برای ایران کار میکنند
    نشان میدهد و فیلمنامه در اینجا هم به خودی خود نامشخص و سردرگم هست ؛ شخصیت سارا که زبان ایرانی هم بلد نیست در خطر
    می باشد و خیلی راحت با 4 تا دیالوگ در ماشین همه چیز تمام میشود و داستان در مجهول بزرگی قرار میگیرد و اگر این سکانس ها کاملا
    حدف می شد هیچ لطمه ای به فیلم زده نمیشد .


    ایرادات فیلمنامه ای زیادی میتوان به آن گرفت و سوال های زیادی میتوان مطرح کرد که با دیدن فیلم خودتان راحت متوجه میشوید .


    در آخر یک فیلم متوسط که از 10 نمره 5 میگیره .

  12. 15 کاربرِ زیر از New_Sense بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  13. #17
    حافظه دستان من پر شده از دامان تو
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل سکونت
    Shiraz
    ارسال ها
    312
    سپاس
    293
    از این کاربر 4,218 بار در 329 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر




    طعم تلخ توهم

    شاید اگر این فیلم را بدون اسم کارگردان دیده بودم ؛ مطمنا اسم کارگردان نا آشنا و نابلد که تازه اولین فیلم خود را میسازد به ذهنم خطور میکرد که به صورت تجربی فیلمی را ساخته است ولی وقتی اسم کمال تبریزی می آید دیگر همه چیز تغییر میکند .

    کمال تبریزی با اینکه دارای کارنامه پر و پیمونی از فیلمهای خوب هست ولی متاسفانه در این چند سال اخیر در منجلاب این فیلمهای پر توهم و خالی از داستان گویی متداول به راه خود ادامه میدهد ؛ فیلمسازی که مارمولک ؛ یک تکه نان ؛ لیلی با من است را در کارنامه خود دارد ؛ هرچند طبقه حساس هم کمی تا حدودی میتوان جزو فیلمهای متوسط رو به بالایی اشاره کرد ولی انگار دچار این تخیلات و توهمات ساخت فیلمهای ایچنینی رسیده هست ؛ فاجعه ای که با سریال ابله گریبانگیر آن بود ؛ سریالی به شدت بی سر و ته و که متاسفانه کمال تبریزی را از آن فیلم ساز بلد و کارآمد تبدیل به یک فیلم ساز خالی از هوش و ذکاوت کرد .

    فیلم طعم شیرین خیال به شدت بی سر و ته و فاقد داستان گویی متداول هست و فقط فقط انگار به سفارش ارگان های مختلف نظیر محیط زیست و مدیریت پسماند و ارگان های مربوط به حفظ بیابان و امثال آن ساخته شده است .

    در اوایل فیلم این احساس به تماشاگر داده می شود که خب فیلم شاید دارای یک داستان نسبتا خوب باشد ولی رفته رفته رو به زوال میرود ؛ همه چیز در توهم یک دختر میچرخد و بیننده ناگزیر درک نمیکند که فیلم میخواهد داستان بگوید یا توهم تعریف کند ؛ همه چی سر در گم و فقط داستان حول محور دختری دانشجو ( نازنین بیاتی) و استاد او ( شهاب حسینی ) می باشد .
    دختر دانشجو پس از شنیدن هر حرف از خانواده و استادش و دوستانش وارد توهم و خیال میشود و تصاویری انیمیشنی که از خیالات او برگرفته شده است برای بیننده نشان داده میشود ؛ و این سوال پیش می آید خب که چه ؟ توهمات این دختر چه دردی از فیلم دوا میکند ؟ استاد این دختر با بازی اغراق امیز و ادا و اصول هایی که دارد و شهاب حسینی در آن شخصیت بازی میکند ؛ یک استاد مقید به محیط زیست و نگه داری و حفظ و مراقبت از محیط زیست را به دانشجویان گوشزد میکند و این خط در منجلاب میفتد که بیننده احساس میکند با یک فیلم آموزشی در یکی از دفاتر محیط زیست طرف هست .

    جای بسی تاسف برای فیلم سازی با اون فیلمهای خوب که در ورطه توهم گویی قرار گرفته است .
    در واقع فیلم هیچی ندارد و فقط به یک عشق بین استاد و دانشجو بسنده میکند که به هیچ وجه معنا پیدا نمیکند و حرفهای تبلیغاتی بی خود که از یک فیلم خوب و داستانی که بیننده را جذب کند به یک فیلم افتضاح تبلیغاتی تبدیل میشود .

    در این بین پیشنهاد بنده به کمال تبریزی که همگی با فیلم مارمولک او خاطره داریم این است ؛ استاد عزیز برای ساخت یک فیلم در مورد محیط زیست که هم سینما باشد و داستان گویی داشته باشد و هم شعاری برای حفظ محیط زیست ترجیحا فیلمهای «آواتار» جیمز کامرون و یا انیمیشن « قلعه متحرک هاول » میازاکی و حتی انیمیشن « وال-ئی » استانتون را مشاهده کنید که هم سینما هست و هم گمانه زنی به تخریب محیط زیست توسط بشر .




    امیدوارم ازین نقد لذت برده باشید . تمامی نقدهایی که بنده مینویسم به قلم خودم هست و فقط برای انجمن تی وی ورلد می باشد .




    95/2/8 ـ New_Sense

  14. 18 کاربرِ زیر از New_Sense بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  15. #18
    حافظه دستان من پر شده از دامان تو
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل سکونت
    Shiraz
    ارسال ها
    312
    سپاس
    293
    از این کاربر 4,218 بار در 329 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر




    مردن یا نمردن ؟ به وقت شهریور یا به وقت اسفند یا به وقت اردیبهشت ؟


    با اینکه احساس میکنم هاتف علیمردانی کارگردان این فیلم یک کارگردان خوش فکر هست و میتواند در آینده فیلمهای بهتری را در کارنامه خودش ثبت کند ولی این فیلم عمدتا مشکلات فیلم نامه ای و حتی سینمایی دارد ؛ هاتف علیمردانی که هم اکنون با فیلم کوچه بی نام روی پرده سینماهای کشور خودی نشان میدهد و شاید به باور خیلی از منتقدها تمامی فیلم های علیمردانی یک تفکر خاص را در بر میگیرد و اندیشه ای در پشتوانه فیلمهای او هست ولی مساله این فیلم از اسم فیلم پیدا میشود ؛ مردن به وقت شهریور نام فیلم او که در اصل از 2 واژگان مهم در سینما استفاده کرده است ؛ « مردن » که در واقع واژه ای هست به شدت سینمایی و پر کشش که قدمت طولانی در سینمای جهان دارد و واژه « به وقت شهریور » که زمانبندی یک رویداد و اتفاق را به تماشاگران گوشزد میکند ولی مساله اساسی اینجاست که در فیلم ما شاهد مرگ کسی نیستیم فقط در صحنه آخر شخصیت « ام جی » توسط یک مینی بوس تصادف میکند ولی بعد از این صحنه ما شاهد بستری شدن او در بیمارستان هستیم پس عملا مرگی به وجود نمی آید و این واژه « مردن » به خودی خود نقطه عطفی را در فیلم ایجاد نمیکند و بعد واژه به وقت شهریور که در هیچ جای فیلم ما نقطه زمانی را برای ایجاد کنش و واکنش در فیلم نمیبینیم و این سوال پیش می آید چرا شهریور ؟ چرا اسفند نباشد ؟ چرا اردیبهشت نمیتواند باشد ؟ و این مساله به شدت عذاب دهنده هست که خب سینما در اصل از یک منطقه فضایی خاص باید به یک منطقه زمانی خاص تغییر جهت دهد و بیننده این وضعیت را احساس کند ولی هیچ اثری از وقت شهریور نیست و خیلی ساده اسم فیلم بی هویت جلوه میکند .

    ( در این وهله من مثالی از فیلم « یک روز » « One Day » محصول سال 2011 به کارگردانی لونه شرفیگ میزنم ؛ این فیلم از 2 محور به فیلم هاتف علیمردانی نزدیک هست اینکه هم مردن در فیلم موجود هست و هم زمانبندی معنا پیدا میکند و در اصل در جای جای فیلم این زمانبندی که با تاریخ میلادی نشان داده میشود که در این تاریخ چه اتفاقی می افتد در واقع این زمانبندی به بیننده این هشدار را میدهد که به مروز زمان چه سیر اتفاقاتی برای 2 شخصیت فیلم که بهم وابسته شده اند ؛ اتفاق خواهد افتاد و جالب تر زمانی است که در نام فیلم اسمی از مرگ برده نشده است ولی دقیقا مرگ یک شخصیت از این فیلم شباهت بسیار زیادی به تصادف ام جی در فیلم علیمردانی دارد ؛ هرچند از لحاظ فرم و محتوا اساس فیلم فرق میکند ولی این نکته حائز اهمیت است که فیلم باید هم غافلگیری را کامل کند و هم زمانبندی را تطبیق دهد .)

    خدارو شکر فیلم داستان گویی دارد و به دنبال قصه گویی در مورد یک معزل اجتماعی به نام خوانندگی هست و این نکته که کارگردان از بازیگران جوان برای شخصیت یک و دو فیلم استفاده کرده است ؛ قابل اهمیت می باشد اما مساله داستان گویی نیز در فیلم فاقد انسجام و قدرتمندی هست ؛ شخصیت سینا که یک پسر 19 ساله ای هست که پشت کنکوری می باشد و در حین درس خواندن و قبول شدن برای کنکور ؛ به علاقه شدید خود برای نوازندگی و استعداد خوانندگی پاپ پرده برداری میکند و در این زمان دچار سردرگمی برای آینده میشود و در گیر ماجرایی به نام خوانندگی زیر زمینی میشود و ... داستان کامل نشان میدهد که فیلمنامه با یک تفکر پیش میرود ولی در این بین شخصیت های فرعی تمامی در حاشیه قرار گرفته اند ؛ پدر سینا (با بازی حمید فرخ نژاد ) دچار این معزل اجتماعی هست که پسر و دختر خود را درک نمیتواند بکند و تمامی تلاش خود را میکند که به آنها کمک کند ولی موفق نیست حتی در آخر فیلم هم موفق نمیشود و از همسرش (مادر سینا ) جدا شده است ؛ مادر سینا در هیچ جای فیلم خبری از او داده نمیشود فقط در اخر فیلم با صدای تلفن خبری از بچه هایش میگیرد که این به خودی خود ؛ رفع و رجوع کردن می باشد ؛ یا مثلا شخصیت برادر بزرگ سینا که دچار بیماری خاصی می باشد عملا هیچ نقطه عطف و شخصیت پردازی ندارد و انگار واسه پر کردن فضا ؛ خلق شده است و خب بود و نبودش چه تاثیری دارد ؟ فقط در جایی برای نشان دادن اینکه پدرش باعث این اتفاق شده است یاد میشود و دیگر هیچ .

    و یا حتی شخصیت خواهر سینا (با بازی نازنین بیاتی ) معلوم نیست مشکلش چیست ؟ و اصلا به چه دلیل با شخصیت ام جی دوست شده است ؟ و به چه دلیل از زن بابایش بدش می آید ؟ و نکته هایی دیگر .

    همه شخصیت ها انگار ساده و بی اراده هستند و همگی گول میخورند ؛ زن بابا سینا (با بازی هانیه توسلی) راحت از سینا گول میخورد ؛ سینا راحت از ام جی گول میخورد ؛ خواهر سینا راحت از ام جی گول میخورد ؛ پدر سینا راحت از دختر و پسرش گول میخورد ؛ و انگار فیلم دچار این معزل گول خوردن عمومی هست ؛ و خب در پایان فیلم سینا به همه چیز پی میبرد که به خودی خود بی فایده است و دیگر هیچ دردی را دوا نمیکند .

    فیلم دارای یک موزیک متن کوچک و جمع و جوری می باشد ولی متاسفانه باعث به وجود امدن احساسی در بیننده نمیگردد ؛ شخصا اعتقاد دارم یک فیلم با انسجام و قدرتمند باید موزیک متنی داشته باشد که اگر در جای جای فیلم ؛ میزانسن و داستان نتواند احساسی را بیان کند ؛ این موزیک متن تیر آخر برای ایجاد احساس ترس و احساس دلتنگی و شور و اشتیاق گردد . ( مثلا در فیلم « ماموریت » « The Mission » محصول سال 1986 با کارگردانی رولند جافه در هر فضا و جایگاهی از فیلم موزیک به شدت قدرتمند و تاثیر گذار انیو مورکونه پخش میگردد و موزیک متن فیلم که جذابیت به شدت بالایی را در فیلم نشان میدهد )

    و مدیوم سینمایی در این فیلم کمتر دیده میشود و شاید اصلا دیده نشود ؛ در هیچ جای فیلم ما شاهد لانگ شات و یا استریم شات و کلوز آپ نیستیم و خب عملا مدیومی که برای پرده بزرگ باید در نظر گرفته شود ؛ در این فیلم شاهدش نیستیم ؛ البته مدیومی با معنا و تفکر که نیازمند دقت کارگردان باشد .

    نکته اخر اینکه فیلم به مراتب از بعضی از فیلم های اخیر کارگردان های بزرگ ایران بهتر هست و مطمنا هاتف علیمردانی کارگردان با فکر سینمای ایران در آینده نزدیک فیلم های به شدت بهتر و قدرتمند تر را در کارنامه سینمای ایران به یادگار خواهد گذاشت .


    امیدوارم ازین نقد لذت برده باشید . تمامی نقدهایی که بنده مینویسم به قلم خودم هست و فقط برای انجمن تی وی ورلد می باشد .


  16. 14 کاربرِ زیر از New_Sense بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  17. #19
    تاریخ عضویت
    May 2013
    محل سکونت
    Teh
    ارسال ها
    1,301
    سپاس
    12,483
    از این کاربر 23,477 بار در 1,411 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر



    ابــد و یــک روز

    یکی از بهترین فیلم‌های چند سال اخـیـر سینمای ایران بی‌شک "ابد و یک روز"ـه ... بعد از جدایی نادر از سیمین تمام فیلم‌های ساخت وطنی که دیده بودم در خوش‌بینانه‌ترین حالت جنبه فــان و وقت پُر کنی داشتند و تنها استفاده‌ی ابزاری‌ـشون [برای من] این بوده که چند ساعتی همراه دوستان یا خانواده بودم و از هم‌نشینی باهاشــون لذت بردم اما اگر بخوام بگم، هیچ کدوم از اون فیلم‌ها کوچکترین یادگاریِ دیگه‌ای برای من داشتند، دروغ گفتم! من با اقای سعید روستایی آشنا نبودم ولی گویا این فیلم، اولین فیلم بلند ایشونه که واقعا بعنوان اولین اثر جایِ تحسین داره. روایت داستان و کارگردانی سر تا سر فیلم مـوج میزنه طوری که بیننده فکر میکنه با یه فیلم‌سازِ باتجربه طرف‌ـه! فیلم به روایتِ زندگی روزمره یک خانواده‌ی پرجمعیتِ پایین شهری میپردازه که پدر خانواده مُرده و مادرِ ناتوانی داره، که هنوز نفس میکشه ... این خانواده پرجمعیت همه جور بدبختی درونش پیدا میشه ... از دم بخت گرفته تا معتاد و مطلقه و افسرده ... فیلم ضمن روایت روزمرگیِ این خانواده، از داستان اصلی خودش غافل نمیشه و تا پایان ادامه میده ... مثلِ تمامِ فیلم‌های استانداردِ دنیا.
    نقطه قوت این فیلم "بـــازی بــــــی‌نـــــظــیـــر تــمــام بـازیــگر"هاست، بخصوص آقای نوید محمدزاده که تو تصویر بالا دیده میشه. ایشون نقش یه معتاد و توزیع کننده رو به بهترین نحو ممکنی که امکانش وجود داشت، در این فیلم بازی میکنه ... واقعا تحسین برانگیز بود این اجرا!
    اتفاقات و جزئیاتی که در فیلم به تصویر کشیده میشه اینقدر به واقعیت نزدیکه که شخصا فکر میکنم بر اساس روایتی واقعی بوده که اتفاقا همین عنصر، ابد و یک روز رو تا به این لحظه در برابر دیگر فیلم‌های ایرانی یه سر و گردن بالاتر نگه میداره ...
    پ.ن: به هر نحوی که میتونید این فیلم رو ببینید و ازش حمایت کنید.




  18. 23 کاربرِ زیر از MaMaLoM بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  19. #20
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    ارسال ها
    711
    سپاس
    7,972
    از این کاربر 6,072 بار در 737 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    دوستان یه فیلم پرویز پرستوی بازی کرده که انگار جانبازه و چشماش نابینا یا نمیدونم خیلی کم سو شده که میره المان عمل میکنه و برگشتنی برای اولین بار میخواد خانمش رو تو فرودگاه ببینه!!!!! دنبال زنای خوشگل میگرده که یهویی میبینه زنش اینه!!
    اسم فیلم رو کسی میدونه؟؟؟

    .


 

 
صفحه 2 از 23 اولیناولین 123412 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
  • قدرت گرفته از سیستم vBulletin نسخه ی 4.2.3
  • قالب اختصاصی انجمن TvWorld نسخه ی 1.0
  • طراحی و اجرای قالب : نوژن
  • تمام حقوق مطالب و محتوا برای تی وی وُرلد محفوظ می باشد
Powered by vBulletin® Version 4.2.1
Copyright ©2000 - 2009, Jelsoft Enterprises Ltd.