برای استفاده از تمامی امکانات انجمن و مشاهده ی آنها بایستی ابتدا ثبت نام کنید
صفحه 3 از 23 اولیناولین 1234513 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 از مجموع 226
  1. #1
    جمله مورد علاقه ندارد
    تاریخ عضویت
    Oct 2012
    ارسال ها
    1,354
    سپاس
    16,112
    از این کاربر 30,047 بار در 1,455 پست سپاس گزاری شده

    سینمای ایران | بحث و تبادل نظر


    با ورود نخستین دوربین فیلم‌برداری در زمان مظفرالدین‌شاه و ورود آن به ایران سینمای ما آغاز میشود.. نخستین فیلم صدادار فارسی، فیلم دختر لر بود که در سال ۱۳۱۲ خورشیدی توسط اردشیر ایرانی ساخته شد. ورود نخستین دستگاه سینماتوگراف به ایران در سال ۱۲۷۹ هجری خورشیدی توسط مظفرالدین شاه سر آغازی برای سینمای ایران به حساب می‌آید.
    نخستین سالن سینمای ایران در سال ۱۲۷۹ (۵ سال پس از اختراع جهانی آن توسط برادران لومیر) با نام «سینما سولی» که توسط کاتولیک‌ها در شهر تبریزتأسیس شده بود، آغاز به کار کرد؛ اما به دلیل عدم دسترسی به فیلم‌های جدید، در سال ۱۲۹۵ تعطیل شد

    تا سال ۱۳۰۹ هیچ فیلم ایرانی ساخته نشد و اندک سینماهای تأسیس شده به نمایش فیلم‌های غربی که در مواردی زیرنویس فارسی داشتند می‌پرداختند. نخستین فیلم بلند سینمایی ایران به نام «آبی و رابی» در سال ۱۳۰۹ توسط اوانس اوگانیانس ساخته شد.


    اولین‌ها


    • اولین فیلمبردار ایرانی: میرزا ابراهیم خان عکاس باشی (۱۲۷۹)
    • اولین سینمای ایرانی: گراند سینما (۱۳۰۵)
    • اولین فیلم صامت ایرانی: آبی و رابی، اوانس اوگانیانس (۱۳۰۹)
    • اولین فیلم ناطق ایرانی: دختر لر، اردشیر ایرانی (۱۳۱۲)
    • اولین فیلم دوبله فارسی: دختر فراری، اسماعیل کوشان (۱۳۲۵)



    فیلمفارسی اصطلاحی است که اولین بار توسط دکترهوشنگ کاووسی درمجلهٔ فردوسی برای سینمای عامه‌پسند ایران به کار برده شد و مثال معروف آن فیلم گنج قارون است. این اصطلاح به معنای محصولی سینمایی است که مولفه‌هایی همچون داستان‌پردازی عجولانه، قهرمان سازی، رقص و آواز کاباره‌ای بدون ارتباط به داستان، نبود روابط علت و معلولی، عشق‌های غیرواقعی، حادثه پردازی و غیره. این فیلم‌ها عموماً با گرته برداری از سینمای هالیوود و هند و در فضایی ایرانیزه ساخته می‌شدند.

    كاوسی با ساختن «واژه- اصطلاحِ» كاربردی فیلمفارسی، توانست ضدگفتمانی را در برابر گفتمان مسلط آن روزهای سینمای ایران كه از دوره‌ی شروع مجدد در سال ۱۳۲۷ توسط کسانی مثل اسماعیل كوشان، تماماً در حوالی «فیلمفارسی» سیر می‌كرد ایجاد كند... او اصرار می‌كرد كه فیلمفارسی را باید سر هم نوشت و دلیلش هم این بود كه می‌خواست از به‌هم‌آمیزی این دو، مفهوم جدیدی ارائه كند. او با چسباندن «فیلم» به «فارسی» و رسیدن به واژه‌ی «فیلمفارسی» سینمایی را هدف می‌گرفت که به‌زعم خودش نه فیلم بود و نه فارسی؛ بلکه آمیزه‌ای نچسب از این دو بود.


    با نمایش گنج قارون در سال ۱۳۴۴، سینمای فیلمفارسی اوج خود را تجربه کرد و موجی از فیلم‌های «گنج قارونی» سینماهای ایران را درنوردید. این روند طی سال‌های بعد از فرط تکرار به ابتذال کامل کشیده شد و در سال ۱۳۴۸ با ظهور فیلم‌هایی مانندگاو و قیصر تغییری اساسی کرد؛ جریان تازه‌ای ایجاد شد که موج نوی سینمای ایرانلقب گرفت.


    از چپ به راست : اساتید ؛ جمشید مشایخی ، محمدعلی کشاورز ، داریوش ارجمند ، علی نصیریان ، اکبر زنجانپور،‌بهروز وثوقی و سرکارخانم ثریاقاسمی.


    سینمای پس از انقلاب

    بعد از انقلاب طی سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ به دلیل نبودن ضوابط تدوین شده فیلمسازی، سینمای ایران تقریباً در وضعیتی نابسامان بسر می‌برد. پس از سال ۱۳۶۲ با تدوین ضوابط فیلمسازی که با توجه به شرایط پس از انقلاب تنظیم شده بود، عناصری چون خشونت و *** را اجباراً از سینمای ایران خارج ساخت و از طرف دیگر به دلیل مصادره بسیاری از سینماها و شرکت‌های تولید فیلم و اعمال نظارت دولتی بر آنها به طور غیر مستقیم نقش عامل سودآوری در سینما کمرنگ تر شد. این عوامل همراه با تکامل کیفی فیلمسازان دهه پنجاه چون عباس کیارستمی، بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی تأثیر مثبتی بر روند فیلمسازی در ایران گذاشت که با توجه به محدودیت‌ها، محصولات بدیعی را آفریدند و تحسین منتقدان جهانی را به همراه داشت. در این دوره فیلمسازان جوانی چون محسن مخملباف، ابراهیم حاتمی کیا، جعفر پناهی، مجید مجیدی و ابوالفضل جلیلی که با تمایلات مختلف پا به عرصه فیلمسازی گذاشتند و به مرور با مطالعه و پشتکار توانستند به صورتی هنرمندانه عناصر این هنر را بکار بگیرند، نقش موًثری در این تحول ایفا نمودند.

    همچنین برقراری منظم سالانه دست کم یک جشنواره بین‌المللی فیلم که در بهمن ماه هر سال به نام جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در کشور برگزار می‌گردد نیز در ایجاد علاقه به سینما در قشر جوان کشور از یکسو و توسعه این هنر نقش مهمی ایفا نموده‌است.


    موفقیتهای بین‌المللی سینمای ایران


    • از مهمترین رویدادها:
    • برنده خرس نقره‌ای بهترین کارگردانی جشنواره فیلم برلین برای فیلم طبیعت بی جان ۱۹۷۴ سهراب شهید ثالث
    • برنده جایزه بهترین فیلم کوتاه از جشنواره مسکو برای فیلم سفر بهرام بیضایی
    • جایزه خرس نقره‌ای جشنواره فیلم برلین برای فیلم باغ سنگی ۱۹۷۶ پرویز کیمیاوی
    • جایزه بزرگ بهترین فیلم جشنواره سه قاره نانت، فرانسه، ۱۹۸۹، به فیلم آب، باد، خاک ساخته امیر نادری
    • جایزه بزرگ بهترین فیلم جشنواره سه قاره نانت، فرانسه، ۱۹۸۵، به فیلم دوندهساخته امیر نادری
    • برنده جایزهٔ نقرهٔ بهترین فیلم جشنواره سه قاره، فرانسه ۱۹۹۳، برای فیلم ساراداریوش مهرجویی
    • جایزه پلنگ طلایی جشنواره فیلم لوکارنو، ۱۹۹۷، به فیلم آیینه ساخته جعفر پناهی
    • جایزه بزرگ بهترین فیلم در جشنواره سه قاره، فرانسه، ۱۹۹۶ به فیلم یک داستان واقعی کار ابوالفضل جلیلی
    • جایزه دوربین طلایی جشنواره فیلم کن، فرانسه، ۱۹۹۵، به فیلم بادکنک سفید اثر جعفر پناهی
    • برگزیده شدن بچه‌های آسمان جزء ۵ نامزد نهایی جایزه بهترین فیلم خارجی دراسکار ۱۹۹۸
    • جایزه روبرتو روسلینی در جشنواره کن، فرانسه، ۱۹۹۲، به عباس کیارستمی به خاطر مجموعه آثارش. جایزه فرانسوا تروفو در جشنواره فیلم جیفونی، ۱۹۹۲، بهعباس کیارستمی به خاطر مجموعه آثار
    • نامزد نخل طلایی جشنواره فیلم کن برای فیلم زیر درختان زیتون ۱۹۹۴ عباس کیارستمی
    • نامزد جایزهٔ اسکار بهترین فیلمبرداری برای فیلم اویتا ۱۹۹۶ داریوش خنجی
    • برنده شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز برای فیلم دایره جعفر پناهی
    • برنده نخل طلای جشنواره فیلم کن برای فیلم طعم گیلاس ۱۹۹۷ عباس کیارستمی
    • برنده جوایز کلیسای جهانی، تقدیرنامه منتقدان بین‌المللی، بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و جایزه ویژه از بیست و یکمین جشنواره فیلم مونترال برای فیلمبچه‌های آسمان ۱۹۹۷ مجید مجیدی
    • برنده جایزه طلایی از جشنواره فیلم توکیو برای فیلم مسافر جنوب ۱۹۹۷ پرویز شهبازی
    • جایزه دوربین طلایی جشنواره فیلم کن ۲۰۰۰ برای فیلم زمانی برای مستی اسب‌ها بهمن قبادی
    • برنده جایزه منتقدین جشنوارهٔ فیلم لندن ۲۰۰۲ برای فیلم من ترانه ۱۵ سال دارمرسول صدرعاملی
    • برنده خرس شیشه‌ای جشنواره بین‌المللی فیلم برلین برای فیلم لاک‌پشت‌ها هم پرواز می‌کنند ۲۰۰۵ بهمن قبادی
    • برنده خرس نقری برای از جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۰۸ به فیلم دربارهٔ الیاصغر فرهادی
    • برنده خرس طلایی راز جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ به فیلم جدایی نادر از سیمین
    • برنده جایزه ویژه فیلم‌های خارجی جایزه گلدن گلوب در سال ۲۰۱۱ به فیلم جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی
    • دریافت جایزه اسکار ۲۰۱۲ بهترین فیلم خارجی زبان برای فیلم جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی
    • دریافت جایزه ستلایت ۲۰۱۱ بهترین فیلم برای فیلم جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی
    • دریافت جایزه سزار ۲۰۱۲ بهترین فیلم خارجی زبان برای فیلم جدایی نادر از سیمیناصغر فرهادی
    • دریافت جوایز بودیل و دیوید دی دوناتلو ۲۰۱۲ بهترین فیلم خارجی زبان برای فیلمجدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی
    • دریافت جایزه بهترین فیلم از جشنواره فیلم سیدنی، بهترین فیلم از نگاه مردم درجشنواره فیلم ونکوور، فیلم تحسین شده حلقه منتقدان فیلم نیویورک، بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان از هیئت ملی بازبینی فیلم در سال ۲۰۱۱
    • دریافت جایزه بهترین فیلم بیست وچهارمین جشنواره فیلم شیکاگو آمریکا برای فیلم روز روشن حسین شهابی سال۲۰۱۳
    • دریافت جایزه قرقاول طلایی جشنواره بین‌المللی فیلم کرالا هند درسال ۲۰۱۳ برای بهترین فیلم پرویز مجید برزگر
    • دریافت جایزه قرقاول نقره‌ای بهترین کارگردانی جشنواره بین‌المللی فیلم کرالا هنددرسال ۲۰۱۴ برای فیلم روز روشن حسین شهابی


    سالهاست سينماي ايران از مشكلات فراواني رنج مي برد. اين مشكلات موجب شده است كه رفته رفته هنر هفتم كه از قدمت طولاني در ايران برخوردار است مخاطبان خود را از دست دهد و كم كم شاهد سالن هاي خلوت و بعضا بدون تماشاگر سينما باشيم. به اعتقاد بسياري از كارشناسان سينما، يكي از مشكلات اساسي در سينماي ايران، نبود فيلمنامه هاي خوب و جدي است كه اين معضل موجب شده است بسياري از فيلمهاي ما فاقد هرگونه پيام خاص و بار ارزشي باشد.


    به مانند تاپیکهایی که برای کشورهای دیگر (کره ، ژاپن، آلمان و...)در انجمن ایجاد شد این بار فرصت آن را داشتیم تا تاپیکی برای سینمای کشور درانجمن ایجاد کنیم. باشد که موردتوجه شما عزیزان قرار گیرد.

    اهداف تاپیک

    > بحث و تبادل نظر پیرامون سینمای ایران، خوبی ها و بدیهای آن درچارچوب احترام متقابل به نظر دیگران و قوانین سایت.

    > به اشتراک گذاری تجربه ی شخصی خودتان از آخرین فیلم ایرانی که تماشا کردید.

    > مکانی برای مطلع شدن از اخبار سینمای داخل و جلوگیری از ایجاد شدن تاپیک های متعدد در انجمن.(به منظور رعایت قوانین کپی /رایت بعد از درج اخبار درصورت غیراختصاصی بودن حتماً لینک منبع را ذکر نمائید.)

    > محلی برای حمایت از سینمای ایران





  2. #21
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    ارسال ها
    61
    سپاس
    465
    از این کاربر 628 بار در 63 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    بید مجنون

  3. 8 کاربرِ زیر از gollum بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  4. #22
    حافظه دستان من پر شده از دامان تو
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل سکونت
    Shiraz
    ارسال ها
    312
    سپاس
    293
    از این کاربر 4,218 بار در 329 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر



    مزار شریف
    « روایت بی سر و ته »

    داستان از یک روایت واقعی شروع میشود ؛ روایت دیپلمات های ایرانی که در کنسولگری در مزار شریف افغانستان ساکن هستند و در جنگ داخلی افعانستان که طالبان راه انداخته است گرفتار شده اند و البته درگیری تا جایی پیش میرود که همه دیپلمات ها و خبرنگار ایرنا هم در این راه تیر باران می شوند و ...

    شاید شنیدن این داستان واقعی از خود فیلم جذاب تر باشد ولی وقتی وارد محیط سینمایی میشود دیگر داستان تغییر میکند ؛ فیلم به سفارش و سرمایه گذاری حوزه هنری ساخته شده است ؛ و خب این دیگر مشخص است که ماهیت سینما که یک هویت مستقل و اندیشه اصلی را در بر دارد گرفتار سفارش از ارگان خاصی می شود و سفارشی برای پاسداشت دیپلمات های کشته شده کنسولگری ایران در مزار شریف می باشد و چه حیف که همه سرمایه ؛ با بی سر و ته بودن داستان به باد میرود .

    شما فکر کنید تنها شخصیت اول فیلم ( دیپلمات) در وسط این تیرباران طالبان ( یا پاکستان ) قرار میگیرد و تنها تیری که به او میخورد در پایش هست و جالب تر این است که تیر هم نخورده و فقط تیر پای او را خراشیده است و ضخمی بزرگی به جا گذاشته است ولی بقیه افرادی که در چپ و راست او هستند از دم کشته شده اند و این اولین صحنه سوال برانگیز این فیلم می باشد ؛ خب چه شد ؟ چطور ممکن است در تیر بارانی با این وضعیت که همگی تیر در بدنشان خورده است اون شخص تنها پایش توسط تیر خراشیده شود ؟ و این به خودی خود سوال اساسی میشود .

    شخصیت اول فیلم (با بازی حسین یاری) که در این بهبوبه کشتار و درگیری در افغانستان خودش را به خاک ایران رسانیده و در برجی عظیم مخفی شده است ؛ توسط نیروهای ارتش و سپاه در این برج نگهداری میشود تا شخصیت بعدی داستان وارد شود و شخصیت دوم (با بازی مسعود رایگان) که نامشخص است از کدام ارگان می باشد ؟ اصلا معلوم نیست تکلیفش چیست ؟ برای چه امده است از یک دیپلمات ایرانی که زخمی هم می باشد بازجویی میکند ؟ و حتی توجه ای به زخم های او ندارد ؛ مگر نه اینکه این دیپلمات هویت برای ایران است چطور میتوان در خاک ایران باشد ولی به وضعیت او رسیدگی نکرد و در همان مرحله اول با آن وضعیت آشفته و زخمی او را بازجویی کرد ؟

    ( یک مثال از هالیوود : وقتی کلینت ایستوود برای ساخت فیلم « پرچم های پدران ما » اقدام به ساخت روایتی از جنگ آمریکا و ژاپن میکند در اصل یک روایت و واقعه تاریخی را میخواهد نشان دهد ولی جالب تر زمانی است که به جای نشان دادن سرافرازی و پیروزی ارتش آمریکا در جنگ ؛ به سراغ موضوعی به شدت ضد جنگ میرود و مساله را از درگیری های روحی و شخصی سربازان امریکایی در قبال این جنگ ؛ پیگیر میشود و هم نقبی به پرچم برافراشته ارتش امریکا میزند و هم نقبی به جنگ بی اساس و از همه مهمتر در موازات فیلم پرچم پدران ما ؛ کارگردان ؛ فیلم « نامه هایی از اوجیما » را هم میسازد که روایت همین جنگ امریکا و ژاپن است ولی این بار از نگاه سربازان ژاپنی ؛ چقدر این تفکر و اندیشه عجیب و تاثیر گذار می باشد)

    روایت با نریشن و تعریف شخصیت اول شروع میشود تا اخر فیلم و هی فیلم نقب به گذشته میزند و هی نقب به حال ؛ اینجا باز سوالات زیادی مطرح میشود که حسین یاری که در سکانس های اولین فیلم که استراغ سمع میکند و صحبت های ارتش طالبان را رصد میکند نقشش چیست ؟ و اصلا چیکاره است ؟

    در زمانی که افرادی طالبانی به کنسلوگری حمله میکنند یکی از دیپلمات های ایران از تراس با تلفن در حال توضیح شرح وقایع به شخص دیگری است و انگار دارد جاسوسی میکند ولی درآخر باز هم مشخص نمیشود خب این شخص که بود ؟ و چرا پشت تلفن همه چیز ها را توضیح میداد ؟

    در زمانی که دیپلمات ها اسیر میشوند حسین یاری و دوستش متوجه این میشوند که این شخصیت ها نه افغانی هستند و نه طالبانی ؛ بلکه این اشخاص پاکستانی هستند ؛ ولی در پایان فیلم بر این تاکید میشود که خود طالبان این دیپلمات هارو کشته است ؛ خب پس چه شد ؟ آنها چه کسانی بودند ؟

    مشکلات فیلمنامه ای اینقدر زیاد هست که به خودی خود فیلم نابود میکند و چیزی نمیماند جز صحنه های نمادین مرگ دیپلمات ها و خاک کردن آنها در باغچه کنسلوگری و قیاس با زمان شادی آنها در آن محل ؛ و خب انگار به زور میخواهند اشک بیننده را در آورند و فیلم در زمره فیلمهای بی سر و ته و بی درایت جلوه می نماید .

    همه چیز درگیر روایت بی سر و ته و بی خود فیلمساز و مجموعه حوزه هنری میشود و در اخر شخصیت دوم فیلم بدون اینکه بگوید کی هست ؟ و چرا این دیپلمات ایرانی را زندانی کرده است ؟ از آن برج عظیم بیرون میرود .

    فیلم دارای جلوه های ویژه سطحی می باشد که کاملا بیننده احساس میکند که اینها جلوه های ویژه هستند و خب این بزرگنمایی برای نشان دادن این همه تانک و هلیکوپتر که همگی جلوه های ویژه میباشند هیچ معنایی پیدا نمیکند .

    در روایت این چنینی آیا اشاره به زن افغانی که دیپلمات ایرانی را با سختی تمام به مرز ایران رسانیده لازم بود ؟ این زن افغان (با بازی مهتاب کرامتی) نقشش چیست ؟ و چرا برای قهرمان پروری در داستان به جای ایجاد نقش پر رنگ دیپلمات ایرانی ؛ جایگزینش شده است زن افغان ؟ فیلم قهرمان داستان را فقط یک زن نمادین افغان نشان میدهد و شعاری بیش نیست .

    شاید اگر فیلم در قالب مستند و روایت براساس خاطرات ارائه میشد به شدت تاثیرگذارتر و بهتر جلوه میکرد.

    اینجاست که میفهمیم چرا ایرانیان عزیز به سمت هالیوود و سینمای اروپا گرایش پیدا میکنند .

    ( شاید بهترین مثال در قیاس فیلم مزار شریف ؛ فیلم به شدت خوب « هتل رواندا» محصول 2004 با کارگردانی تری جرج باشد که مصداق بارز همین درگیری ها در یک کشور و با روایتی به شدت داستانی و براساس داستان واقعی نسل کشی در افریقا منطقه رواندا اتفاق افتاده است ؛ چه بسا صحنه های درگیری اینقدر خوب می باشد که ناگزیر تفاوت بین سینما و واقعیت به چالش میوفتد و در صحنه هایی باور اینکه کشتار و مرگ انسانها در این فیلم در اصل نمایشی است از یادها می رود و باور پذیر میشود.)

    فیلم مزار شریف هیج برای گفتن ندارد و هیچ برای تاثیرگذاری و اگر فیلم را ندیده اید هیچ چیز را از دست نداده اید .



    امیدوارم ازین نقد لذت برده باشید . تمامی نقدهایی که بنده مینویسم به قلم خودم هست و برای انجمن تی وی ورلد می باشد .



    95/03/25
    ـ New_Sense



  5. #23
    جمله مورد علاقه ندارد
    تاریخ عضویت
    Oct 2012
    ارسال ها
    1,354
    سپاس
    16,112
    از این کاربر 30,047 بار در 1,455 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    فیلم بارکد , ازون دسته فیلمهایی بود که آخر سر مطمئن نبودم ارزشش رو داشت بخاطرش برم سینما یا نه. هم نکات مثبت داشت هم منفی. اول اینکه کار خودش رو با تقلید و کپی برداری از دو عنوان خارجی شروع میکنه که خب تو همون پنج دقیقه اول دو بار میزنه تو ذوق بیننده ها.البته کسایی که بتونن سرنخ این دوتا تقلیدو با زیاد دیدن آثار غربی دربیارن وگرنه زیر سیبیلی رد شدیم و به تماشای این فیلم به کارگردانی و تهیه کنندگی مصطفی کیایی نشستیم که یکبار دیگه به برادر خودش , محسن کیایی بازی داد و ایفای نقش ایشون بیش از انتظار بود. شنیده بودم کمدی ترین فیلم سال قراره این باشه ولی خب هنوز معتقدم این زور زدن ها و انرژی صرف کردن ها هنوز درام بودنشون به کمدی بودنشون میچربه..
    فیلم به محض شروع شدن از بیننده میخاد که قضاوت کردن شخصیت هارو با توجه به ظاهر و تیپشون شروع کنن و خب با یک نقاب به اسم "هرزگاهی هم خنده" بطن "دراماتیک" خودش رو که اتفاقاً خیلی هم جدی هست رو مخفی میکنه و داستانش رو به تصویر میکشه.
    موسیقی آنچنانی تو فیلم شنیده نشد یا خیلی صداش کم بود. برعکس دوسه تا آثار کمدی که دیدم ولی ننوشتم درموردشون میشد گفت این فیلم روی دیالوگهاش خیلی بیشتر از حتی خیلی از فیلم های درام کار شده بود. بازیگرای خوبی حضور داشتن ولی خب چشمم بیشتر دنبال حضور های اندک ولی موثر پژمان بازغی بود تا بقیه.نحوه ی روایت داستان هم خیلی عالی بود.سبک جدیدی تو سینمای این چند سال و این یعنی فیلم نوآوری هم داشت.

    درکل میشه گفت نکات مثبتش بیشتر از منفی هاش بود.حداقل هارو رعایت کرده بود تو سبک کمدی ایران. همینکه برای خندوندن ملت فقط از ادا اطوار استفاده نشده بود خودش جای شکر داشت.البته من نخندیدم, از تماشای فیلم با دوستام لذت بردم.


    نمره : 7 از 10

    حامد : از صبح تا شب پای فیس*بوکی. معتاد شدی بهش.

    میلاد : کسی که از صبح تا شب پای فیس*بوکه معتاد نیست , تنهاست.

    حامد : حالا داری چیکار میکنی توش؟؟

    میلاد : دارم تو پیج اصغر فرهادی فحش مینویسم.


    ---------------------
    باورم نمیشه تو سال 2016 میلادی و 1395 شمسی باشم و همچنان برای ف ی لتر نشدن سایت کلماتی رو جدا جدا بنویسم.


  6. #24
    اگه بارون بباره
    تاریخ عضویت
    Jul 2016
    محل سکونت
    تربت حیدریه
    ارسال ها
    776
    سپاس
    13,744
    از این کاربر 7,855 بار در 796 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    فیلم بدی نبود ولی خیلی هم عالی نبود.توصیه میکنم یه بار نگاه کنید.

  7. 9 کاربرِ زیر از saeedporreza9 بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  8. #25
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    ارسال ها
    223
    سپاس
    187
    از این کاربر 2,538 بار در 231 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    اول از همه در تاید صحبت های شما باید بگم فیلم واقعاً سطحی هست و میشد داستان به صورت بهتری روایت بشه، سینمای ایران بجز اثار معدودی از کارگردان های دفاع مقدس واقعاً در قهرمان سازی ضعف اساسی داره حتی اگر این داستان های ما واقعی باشند! از اونجایی که خود اقای شاهسوند رو قبل از اینکه اصلاً فیلم اکران بشه از نزدیک دیدم و داستان رو از زبان خودشون گوش کردم به چندتا از سوالات از رو صحبت های خودشون و چیزی که یادم میاد جواب میدم
    نقل قول نوشته اصلی توسط new_sense نمایش پست ها


    مزار شریف
    « روایت بی سر و ته »

    داستان از یک روایت واقعی شروع میشود ؛ روایت دیپلمات های ایرانی که در کنسولگری در مزار شریف افغانستان ساکن هستند و در جنگ داخلی افعانستان که طالبان راه انداخته است گرفتار شده اند و البته درگیری تا جایی پیش میرود که همه دیپلمات ها و خبرنگار ایرنا هم در این راه تیر باران می شوند و ...

    شاید شنیدن این داستان واقعی از خود فیلم جذاب تر باشد ولی وقتی وارد محیط سینمایی میشود دیگر داستان تغییر میکند ؛ فیلم به سفارش و سرمایه گذاری حوزه هنری ساخته شده است ؛ و خب این دیگر مشخص است که ماهیت سینما که یک هویت مستقل و اندیشه اصلی را در بر دارد گرفتار سفارش از ارگان خاصی می شود و سفارشی برای پاسداشت دیپلمات های کشته شده کنسولگری ایران در مزار شریف می باشد و چه حیف که همه سرمایه ؛ با بی سر و ته بودن داستان به باد میرود .

    شما فکر کنید تنها شخصیت اول فیلم ( دیپلمات) در وسط این تیرباران طالبان ( یا پاکستان ) قرار میگیرد و تنها تیری که به او میخورد در پایش هست و جالب تر این است که تیر هم نخورده و فقط تیر پای او را خراشیده است و ضخمی بزرگی به جا گذاشته است ولی بقیه افرادی که در چپ و راست او هستند از دم کشته شده اند و این اولین صحنه سوال برانگیز این فیلم می باشد ؛ خب چه شد ؟ چطور ممکن است در تیر بارانی با این وضعیت که همگی تیر در بدنشان خورده است اون شخص تنها پایش توسط تیر خراشیده شود ؟ و این به خودی خود سوال اساسی میشود .
    مشاهده محتوا اسپویلر
    گفتند که هنگام تیراندزازی هم زمان با اولین تیر خودشون رو پرت میکنن زیر میز و فقط تیر به پای ایشون میخوره و خودشون رو به مردن میزنن و بعد از اینکه تیر اندازی تموم میشه هیچ تیر خلاصی در کار نیست! و طالبان از کنسول گری بیرون میره!

    شخصیت اول فیلم (با بازی حسین یاری) که در این بهبوبه کشتار و درگیری در افغانستان خودش را به خاک ایران رسانیده و در برجی عظیم مخفی شده است ؛ توسط نیروهای ارتش و سپاه در این برج نگهداری میشود تا شخصیت بعدی داستان وارد شود و شخصیت دوم (با بازی مسعود رایگان) که نامشخص است از کدام ارگان می باشد ؟ اصلا معلوم نیست تکلیفش چیست ؟ برای چه امده است از یک دیپلمات ایرانی که زخمی هم می باشد بازجویی میکند ؟ و حتی توجه ای به زخم های او ندارد ؛
    مشاهده محتوا اسپویلر
    این شخصیت ساختی هست تاجایی که میدونم، زمانی که به خاک ایران میزسند مستقیم با هلیکوپتر به سمت شورای امنیت ملی میرن و تو اون جلسه شرکت میکنن
    مگر نه اینکه این دیپلمات هویت برای ایران است چطور میتوان در خاک ایران باشد ولی به وضعیت او رسیدگی نکرد و در همان مرحله اول با آن وضعیت آشفته و زخمی او را بازجویی کرد ؟

    ( یک مثال از هالیوود : وقتی کلینت ایستوود برای ساخت فیلم « پرچم های پدران ما » اقدام به ساخت روایتی از جنگ آمریکا و ژاپن میکند در اصل یک روایت و واقعه تاریخی را میخواهد نشان دهد ولی جالب تر زمانی است که به جای نشان دادن سرافرازی و پیروزی ارتش آمریکا در جنگ ؛ به سراغ موضوعی به شدت ضد جنگ میرود و مساله را از درگیری های روحی و شخصی سربازان امریکایی در قبال این جنگ ؛ پیگیر میشود و هم نقبی به پرچم برافراشته ارتش امریکا میزند و هم نقبی به جنگ بی اساس و از همه مهمتر در موازات فیلم پرچم پدران ما ؛ کارگردان ؛ فیلم « نامه هایی از اوجیما » را هم میسازد که روایت همین جنگ امریکا و ژاپن است ولی این بار از نگاه سربازان ژاپنی ؛ چقدر این تفکر و اندیشه عجیب و تاثیر گذار می باشد)

    روایت با نریشن و تعریف شخصیت اول شروع میشود تا اخر فیلم و هی فیلم نقب به گذشته میزند و هی نقب به حال ؛ اینجا باز سوالات زیادی مطرح میشود که حسین یاری که در سکانس های اولین فیلم که استراغ سمع میکند و صحبت های ارتش طالبان را رصد میکند نقشش چیست ؟ و اصلا چیکاره است ؟
    مشاهده محتوا اسپویلر
    کارش دقیقاً شنود کردن بیسیم های ارتش و پلیس و ... بوده دقیقاً همون جاسوس کنسولگری خودمون که به نظر میاد نمیشه تو فیلم درست بیان کنند

    در زمانی که افرادی طالبانی به کنسلوگری حمله میکنند یکی از دیپلمات های ایران از تراس با تلفن در حال توضیح شرح وقایع به شخص دیگری است و انگار دارد جاسوسی میکند ولی درآخر باز هم مشخص نمیشود خب این شخص که بود ؟ و چرا پشت تلفن همه چیز ها را توضیح میداد ؟

    در زمانی که دیپلمات ها اسیر میشوند حسین یاری و دوستش متوجه این میشوند که این شخصیت ها نه افغانی هستند و نه طالبانی ؛ بلکه این اشخاص پاکستانی هستند ؛ ولی در پایان فیلم بر این تاکید میشود که خود طالبان این دیپلمات هارو کشته است ؛ خب پس چه شد ؟ آنها چه کسانی بودند ؟
    مشاهده محتوا اسپویلر
    ولا تا اخر داستان خودشون من هم متوجه نشدم اینا رو کی کشته، فقط اول داستان گفتند که هر چی به پلیس و .. زنگ میزدیم خبری نمیشد و از شنود بیسیم ها فهمیدیم که کمکی برای ما نمیاد در اخر هم نگفتن دقیقاً چه کسی دیپلمات ها رو میکشن! فقط تاکید داشتن که طالبان افعانستان نبودند! و هر کسی که بودند میخواستند طالبان افغانستان رو خراب کنند که از اون طرف ایران هم وارد این جنگ بشه


    مشکلات فیلمنامه ای اینقدر زیاد هست که به خودی خود فیلم نابود میکند و چیزی نمیماند جز صحنه های نمادین مرگ دیپلمات ها و خاک کردن آنها در باغچه کنسلوگری و قیاس با زمان شادی آنها در آن محل ؛ و خب انگار به زور میخواهند اشک بیننده را در آورند و فیلم در زمره فیلمهای بی سر و ته و بی درایت جلوه می نماید .
    مشاهده محتوا اسپویلر
    بعد از فرار از کنسولگری برگشتی به کنسول گری نبوده فیلمساز تمام این واقعه رو از ذهن خودش برای همون اشک در اوردن ساخته

    همه چیز درگیر روایت بی سر و ته و بی خود فیلمساز و مجموعه حوزه هنری میشود و در اخر شخصیت دوم فیلم بدون اینکه بگوید کی هست ؟ و چرا این دیپلمات ایرانی را زندانی کرده است ؟ از آن برج عظیم بیرون میرود .

    فیلم دارای جلوه های ویژه سطحی می باشد که کاملا بیننده احساس میکند که اینها جلوه های ویژه هستند و خب این بزرگنمایی برای نشان دادن این همه تانک و هلیکوپتر که همگی جلوه های ویژه میباشند هیچ معنایی پیدا نمیکند .

    در روایت این چنینی آیا اشاره به زن افغانی که دیپلمات ایرانی را با سختی تمام به مرز ایران رسانیده لازم بود ؟ این زن افغان (با بازی مهتاب کرامتی) نقشش چیست ؟ و چرا برای قهرمان پروری در داستان به جای ایجاد نقش پر رنگ دیپلمات ایرانی ؛ جایگزینش شده است زن افغان ؟ فیلم قهرمان داستان را فقط یک زن نمادین افغان نشان میدهد و شعاری بیش نیست .
    مشاهده محتوا اسپویلر
    زن افغانی هم در کار نبوده کل روایت داستان اقای شاهسوند با راننده کنسولگری فرار میکنند و با خانواده آنها بوده و تا اخرین لحظه با اون خانواده باقی مونده و در پوشش یه خانواده کامل که شمال چند بچه و دو زن و راننده کنسول گری میشده تا مرز ایران فرار کرده

    شاید اگر فیلم در قالب مستند و روایت براساس خاطرات ارائه میشد به شدت تاثیرگذارتر و بهتر جلوه میکرد.

    اینجاست که میفهمیم چرا ایرانیان عزیز به سمت هالیوود و سینمای اروپا گرایش پیدا میکنند .

    ( شاید بهترین مثال در قیاس فیلم مزار شریف ؛ فیلم به شدت خوب « هتل رواندا» محصول 2004 با کارگردانی تری جرج باشد که مصداق بارز همین درگیری ها در یک کشور و با روایتی به شدت داستانی و براساس داستان واقعی نسل کشی در افریقا منطقه رواندا اتفاق افتاده است ؛ چه بسا صحنه های درگیری اینقدر خوب می باشد که ناگزیر تفاوت بین سینما و واقعیت به چالش میوفتد و در صحنه هایی باور اینکه کشتار و مرگ انسانها در این فیلم در اصل نمایشی است از یادها می رود و باور پذیر میشود.)

    فیلم مزار شریف هیج برای گفتن ندارد و هیچ برای تاثیرگذاری و اگر فیلم را ندیده اید هیچ چیز را از دست نداده اید .



    امیدوارم ازین نقد لذت برده باشید . تمامی نقدهایی که بنده مینویسم به قلم خودم هست و برای انجمن تی وی ورلد می باشد .

    95/03/25
    داستان فرار تا مرز ایران میتونست یه فیلم کامل باشه که تبدیل شد به یه فیلم بی سر و ته و داستان شهید صارمی هم خودش به اندازه یه فیلم کامل کشش داشت که اونم فقط به یه گلوله تفنگ ختم بخیرش کردند، خلاصه فیلمی نیست که توصیه بشه فیلمی بوده که داستان رو بیجهت عوض کردند! هیچ سرنخی از داستان به ببیینده نمیده، حتی منی که از قبل هم داستان رو میدونستم بازم با یه داستان گنگ باید کنار می اومدم!

  9. 13 کاربرِ زیر از d@vid بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  10. #26
    حافظه دستان من پر شده از دامان تو
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل سکونت
    Shiraz
    ارسال ها
    312
    سپاس
    293
    از این کاربر 4,218 بار در 329 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر



    مضحک بودن به هر قیمتی

    نقدی بر فیلم «من سالوادور نیستم»

    با این روایت شروع میکنم که کارگردان طبق صحبت هایش در برنامه هفت و میز نقدی که گذاشته شد ؛ « در اندک زمانی ما فرصت داشتیم تا فیلم رو درست کنیم و فیلمبرداری کنیم و فقط بازیگر نقش اول را من گفتم رضا عطاران یا مهران مدیری غیر از این من نیستم و هدف ما مخاطب عام و فروش بود .»

    با این صحبت کارگردان محترم آقای منوچهر هادی باید به چه نتیجه ای رسید ؟ ایا ساخت فیلم اینقدر سرسری و فوری فوتی هست که باید زودی همه چی ساخته شود ؟ و ایا هدف از ساختن فیلم فروش به هر قیمتی هست ؟ ایا کوچک شمردن فیلم کاری است حرفه ای ؟ ایا تهیه کنندگان این فیلم دغدغه چیزی غیر از فروش بوده است ؟ و ایا وجود یک بازیگر مطرح سینمای ایران تنها فرمول کافی برای ساخت فیلم هست ؟ ایا این فیلم کمدی میخواهد مردم را بخنداند و یا مردم بر مضحک بودن فیلم میخندند ؟ کمدی در این فیلم چه جایگاهی دارد ؟ و هزاران سوالی که باید پرسید .

    فیلم اساسا کمدی نیست ؛ شوخی های کلامی و میمیک های صورت رضا عطاران به خودی خود خنده دار و طنز می باشد ولی این دلیل بر جنبه های اصلی کمدی ندارد ؛ اصولا فیلم های کمدی از کمدی های موقعیت یا کمدی های کلامی بهره میبرد و یا کمدی ها در قالب این دو عرضه میشود ؛ این فیلم کمدی را به سخره گرفته است و از روشی برای خنداندن مخاطب استفاده میکند ولی در اخر فیلم هیچ برای خندیدن ندارد و شاید در 2 صحنه از فیلم هست که کمی جنبه شوخی کلامی بیشتر مورد توجه می باشد ؛ اساسا فیلمسازی که با عجله صورت بگیرد و هم وغم فیلمساز و تهیه کنندگان فروش بالا باشد ؛ چیزی به نام سینما و کمدی روان برای مخاطب ندارد و در کل تمامی فیلم از بین میرود وچیزی نمیماند جز یک فیلم دسته سومی خام و نپخته با داستان گویی به شدت پیش پا افتاده ؛ که مضحک می باشد .

    یک مرد مومن وارد شرایط گناه میشود و در این بین تضاد بین اعتقادات این مرد مومن در فرهنگ و شریعت اسلامی ایران با شرایط و فرهنگ برزیل دستمایه فیلمی میشود که میخواهد نشان دهد که این مرد انسان مومنی است که ناخواسته وارد این شرایط گناه شده است ولی اساسا این مرد معلوم نیست واقعا مومن است ؟ و اصلا میخواهد مومن باشد یا نه ؟ در کنار همسرش دم از دیانت میزند و در جاهایی دیگر شرایطش تغییر میکند ؛ همسر آقای ایزدی در فیلم خانم ایزدی (با بازی یکتا ناصر) در جاهایی همراه همسر خود دم از دیانت میزند ولی در شرایط گناه تکلیفش مشخص نیست و دودلی به سراغش می آید ولی اصولا هیچ تمهیداتی برای نشان دادن این دو دلی و قرار گرفتن انسان در شرایط گناه وجود ندارد . دختر کوچک اقا و خانم ایزدی هم میخواهد بازی کند و نشان دهد که دختری هست که ایراد میگیرد ولی بازی او نیز واقعا رئال نیست و احساس میشود که او نقش بازی میکند و از فیلم دور است ؛ تمامی بازیگران مشکلات بازیگری دارند و اصلا بازی قابل قبولی ندارند .

    شما با دیدن فیلم لذت دیدن فیلم را احساس نمیکنید ؛ و تنها سرازیری مخاطب به سینما به خاطر وجود رضا عطاران است .

    نشان دادن یک خانم برزیلی که صورت جذابی دارد و استفاده از تصاویر ساحل برزیل و نشان دادن ریوالدو در برابر رضا عطاران در تیزرهای تبلیغاتی این فیلم برای گول زدن مردم و کشاندنشان به سینما هم یکی از تمهیدات غیر حرفه ای عوامل فیلم می باشد .

    هرچه از سرسری گرفتن این فیلم بگوییم کم است ؛ فیلم هیچ ندارد به غیر دو صحنه طنز که با زبان و میمیک صورت رضا عطاران نشان داده میشود ؛ شات ها و قاب های کاملا تلوزیونی ؛ بدون وجود کلوز اپها و لانگ شات های درست و حسابی ؛ فیلم نامه بسیار ضعیف و به دردنخور و کارگردانی سرخوشانه و بازیگری تکراری و کات !

    در آخر فروش 14 میلیاردی بدون هیچ دغدغه و دردسری !

    فیلم کمدی که نساخته اید؛ داستان که نگفته اید؛ سینما که نشان نداده اید ؛ فقط مردم را تلکه کرده اید ؛ نوش جانتان !




    95/06/17 ـ New_Sense



  11. #27
    Wassup??
    تاریخ عضویت
    May 2016
    محل سکونت
    تهران
    ارسال ها
    108
    سپاس
    821
    از این کاربر 1,076 بار در 106 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    لانتوری



    دیروز (روز سینما) قسمت شد با خانومم رفتیم سینما فیلم لانتوری رو دیدیم.
    اوایل فیلم یه مقدار ضدحال خوردم بخاطر سبک "نیمه مستندی" فیلم (نمیدونم دقیقا اسم این سبک چیه. فیلم "ایستاده در غبار" نمونه ی بارز این سبک هست که وسط فیلم، افراد میشینن روی صندلی و در مورد شخصیت اصلی داستان، با دوربین صحبت میکنن ) به هر حال من ترجیح میدم شخصیت های داستان رو خودم باهاشون آشنا بشم، نه اینکه چند نفر بشینن لقمه آماده بذارن دهنم!

    ولی در مورد خود داستان فیلم، قشنگ بود، یه درام تاثیرگزار و احساسی که باعث میشه بیننده راضی از سینما بیاد بیرون. بازیگرا هم همشون عالی بودن، مخصوصا نقش اصلی داستان.

    به این فیلم، 8/10 میدم.


  12. #28
    دستم نمی رسد که در آغوش گیرمت
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    محل سکونت
    شاهی
    ارسال ها
    234
    سپاس
    2,495
    از این کاربر 2,924 بار در 251 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر


    از مصطفی کیایی تقریبا همه فیلماش رو دیدم و بیشترش و پسندیدم و واقعا خوب بودن ...ضد گلوله ... خط ویژه ... عصر یخبندان ... و این آخری بارکد

    به مقام مقایسه بخوام نگاه کنم هرچی ضد گلوله جلوتر رفت فیلما بخصوص فیلمنامه ها ضعیف تر شدن .. هرچقد که اولین فیلم ضد گلوله عالی بود بارکد ضعیف بود .. کلا فیلم سردرگم بود و هدف نداشت و حرف خاصی هم جز چند تا نکته فیسبوکی و تیکه چیزی نزد
    تنها چیز خوبش بازی محسن کیایی و یه مقداری هم بهرام رادان بود .. اکت ها خنده داری داشتن انصافا ... در کل واسه وقت تلف کردن خوب بود

  13. 18 کاربرِ زیر از K1_Fa بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  14. #29
    In God We Trust
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    اینترنت
    ارسال ها
    612
    سپاس
    2,514
    از این کاربر 6,599 بار در 633 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    نقل قول نوشته اصلی توسط new_sense نمایش پست ها



    در آخر فروش 14 میلیاردی بدون هیچ دغدغه و دردسری !

    فیلم کمدی که نساخته اید؛ داستان که نگفته اید؛ سینما که نشان نداده اید ؛ فقط مردم را تلکه کرده اید ؛ نوش جانتان !




    95/06/17
    وجدانی خیلی فروشش بی دلیله ... ... نمیدونم چرا ملت رفتن همچین فیلمیو دیدن البته حق هم باید داد

    تو این کشور که تفریح متنوعی وجود نداره تنها چیزی که میمونه همین سینماست اونم دلخوش به همچین فیلمایی .....

    به نظر منوچهر هادی با این فیلم خودشو خراب کرد...البته میگن فیلمو خیلی سانسور کردن......
    J.J. Abrams
    Lost-Cloverfield-10 Cloverfield Lane-Super 8

  15. 12 کاربرِ زیر از hamed224 بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  16. #30
    حافظه دستان من پر شده از دامان تو
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل سکونت
    Shiraz
    ارسال ها
    312
    سپاس
    293
    از این کاربر 4,218 بار در 329 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر




    تراژدی خانواده

    نقدی بر فیلم «کوچه بی نام»

    قبل تر نقدی بر فیلم مردن به وقت شهریور هاتف علیمردانی نوشته بودم در انجا ذکر کردم ؛ که این کارگردان جوان ایرانی به مراتب فیلمش بهتر از فیلمهای ساخته شده در همان سال است ؛ و در اینجا مهر محکمی بر نوشته هایم میزنم و به یقین میگویم که این کارگردان خوب سینمای ایران ؛ با ساخت فیلم کوچه بی نام به مراتب پیشرفت رو به بالایی داشته و داستان گویی را فدای فرم و رنگ لعاب نکرده است ؛ فیلم به شدت از فیلم قبلی کارگردان یه سر و گردن بالاتر است ؛ و احساس پختگی در روایت و شکل گیری خطوط داستان و شخصیت ها با مواجه با یک اتفاق و همچنین فیلمبرداری محمود کلاری و بازیگری و کارگردانی همگی درست و به جا پیش رفته است ؛ هرچند ایرادات کوچک و نقاطی کوری در فیلمنامه به چشم میخورد ؛ اما فیلم سرپا و خوب روایت میشود ؛ و با اینکه باران کوثری سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن را از آن خود کرد و به غایت در این فیلم توانایی بازیگری خود را به رخ همه کشاند ولی نباید از بازیگری پر از تنش پانته آ بهرام چشم پوشی کرد ؛ او که به عنوان شخصیت فروغ در فیلم هنرنمایی میکند پر از کشمکش های عصبی و تنش های دیوانه وار را برای بیننده تداعی میکند و باید بر بازیگری پانته آ بهرام و فرهاد اصلانی آفرین گفت ؛ قرارگیری در نقش و همراه شدن با احساسات بیننده هم زمان با نقاط درام و تراژدی در فیلم نشان از کارگردانی بسیار خوب هاتف علیمردانی دارد .

    درواقع فیلم رونمایی از وجه دیگر تنش و درگیری و تشنج در لحظه ناب تراژدی را نشان میدهد که در این مورد به شدت به فیلم ابد یک روز شباهت دارد اما خط داستانی و روایت و انسانها متفاوتند ؛ در کنار نقاط مثبت در فیلم به نقاط منفی و مشکلات فیلمنامه ای هم برمیخوریم .
    فیلم بر یک خط داستانی استوار است ولی شاخ برگ هایی نیز به شخصیت ها میدهد و داستان های فرعی خیلی ساده و کوچک پیش برده میشوند ؛ داستان محدثه ( با بازی باران کوثری) که شخصیتی است که در جامعه امروزی ایران به شدت با این تیپ و مدل دیده میشوند ؛ در واقع محدثه نقطه عطف ارتباط دهنده شخصیت ها به همدیگر میباشد و اینکه داستان و تمرکز فیلمساز روی این شخصیت به عنوان شخصیت اصلی بیشتر جلب توجه میکند ؛ چیزی که مشخص است جدا از بازی نسبتا خوب باران کوثری در نقش دختری که دوست پسر دارد و ارایش میکند و مدلی خاص صحبت میکند ولی در عین حال در یک خانواده مومن ایرانی زندگی میکند قابل توجه است اما خط داستانی رابطه محدثه با دوست پسرش که قرار است از همسر خودش جدا شود به خودی خود داستان جالبی را نشان نمیدهد و این رابطه پنهانی بی سرانجام با یک تغییر ناخواسته تمام میشود و این اولین مشکل فیلمنامه ای می باشد .

    فیلم یک خانه پر از شخصیت های جور وا جور را نشان میدهد ولی اساس خانه و انسانها به شدت رئال میباشد و تماشاگر با فیلم همزادپنداری میکند ؛ انسانها واقع گرایانه نشان داده میشوند (فرمول فیلم ابد یک روز) و به دنبال چیزهای گل درشت و کارهای پر از ادا و اطوار نیستند ؛ و این نقطه محبوبیت فیلم میتواند باشد .

    شاید فیلمهایی که شخصیت های متوسط و گاه در قشر پایین را نشان میدهند و واقع گرایانه ؛ به دنبال بورژوازی و ویلانشینی نیستند به شدت با بیننده ارتباط برقرار کنند .

    فیلم به دنبال تعلیق کوچکی میباشد ؛ اما تعلیق به خودی خود به وجود نمی آید ؛ وجود یک خانه ۲ طبقه ؛ شخصیت پدر مومن و مادر مومن در یک خانواده و دختر اول که به شدت با مادر شباهت دارد ولی در عین حال ساده انگارانه از وضعیت شوهر خود خبر ندارد ؛ و دختر دوم خانواده که در تیپ و مدل دخترای امروزی با مانتوهای گشاد و عجیب و غریب و ارایش های غلیظ و دائما گوشی در دست و دختر سوم خانواده که کاملا شخصیتی متعادلی را دارد و در یک عشق پنهانی از پسر همسایه قرار گرفته است و خانه ای که شبها در پشت بامش و روزها در کوچه بی نامش داستان پیش میرود ؛ از مشخصه های فیلم کوچه بی نام میباشد .

    در یک سکانس بیننده کاملا در موقعیت تراژدی قرار میگرید و احساس بیننده تحریک میشود و برای بیننده اشک آور است و در جایی بیننده با شخصیت محدثه همزادپنداری میکند .

    لحظه های ناب وابستگی به خودی خود رقم میخورد ؛ در سکانسی از فیلم ما نگرانی مادر خانواده از وضعیت دختر خود را مییبنیم و دعوا و درگیری که به قهر بین ان دو می انجامد و در سکانسی دیگر به دلجویی دختر خانواده از مادر پرداخته میشود و این لحظه های خوب زندگی و دعوا اشتی در خانواده را نشان میدهد .

    اما همانند فیلم قبلی کارگردان هرکسی یک رازی دارد که در دلش نهفته است که در اخر یا رازهایشان سرباز میکند و یا در دلشان همیشه نهفته میماند .

    متاسفانه ایراد و نقاط کور فیلمنامه در پایان فیلم رقم میخورد ؛ با اینکه کارگردان ادعا کرده است که پایان فیلمهای من همگی باز هستند و به صورتی پایانی باز برای بیننده روایت میشود ؛ اما در پایان فیلم بیننده را راضی نگه نمیدارد ؛ و مطمنا عموم مردم به دنبال جواب سوال اخر هستند ؛ هرچند با نشان دادن یک قاب از پایین به بالا در اخر فیلم و روایت از نگاه رویای شخصیت پدر ؛ به دنبال باز گذاشتن ذهنیت بیننده می باشد ولی به نظر بنده پایان بندی آنطور که فیلم با موسیقی خوب و جذاب شروع میشود ؛ کامل و جذاب تمام نمیشود ؛ و به خودی پایان فیلم بی سرانجام میماند .


    به هر حال فیلم احساس خوبی از تماشایش به ما میدهد ؛ و تماشای این فیلم توصیه میشود .





    95/06/25 ـ New_Sense


  17. 18 کاربرِ زیر از New_Sense بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


 

 
صفحه 3 از 23 اولیناولین 1234513 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
  • قدرت گرفته از سیستم vBulletin نسخه ی 4.2.3
  • قالب اختصاصی انجمن TvWorld نسخه ی 1.0
  • طراحی و اجرای قالب : نوژن
  • تمام حقوق مطالب و محتوا برای تی وی وُرلد محفوظ می باشد
Powered by vBulletin® Version 4.2.1
Copyright ©2000 - 2009, Jelsoft Enterprises Ltd.